۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۳
کد خبر: ۲۳۷۰۲۲
از منظر مفسران اهل سنّت؛

بررسی دلالت آیه تطهیر بر عصمت اهل‌بیت(ع)

خبرگزاری رسا ـ اقدامات و اظهارات غیر عالمانه و غیر عاقلانه برخی از بزرگان اهل سنّت و نیز شیعه که موجب اختلاف و انشقاق در امت اسلامی شده است، نگارنده را واداشت تا با بهره گیری از معتبرترین تفاسیر اهل سنّت و نظرات علمای مقبول در جامعه علمی اهل سنّت، نگاهی دوباره به تفسیر آیه تطهیر بپردازد.
آيه تطهير

شیعه با استناد به دلایل عقلی و نقلیِ متعددی معتقد است که اهل‌بیت رسول خدا(ص) دارای عصمت از گناه و خطا هستند؛ یکی از دلایل مشهور در اثبات این مدعا، آیه 33 سوره مبارکه احزاب است که به نام آیه تطهیر شناخته می‌شود. اثبات عصمت برای اهل‌بیت(ع) نقش زیادی در اثبات حق ولایت و خلافت برای خاندان رسول الله(ص) دارد.

 

عصمت رسول خدا(ص) و نیز اهل بیت ایشان، یکی از مهم‌ترین بحث‌های بین مذاهب اسلامی است که بیشتر در علم کلام مطرح و مورد مناقشه و بحث قرار می‌گیرد. یکی از ادلّه مربوط به این بحث که از سوی معتقدان به عصمت رسول الله(ص) و نیز اهل‌بیت ایشان، اقامه می‌شود آیه 33 سوره مبارکه احزاب است. دلیل اهمیت فوق العاده این بحث به این دلیل است که، با اثبات عصمت اهل‌بیت رسول خدا(ص) ما ناگزیر باید قائل شویم به این‌که خلافت و جانشینیِ رسول الله(ص) فقط می‌تواند در اختیار اهل‌بیت ایشان باشد. بنابر این در طول تاریخ بسیاری سعی کرده‌اند اصل عصمت اهل‌بیت(ع) و نیز دلالت این آیه شریفه را انکار و یا تحریف کنند.

 

خداوند متعال در این آیه چنین می فرمایند: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»[1]

 

محل استشهاد، بخش آخر آیه شریفه است که می فرماید: «همانا خداوند اراده فرموده است که از شما اهل بیت، پلیدی را ببَرد و شما را بسیار پاکیزه گرداند.»

 

ما بحث را در سه محور ارائه خواهیم داد؛

1-  شأن نزول آیه تطهیر از منظر تفاسیر معتبر اهل سنّت

2-  تفسیر معنای رجس و تطهیر از منظر مفسّران اهل سنّت

3-  مصادیق اهل بیت در این آیه، طبق تفاسیر اهل سنّت

 

در نگارش این نوشتار، سعی بر آن شده است که از بین تفاسیر اهل سنّت، تفاسیری که مورد توجه عموم اهل سنّت بوده و از اعتبار والایی نزد آنها برخوردار است، مورد استشهاد و استناد قرار بگیرد و از نقل و طرح اقوال ضعیف و دور از آبادی اجتناب شود. لازم به تذکر است که تفاسیر مربوط به این آیه، غالباً بر مبنای روایات هست. در نتیجه ما به کتب روایی معتبر اهل سنّت مانند صحیح مسلم، صحیح بخاری، مسند احمدبن حنبل و... نیز ارجاع خواهیم داد.

 

 

شأن نزول آیه تطهیر

 

تمام مفسرانی که در کتب خود به بحث شأن نزول آیات پرداخته اند، بدون هیچ اختلاف نظری داستان نزول آیه شریفه تطهیر را چنین نقل می‌کنند که: «ام سلمه نقل می کند: پیامبر اکرم(ص) در خانه من بود؛ فاطمه(س) غذایى در ظرفى که از سنگ بود پیش آورد... پیامبر(ص) فرمود: شوهر و فرزندانت را هم بیاور تا با هم این غذا را تناول نماییم. پس از آمدن آنها، سفره گسترده شد، غذا را خوردند؛ نبىّ اکرم(ص) روى پارچه خیبرى نشسته و من در گوشه‏اى نماز مى‏خواندم. در همین احوال آیه تطهیر نازل شد. پیامبر(ص) پس از نزول آیه، همان پارچه خیبرى را بر روى عزیزان خود کشید و خود هم در زیر پارچه قرار گرفت و دست ها را به سوى آسمان گرفته و عرضه داشت: بار خدایا! اهل بیت و ویژگان زبده من این چهار تن‏اند؛ پروردگارا هر پلیدى را از اینان دور و هر چه بهتر پاک نهادشان فرما!

 

امّ سلمه گوید: در حین دعاى پیامبر(ص)، سرم را نزدیک آوردم و گفتم: آیا من هم مشمول این دعا و موهبت هستم؟ رسول خدا(ص) فرمود: نه، لیکن تو پایان خوشى دارى.»[2]

 

برخی با توجه به اینکه ابتدا و انتهای آیات درباره زنان پیامبر خدا(ص) است، گمان کرده اند که شأن نزول این آیه نیز همسران نبی اکرم(ص) است.[3] ولی با وجود روایات بسیار و نیز تصریح تمام مفسرّان بر شأن نزول این آیه، به نظر می رسد این ادعا تنها اجتهادی بی دلیل در برابر نصّ باشد که هیچ اعتباری ندارد.

 

در برخی از روایات نیز جریان نزول این آیه این گونه نقل شده است که: «عایشه نقل می کند که: روزی رسول خدا(ص) ردایی سیاه از موی شتر بر دوش داشت. حسن آمد، پس رسول خدا(ص) او را داخل کرد به زیر عبایش. سپس حسین آمد و رسول خدا(ص) او را نیز داخل کرد در زیر عبایش. سپس فاطمه آمد و رسول الله(ص) او را نیز داخل کرد در زیر عبایش. سپس علی آمد و او را نیز داخل کرد در زیر عبایش. سپس رسول خدا(ص) فرمود: «اللّهم هؤلاء أهلِ بَیتی، فأذهِب عَنهُم الرّجسَ و طَهّرهُم تَطهیرا؛ خدایا اینان اهل بیت من هستند، پس ناپاکی و پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاکیزه گردان!» پس من(عایشه) نزدیک آنها شدم و گفتم: یا رسول الله(ص) آیا من از اهل بیت شما هستم؟ رسول خدا(ص) فرمودند: کنار برو! تو بر خیر هستی.»[4]

 

نتیجه سخن اینکه با وجود بیش از ده ها روایت در کتب تفسیری و روایی اهل سنّت که ما فقط به تعداد محدودی از آنها اشاره کردیم، می توان مطمئن شد که شأن نزول این آیه شریفه، داستانی است که مربوط به رفتار خاصّ پیامبر خدا(ص) با علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) است. نمی توان با استفاده از سیاق آیه گفت شأن نزول آیه، زنان پیامبر(ص) هستند. همان طور که در روایت دوم از عایشه، تصریح بر این مطلب دیده می شود.

 

 

تفسیر معنای رجس و تطهیر

 

رِجس در لغت عربی به معنای مطلق آلودگی آمده است. هر چیز کثیف و ناپسندی را رجس می گویند که هم شامل پلیدی های ظاهری می شود و هم شامل پلیدی های باطنی و اخلاقی و روحی نیز می شود.[5]

 

در یک تقسیم بندی کلّی می توان گفت که واژه‎ «رجس» در قرآن کریم به دو معنا استعمال شده است:

1)  به معنای پلیدی و آلودگی های ظاهری.[6] مانند آیه 145 سوره انعام: «...إِلَّا أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیر اللَّهِ بِه...»

2)  به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد.[7] مانند آیه ‎ 125سوره توبه «وَ أَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ.» در این آیه رجس به معنای پلیدی درونی و یا گمراهی و ضلالت آمده است.

 

با بررسی معانی لغوی و نیز استعمال های مختلف قرآن، به این نتیجه می توان رسید که کلمه «رجس» به معنای مطلق پلیدی و آلودگی، اعم از ظاهری و باطنی است و بر حسب استعمال و سیاقِ کلام، می توان عمومیت یا تخصیص آن را تشخیص داد.

 

در آیه مورد بحث ما، با توجه به سیاق آیات و نیز متعلق آیه که همان اهل بیت(ع) هستند، نمی توان رجس را به معنای خاصّ آن، یعنی پلیدی های ظاهری معنا کرد. در نتیجه باید در تفسیر رجس در این آیه گفت که منظور تمام پلیدی ها، آلودگی های ظاهری و باطنی، ضلالت و گمراهی در هر درجه آن و... را شامل می شود.

