مخالفان و دشمنان انتخابات آزاد و سالم در ایران
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، استقلال، آزادی، قانون، مردم، حقوق بشر، صلح، امنیت و عدالت، مخالفان و دشمنانی دارند که اگر به درستی شناخته نشوند، به راحتی آسیب دیده و از بین میروند. خطرناکترین مخالفان و دشمنان این مفاهیم و ارزشهای اساسی در جوامع انسانی و دنیای کنونی، آن کسانی هستند که در سخن، دم از این ارزشها زده و خود را پایبند به آنها معرفی میکنند، لکن با تفسیری که از این مفاهیم میکنند، در عمل رویکرد اصلی آنان استفاده ابزاری از ارزشها برای تأمین منافع است. به عبارت دیگر، این مفاهیم و ارزشها، تا جایی برای آنان قابل قبول است که منافعشان را تأمین کند. دولتهای استکباری غربی از مصادیق برجسته و نمونههای بارز مخالفان و دشمنان این قبیل ارزشها هستند. غربیها از حقوق بشر، صلح، عدالت و آزادی سخن میگویند، لکن در عمل دشمنان اصلی حقوق انسانها و صلح و ثبات و امنیت جهان، همین دولتهای غربی هستند.
انتخابات آزاد، سالم و قانونی در ایران، از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی طاغوت ایران و فروپاشی نظام سلطنت، اداره امور کشور به دست صاحبان اصلی آن یعنی مردم افتاد. از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، این بود که حضرت امام (ره)، ایران را از چنگال استبداد داخلی و استعمار خارجی خارج ساختند و آن را در اختیار ملت قرار دادند. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، اداره کشور ایران متکی به آرای عمومی است و مسئولان کشور در تمامی سطوح با انتخاب مردم به صورت مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب میگردند. طی 35 سال گذشته، این مردم بودهاند که با شرکت در انتخاباتهای مختلف، رؤسای جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا را برای دورههای تعریف شده بر مبنای قانون انتخاب کردهاند.
بررسیها نشان میدهد از ویژگیهای انتخابات در ایران، چرخش قدرت میان نخبگان، جریانها و جناحهای سیاسی به صورت دورهای از طریق انتخابات است. هیچکس نمیتواند ادعا کند در طول سالهای پس از انقلاب، قوه مجریه، قوه مقننه یا شوراهای اسلامی شهر و روستا، همواره در اختیار یک جریان یا یک جناح سیاسی بوده است. ورود و خروج جریانها و جناحهای سیاسی به درون ساختار قدرت سیاسی از طریق انتخابات، یک واقعیت مهم و اساسی را آشکار میسازد و آن اینکه انتخابات در ایران همواره سالم، رقابتی و در یک فضای دموکراتیک، آزاد و قانونی بوده و نظام اسلامی از ابتدا تا به امروز از رأی مردم به عنوان «حقالناس» صیانت نموده ودر واقع امین رأی مردم بوده است.
تحولات و مسائل سیاسی سالهای اخیر در کشور حکایت از آن دارد که وظیفه مسئولان در نظام برای امر صیانت از آرای مردم، سختتر از گذشته شده و باید در این خصوص با دقت بیشتری عمل شود. امروزه بر اساس شواهد و قرائن بسیار فراوان، انتخابات آزاد و سالم در ایران، مخالفان و دشمنانی پیدا کرده است. مسئولان عالی نظام از یک سو و مردم که صاحبان اصلی این انقلاب و کشور هستند از دیگرسو، باید این مخالفان و دشمنان انتخابات آزاد، سالم و قانونی را به درستی بشناسند. مخالفان و دشمنان انتخابات قانونی، سالم و آزاد، دارای دو ویژگی اساسی هستند:
1- اولین ویژگی افراد اصلی و بعضاً پشت صحنه این جریان، اشرافیت و دنیاگرایی آنان است. متأسفانه در دوران پس از انقلاب، کسانی با سوءاستفاده از موقعیتها و مسئولیتها، رو به خاصهخواری و رانتخواری آورده و به تدریج صاحب ثروتهای بادآورده شدند. این نوکیسهها که قدرت و ثروت را به هم گره زده بودند، کمکم به یک جریان به هم پیوسته و وابسته تبدیل شده و یک طبقه اشرافیت را پدید آوردند. افراد این جریان را از طریق کارخانهها و سهام فراوانشان در شرکتها، از طریق خانههای مجلل و باغات و ویلاهایشان، از طریق سفرهای پرخرج و مستمر تفریحی اعضای خانوادههایشان به امریکا و کشورهای اروپایی، از طریق بورسهای تحصیلی فرزندانشان در غرب و از طریق سکونت و زندگی بعضی از بستگان نزدیکشان با تابعیتهای دوگانه در کشورهای اروپایی و امریکا میتوان شناخت. این افراد را از طریق علایق شدیدشان به غرب و تلاش روزافزونشان برای قرار دادن ایران در مدار غرب میتوان شناخت.
