وحی، عقل و تجربه در سبک زندگی اسلامی جایگاه ویژهای دارد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب در سخنان خود در سفر به خراسان شمالی، نسبت به ضرورت اصلاح سبک کنونی با رویکرد سبک اسلامی هشدار دادند.بنا بر اهمیت این موضوع، در گفتوگو با سرکار خانم مهری اکبرزاده، مدیر مدرسه علمیه جامعة الرضویه مشهد، به تبیین محورهای مرتبط با این مسأله پرداختهایم.
رسا ـ مهمترین ویژگیهای سبک زندگی خوب و مناسب چیست؟
وقتی یک سبک زندگی شکل میگیرد یا طراحی میشود، باید به الگویی برسیم که چند ویژگی مهم داشته باشد؛ یکی از ویژگیها این است که منطبق با منافع باشد و نباید عنصری در سبک زندگی ما باشد که ما را از منافع خود دور کند و به ما ضرر بزند. بلکه باید در سبک زندگی به دنبال این باشیم که به خود و دیگران نفع برسانیم به عنوان مثال، یکی از رسمهای غلطی که ما داریم این است که وقتی کسی از دنیا میرود، در کنار داغ مصیبت و لطمه روحی که برای بازماندگان دارد، یک لطمه مالی هم باید به آنها وارد شود و دیگران را اطعام کند که بر خلاف سبک زندگی اسلامی است.
ویژگی دیگر، زیبایی و آراستگی ظاهری است و باید بین این دو ویژگی جمع کرد یعنی نه باید آنقدر منفعت پرست شد که هیچ پولی خرج زیبایی نکنیم و نه اینکه آنچنان به دنبال زیبایی برویم که کار به تجمل بکشد.
سبک زندگی باید محبوب انسان باشد و به سبک زندگیاش عشق بورزد. سبک زندگی باید نشاطی در انسان ایجاد کند که انسان به خدا و نعمتهای خدا عشق بورزد و با سرزندگی بیشتری به زندگی بپردازد و عاداتی از قبیل پرخوری در شب، دیر بیدار شدن صبح که نشاط ما را از بین ببرد، ترک کنیم و نیز در گفتار باید توجه کنیم که چگونه سخن بگوییم که دیگران به نشاط بیایند، از کلمات نیشدار و کنایهآمیز استفاده نکنیم، یا اگر به کسی علاقه داشتیم، به او ابراز کنیم. همۀ این موارد نشان میدهد اسلام به دنبال طراحی و تحمیل یک سبک زندگی خشک و تلخ نیست.
برای رسیدن به سبک زندگی صحیح، یک اراده جمعی همگام با یک ارادۀ فردی نیاز است، اگر هر فرد تصمیم به اصلاح سبک زندگی خودش داشته باشد، در کنار آن عزم جمعی، سبک زندگی بهبود پیدا میکند.
رسا ـ تعریف خوشبختی از دیدگاه اولیای الهی چگونه است؟
خوشبختی و آسایش، به دست آوردن مجموعه ای از امور خیر در زمینه های گوناگون فکری، احساسی و عملکردی است که انسان را به ساحل آرام نجات می رساند. در خصوص نقش ایمان در رسیدن به آرامش، آسایش و کمال در زندگی، رسول خدا(ص) می فرماید:
«خوشبخت کسی است که سرای باقی را که نعمتش پایدار است، بر سرای فانی که عذابش بی پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد و برای سرایی که بدانجا می رود پیش بفرستد، قبل از آن که آن ها را برای کسی گذارد که وی با انفاق آن خوشبخت می شود، ولی خود او با گرد آوردن آن دارایی ها اکنون بدبخت شده است.آنان که با دانش و بینش خود حقیقت هستی و راز آفرینش را دریافته اند، به خوبی می دانند با تخیلات، رؤیاهای شیرین، افکار کودکانه و یا تصورات موهوم نمی توان به زندگانی زیبا و شایسته رسید.