 

با توجه به این مفهوم عام که واژه رجس دارد، باید تطهیر را نیز چنین عام معنا کرد. در این آیه شریفه تطهیر با مفعول مطلق(یطهّرکم تطهیراً) آمده است. علاوه بر آوردن مفعول مطلق، استفاده از ادات حصر نیز مفید قطعیت و اهمیت مطلب است. از این همه تاکید و تکرار در سیاقِ این آیه، می توان فهمید که متعلّق تطهیر نمی تواند آلودگی های ظاهری باشد.

 

نکته مهم دیگر این است که بر خلاف نظر برخی از مفسران، در این آیه اراده مربوط به امر و نهی های قبلی که در آیه مذکور است نبوده و به عبارت دیگر این تطهیر امری اکتسابی نیست؛ چون فاعلِ تطهیر و اراده کننده تطهیر در این آیه، خودِ خداوند است که اراده کرده است که و اراده خدا نیز در قرآن به صورت امری محقَّق شده حتمی و قطعی تعریف شده است. آنجا که فرموده است: «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشىَ‏ءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُون.»[8]

 

پس می توان به عنوان نتیجه این بخش گفت که: مراد از تطهیر اهل بیت از رجس در آیه شریفه، پاک کردن آنها از مطلق بدی ها و پلیدی ها توسط خداوند متعال است.

 

 

مصادیق اهل‌بیت در آیه تطهیر

 

بعد از بحث درباره شأن نزول آیه تطهیر و نیز تبیین معنای رجس و تطهیر و همچنین اراده الهی، اکنون سوال اینجاست که این اهل بیت که خداوند متعال اراده قطعی و محقق شده درباره تطهیر آنها را کرده است، چه کسانی اند؟

 

جواب به این سوال در خیلی از حیطه های اندیشه اسلامی می تواند تأثیرگذار باشد. شناخت کسانی که خداوند شخصاً اراده تطهیر باطن و ظاهر و قلب و ذهن و رفتار آنها را کرده است، ما را با مرجع و منبع مورد اطمینانی برای اخذ دین خدا آشنا می کند. مطمئنّاً بهترین شخص برای حکومت بر جامعه اسلامی، کسانی هستند که قلب و ذهن آنها الهی محض است و هیچ احتمال خطا و گمراهی از آنها نمی رود و بسیاری نتایج دیگر در حیطه علم تفسیر، حدیث، فقه، سیاست، کلام و... .

 

درباره مصادیق «اهل بیت» در آیه تطهیر بین مفسران آهل سنّت سه قول وجود دارد:

1-  اهل بیت، رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند.

2-  اهل بیت، زنان پیامبر(ص) هستند.

3-  اهل بیت، تمام زنان پیامبر(ص) و آل على، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس هستند.

 

درباره صحت و اتقان این نظریات در بین علما و مفسران و محدثان اهل سنّت اختلاف وجود دارد. ولی بسیاری از علماء با توجه به روایات معتبر و متعدد و نیز سیاق آیه و سیره منقول از رسول الله(ص) در اظهار مصداق اهل بیت، معتقد شده اند که تنها قول متقن و مورد پذیرش قول اول است.

 

برای اثبات این مدعا دو نوع ادلّه در کتب تفسیری ذکر شده است: روایات و سیاق آیه. ابتدا به ذکر برخی از روایات مرتبط و سپس به بحث سیاق آیه شریفه می پردازیم.

 

روایت اول: قال الإمام أحمد[9]: حدثنا عفان، حدثنا حماد، أخبرنا علی بن زید عن أنس بن مالک رضی اللّه عنه قال: «إن رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم کان یَمرُّ بباب فاطمة رضی اللّه عنها ستة أشهر إذا خرج إلى صلاة الفجر یقول: الصلاة یا أهلَ البیت، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ أنس بن مالک نقل می کند که: رسول الله(ص) تا شش ماه هر روز صبح وقتی برای نماز صبح می رفت، جلوی درب خانه فاطمه زهرا(س) می گفت: نماز، ای اهل بیت! همانا خداوند اراده فرموده است که پلیدی را از شما اهل بیت بردارد و شما را حقیقتاً پاکیزه گرداند.»