2- دومین ویژگی این جریان، نوع نگاهشان به انتخابات در سالهای اخیر و پس از ورودشان به مرحله اشرافیت و چشیدن طعم لذایذ دنیایی در پرتو قدرت و ثروت است. این جریان در چنین وضعیتی که قرار گرفت، تأمین دنیا و عافیتطلبی، تأمین دنیا و اشرافیگری و تأمین دنیا و ثروتاندوزیاش را با حضور دائمی در قدرت جستوجو کرد. با تحول اینگونهای در احوالات برخی از نیروهای با سابقه در انقلاب، جریانی از درون خانواده انقلاب پدید آمد که رویکرد پیشینش مبنی بر ارزشگرایی، به رویکردی معطوف به قدرتگرایی و بقا در قدرت تبدیل شد.
از اینجا بود که این جریان، دموکراسی و انتخابات در کشور را، به شرط چاقو پذیرا شد. از اینجا بود که این جریان، انتخاباتی را به عنوان یک انتخابات آزاد، سالم، قانونی و دموکراتیک قبول داشت که نتیجهاش برای او باشد. بدیهی است که این نوع نگاه و رویکرد به انتخابات، با فلسفه انتخابات و گردش قدرت میان جریانها، جناحها و نخبگان در تعارض بوده، به انتخابات نگاهی ابزاری، صوری و فرمایشی دارد. اما نکته مهم در اینجاست که این جریان بیش از دیگران شعار انتخابات آزاد، انتخابات رقابتی، انتخابات سالم و انتخابات قانونی را سر میدهد تا مردم متوجه قضایای پشت صحنه نشوند. این داستان، همانند فریادهای حقوق بشری امریکا در عصر حاضر است.
امریکا خود را در دنیا پرچمدار اصلی دفاع از حقوق بشر معرفی میکند، لکن بیشترین جنایتها علیه بشریت در عصر کنونی از سوی همین کشور و حاکمان ستمگرش صورت میپذیرد. آری، اکنون یکی از چالشهای اصلی نظام اسلامی در صیانت از حقوق مردم و به ویژه آرای عمومی به عنوان حقالناس، همین جریان قدرتگرای منفعتطلب است.
داستان فتنهای که در سال 88 در کشور پدید آمد، دستپخت و محصول همین جریان دنیاطلب بود. البته از آنجا که حضور یک جریان دنیاگرا و منفعتطلب در قدرت سیاسی در کشور انقلابی ایران برای غربیها مفید ارزیابی میشود، کشورهای غربی نه تنها با این جریان پیوند برقرار میکنند، بلکه برای رساندنشان به قدرت، با تمام قوا به صحنه میآیند. فتنه 88 نشان داد که چگونه غرب برای رساندن جریان دلخواه خود به قدرت، وارد عرصه میشود و در این راستا سرمایهگذاری میکند. غربیها بر اساس تجربه طولانیای که در امر استعمارگری دارند، به خوبی دریافتهاند که در صورت حضور افراد عافیتطلب و دنیاگرا در قدرت سیاسی کشورهای هدف، منافع آنها نیز به راحتی تأمین میگردد زیرا افراد و جریانهای قدرتگرای منفعتطلب برخلاف نیروهای آرمانگرا، اهل معامله و زد و بند میباشند.
مردم ایران باید نسبت به چنین افراد و جریانی هوشیار باشند. دشمنان اصلی این انقلاب و ملت، تمامی امیدشان به چنین جریانی در کشور است. مردم باید این جریان، ساز و کارها، شیوهها و روشهایش برای تأمین منافع دنیاییاش را، به خوبی بشناسند. اکنون و یک سال مانده به انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی دوره دهم، مطالبی در فضای رسانهای و در برخی از نشستها و همایشها مطرح میشود که بسیار شباهت دارد با آنچه در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مطرح شد. مطالب و مباحثی که زمینهساز فتنه 88 بود. بنابر این در چنین فضایی هم مسئولان نظام باید مراقبت از حقالناس نمایند و هم مردم باید هوشیار باشند و فریب مکاران را نخورند. البته نظام و مسئولان عالی آن تا به امروز اثبات کردهاند که روی حقوق مردم با کسی معامله نخواهند کرد. در سال 88 که شاهد شورش همین جریان اشرافیت علیه جمهوریت نظام و آرای مردم بودیم، مسئولان نظام در برابر این توطئه ایستادند و از حق مردم دفاع کردند. بنابر این صیانت از آرای مردم، وظیفه همیشگی مسئولان بوده و هست.
آنچه مهم است، اینکه مردم با هوشمندی به این صحنهها بنگرند و با بصیرت نافذ، وظیفه خود را در قبال دنیاگران قدرتطلب که مسئولیت در نظام اسلامی را نه برای خدمت و پیشبرد کشور به سمت آرمانها، بلکه برای تأمین دنیای خود میخواهند، به درستی انجام دهند./997/د102/ب6
منبع : روزنامه جوان