خوشبخت کسی است که نخست ارزش والای خود را بداند و از موقعیت بسیار بلند و رفیع خویش در آفرینش آگاه باشد، خود را برده نان و نام نسازد و هیچ گاه چون کودکان خردسال، شخصیت خویش را در زیباییهای زودگذر دنیا نبیند. سرمایه پرارزش عمر را در تجارتی جاودان به کار گیرد و علاوه بر ظاهر زندگی به واقعیت آن، که رشد، تکامل و وارستگی است همت گمارد و به دور از احساسات و هیجانات خود و دیگران، هر از گاهی نگاهی نو به گذشته، حال و آینده خود نماید و نقش خویش را در برابر خود، خانواده و خلق و خداوند بررسی کند و آنجا که سرافراز و موفق بود، شکر کامیابی خود را تلاش بیشتر قرار دهد و هرگاه ناکام بود، تمامی تدبیر، تصمیم و تلاش خود را در انجام مسئولیت به کار بندد ».
امیر مؤمنان علی(ع) نیز می فرمایند: «خوشبختی و آسایش در این نیست که مال تو فراوان و فرزندانت زیاد شوند. خوشبختی آن است که دانشت افزون گردد و بردباریت زیاد شود و به پرستش پروردگارت مباهات کنی، و اگر نیکی کردی، شکر خداوند به جای آوری، و اگر بدی کردی استغفار نمایی. دنیا فقط برای دو کس خوب است: کسی که گناهانی کرده و می خواهد با توبه جبران کند، و دیگری کسی که با سرعت به کارهای نیک مشغول است.».
امام صادق(ع) در خصوص خوشبختی می فرمایند:«السعادة سبب الخیر تمسک به العبد باختیاره و ارادته فیجرّه الی النجاة والشقاوة سبب خذلان تمسک باختیاره و ارادته فجرّه الی الهلکة والله تعالی عالم بان العبد ایهما یختاره و یرید.»
و نیزمحمدباقر مجلسی در بحارالانوار، ج10، ص184 در این زمینه می فرماید:«خوشبختی رشته خیری است که خوشبخت به آن چنگ زده، پس او را به سوی نجات می کشاند، و بدبختی رشته درماندگی و خواری است، که بدبخت به آن می آویزد و او را به هلاکت می کشاند و همه این ها با علم خداوند است.»
رسا ـ نقش ایمان در رسیدن به آرامش، آسایش و کمال در زندگی چیست؟
بر اساس آیات و روایات بیان شده فردی آرام است که ویژگی های ذیل را داشته باشد: خدا را دوست بدارد و او را اطاعت کند، در اطاعت خدا اخلاص داشته باشد، در نفس خود فراغتی حاصل و به اصلاح آن بپردازد، اصلاح عیوب خویش از پرداختن به عیوب دیگران بازش دارد، مردم از دست او در آسایش باشند، از سرنوشت دیگران پند گیرد و نصیحت پذیر باشد، نسبت به آن چه از دست رفته بی اعتنا باشد، از گذرگاه دنیا با سرافرازی گذشته و توشه ی پرباری را برای خوشبختی خود در آخرت به همراه داشته باشد.
رسا ـ دیدگاه غرب و اسلام در برخورد با سبک زندگی چگونه است؟
مهمترین و کاملترین تعریفی که در میان تعاریف متعدد از دین در فلسفه دین وجود دارد این است که «دین، راه و روش زندگی است». پس دین، یعنی سبک زندگی. اکنون قاعده برعکس است، یعنی با اصالت یافتن انسان، حق انسان موجب شکلگیری حدود و ثغور زندگی شده است و این حدود، سبک و استایل زندگی را شکل میدهند. وقتی ساختار سبک زندگی شکل گرفت اکنون آن زندگی یک دین است پس سبک زندگی بورژوایی، به تنوع و تکثر دینِ برآمده از آن میانجامد، از اینجا پلورالیسم دینی و کثرتگرایی در دین، مبتنی بر کثرت در سبک زندگی پدید میآید.
