۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۰
کد خبر: ۲۴۰۷۴۸

کشف حجاب و اعمال قدرت در حاکمیت رضاشاه

خبرگزاری رسا ـ برای زنان و مردان ایرانی مقوله کشف حجاب یکی از غیر قابل تصورترین مسائل زندگی خود بود و نمی توانستند به این راحتی با این مقوله کنار بیایند به همین جهت زمینه سازی ها بیشتر در حیطه روانشناسی افراد حرکت می‌کرد.
عفاف و حجاب

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در نظر بسیاری لباس و پوشش افراد در جامعه هیچ ارتباطی با قدرت و سیاست یک جامعه ندارد و این مسائل تنها در حیطه شخصی افراد قرار دارد که فرد با انتخاب آن وضعیت پوشش خود را مشخص می کند. اما واقعیت امر این است که پوشش و لباس یک فرد صرفا یک مسئله فردی در حیطه امور شخصی او نیست و پوشش یک فرد بیانگر نوع ارزش ها و افکار شخص در جامعه می باشد به همین جهت کنترل این بعد از فکر شخص می تواند تاثیرات مهم سیاسی در پی داشته باشد.


کنترل شخص و جامعه از طریق پوشش در جامعه برای اولین بار در تاریخ ایران به وسیله رضاشاه انجام گرفت. رضاشاه که در پی ایده مدرن سازی جامعه، که در ذات خود یک سیاست امپریالیستی بود، سعی داشت به هر راهی که شده نحوه پوشش ایرانیان را تحت کنترل خود گیرد و به این طریق بر فکر و سرنوشت مردم سیطره پیدا کند.


در واقع فرضیه ما در این نوشته رابطه قدرت و سیاست با پوشش افراد است که در دوره رضاشاه با مفهوم کشف حجاب تجلی پیدا کرد. این بدان معناست که کشف حجاب نه در راستای یک مدرنیزاسیون صادقانه از سوی رضاشاه بلکه یک اعمال قدرت بر شهروندان بود تا از این طریق با یک دست سازی افراد به هدف های خود دست پیدا کند.


واقعه کشف حجاب

بی حجاب کردن اجباری زنان ایرانی در نیمه دهه 1310، از میان تمام سیاست های تجدد خواهانه رضاشاه، بیشترین سهم را در عدم محبوبیت او در میان ایرانیان داشت. به عبارت دیگر کشف حجاب از جمله سیاست های مدرن سازی رضاشاه و شاید چالش برانگیزترین آن ها بود.


ماجرا از این قرار بود که رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه و دیدار با آتاتورک تصمیم گرفت در ایران نیز همان سیاست را اجرا کند. در کنار نقش خاندان پهلوی در واقعه کشف حجاب، نباید بازیگران اصلی و پشت پرده این نمایش نامه را نادیده گرفت؛ یعنی دولت های روس، انگلیس و غرب گرایانی که قبل و بعد از مشروطه با تفکرات تجددگرایانه خود و تحت حمایت دولت های بیگانه دست اندر کار فراهم سازی های کشف در ایران بودند. از فعالیت های انجمن سری فراماسونری و فرقه ضاله بهائیت که از جمله عوامل و طراحان این نقشه شوم بودند نباید غفلت کرد.


صدیقه و یحیی دولت آبادی در زمره افرادی اند که با اتکا به حمایت بیگانگان، پیشاهنگ پدیده کشف حجاب در ایران شدند. یحیی دولت آبادی 36 سال قبل از کشف حجاب به محمد علی فروغی می گوید: «زن های ما دیر یا زود از این چادر سیاه بیرون خواهند آمد...» همو پس از فرمان کشف حجاب، از پرده دری و بی حجابی رضاشاه دفاع می کند و افتخار میکند که دختریان او در جشن فارغ التحصیلی، بدون پوشش اسلامی شرکت نموده و این رفع حجاب را از کارهای سترگ رضا می داند و می گوید: «تصدیق باید که جز قدرت و اراده محکم شاه پهلوی رفع حجاب، بسیار مشکل بود.»


این گفته های او نشان می دهند که سیاست کشف حجاب تنها یک سیاست رضاخانی نبود، بلکه برنامه ای بود که از حدود 36 سال قبل از سیاست رضاشاه برای آن نقشه چیده شده بود و رضاشاه عامل کسانی دیگر بود و بودند کسانی که از مدت ها قبل در صدد طرح این نقشه بودند، ولی به دنبال فردی می گشتند که بتواند نیات آنها را جامه عمل بپوشاند.


