بسط و توسعه امور قضایی با نگاهی به نهج البلاغه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در یادداشتی به بررسی مبانی توسعه امور قضائی در جامعه اسلامی از نگاه امیرالمومنین علی(ع) پرداخته است.
انسان موجود اجتماعی است و زندگی اجتماعی ریشه در طبع و ذات او دارد. انسان بدون زندگی اجتماعی قادر به رفع حاجات و نیازمندیهای خویش نیست زیرا انسانها در حیات جمعی دارای نیازمندیهای مختلفاند و برطبق نیازهای گوناگون مشاغل و حرف مختلفی در اجتماع وجود دارد تا با داد و ستد و همکاری هم بتوانند، حاجات و نیازمندیهای همدیگر را بر طرف نمایند، از طرفی خود خواهی و امتیاز طلبی هم در ذات انسان نهفته است و همین امر موجب میشود تا او همه نیروها و استعدادهای اجتماع را در تسخیر خود و به خدمت خویش در آورد، قهرا این مسأله منجر به تنازع واختلاف در میان انسانها میگردد، حتی گاهی منجر به جنگهای خونین میشود، در این میان خداوند متعال انبیاء خویش را با قانون و برنامهای تحت عفران وحی و کتب آسمانی، برای هدایت انسان به سوی فلاح و رستگاری و تکامل معنوی آنان و همچنین برای رفع منازعات و اختلافات فرستاده است تا انسانها در سایه تعلیم و تربیت انبیاء و پیروی از آنان، از رشد انسانی و اخلاقی کافی برخوردار گشته است.
روحیه خودخواهی و امتیاز طلبی، موجب تنازع و اختلاف میشود، و در سایه آن، حقوق افرادی ممکن است تضییع شود، برای بر طرف نمودن اختلاف میان افراد و گرفتن حقوق افراد ذی حق و جلوگیری از حق کشی، در حکومتها و نظامهای مختلف ملجاء و مرجعی تحت عنوان«قوه قضائیه» وجود دارد،
از طرفی دین اسلام به اعتبار اینکه کاملترین و آخرین دینی است که از سوی خداوند متعال نازل شده است و در آن به همه نیازمندیهایی که در مسیر هدایت و کمالات انسانها لازم باشد توجه شده است، و به مسأله قضاء و دادرسی توجه خاصی مبذول شده است.
امام امیرالمؤمنین(ع) با تأکید بر این مطلب، نکات چندی را مطرح کردهاند مجموعه سخنان آن حضرت را میتوان در نکات ذیل دنبال نمود:
الف : مبانی قضا و حکومت در اسلام:
از دیدگاه امام امیرالمؤمنین(ع) مبنای قضاء و فصل خصومت، کتاب خداوند (قرآن) وسنّت پیامبر(ص) است. آن حضرت در تفسیر این آیه «فَاِنْ تَناٰزَعْتُمْ فَرَدُّهُ إِلَى وَ الرَّسُولِ» اگر در چیزی خصومت کردید آن را به خدا و رسول اسلام(ص)باز گردانید.
میفرماید: «فَرَدُّهُ إِلَى اللهِ أَنْ نَحْکُمَ بِکِتَابِهِ، وَ رَدُّهُ إِلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بسُنَّتِه؛ یعنی آنرا با محک کتاب اللّه و سنت رسول خدا(ص) بسنجید و مقایسه کنید ـ و بازگرداندن آن به خداوند این است که کتاب او را به داوری بپذیریم و باز گرداندن به سیره پیامبر(ص) این است که به سنّت او چنگ زنیم و به آن عمل کنیم.»
ب : معیار گزینش قاضی:
امام امیرالمؤمنین(ع) ملاکها و معیارهای گزینش قاضی را در برخی از سخنان خویش مورد توجه قرار داده و در مواقع گوناگون آن را سفارش نموده است آن حضرت در این زمینه به مالک اشتر میفرماید: «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ، مِمَّنْ لاَ تَضِیقُ بِهِ الاْمُورُ، وَ لاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لاَ یَتَمادَى فِی الزَّلَّةِ وَ لاَ یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ، إِلَى الْحَقِّ إذَا عَرَفَهُ، وَ لاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ، فَهْمٍ دُونَ أَقصَاهُ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ، وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ، وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاْمُورِ، وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ، مِمَّنْ لاَ یَزْدَهِیهِ إطْرَاءٌ وَ لاَ یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ».