 همین روایت را ترمذی با سندی متفاوت نقل می کند.[10]

روایت دوم: قال الإمام أحمد[11]: حدثنا محمد بن مصعب، حدثنا الأوزاعی، حدثنا شداد أبو عمار قال: دَخلتُ على واثلة بن الأسقع رضی اللّه عنه و عِنده قومٌ، فَذَکروا علیاً رضی اللّه عنه فَشَتمُوه، فَشتُمه مَعَهُم، فَلمّا قاموا قال لی: شَتمتَ هذا الرجل؟ قُلت: قد شَتَموه فَشتَمتُه معه

قال: ألا أخبرکم بما رأیتُ من رسول اللّه(ص)؟ قلتُ: بلى. قال: أتیتُ فاطمة رضی اللّه عنها أسألها عن علیٍ رضی اللّه عنه فقالت: توجَّه إلى رسول اللّه(ص) فجلست أنتظره حتى جاء رسول اللّه(ص) و مَعَه علیٌ و حسنٌ و حسینٌ رضی اللّه عنهم آخذ کلَّ واحدٍ مِنهُما بِیَده حتّى دَخل فأدنى علیاً و فاطمة رضی اللّه عنهما و أجلسهما بین یدیه و أجلس حسنا و حسینا رضی اللّه عنهما کل واحد منها على فخذه، ثم لفَّ علیهم ثوبَه أو قال کساءه، ثم تلا صلى اللّه علیه و سلم هذه الآیة :«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» و قال: «اللّهم هؤلاء أهل بیتی و أهل بیتی أحق»

ترجمه: «أبوعمار نقل می کند که آمدم پیش واثله بن الأسقع، نزد وی عده ای از مردم بودند. نام علی به میان آمد و آن قوم او را لعن کردند، من نیز همراه با آنها علی را لعن کردم. هنگامیکه آن قوم از نزد او رفتند، به من گفت: آیا این مرد(علی) را لعن کردی؟! گفتم: آنها او را شتم کردند من نیز همراه آنها شتم کردم. واثله گفت: آیا به تو خبر ندهم از چیزی که خودم از رسول الله(ص) دیدم؟ گفتم: چرا بگو.

گفت: نزد فاطمه(س) رفتم و سراغ علی(ع) را از او گرفتم. گفت: پیش رسول خدا(ص) رفته است. پس نشستم و منتظر علی(ع) ماندم. تا اینکه رسول الله(ص) آمد و همراه او علی(ع) بود و دست هر یک از حسن و حسین را نیز گرفته بود. پس رسول الله(ص) علی(ع) و فاطمه(ع) را نزدیک هم کرد و آنها را روبروی خود نشاند و حسن(ع) و حسین(ع) را بر روی پاهای خود نشاند. سپس لباس خود یا عبایش را بر روی آنها انداخت و سپس این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» و گفت: خدایا اینها اهل بیت من هستند و اهل بیت من سزاوار ترند.»

همین روایت را طبری نیز با سند دیگری هم نقل می کند.[12]

 

روایت سوم: قال ابن جریر[13]: حدثنا أبو کریب، حدثنا مصعب بن المقداد، حدثنا سعید بن زربی عن محمد بن سیرین عن أبی هریرة عن أم سلمة رضی اللّه عنها قالت: جاءت فاطمه رضی اللّه عنها إلى رسول اللّه(ص) بِبَرمَةٍ لَها قد صَنعَت فیها عَصیدَة، تَحمُلها على طبق، فوضَعَتها بین یدیه صلى اللّه علیه و سلم فقال(ص): «أین ابنُ عمِّک و ابناک؟» فقالت(س) فی البیت، فقال صلى اللّه علیه و سلم: «ادعیهم» فجاءت إلى علی رضی اللّه عنه فقالت: أجب رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم أنت و ابناک.

قالت أم سلمة رضی اللّه عنها: فلما رآهُم مقبلین مَدَّ صلى اللّه علیه و سلم یده إلى کساءٍ کان على المنامة، فَمدَّهُ و بَسَطَه و أجلَسَهُم علیه ثُمَّ أخَذَ بأطراف الکساء الأربعة بشماله، فضَمَّه فوق رؤوسهم و أومأ بیده الیمنى إلى ربِّه فقال «اللّهم هؤلاء أهل بیتی، فأذهب عنهم الرجس و طهّرهُم تطهیرا؛ أم سلمه نقل می کند: روزی فاطمه(س) در حالی که ظرف سنگی که در آن آش می پختند را بر روی طبقی می آورد، پیش رسول الله(ص) آمد و آن طبق را جلوی پیامبر(ص) گذاشت. پیامبر(ص) گفت: پسر عمویت و فرزندانت کجا هستند؟ فاطمه(س) گفت: در خانه هستند. رسول خدا(ص) گفت: آنها را صدا بزن. پس فاطمه(س) به سوی علی رفت و گفت: تو و پسرانت به محضر رسول خدا(ص) بروید.

