بر کرانههای امن و اخلاص آن مرد الهی
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، مرور تاریخ پرفراز و نشیب اما پرافتخار و صبور شیعه، خاصه آنجا که به نام نامی عالمان دین و رهروان آیین و دلیرمردان عرصه علم و عمل میرسد، مشام جان را به بوی بهشتی صفات نیکویی همچون اخلاص و تقوا و ممارست در علم آموزی و تهجد و تهذیب، میهمان و مصفا میکند.
مردانی که یک عمر با عشق و خلوص و جد و جهد، در راه نورانی دین گام نهادند و از سنگلاخ دنیا نهراسیدند و لحظهای از تلاش برای نشر معارف آسمانی وحی و حقایق ربانی اسلام عزیز فروگذار نکردند. آنان که دل و دیده در گرو مهر دوست نهادند.
زمره اهل دلی که با دیده بینا و فهم بصیر و ذکر منیر حضرت حق، دل و دیده در گرو عشق دوست نهادند و قدم در راه بی برگشت عشق گذاردند.
تاریخ زندگی این بزرگان را که میخوانی، از کنارههای امن و اقتدار حضور نابشان که چونان شهاب ثاقبی در آسمان معرفت و معنویت میدرخشد، بوی خدا را استشمام و رنگ حقیقت را به دیده دل میبینی.
لحظاتشان مملو از نورانیت، کلامشان سرشار از معنویت و سیره شان هماره در مسیر سبز سلوک است به سوی حضرت حق.
حکایت شیخ الفقهاء و مرشد مجتهدین زمان
در این میان، نام مبارک شیخ الفقهاء المجتهدین حضرت آیت الله العظمی اراکی (ره) تلألویی دیگر دارد و عظمتی دیگر. مرجعیت تام و تمامی که هنوز عطر حضورش در آوردگاه علم و اجتهاد، از حرم کریمه اهل بیت (س) گرفته تا فیضیه و مسجد امام حسن عسکری (ع) و هرجای دیگر که بود و نور میآفرید، برقرار و برجاست.
مردی که عمری را در راه احیای معارف اهل بیت و نشر معنویت و زیبایی صرف نمود و در این مسیر حتی لحظهای از پای ننشست. مردی که عظمتش را با فراهم نمودن اسباب بزرگی به دست آورد و این همه را در راه اسلام مهیا کرد و فدا نمود.
او که عشق و شور و شعورش در وادی علم و میدان عمل معنا یافت
مردی که عشق و شور و شعور را در کسب علم و معرفت و معنویت آموخت و عصاره جان و جهانش نمازی شد که از لحظه لحظهاش نور میتابید و در هم ارکان و آنات زندگیش ظهور بروز داشت.
آری؛ حضرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی (ره) در 24 جمادی الثانی 1312 ق. در اراک قدم به عرصه گیتی نهاد. پدرش، حجه الاسلام حاج احمد آقا، مشهور به میرزا آقا فراهانی از علمای بزرگ آن خطه بود. والدهاش از نوادگان امامزاده سید حسن واقفغ زنی پرهیزگار و ارجمند.
مروری بر زندگی محمدعلی؛ امید آینده اسلام و تشیع
محمد علی نوجوان پس از فراگیری خواندن و نوشتن، وارد حوزه علمیه اراک شد و در محضر سید جعفر شیثی، مقدمات علوم اسلامی را آموخت. ایشان دروس سطح حوزه را در محضر علمی آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری طی نمود و به موازات تحصیل دوره سطح، درس شرح منظومه آیه الله شیخ محمد باقر اراکی را نیز فراگرفت.
آیت الله العظمی آقا نور الدین اراکی و آیه الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی از دیگر اساتید مبرز ایشان بودند؛ آیه الله حائری از جمله کسانی بود که علاقه زیادی به این طلبه جوان و دانشی داشت. فهم و بصیرت علمی در کنار جهد نبوغ اسای آیه الله اراکی مورد توجه استادش بود تا اینکه به سفارش استاد معمم گشت و با یکی از بستگان ایشان ازدواج کرد.