حال اگر به جای این که سبک زندگی را منشأ دین بدانیم، دین را منشأ سبک زندگی بشناسیم، قاعده تغییر میکند و اصالت از آن خدا می شود نه بشر. وقتی اصالت خدا مطرح باشد، حق از آن خداست نه غیر خدا، یعنی غیر خدا حق ندارد حدود را تعیین کند. سبک زندگی بورژوایی، سبک زندگی به مثابه دین است، اما در اسلام، دین به مثابه سبک زندگی است.
رسا ـ سبک زندگی کنونی ما در مواجهه با غرب مدرن چگونه است؟
بی شک مواجهه فرهنگ و جامعه ایرانی نیز مانند سایر کشورهای اسلامی با فرهنگ و نگرش غربی و مدرن، سبب تحول در سبک زندگی ایرانی شده است و یک زندگی شبه مدرن را که بارقههایی از سنت نیز در آن وجود دارد، برای جامعه ایرانی رقم زده است.
از پایان دوره صفویه و مخصوصاً از دوران قاجاریه تا به امروز، مسأله مواجهه با عالمی جدید و ساحتی نوین به نام غرب و مدرنیته، کمکم در ایران رخ نموده است. غالباً این مواجهه چند جانبه بوده است و نحوه مواجهه جدید، در حوزه اندیشه و تفکر و علم و فرهنگ بوده و غربزدگی گسترده فرهنگی و علمی را پدیدار کرد.
بدین سبب طبقه روشنفکران غیردینی و فراماسونرها در این دوره آن هم تحت نظارت و حمایت و هدایت انگلیس و روسیه و بعدها آمریکا شکل گرفت و براساس این شیوه مواجهه است که به تدریج سبک زندگی ایرانی دستخوش تغییرات میشود؛ تغییراتی که هرچه زمان برایش جلوتر میرفت، سرعت این تغییرات نیز سریعتر میشد و واکنش آگاهان، روشنفکران دینی، خواص سیاسی و علما را باعث می گشت.
بنابراین جامعه ایرانی همان طور که در برخی هویت و ارزشها، دچار بحران شده است، در سبک زندگی نیز در 100 ساله اخیر به ویژه از دوران روی کار آمدن رضاخان و تجدد آمرانهاش، دچار تشتت و تذبذب بسیار در نگرشها و گرایشها، آداب و رسوم، نظامات و سنن اجتماعی، باورها و حتی باورهای دینی خود گشته و سبک زندگی اسلامی ایرانی دچار تضادها و تناقضهای بسیار شده است، به نحوی که از جامعه ما یک جامعه شبه مدرن ساخته است که نه میتوان آن را سنتی و اسلامی نامید و نه میتوان بر آن نام مدرن نهاد. باید از این تذبذب و مردد بودن هویتی نگران بود و این نگرانی در کلام انتقادی ولی امر مسلمین کاملاً قابل درک است.
رهبر انقلاب اسلامی می کوشند تا این فرضیه کلان را اثبات کنند که زیستن ایرانی در زمانه کنونی، برآمده از مواجهه و نزاع دو سبک زندگی غربی و اسلامی است. تاریخ و سنت اسلامی ایرانی ما سودایی دیگر و نگاهی متفاوت و معترض نسبت به غرب دارد. مشکل این است که در عصر حاضر، تاریخ غربی تمام تاریخ بشر را پوشانده و در همه جا درباره گذشته بشر به طور کلی با موازین غربی حکم می شود. اکنون در نگاه غربزدگان، عالم دو بخش دارد: «یک بخش متجدد و یک بخش درگیر شده با سودای تجدد.».
رسا ـ تاثیر سبک زندگی غربی بر کشور ما به چه صورتی است؟
اکنون در جمهوری اسلامی، بیش از 50 درصد نهادهای رسمی، مروج و مقوم سبک زندگی بورژوایی هستند و اتفاق خاصی برای حل این معضل رخ نداده است. اقتصاد ایران امروز، یک اقتصاد پولمبنا در برزخ کینز و فریدمن است، یعنی یک اقتصاد بورژوایی. از سوی دیگر، بیش از 50 درصد علوم انسانی موجود در دانشگاهها مقوم بنیانهای حیات بورژوایی هستند: جامعهشناسی، روانشناسی، علم اقتصاد و علم مدیریت. اکنون دانش استراتژی بهجای فقه نشسته است و این خطرناک است. در علوم سیاسی، ارتباطات، فلسفه و غیره نیز وضع کمابیش به همین منوال است.
نگاهی به وضعیت آگهیهای بازرگانی در تلویزیون، روزنامهها و بیلبوردهای سطح شهرها، عمق عمل شاگردان ادوارد برنایز در ترغیب مردم به مصرفگرایی و تعمیق سبک زندگی بورژوایی را نشان میدهد. هنر در ایران امروز، بهویژه پدیده سینما و رسانه، بیش از پیش بر سبیل بورژوازی میتازد.
سبک زندگی بورژوایی، معماری ایران امروز را نابود کرده است. آپارتمانهای با متراژ کوچک و آشپزخانههای اُپن، حَرم و حریم خانواده را به چالش کشیده است. حکمای معماری دو پرسش را مطرح میکنند: غایت خلقت پدیده (در اینجا غایت خلقت انسان)، و ظرفیت شکل حیات آن؟
پاسخ به این دو پرسش، معمای معماری را رقم میزند. اگر غایت خلقت پدیده (یعنی انسان) در تلقی فرویدی، حیوان غیرقابل اعتماد، یا در تلقی اِرهارد و مازلو، حیوان خودشکوفاست، که چنین حیوانی را طویله بس است. اما اگر غایت خلقت انسان، به تعبیر قرآن «عبودیت» است، آپارتمان و سوئیت چگونه ظرفیت شکل حیات انسان را رقم خواهد زد؟ آنقدر که دغدغه کاهش مصرف انرژی با شیشههای دوجداره و عایقبندی لولهها وجود دارد، دغدغه نرمافزاری حفظ و صیانت از حرم و حیای ساکنان خانهها وجود ندارند.
اکنون سبک زندگی بورژوایی بخشهای عمدهای از ساختار جمهوری اسلامی را تشکیل داده و انقلاب فرهنگی مورد نظر امام خمین ی (ره) محقق نشده است. اما اینکه این التقاط میان اسلام و بورژوازی چه تأثیری بر مردم دارد، هرچند بیتأثیر نبوده و نیست اما بر این باوریم که مردم دین خود را از نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی ندارند، بلکه جمهوری اسلامی را از ایمان خود دارند. مادامی که اینگونه باشد، میتوان امیدوار بود که انقلاب فرهنگی مردمی شکل گیرد و بورژوازی موجود در نهادها و دستگاههای جمهوری اسلامی را بزداید.
رسا ـ سبک زندگی در نگاه اسلامی چگونه است؟
تمدن نوین اسلامی بر مبنای انسانشناسی اسلامی است و البته بین انسان اسلام و انسان اروپا و غرب خیلی تفاوت است. در روایات از ائمه معصومین(ع) آمده است که خداوند میفرمایند: «لایَسعَنی اَرضی وَ لاسَمائی وَ لکن یَسعَنی قَلب عَبدی المؤمِن؛ زمین و آسمان گنجایش مرا ندارد، قلب بنده مؤمنم گنجایش من را دارد.» بر این روایت، روایت دیگری بار می شود و آن این است: «مَن زارَ اَخاهُ مُؤمِنُ کَمَن زارَ اللهُ فی عَرش»، کسی که مؤمنی را دیدار میکند، مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. غرب در خصوص این معنی، از انسان هیچ نمی فهمد.
