همه موافقان و منتقدان مذاکرات هستهای

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مدل رهبری برای هدایت افکار عمومی در مسأله هستهای چیست؟ علت طرح این سؤال از این جهت است که بعد از هر سخنرانی رهبر انقلاب، گروههای سیاسی تلاش میکنند سخنان ایشان را به نفع خود مصادره کنند. تعریف رهبر انقلاب از تیم هستهای را پیروزی بزرگ جریان متصل به قدرت میدانند و انتقادها را نیز برگ قدرت نمایی مخالفین.
البته در این میان کسانی هم هستند که با درایت و بدون جهت گیریهای سیاسی، راهبرد رهبری در حوزه هسته ای را دنبال میکنند. قبل از اینکه راهبرد رهبری در حوزه هسته ای مرور شود لازم است نیم نگاهی به جریانات سیاسی مخاطب ایشان، داشته باشیم. 4 گروه سیاسی در مسئله هسته ای فعال هستند که ترکیب سیاسی این 4 گروه، تحلیل رفتاری آنها را در حد زیادی روشن میکند.
گروه اول؛ تکنوکرات های بیرون حاکمیت
گروه اول تکنوکرات های بیرون حاکمیت، اما متصل به بدنه قدرت هستند. شاخص اصلی این جریان، باور داشتن غرب به عنوان حاکمیت بی منازعه بر اقتصاد و سیاست در دنیاست. جریانی که معتقد است به دهها دلیل اقتضایی و تاریخی، نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا را باید پذیرفت. این جریان در حوزه سیاستهای هسته ای معتقد است که ایستادگی بیش از حد مقابل خواست غرب، خلاف منافع و مصلحت مردم و رفاه شکن است. این جریان در بدنه قدرت نیز جایگاه مستحکمی دارد. در حوزه اقتصاد مسعود نیلی چنین نگاهی را دنبال میکند. جهت تقریب به ذهن لازم به یادآوری است که نیلی از مهمترین تهیه کنندههای پیوست برنامه چهارم توسعه است که در آن پیوست، بر پذیرفتن نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا تصریح میکند. در حوزه فرهنگ نیز سریع القلم و در حوزههای سیاسی نیز افرادی چون زیباکلام و آشنا را میشود برشمرد. این جریان برخی مواضع ظاهری دولت در حوزه هسته ای را مدیریت میکند. هرچند در حوزه عملکرد دولت، گروه دوم هستند که تاثیرگذار و نقش آفرینند.
اثر سیاسی گروه اول:
اثر سیاسی گروه اول این است که مردم در فهم موضع اصلی دولت دچار ابهام و تردید میشوند که شدهاند. از سویی مدل رفتاری و اعتقادی بخش دیگر دولت که همان تیم مذاکره کننده است، تحت تأثیر این جریان مورد نقد بی امان منتقدان قرار میگیرد. از طرف دیگر نیز عامل مؤثر در برخی مواضع چالش برانگیز رئیس جمهور محترم محسوب میشوند.
گروه دوم؛ تکنوکرات های متأثر از حاکمیت
گروه دوم جریان نزدیک به طیف فکری جناب ظریف و تیم مذاکره کننده است. تیم مذاکره کننده اگرچه از حیث فکری جزو تکنوکرات ها محسوب میشوند و ممکن است در برخی مواضع به گروه اول نزدیک باشند اما در برآیند و کلیات تفاوت اساسی با گروه اول دارند. برخی معتقدند این گروه، جریان تعدیل شده گروه قبلی هستند و برخی دیگر معتقدند که این دسته نیز همان نگاه گروه اول را دارند اما به دلیل مأموریتشان، در چارچوب ملاحظات اصلی و راهبردهای کلان نظام حرکت میکنند. ترکیب این دو نگاه نیز درست است. یعنی اینکه این جریان هم نگاه تعدیل شده نسبت به جریان اول دارد و هم اینکه متعهد به رعایت بازی در مأموریت موضوعه است.