«در میان مردم برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن، کسانی که مراجعه زیاد مردم آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمگین نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشهکن کند و در شناخت مطالب با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه با احتیاطتر عمل کند و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر و سپس از آشکار شدن حقیقت در فصل خصومت از همه برندهتر باشد کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد و چرب زبانی او را منحرف نسازد.»
بطور خلاصه از دیدگاه مکتب علوی(ع) کسی صلاحیت قضاوت را دارد که دارای صفاتی چند باشد:
1ـ مراجعه زیاد مردم او را به ستوه نیاورد یعنی با تدبیر درست به مراجعات مردمی پاسخدهد.
2ـ برخورد و منازعه طرفین دعوی، او را خشمناک نسازد.
3ـ اگر دچار لغزش و خطایی شد بر آن اصرار و پافشاری نداشته باشد.
4ـ بعد از فهمیدن خطا و لغزش، بازگشت به حق و رجوع به آن بر او گران نباشد.
5ـ طمع را از دل خود ریشه کن کند و خود را در پرتگاه طمع قرار ندهد و پیرامون آن نگردد.
6ـ در شناخت مطالب و کشف حقایق دقیق بوده و به نظر سطحی اکتفاء نکند.
7ـ در موارد شبهات با احتیاط تمام عمل کند تا حق بر او مبین و آشکار گردد.
8ـ برای فهم حقیقت و یافتن دلیل، اصرار و پافشاری او از همه مردم بیشتر باشد.
9ـ برای بدست آوردن حقیقت و کشف آن صبر و شکیبایی پیشه کند.
10ـ بعد از آشکار شدن حق و حقیقت بطور قاطع و صریح حکم را بیان کند و در صدور حکم تأخیر نکند.
11ـ مدح و ثنای دیگران او را فریب نداده و از حق منحرف نسازد.
ج : وظیفه مسؤولین نسبت به دستگاه قضائی :
امام امیرالمؤمنین(ع) ضمن توصیف صفات قاضی در ارتباط با تأمین نیازمندیهای مادی او به مالک اشتر میفرماید: «ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ، و افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزیِلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ، وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْکَ مَا لاَ یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ، لِیَأْمَنَ بِذلَکَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ فَانْظُرْ فِی ذلِکَ نَظَراً بِلِیغاً، فَإِنَّ هذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الاْشْرَارِ، یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى، وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا».
«پس از انتخاب قاضی هرچه بیشتر در قضاوتهای او بیندیش و آنقدر به او حقوق پرداخت کن که نیازهای او برطرف گردد تا به مردم نیازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار که نزدیکان تو به نفوذ در او طمع نکنند تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشند در دستوراتی که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود که با نام دین به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را به دست میآورند.»
نکات قابل توجه در این کلام
1ـ نظارت دقیق بر کار قاضی (ثم اکثر تعاهد قضائه)
2ـ پرداخت حقوق کافی به قضات به منظور جلوگیری از سوء استفاده احتمالی بگونهای که نیازمندیهای معقول و طبق عرف زندگی او را بر طرف کند تا چشم طمع بر ثروت و مال دیگران نداشته باشد و از رشوه گرفتن مصون بماند تا در قضاوت از حق و حق خواهی منحرف نگردد، البته پرداخت حقوق کافی به قاضی لزوما بمعنای رفع نیازمندیهای تجملاتی و خارج از عرف زندگی مردم نیست. در اینجا جالب توجه تذکر امام امیرالمؤمنین(ع) به زندگی تجملاتی یکی از قضات است، آن حضرت خطاب به شریح بن الحارث که در کسوت قضاوت مشغول بود و خانهای را به قیمت گران معامله کرده بود میفرماید:«بَلَغَنِی أَنَّکَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمانِینَ دِینَاراً، وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَاباً، وَ أَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُوداً».
«به من خبردادند که خانهای به هشتاد دینار خریدهای و سندی برآن نوشتهای و گواهانی آنرا امضاء کردهاند» شریح میگوید در جواب گفتم آری ای امیرمؤمنان این خبر راست است و چنین خانهای خریدهام، امام (ع) نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود: ای شریح به زودی کسی به سراغت میآید که به نوشتهات نگاه نمیکند و از گواهان و شاهدانت نمیپرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و آنها را به قبر بسپارد، ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران و یا با پول حرام نخریده باشی که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست دادهای.»/992/د101/ب6
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی