دفاع از اسلام و حمایت از امام خمینی را واجب میدانیم
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، علّامه شهید، آیتالله سید محمد باقر صدر، یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان ـ و به تعبیر امام خمینی: «مغز متفّکر اسلامی» ـ در تاریخ اسلام به ویژه در قرن چهاردهم هجری است. فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش، نویسندهای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند.
سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 25 ذیقعده 1353 در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود. در سال 1365 ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه شهر امامت، به تحصیلات عالی بپردازد. او دوره عالی فقه و اصول را در نزد مرحوم آیتالله العظمی سید ابو القاسم خویی و مرحوم آیتالله شیخ محمد رضا آل یاسین گذراند. فلسفه اسلامی (اسفار ملا صدرا) را از مرحوم «شیخ صدرا بادکوبهای» آموخت و در کنار آن، طی سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد. کتاب «فلسفتنا» گویای ابعاد گسترده اندیشههای فلسفی سید محمّد باقر صدر است.
در دیگر رشتههای علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر نیز سالها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. سید محمّد باقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوقالعادهاش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق میپرداخت و خودش نیز همیشه میگفت که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش میکنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفتهاند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.
آیتالله سیدمحمدباقر صدر از بیست سالگی با تدریس کتاب «کفایة الاصول» تدریس خارج اصول و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «العروهًْ الوثقی» پرداخت. بعدها فلسفه و تفسیر قرآن نیز تدریس میکرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پر شور، متّقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند .
آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمد باقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در اینجا به معرّفی اهم این آثار درخشان میپردازیم: فدک فیالتاریخ (فدک در تاریخ)، غایهًْ الفکر فی علم الاصول، (فلسفتنا) فلسفه ما، (اقتصادنا) اقتصاد ما، الاسس المنطقیه للاستقرا، المعالم الجدیده للاصول، بحوث فی شرح العروهًْ الوثقی، دروس فی علم الاصول، معروف به «حلقات»، الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد.
شهید صدر به همراه برخی دیگر از علما در سال 1377 حزب دعوت اسلامی را تأسیس کردند و در راستای همین مبارزات سیاسی بود که نهضت امام خمینی در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی میدانست.
بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342 (ه.ش) آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت میکرد. در تاریخ 9 جمادی الثانی 1385، حضرت امام خمینی(ره) از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علمیه نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. آیتالله صدر با اشتیاق تمام به همراه عدّهای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد. در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمّد باقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق میورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام بود.
در شب 22بهمن 1357 که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام(ره) بر طاغوت آمریکایی ـ رژیم محمد رضا پهلوی ـ بود. آیتالله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشههای دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضد دینی بعثی، معین کرد: قیام! ...قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی(ره)، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند. از دیگر کارهای آیتالله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاه» در شش جلد بود که شامل بحثهایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و ... میشود.
از کارهای شگفتانگیز آیتالله صدر برای بیداری مردم عراق و آماده کردن آنها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری تفسیر موضوعی قرآن بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج فقه در حوزه علمیه نجف کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید تفسیر قرآن بگوید آن هم به جای درس خارج فقه.
درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ 17 جمادی الاول تا 5 رجب 1399 طی چهارده جلسه برگزار شد (المدرسه القرآنیه، شهید صدر، ص 239. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است) که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیتالله صدر را به تعطیلی کشاند. درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدّام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هر گونه تحرّک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیتالله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد. شهید صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد.
مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیتالله صدر دستگیر و روانه بغداد شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. امّا شجاعانه جواب داد. «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسئولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!» همان روز بنتالهدی خواهر شهید صدر که از بانوان دانشمند و معلم اخلاق و ادیبی فرزانه بود به ایراد یک سخنرانی در حرم امام علی ـ علیه السّلام ـ پرداخت و از مردم خواست که به خیابانها بریزند و در مقابل دستگیری آیتالله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همینگونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیتالله صدر را آزاد کند.
رژیم بعث در مدت نه ماه محاصره خانه آیتالله صدر و کوچههای اطراف آن، با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیتالله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیتالله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواستههای رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد تا اینکه در بعدازظهر روز شنبه 19 جمادی الاول 1400 (16 فروردین 1359)، «ابو سعید» رئیس سازمان امنیت نجف، با عدّهای از مزدوران امنیتی، آیتالله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آیتالله صدر این بار میدانست که دیگر بر نخواهد گشت، چون وقتی ابو سعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!». فردای آن روز، حکومت جبّار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی کرد چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیتالله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضدّ امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، و گر نه کشته خواهد شد! آیتالله صدر این خواسته آن آدمکش را ردّ کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواستههای غیرانسانی و ضد دینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم!...» وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیتالله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز سهشنبه 23 جمادی الاول 1400 (19 فروردین 1359) زیر شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد امام علی ـ علیه السّلام ـ، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدّین» به خاک سپرده شد.
امام خمینی(ره)، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیتالله شهید سید محمّد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند...» (صحیفه نور، ج 12، ص 5)./907/د101/ح
منبع: کیهان