مقدمات کشف حجاب اگرچه در دروه ریاست وزرایی فروغی انجام شد اما مجال نیافت اجرای آن را در دولتش شاهد باشد به همین جهت قرعه کار به نام محمود جم زده شد. این مسئله بیشتر ناشی از یک اختلاف سلیقه در امور اداره کشور با رضا شاه بود که فروغی را از اقدام این کار بازداشت چرا که بنا بر بعضی شواهد فروغی خیلی موافق با این اقدام نبوده به همین جهت به راحتی از سوی رضاشاه کنار گذاشته شد و محمود جم که شخصیت فرمانبردار او بیشتر به چشم می آمد عهده دار انجام این کار شد.


در آغاز برای پیش برد این سیاست زمینه سازی های زیادی صورت گرفته شد چرا که برای زنان و مردان ایرانی مقوله کشف حجاب یکی از غیر قابل تصورترین مسائل زندگی خود بود و نمی توانستند به این راحتی با این مقوله کنار بیایند به همین جهت زمینه سازی ها بیشتر در حطیه روانشناسی افراد حرکت می کرد. از جمله این مسائل ایجاد شعارهایی مبنی بر اینکه این کار در راستای امنیت بیشتر زنان است که در نتیجه توسعه کشور به وجود می آید و این خود اقدامی است در جهت امنیت و آسایش مردم ایران.


هر چند همانطور که قابل پیش بینی بود مردم ایران به خصوص زنان ایران به شدت با سیاست مخالفت کرده و تمام تلاش خود را برای ایجاد ممانعت در این قضیه به کار انداختند. دراین راستا رژیم شاه نیز برای رسیدن به اهداف خود با اعمال زور و اجبار سعی داشت اهداف خود را پیش ببرد. این مسئله باعث شد که حاکمیت به خصوصی ترین حریم زندگی ایرنیان نفوذ پیدا کند.


در واقع این نفوذ به حریم خصوصی از یک سو به ظاهر در جهت سیاست های کشف حجاب بود اما در باطن قضیه باعث می شد که حریم های خصوصی در معرض دید قرار گیرد و هر حرکت خارج از کنترل، تحت کنترل قرار گیرد. این مسئله شاید یکی از ویژگی های همه دولت های مدرن باشد که با ابزار های مدرن سعی در کنترل زندگی شهروندان خود دارند. اما باید این نکته را در نظر گرفت که هیچ حاکمیت مدرنی به شکل عریان به حریم خصوصی افراد وارد نمی شود و سعی می کند راه های کم هزینه تری را انتخاب کند.


این موضوع خود یکی از تناقض آمیز ترین مسائل دوران رضاشاه بود و این مسئله بدین دلیل بود که کشف حجاب تحت لوای هیج قانونی انجام نگرفته بود بلکه ریشه در یک زور گویی دیکتاتور مآبانه ای بود در جهت حفظ حیات حاکمیت و اهداف قدرت های بزرگ.


اگر این موضوع را با این دید نگاه کنیم که در ماجرای کشف حجاب هیچ نیت صادق و دلسوزانه از سوی حاکمیت وجود نداشت یک گزاره بسیار مهم از این مسئله منتج می شود آن هم این است که رضاشاه تمام این اقدامات را در جهت یک کنترل سیاسی برای اعمال قدرت در پیش گرفته بود و برای رسیدن به این کنترل حریم خصوصی اشخاص و افراد در معرض دید حاکمیت قرار داد.


همچنین این نحوه از کنترل علاوه بر نفع رسانی به حاکمیت، منافع زیادی را برای کشورهای استعمار گر به همراه داشت. در واقع با ایجاد مدل های غربی سعی می شد رقابتی در بین زنان ایرانی برای مصرف پارچه ها و لباس های خارجی شکل بگیرد که از این طریق علاوه بر بی هویت کردن زنان ایرانی، کالاهای خود را به فروش برسانند.


حاکمیت با پیروی از یک تجدد آمرانه نوع جدیدی از برخورد را در زیست حیات ایرانی به ارمغان آورد که با زندگی و پیشینه ایرانیان کاملا نامانوس بود. اما در نهایت این مردم ایران بودند که مقاومت های پنهان و آشکار خود برنامه های این سبک از حکم رانی را با شکست همراه کرد./998/د101/ب6

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال نظرات