ماهیتِ سبک زندگی جدیداً پدید نیامده است بلکه این اصطلاح و عبارتِ «سبک زندگی» است که به تازگی پدید آمده است. پیش از این فقط انبیاء و اوصیاء بودهاند و فقط دینِ الهی بوده است که به سبک زندگی بسیار اهمیت داده و جزئیاتی را در سبک زندگی و رفتارهای ظاهری پیروان خود مورد توجه قرار میداده است. لذا باید از جهان روشنفکری غرب سپاسگزار باشیم که موضوعِ سبک زندگی را طرح کرده است! چون باعث میشود احادیث و سخنان انبیاء و اولیاء بیشتر شنیده و مطالعه شود.
نه اینکه چون غربیها این موضوع را مطرح کردهاند ما به جهت تقلید، دنبال آنها راه بیفتیم، بلکه از این جهت که مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیفهمند «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» لذا بسیاری از دشمنیها با معارف دینی (به خصوص وقتی به جزئیات رفتاریِ انسانها مربوط میشود)، از سرِ جهل است و اگر این جهل برطرف شود بسیاری از این دشمنیها با دین از بین میرود.
در ابتدا باید گفت منظور از «سبک زندگی»، فرهنگ نیست، فرهنگ اموری را که اعمّ از سبک زندگی هستند(مانند عقاید و نگرشها) را نیز در برمیگیرد. در واقع سبک زندگی فقط به بخشی از فرهنگ اطلاق میشود، آن بخشی که به رفتار ظاهری انسان و به ظاهر انسان باز میگردد. در واقع سبک زندگی به آن بخشی از ظاهر و رفتار ظاهری انسان بازمیگردد که قابل مدیریت است و خصوصاً به زیبایی و خوشایندی نیز ربط پیدا میکند.
البته ممکن است کسی سبک زندگی خود و همین ظاهر خود را بر اساس عقایدش تنظیم کند ولی حتماً از این عقاید خوشش میآمده که ظاهر خود را بر اساس آن درست کرده است. دیگرانی که این عنوان را استفاده میکنند به خوشایندیِ او کار دارند و به اینکه آیا ناشی از عقیدهی اوست یا نه، کاری ندارند. به عنوان مثال در سبک زندگی مسلمانان در بسیاری از نقاط، لباس ماه محرّم و لباس عزا مشکی است و ممکن است در منطقه دیگری برای عزاداری لباس دیگری مرسوم باشد.
سبک زندگی با اخلاق متفاوت است. لذا باید بگوییم که اسلام فقط با اخلاقِ ما کار ندارد بلکه با سبک زندگیِ ما نیز کار دارد. به طور مثال این که عصبیمزاج هستیم یا نه، جزء سبک زندگی نیست (بلکه به اخلاق مربوط میشود)، اما اینکه چگونه عصبانیت خود را ابراز کنیم جزء سبک زندگی است. مثلاً با ناسزا گفتن، فریاد زدن، شکستن ظروف و ... عصبانیت خود را بروز دهیم جزء سبک زندگی محسوب میشود. اینکه ما آدمِ کریم و باسخاوتی هستیم ربطی به سبک زندگی ندارد ولی اینکه حاتمبخشیِ خود را چگونه بروز میدهیم به سبک زندگی مربوط میشود.
سبک زندگی فقط ظاهر رفتار را شامل نمیشود که احیاناً زیباییهایی نیز داشته باشد. بلکه این ظاهر رفتار وقتی دو ویژگی پیدا میکند عنوان سبک زندگی پیدا می کند که دارای دو ویژگی، رفتار ظاهری و عادت رفتاریِ یک شخص در جامعه تبدیل به یک رسم یا عادت فردی شود و جمعی از انسانها این ظاهر و روش را برای خودشان انتخاب کرده اند، باشد.