أم سلمه می گوید: وقتی رسول خدا(ص) آنها را دید که به سویش می آیند، دستش را دراز کرد و لحافی را که در خوابگاهش بود، پهن کرد و آنها را وسط آن نشاند و چهار گوشه لحاف را با دست چپ گرفت و آن را بر سر آنها کشید و با دست راست خود به سوی پروردگار اشاره کرد و فرمود: خدای من، اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنها دور کن و آنها را حقیقتاً پاکیزه گردان.»

 

روایت چهارم: قال أبو سعید الخدری[14]: هو (اهل بیت) خاصٌّ برسول اللّه و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و روی نحوه عن أنس و عائشة و أم سلمة؛ أبوسعید خدری می گوید: «اهل بیت در این آیه(إنما یریدالله...) مخصوص به رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است.»

مانند این مطلب را از أنس و عائشه و أم سلمه نیز نقل کرده اند.

 

روایت پنجم: قال ابن جریر[15]: حدثنا ابن المثنى، حدثنا بکر بن یحیى بن زبان العنزی، حدثنا مندل عن الأعمش عن عطیة عن أبی سعید رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم: «نزلت هذه الآیة فی خمسة: فیّ و فی علی و حسن و حسین و فاطمه.  إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ از أبی سعید نقل شده است که رسول الله(ص) فرمودند: این آیه(آیه 33 سوره احزاب) درباره من و علی و حسن و حسین و فاطمه نازل شده است.»

 

روایت ششم: أخرج ابن جریر و ابن مردویه عن أبی الحمراء قال: رابطت المدینة سبعة أشهر على عهد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلم، قال: رأیت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلم إذا طلع الفجر جاء إلى باب علیّ و فاطمة فقال: «الصلاة الصلاة إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ از أبی الحمراء نقل شده است که گفته است: در زمان رسول خدا(ص) هفت ماه به مدینه رفتم و دیدم که رسول خدا(ص) در زمان طلوع فجر به دم در علی و فاطمه آمد و گفت: نماز، نماز «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»[16]

 

با توجه به روایات متعدد و کیفیت قضایای نقل شده، به نظر می رسد که رسول الله(ص) در زمان ها و مکان های متعدد و متفاوت، ولی به یک سیاق سعی در اظهار و ابراز این مطلب بودند که مصداق "اهل بیت" مذکور در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند.

 

باید اشاره کرد که در منابع اهل سنّت روایت های بسیار زیادی در اثبات این مدعا وجود دارد که حاکم حسکانی[17] در کتاب "شواهد التنزیل" بیش از 170 روایت را نقل می کند که غالباً دارای سندهای معتبری هستند. ما اینجا فقط به ذکر راویان اصلی و نیز تعداد روایت های آن شخص اشاره می کنیم:

1 -روایت انس بن مالک انصارى، به 8 طریق

2 - روایت براءبن عازب انصارى، به 2 طریق

3 - روایت جابربن عبدالله انصارى، به 2 طریق

4 - روایت حسن بن الزهّراء البتول علیهما السلام، به 5 طریق

5 - روایت سعدبن ابى وقّاص زهرى، به 3 طریق

6 - روایت ابوسعید سعد بن مالک خدرى، به 12 طریق

7 - روایت عبداللّه بن عباس بن عبدالمطّلب هاشمى، به 3 طریق

8 - روایت امیر المؤمنین على بن ابى طالب (ع)، به 1 طریق

9 - روایت عبداللّه بن جعفر طیّار(رض) از پدرش به 3 طریق

10 - روایت امّ المؤمنین عایشه، به 10 طریق

11 - روایت واثلةبن اسقع لیثى، به 8 طریق

12 - روایت ابى الحمراء هلال بن الحارث خادم النبّى(ص) به 10 طریق

13 - روایت فاطمة الزهّراء بنت المصطفى(ص) به 2 طریق

14- روایت امّ المؤمنین امّ سلمه(هند دختر سهیل) به 69 طریق، یعنى حدود شصت نه نفر جداگانه، این حدیث را از ام سلمه نقل کرده‏اند.