اثر سیاسی گروه دوم:
اثر رفتار سیاسی گروه دوم را باید در فرآیند و نتیجه مذاکرات دید و در همان نقطه باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
گروه سوم؛ منتقدان سیاسی دولت
گروه سوم منتقدان سیاسی دولت هستند و نه منتقدان هسته ای. این جریان، به هر دلیل این دولت را مناسب برای تصدی و اداره کشور نمیدانند و معتقدند که موفقیت این دولت به مثابه قدرت گرفتن و تداوم آن در مجلس دهم و دولت دوازدهم است و این به مصلحت نظام نیست. این جریان که خلوص نیت نیز ممکن است داشته باشد، نقد سیاست هسته ای را یکی از ابزار تضعیف این دولت میداند و اگر هسته ای نباشد مسائل دیگری را برای تضعیف این دولت به کار میگیرد. این جریان از ابتدای مذاکرات هسته ای، خروجی این مذاکرات و رفتار دیپلماتیک هسته ای را خاک فروشی وعزت فروشی تلقی میکرد. تعابیری چون ترکمنچای هستهای و جام زهر دوم در ادبیات همین جریان به کار گرفته شد. البته بعد از تذکرهای صریح رهبری، ظاهر سخنان خود را تغییر دادند و اخیراً کمی نیز گوشه گیر شدند.
اثر سیاسی گروه سوم:
اثر رفتار سیاسی گروه سوم قابل ملاحظه است. علت اول این است که در نقد خود، تفاوتی بین گروه اول و دوم قائل نمیشوند و این باعث میشود هزینه سیاسی گروه اول را گروه دوم بدهد که در نهایت بر اصل مذاکرات تأثیر خواهد داشت. از طرفی نتیجه رفتاری گروه سوم این است که در داخل و خارج کشور، تلقی حاکمیت دوگانه در مسئله هسته ای ایجاد شود. روشن است که در مسئله حساس هسته ای باید اجماع لازم در بدنه حاکمیتی وجود داشته باشد. نقد بی امان و تند گروه سوم به تیم مذاکره کننده، ممکن است این تصور را ایجاد کند که میان دولت و رهبری انشقاق جدی وجود دارد حال آنکه اساساً چنین چیزی وجود ندارد و هیچ عقل سلیمی نیز نمیپذیرد که چنین دوگانه ای تشکیل شود. بی شک تیم مذاکره کننده رفتار قابل نقد دارد اما بدون تردید در اصول همان سیاست کلی نظام را دنبال میکند.
گروه چهارم؛ منتقدان هسته ای دولت
این جریان نیز از منتقدان این دولت هستند که تفاوت اساسی با گروه سوم دارند. گروه چهارم موفقیت این دولت را موفقیت نظام میداند و معتقد است این دولت را باید مورد حمایت قرار داد. خاصه اینکه در حوزه مسائل هسته ای اصل بر حمایت است و نقد نیز باید رنگ دلسوزانه و خیرخواهانه داشته باشد.
این جریان حوزه نقد خود را دو بخش میبیند. یکی گرایش و ایدئولوژی مذاکره کنندگان و دیگری رفتار دیپلماتیک آنها. در بخش اول معتقدند بین گروه اول و گروه دوم قرابتهای زیادی وجود دارد هرچند معدود اختلافات نیز جدی است و در مجموع از این حیث باور این دوگروه به غرب باید مورد نقد و مداقه اساسی قرار گیرد. اما در بخش رفتار دیپلماتیک که مربوط به گروه دوم میشود، اعتقاد دارند که مسئله مذاکرات، فراتر از یک جریان فکری و سیاسی و حتی دولت است بلکه کل نظام در موضوع مذاکرات دخالت دارند و تاوقتی که این گروه مذاکره کننده مأموریت ملی دارد و مورد تأیید نظام است، قابل اعتماد است و باید مورد حمایت جدی قرار گیرد.
اثر سیاسی گروه چهارم:
گروه چهارم در این سبک رفتاری، مدل نقد این دولت و تیم هسته ای را تنظیم و متعادل میسازد. هرچند این جریان صدای بلندی ندارد و در بسیاری از موارد به دلیل نداشتن برنامه روشن، رفتار زیگزاگی غیر قابل دفاع دارد. اما در هر صورت در میان مدت در جایگاهی غیر گروه سوم قرار خواهد گرفت.