رسا ـ سبک زندگی در قرآن کریم چگونه تبیین شده است؟
نخستین خطابِ خداوند به جامعه ایمانی، درباره سبک زندگی بود. در اینجا نمونه ای از اشاره قرآن به سبک زندگی را بیان میکنیم که نشان میدهد سبک زندگی در دین چقدر اهمیت دارد.
خداوند در آیه 104 سوره بقره می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ» در این آیه اولین خطابِ «یا أیُهَا الّذینَ آمَنوا» مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق و عقیده یا علاقه، آن هم رفتاری که غیرعبادی و غیر حقوقی است و خداوند متعال اولاً آن را به عنوان یک «سبک» مورد نقد قرار میدهد و ثانیاً به زیبایی و عدم زیباییِ آن توجه دارد. برای اینکه معلوم شود این آیه به سبک رفتار مربوط میشود (که سبک گفتار نیز بخشی از سبک رفتار است) باید به تاریخ مراجعه کنیم تا ببینیم شأن نزول این آیه چه بوده است.
در آن زمان یهودیها در بین خودشان اصطلاحی داشتند که در میان مردم مدینه رواج نداشته است و آن هم اینکه وقتی میخواستند با طعنه و ناسزا به کسی بگویند «صبر کن» از عبارت «راعنا» استفاده میکردند و مفسرین گفتهاند که ناسزا یا نفرین تلقی میشد. بنابراین وقتی پیامبر(ص) مطلبی را سریعاً بیان میفرمودند و مردم متوجه نمیشدند و میخواستند به ایشان بگویند «صبر کنید، ما متوجه نشدیم» از همین عبارت یهودیان، «راعنا» استفاده میکردند و مقصودِ بدی نیز از این سخن نداشتند.
اما وقتی یهودیان در برابر پیامبر(ص) این کلمه را به کار میبردند، بین خودشان (در دلشان) میخندیدند چون از این کلمه معنای بدی برداشت میکردند و به نوعی طعنه میزدند. به همین دلیل آیه فوق نازل شد تا مردم مدینه و مسلمانان از این کلمه استفاده نکنند. این آیه نشان میدهد که خداوند به جزئیات رفتاری در مصداق گفتار -که مصداقی برای سبک زندگی محسوب میشود- چقدر اهمیت میدهد.
پروردگار مهربان، ذرهای اهانت به اولیاءالله را تحمل نمیکند. لذا در روایت آمده است که به همه مردم احترام بگذار، مبادا در بینِ مردم یک نفر از اولیای خدا باشد که تو او را نشناسی و به او بیحرمتی کنی. («إِنَّ اللَّهَ أَخْفَى وَلِیَّهُ فِی عِبَادِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ فَرُبَّمَا یَکُونُ وَلِیَّهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَم».الخصال/ج1/ص209) از سویی ائمه اطهار(ع) نیز در برخورد با مردم و بی حرمتی ها خیلی کوتاه میآمدند و سعی می کردند که رفتار زشت و اشتباه مردم را با نفرین پاسخ ندهند زیرا از عواقب آن نفرین با خبر بودند.
رسا ـ اهمیت سبک زندگی در نهج البلاغه چگونه ترسیم شده است؟
امیر مؤمنان علی(ع) در پنج فراز به تبیین سبک زندگی پرداخته اند که عبارت است از: وصف متقین در این خطبه این است که به صواب سخن میگویند: «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» این عبارت به احکام شرعی سخن گفتن نپرداخته، بلکه سبک سخن گفتن متقین را درست و بهجا میداند؛ صفت متقین این است که لباسی میانه بر تن میکنند (وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ) که لباس یکی از مصادیق مهم سبک زندگی است.