 

با توجه به تمام روایات بالا می توان گفت که رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام قطعا از مصادیق اهل بیت هستند. ولی برای داخل کردنِ افراد دیگر در این مجموعه، نیازمند دلیل معتبر هستیم. وقتی به تفاسیر اهل سنّت مراجعه می کنیم، می بینیم ادلّه ای که برای ادخال افرادی غیر از پنج تن(ع) آورده اند، بیشتر متّکی بر برداشت های شخصی و اجتهاد های بدون دلیل است.[18]

 

نکته مهم دیگر که می تواند به عنوان دلیلی محکم بر اشتباه و تعصبی قضاوت کردن چنین مفسرانی باشد، این است که به اعتراف بزرگانی از زنان رسول خدا(ص) مانند امّ المومنین أم سلمه و أم المومنین عایشه و مفسرّانی دیگر، اهل بیت فقط پنج تن علیهم السلام هستند و شامل زنان پیامبر(ص) نمی شود.[19] حال بسی جای تعجب است که برخی با چشم فروبستن بر این همه دلیل آشکار، مدعی اند که منظور از اهل بیت، در آیه شریفه، همان زنان پیامبر هستند!

 

باید اذعان کنیم که برخی از مفسران نیز روایت های متعددی را در اثبات مدعای شمولیت آیه تطهیر بر زنان پیامبر(ص) آورده اند؛ ولی با تأمل در سند و متن این روایت ها، به این نکته جالب بر می خوریم که راویان بسیاری از این روایات اشخاصی همچون عکرمه، ‌مقاتل و عروه هستند که همگی به دشمنی و خصومت با اهل بیت به ویژه شخص حضرت علی(ع) معروفند. در پاره‌ای موارد، روایتی نیز از ابن عباس نقل شده است؛ اما تردیدی نیست که چنین نسبت ‌هایی از سوی افرادی مانند عکرمه، غلام ابن عباس انجام گرفته است تا از این طریق بتوانند برای ادعای دروغین و ساختگی خویش در بین مردم مقبولیتی دست و پا کنند. در تاریخ نقل است که فرزند ابن عباس، عکرمه را که غلام پدرش بود، حبس و زندانی می کرد؛ چون بر ابن عباس بسیار دروغ می بست و روایت های جعلی را به وی منتسب می کرد.[20]

 

علاوه بر اینکه در کتب تفسیر و حدیث اهل سنّت، روایات متعددى از ابن عباس نقل شده که به اختصاص آیه تطهیر بر پنج تن(ع) دلالت دارد. به عنوان نمونه: روایت هفتم از کتاب "غایة المرام" که احمد بن حنبل با سند خود از ابن عباس نقل کرده ‏است. همچنین حاکم حسکانى در "شواهد التنزیل" در روایات شماره 673 الى 675 از ابن عباس آورده که وى آیه را مخصوص به پنج تن آل عبا مى ‏داند.

 

دلیل دوم برای اثبات نظر ما، سیاق آیه است. از ابتدا تا انتهای آیه تمام آن بخش هایی که مربوط به زنان پیامبر(ص) هست، با ضمایر مونّث آورده شده است. مانند «بیُوتِکُنَّ... وَ لَا تَبَرَّجْنَ... وَ أَقِمْنَ... أَطِعْنَ...» ولی بخش انتهایی آیه که مربوط به اهلبیت است، با ضمایر مذکّر آمده است؛ مانند: «...عَنکُمُ... یُطَهِّرَکُمْ...» از این تغییر سیاق آیه می توان چنین استفاده کرد که این جمله، به عنوان جمله ای معترضه است که ربطی به ماقبل و مابعد خود ندارد و به خودی خود، در پی رساندن مطلبی مهم است. البته باید توجه داشت که این سبک سخن گفتن، در برخی از مواضع قرآن کریم سابقه دارد. مانند: آیه 28 و 29 سوره یوسف که مخاطب زلیخا است، ولی در بین این دو آیه، یک خطاب به حضرت یوسف می شود.