و اما نسبت رهبری با این 4 گروه سیاسی-هسته ای چیست و چگونه مسئله را مدیریت میکنند؟
رهبری و گروه اول؛
گروه اول در حال حاضر جزو تیم اصلی مشاوران رئیس جمهور محترم محسوب میشوند و جناب رئیس جمهور در مواردی که تحت تأثیر این تیم مشاوره قرار گرفتند، مواضع چالش برانگیز داشتهاند. به نظر میرسد میتوان اشاره رهبری به اصل روشن «غیرت» را بیش از دیگران به این گروه اختصاص داد. رهبری در مورد این جریان فکری و پایگاه مختصر اجتماعی آنها به اصل روشن " غیرت" اشاره کردهاند. غیرت مسئله فرا هسته ای و فرا سیاسی است. غیرت در درون فطرت آدمهاست. افراد با هر جریان سیاسی حاضر نیستند "غیرت و عزتشان" زیر سؤال رود. رهبری با طرح مسئله غیرت، "اجتماعی سازی این تفکر" را بی اثر کردند.
رهبری و گروه دوم؛
اما درباره مدیریت گروه دوم میتوان این طور تحلیل کرد که در قبال این گروه 2 سیاست وجود دارد. سیاست اول به صورت طبیعی توصیهها و راهبردهای غیرعلنی ایشان به تیم مذاکره کننده است. علناً نیز راهبرد حمایت مشروط را پی گیری کردهاند.
سیاست رهبری در قبال تیم مذاکره کننده، به طور مشخص حمایت قاطع و در عین حال نقدهای کارکردی و رفتاری است. حمایت ایشان، پروژه حاکمیت دوگانه را بی اثر کرد و نقد نیز باعث شد راه نقد مدبرانه و دلسوزانه باز بماند.
از طرفی اتخاذ این ترکیب دو وجهی، یک پیام روشن برای داخلیها و خارجیها داشت و اینکه مواضع مردم و نظام آن چیزی نیست که صرفاً در پای میز مذاکره مطرح میشود. در مذاکرات طبیعی است که اصول دیپلماتیک باید رعایت شود اما مطالبات مردم و رهبری فراتر از این مذاکرات است. این همان راه منطقی و عقلایی است که اتفاقاً طرف غربی نیز در تقسیم کاری برنامه ریزی شده یا نشده، بین دولت آمریکا و مجلس سنا و رژیم صهیونیستی دنبال کرده است.
رهبری و گروه سوم و چهارم؛
در این باره باید گفت رهبری در حمایت قاطع از تیم هسته ای و تلاش آنها، مدل تهاجمی گروه سوم را تغییر و تعدیل کردند. از سویی با نقد به هنگام در کنار حمایتها، مدل مدنظر خود در نقد دلسوزانه را هماره با رعایت عزت و مصلحت تبیین داشتند. در مدل نقد رهبری چند ملاحظه اساسی وجود دارد.
یکم: این تیم مورد حمایت نظام است و همان سیاستهای نظام را دنبال میکند و زیر سؤال بردن کلی آنها، زیر سؤال بردن سیاست کلی نظام است.
دوم: در نقد این دولت لازم نمیبینند از اخبار محرمانه هسته ای استفاده کنند. از سوی دیگر نقد ایشان با تاکید بر فهم و توقع مردم و ادبیات عامه فهم است. به طور نمونه رهبری در نقد مسئله مذاکرات دومرحلهای، رویکرد دولت که چندین بار از سوی مسئولان داخلی و خارجی علنی شده بود را مورد نقد قرار دادند. نکته مهم این است که در این نقد نیز به اصل بدیهی توجه به سابقه بدعهدی غربیها اشاره کردند و اینکه مردم به قول این دولت باور ندارند. این سبک نقد تکیه بر باور و فهم و ادبیات مردمی دارد.
سوم: مواجهه رهبری با مسئله هسته ای یک نکته بسیار آموزنده برای جریان منتقد دارد و آن اینکه در برخورد با موضوع هسته ای نباید فقط به تحلیل هسته ای اکتفا کرد. امروز مسئله هسته ای کشور، تنها یک مسئله فنی نیست. باید موضوع هسته ای را اجتماعی و سیاسی و حتی فرهنگی دید.
توجه همه جانبه و چند بعدی به مسئله هسته ای است که میتواند تحلیل جامع ایجاد کند. اگر رفتار دیپلماتیک و هسته ای نظام، تنها از حیث فنی مورد توجه قرار گیرد بد فهمی ایجاد میکند و نتیجه آن آدرس غلط دادن به مردم است./998/د101/ب6
منبع: دیپلماسی ایران