چرا سایتهای زرد در کشور ما طرفداران زیادی دارد؟
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، جنگهای نامنظم، یکی از فنیترین راههای دور زدن دشمن به ویژه در جنگهای کلاسیک است و درست مثل مهندسی معکوس، برای گروه اقلیت و یا جبهه نحیف جنگ، به شدت کاربردی است و حتی شاید بتوان گفت که در کارزاری که از لحاظ لجستیک و نیروی انسانی، در کفه بالای ترازو قرار داریم، بهتر است از رؤیا رویی مستقیم پرهیز کنیم و به نبرد چریکی یا مهندسی معکوس پناه ببریم. اگر چه این رفتارها در جنگهای داخلی زیاد معنای خوبی نمیدهد و توصیه نمیشود و بیشتر از آن که قصد اصلاح در آن باشد، بوی قدرت طلبی و بی اخلاقی میدهد!
فضای مجازی امروز، کارزار بی مرزی است که با اموج نامرئی در حال نفوذ به «خاک ذهن و زندگی» ملل مختلف است؛ حال اگر هر ملتی دیوار و دژ مستحکمی برابر این حملات نامرئی نداشته باشد، خیلی زود در سراب این دهکده پر زرق و برق گم و متعاقب آن بی هویت میشود؛ آن هم حملاتی که گاه به هیچ وجه شکل و شمایل حمله ندارد و گاه سالها بعد ترکشهای حمله امروزش عیان میشود و گاه نیز با وجودی که زخم جنگ بر چهره مان نشسته، باور نمیکنیم که این زخم کارزار است چون به خوبی سرگرم شدهایم و به قول خودمان «هنوز داغیم»! و این داغی مدرن، اغلب درمواجهه با پدیدههای نوظهور این کارزار عمیق و عظیم همه مان را به بازی میگیرد.
مسؤولان کشور ارادهای برای توجه به دغدغه حق رهبری و علما و دلسوزان کشور دارند، باید فضای رسانهای را هر چه زودتر و بر مبنای قانون، پالایش کنند. اولین گام هم شناسنامه دار کردن آنهایی است که میخواهند در این دریای مواج و پر از میگو و مروارید و جلبک و جوراب و ...فانوس دریایی باشند و اطلاع رسانی کنند.
همان طور که هر ملتی با دو دشمن بیرونی و درونی درگیر است و بدون تردید «دشمن درونی» راحت تر بر پیکره یک سازمان اجتماعی و یا نظام سیاسی، ضربه می زند، در کارزار نرم افزاری - مجازی امروز نیز، باید بیشتر مراقب دشمن درون باشیم؛ مراقب جنگ روانی و بازیهای ذهنی خودیهای این کارزار و ستون پنجمیها و چریکهای اجیر شده و یادمان باشد ساحت هر حرفه ای را تنها نمیتوان با فرمولهای دیکته شده جنگی اداره کرد.
یکی از گرفتاریهای فضای مجازی درکشور ما، شلختگی و شلوغی بازار است؛ درست مثل سایر پدیدههای وارداتی نبود پیوست فرهنگی برای این پدیدهها، ما را چنان گرفتار میکند که مجبور میشویم برای هر اتفاق نوظهوری، شورا و تشکل و اداره تشکیل دهیم که چه بشود؛ نظارت را بیشتر کنیم و مبادی ورودی را با مبانی خروجی چک کنیم.... چرا؟ چون هم چنان مواجهه ما - بخوانید مسئولانی که قرار است با توجه به اطلاعات و تحقیقات علمی کمی جلوتر را ببینند و برمبنای آن نقشه راه ارائه بدهند- با هر پدیده نوظهوری به ویژه درعرصه فناوری اطلاعات، ابتدا استفاده و بعد مطالعه کاتالوگ است! همان بلایی که فیس بوک و توییتر در سالهای گذشته سر جوانان کشور مان آورده و حالا به وایبر و واتس اپ رسیده است و فردا هم.... کاتالوگها به دست ما نمیرسید یا خیلی دیر میرسد، اما خود محصول جدید بشر با هوش قرن ارتباطات میرسد و وسوسه میکند و تغییر ذائقه میدهد و متاسفانه گاه چنان در رقابتهای حزبی - سیاسی از این تغییر ذائقه مجازی سر مست میشویم که فراموش میکنیم، اعتقادات و محکمات نظام سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی و اقتصادی جامعه نیز به همین شکل و در همین فضا در حال محاکمه و اعدام است.