 

بسیار واضح تر از مثال فوق، آیه 3 سوره مائده است که اکمال دین را در بین بحث از حرمت میته و دم و خنزیر آورده است که به هیچ وجه نمی توان نسبتی بین این دو مطلب پیدا کرد. پس می توان گفت که: بخش انتهایی آیه 33 سوره احزاب از لحاظ سیاق و موضوع بحث و مصداق، با ماقبل و ما بعد خود متفاوت بوده و نمی توان زنان پیامبر(ص) را نیز جزو مصادیق اهل بیت دانست. علاوه بر این که از خودِ همسران پیامبر(ص) روایت هایی نقل شد که صراحتاً این شمول را نفی کرده اند.

 

 

نتیجه گیری

 

با توجه به تمام مباحث مطرح شده و اسناد و مدارکی که ما تنها به بخش کوتاهی از آنها اشاره کردیم، می توان گفت که همه مفسّرین صحابه بدون استثنا و اکثر مفسّرین طبقات بعدى از تابعین، تابعینِ تابعین و دانشمندان اسلامى در کتب تفسیرى و حدیثى خود، اتفاق نظر دارند که آیه تطهیر درباره پنج تن محمد، على، فاطمه، حسن، و حسین(اصحاب کساء علیهم السلام) نازل شده‏ است و وارد شدن افراد دیگر، نیازمند دلیل های متقن است که به نظر ما وجود نداشت.

 

نهایتاً باید گفت که قدر جامع روایات این است که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را زیر عبا جمع کرد و آیه تطهیر را بر آنها تلاوت کرد؛ سپس دست راست از زیر عبا بیرون آورد و به سوى آسمان بلند کرد و عرض نمود: اللهمّ هؤلاء اهل بیتى فَطَهِّرهُم تطْهیراً؛ بارالها اینان اهل بیت من هستند؛ پس آنها را پاک و پاکیزه گردان!

 

طبق این ادلّه، ما معتقد هستیم که خداوند متعال طبق این آیه شریفه، اراده نمودند که از اهل بیت -که عبارت اند از رسول خدا(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)– تمام پلیدی ها، نقص ها و عیب ها را دور گرداند و ایشان را به بهترین وجه پاک و طاهر نماید.

 

/928/703/ر

 

 

صابر جعفرزاده

---------------------------------------------------------------------------

 

پی‌نوشت

[1] . احزاب/آیه33

[2] . مسند احمدبن حنبل/ج6/ص292 - تفسیر طبری/ج10/ ص292 الی 297(بیش از ده روایت را با سندهای مختلف در شأن نزول این آیه نقل می کند)  -  احکام القرآن ، ابن العربی / ج3 / ص1538 (لازم به ذکر است که این "ابن عربی" غیر از ابن عربی معروف در عرفان است. این مفسر قرآن به شدت با شیعه مخالف بوده و در بسیاری از مواضع کتابش شیعه را لعن کرده است.)

[3] . تفسیر ابن کثیر/ ج6 / ص 370 . او معتقد است چون محبوب ترین همسر پیامبر(ص) عایشه است، پس او اولی تر به این شرافت تطهیر و... می باشد.!!

[4] . تفسیر طبری / ج10 / ص296

[5] . کتاب العین/ ج6/ص52 - مفردات الفاظ القرآن/ص342 

[6] . آیاتی همچون:  انعام/145  و مائده/90   و  حج/30  

[7] . آیاتی همچون : انعام/125  و  یونس/100  و  احزاب/33  و  توبه/95  و  اعراف/71 

[8] . نحل/40 

[9] . مسند احمدبن حبل/ج1/ص331

[10] . کتاب التفسیر/ تفسیر سورة 33 / باب 7

[11] . مسند احمدبن حنبل/ ج4/ ص107 

[12] . تفسیر الطبری / ج 10/ ص 298

[13] . تفسیر الطبری/  ج 10/ ص 297 

[14] . البحر المحیط / ج8 /ص 479  و احکام القرآن (جصاص)/ ج5 / ص 230

[15] . تفسیر الطبری/ ج 10/ ص 296

[16] . فتح قدیر /ج4 / ص323

[17] . شواهد التنزیل (حسکانی) / ج2  / ص18 الی 140

[18] . الامامة و اهل البیت/ ج1/ص1126

[19] . روایت های مربوط به آن در مباحث شأن نزول آیه و نیز مصداق اهل بیت روایت های سوم و چهارم نقل شده است.

[20] . دایرةالمعارف وجدى، ج6/ص533  -  اشراقی، شهاب‌الدین ،‌اهل بیت یا چهره‌های درخشان،‌ص 40

ارسال نظرات