محبتی که از دل آشنایی با امام (ره) بر مشام جانش نشست
سالهای تحصیل و تهذیب در حوزه علمیه اراک سپری گشت و آیه الله اراکی بعد از هجرت آیه الله العظمی حائری یزدی به قم، وارد حوزه علمیه این شهر شهیر عالم شیعی شد و در درس ایشان حضور یافت.
همین دوره بود که آشنایی و محبت میان آیه الله اراکی و امام خمینی رخ داد و این عالم ربانی که علاقه ویژهای به امام خمینی داشت از فعالیتهای سیاسی ایشان علیه رژیم منحوش شاهنشاهی حمایتی بی شائبه مینمود.
وقتی اعلامیه مهم و خطیر امام خمینی در سال 1341، علیه لایحه کاپیتولاسیون و قوانین غیر اسلامی مصوب مجلس شورای ملی، صادر شد آیه الله اراکی نیز از جمله کسانی بود که در حمایت از این اقدام امام (ره) اعلامیهای صادر کرد و خواستار لغو مصوبات مخالف اسلام شد.
همیشه حامی روح الله بود
تاریخ گواه است که پس از دستگیری و تبعید امام خمینی، در سال 1342، آیه الله اراکی از زمره حامیان جدی ایشان بود. «عکاسی هما، عکسی از امام در خیابان ارم زده بود. حضرت آقا (آیه الله اراکی) که از فیضیّه بر میگشتند، وقتی نگاهشان به آن عکس افتاده بود، فرموده بودند: قسم میخورم که صاحب این عکس اگر در کربلا میبود، در رکاب امام حسین (ع) به شهادت میرسید.»
وقتی به منزل میآمدند و ما اطلاعیهها را برایشان میخواندیم، بسیار گریه میکردند و اشک شوق و نشاط از شنیدن این اطلاعیهها، میریختند... بعد از دستگیری و سپس تبعید امام به نجف اشرف، آیه الله اراکی در اولین زمان راهی عراق شد و میهمان حضرت امام گشت. آنهم در شرایطی که هم امام (ره) و هم خود ایشان از ناحیه رژیم بعثی مورد هجمه و زیر فشار بسیار بودند.
حکایت اولین ملاقات آیت الله اراکی (ره) و امام خمینی (ره) در عراق هم بسیار شیرین و خواندنی است.
«اولین ملاقات امام با ایشان در کربلا بود، در ابتدا که ایشان وارد حرم حضرت ابو الفضل (ع) شد حضرت امام در حال خروج از حرم بود؛ حدود پانزده سال بود که همدیگر را ندیده بودند. آن دو یکدیگر را در آغوش گرفتند و آقای اراکی شروع به گریه کرد و سپس این جمله را فرمود: با آل علی هر که در افتاد ور افتاد. بعد دوباره شروع به گریه کرد... حجه الاسلام شهاب الدین اشراقی، داماد امام میگوید: امام به من گفتند: بغض گلویم را گرفته بود و نتوانستم پیش آقای اراکی بایستم...» .
بیان آیه الله اراکی نیز در شرح آشنایی خود با امام خمینی بسیار گواراست: «حضرت آقای خمینی یک مدتی را در اراک بودهاند و در حوزه آن جا تحصیل میکردند و حتی منبر میرفتهاند، من در آن مدت با ایشان آشنا شدیم و یکی از هم صحبتهای بنده بودند. گاهی اتفاق میافتاد از منزل تا میدان کهنه قم نزدیک شاهزاده حمزه این راه را به همراه هم طی میکردیم و ضمن صحبتها و مباحثهها بر میگشتیم و این مسأله بسیار اتفاق افتاد، با هم خیلی مأنوس بودیم.»