همه میدانیم فضای اینترنت درکشور ما دچار یک بحران و هرج و مرج شبه رسانه ای شده که بیشتر از آن که رسالت اطلاع رسانی داشته باشد به فضای لمپنیسم، سایتهای سرگرمی و تلف کننده وقت و روحیه و متاسفانه انحراف اعتقادات شبیه شده است و کمتر به این زاویه توجه شده است. با این همه و تذکرات عیان و نهان مسؤولان و دلسوزان نظام باید دید میتوان به سالم سازی این فضا امیدوار بود؟ آیا میتوان این توسن سرکش و افسار گسیخته ای که هر روز به شکلی رنگ و آب تازه ای میگیرد و فرآوردهای بدیعی را به مخاطب تشنه و سرمست ارائه میکند، رام کرد؟ آیا اصلاً این مرکب چموش، تربیت پذیر است یا ذاتاً مفری است که انسان بی حوصله و عجول امروز را به خوبی ارضا میکند؟
وسایل مدرن امروز همه مشمول حکم غیبت است. یعنی خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه اینها میشود؛ یعنی ملاک استماع در اینها وجود دارد. مسلماً دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائی نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقی میکند؟ محیط را باید محیط اخلاقی کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راههای دیگری هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً از تهمت و افتراء و اینها.»
این نکته ناب، حکم فقهی رهبر انقلاب در جلسه درس خارج خود در دی ماه 1389 است؛ یعنی فضای مجازی، زیاد هم مجازی نیست حداقل برای ما که در جمهوری اسلامی نفس میکشیم. این یعنی تناقض بزرگ با ذات اینترنتی که ظاهراً به بی هویتی و بی مرزی و گمنامی علاقه خاصی دارد و شما میتوانید به راحتی در این دهکده جهانی با شناسنامههای متعدد و «مجاری» یا چهرههای قلابی و شخصیتهای خیالی، زندگی کنید، حمله کنید، دفاع کنید، کمپین داشته باشید. امضا کنید و...این یعنی خطر بزرگ همرنگ شدن با جماعت! یعنی از بین رفتن دیوار جبهه خودی و غیر خودی، یعنی سکه شدن بازار نقاب و نفاق یعنی تعطیلی عقل و رونق احساسات هیجانی.
چرا سایتهای زرد در کشور ما طرفداران زیادی دارد؟ چرا اخبار حوادث در لیست پر بینندههای سایتهای و خبرگزاریها قرار میگیرد؟ چرا کلمات مورد علاقه ما در جستجوی گوگل زیاد قابل بیان و افتخار نیست؟ چه اتفاقی افتاده و یا دارد میافتد؟ چرا تعداد سایتهای بدون مجوز در کشور را نمیتوان احصا کرد؟ چرا برخی برای پرده دری و هرزه نگاری، نیازی نمی بیننند پاسخگوی دروغ پردازیها و شبهه افکنی های خود باشند؟ اشکال کار کجاست؟ چرا از شناسنامه دار بودن فرار میکنند؟ چرا اغلب این سایتها که به شبنامه های الکترونیکی و هرزنامههای زرد معروفاند، نام و نشانی ندارند و مخاطب نمیداند با چه کسی طرف است؟
پاسخ خیلی ساده است؛ شلیک در تاریکی! در اینصورت خیلی چیزها مشخص نمیشود، محل شلیک، فرد شلیک کننده، خطای شلیک، اگر مسؤولان کشور ارادهای برای توجه به دغدغه حق رهبری و علما و دلسوزان کشور دارند، باید فضای رسانهای را هر چه زودتر و بر مبنای قانون، پالایش کنند. اولین گام هم شناسنامه دار کردن آنهایی است که میخواهند در این دریای مواج و پر از میگو و مروارید و جلبک و جوراب و ...فانوس دریایی باشند و اطلاع رسانی کنند.
اگر چه وزارت ارشاد در اجرای قانون مطبوعات این کار را آغاز کرده، اما باقی نهادها نیز باید به میدان بیایند تا شاید کم کم این فضای شلخته سایتها که ترکشهایش به تن هم قوا و مسئولان خورده، کمی سامان یابد، تا ضمن سالم سازی فضای خبری الکترونیک، به ترویج اخلاق حرفه ای نیز نزدیک شویم؛ انتشار مطالب و عکسهای خصوصی، همه و همه فضایی نا امن و البته سرشار از هرج و مرج را در اینترنت بوجود آورده که تقریباً میتوان گفت هیچ کس از تیر و ترکش آن در امان نیست؛ «قانون» هم به بهانه «آزادی» بیان غیر مسؤولانه» در این میان ذبح میشود.
بر همین اساس ابتدا باید توهم فعالیت در سایه را مذموم دانست و بعد هم برای قانون مداری و شفافیت در فعالیت، ازهمه ابزارهای تشویقی و تنبیهی استفاده کرد. به عبارتی میتوان امیدوار بود اجرای قانون مجوز دار شدن همه سایتهای خبری، مقدمه ای باشد برای پالایش فضای وب در کشور که صد البته کار سخت مدت داری است. به هر حال انسان در جایی که شناخته شده باشد؛ رفتار عاقلانه تری از خود بروز میدهد تا جایی که ناشناس حاضر شود و این دغدغه ادامه دارد./998/د101/ح
منبع: راسخون