طریقه سلوک فرد متقی با مردم بر پایه تواضع است (وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ) متواضعانه رفتار کردن فقط در راه رفتن این متقین نیست، بلکه تمام رفتارهای آنها را شکل میدهد. اینجا از لزوم تواضع که میتواند در یک بحث روحی اخلاقی مطرح شود، صحبت نمیکند، از رفتار و منش متواضعانه صحبت میکند؛ (غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِم) این عبارت که در مورد چشم فرو بستن از حرام است، اگر چه به احکام شرعی هم مربوط است ولی به رفتار ظاهری هم مربوط است؛ (وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُم) متقین به مطالب مفید گوش میسپارند.
حضرت علی(ع) بعد از اشاره به این موارد که به منش و رفتار ظاهری مربوط است، میفرمایند: «نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّذِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاء»؛ روحیه آنها نیز همینطور است که در بلاء و رخاء، حال یکسانی دارند.
رسا ـ تفاوت سبک زندگی از منظر اسلام با غرب چیست؟
منابع علمی و معرفتی دستیابی به سبک زندگی اسلامی، قرآن کریم، سنت و سیره معصومین (ع)، عقل بشر و تجربه می باشند، چهار منبعی که به توصیه اسلام در هر زمینهای از جمله سبک زندگی به آنها نیاز داریم. بنابراین تفاوت زیادی بین سبک زندگی از منظر اسلام با غرب وجود دارد و تفاوتمان این است که در غرب وحی الهی و معارف وحیانی را کنار گذاشته اند –ومعتقدیم که مشکل بزرگ غرب در همین جاست- ولی از جهت بهادادن به عقل و تجربه، دستاوردهای ارزشمندی داشته اند.
نگاه جامعِ اسلامی تقریباً همان اندازه که با کنار گذاشتن معارف وحیانی مخالف است، با کنارگذاشتن عقل و تجربه نیز مخالف است. عقل و تجربه در کنار وحی و معارف وحیانی، برای ما معرفت آفرین است. پس ما برای دسترسی به دانشی جامع باید از همه این منابع استفاده کنیم و نتیجه ای سازگار از اینها به دست آوریم در این صورت به یک نظریه اسلامی در همه عرصه ها ازجمله سبک زندگی دست خواهیم یافت.
رسا ـ تغییر سبک زندگی در آینده به چه صورتی خواهد بود؟
آینده متعلق به رفتارهای مبتذل نیست؛ آینده متعلق به سبک زندگیهای سرشار از زشتی و هوس نیست. ما در زمانی زندگی میکنیم که انسانها بسیار بیشتر از گذشته آمادگی دریافت حقیقت را دارند. دیگر نمیتوان به سادگی انسانها را فریب داد، مردم به راحتی از هر کسی تبعیت نمیکنند. به واسطه این وضعیتی که امروزه در جهان هست، دومینوی ظهور آغاز شده است.
بن بستها، عدم امکان فریب، عطش انسان به حقیقت، اهل عقل و منطق شدن تعداد قابل توجهی از مردم عالم -هر چند در اقلیت باشند- نشانههایی از تغییر انسانها است. در این افزایش آمادگی برای دریافت حقیقت، گروهی از مردم در جامعه ما و حتی در جامعه جهانی، آماده هستند رفتار خودشان را تغییر دهند، آماده هستند که کنترل رفتار خودشان را خودشان بر عهده بگیرند.
این افراد، رفتار خودشان را تغییر خواهند داد و آن را تحت نظمی که به دلخواه خودشان و تحت تاثیر یک اندیشه برتر و احساس عمیقتر است، تغییر خواهند داد. وقتی این افراد رفتار خود را به صورت صحیحی تغییر دهند، اثر این دومینوی سهمگین و ظهور حق را در رفتارهای آدمها در کل جهان خواهید دید.
فقط یک نکته را بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب نباید فراموش کرد که ایشان فرمودند: «باید همه احساس کنند که مسؤولیت ایجاد تمدن اسلامىِ نوین بر دوش آن ها است؛ و یکى از حدود و ثغور این کار، مواجهه با تمدن غرب است.»
703/1310/م