آن اوایل که وارد قم شدم ایشان به من اظهار کرد شما یک درس تفسیر صافی برای من بگویید تفسیر صافی با اصول و فقه و اصطلاحات آن مناسبتی ندارد و لذا چون من با آن اصطلاحات مأنوس نبودم چند شب تدریس کردم اما دیگر نرفتم، ایشان هم اصراری نکردند...
ایشان مرد بسیار جلیلی است و شناختم او را به جلالت؛ بسیار مرد پاکی است، پاک، پاکی نفس دارد، پاکی ذاتی و درونی دارد و این بر همه خلق معلوم شده است.
ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایی پیدا کردهایم، جز تقوا و دیانت و سخاوت و شجاعت و شهامت و بزرگی نفس و بزرگی قلب و کثرت دیانت و جدّیت در علوم نقلی و عقلی و مقامات عالی و... در او نیافتیم. این مرد قدّ مردانگی علم کرد و در مقابل کفر ایستادگی کرد و دست غیبی هم با او همراهی کرد، به طوری که محیّر العقول بود و هیچ خانهای و هیچ زاویهای از زوایای این مملکت باقی نماند مگر که گفته شد.
مرگ بر شاه او جان در کف دست گذاشته است و در مقابل تبلیغ قران و دین حنیف اسلام جانبازی میکند. جان در کف گذاشته و حاضر به شهادت شده است. خداوند یک قوه غریبی در این مرد خلق فرموده که به هیچ احدی نداده. هم چنین جرأتی، چنین شجاعتی و دیدی به او داده است که به احدی نداده، او مانند جدش علی بن ابی طالب است. یک چنین کسی کمیاب است کم نظیر است و نظیر ندارد.
مردی که در تدریس و تألیف، استوانه بود و یگانه
زندگی پربار و سلوک علمی و عملی پرمعنویت آیه الله اراکی در طول بیش از 35 سال حضور در حوزه علمیه قم، چه در عرصه تألیف و چه وادی تدریس، دورانی ناب و تابناک است که یادگارهای باعظمتش چه در قامت تربیت شاگردانی مبرز و چه در هیئت تألیف آثار گرانسنگ، هماره ماندگار و باقیات الصالحاتی جاودانه خواهد بود. درک پیچیدگی مباحث علمی و ارائه آن با گفتاری بلیغ و شیوا از جمله محسنات درس و بحث ایشان بود.
پس از وفات آیه الله سید محمد تقی خوانساری، آیه الله اراکی در پاسخ به مطالبه خیل عظیمی از شاگردان ان استاد بزرگوار، به تدریس خارج فقه و اصول مبادرت ورزید؛ و اینچنین بود که بسیاری از استادان بزرگ حوزه علمیه قم و مسؤولان عالیرتبه نظام از زمره شاگردان آن مرد مردستان علم و اخلاق بودهاند.
از جمله آثار ایشان میتوان به مواردی از این دست اشاره نمود:
1. تقریرات درس آیه الله شیخ محمد سلطان العلما
2. تقریرات درس فقه آیه الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی
3. تقریرات درس اصول فقه آیه الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی
4. حاشیه بر «درر الاصول» نوشته آیه الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی
5. تقریرات درس فقه آیه الله سید محمد تقی خوانساری
6. حاشیه بر «عروه الوثقی»
7. شرح «عروه الوثقی»
8. توضیح المسائل
9. مناسک حج
10. رساله استفتائات
11. مقدمه بر کتاب «القرآن و العقل» نوشته آیه الله سید نور الدین اراکی
12. النکاح و الطلاق
حکایت آن نماز جماعت بهشتی در باغ عبودیت
به گواهی تاریخ، مرجع عظیم الشأن جهان تشیع حضرت آیت اللّه العظمی اراکی (ره) از سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در محل مسجد امام حسن عسکری (ع) قم نماز جمعه اقامه مینموده است. نماز جمعهای که با حضور خیل کثیری از علما و فضلا و مردم برگزار میگردیده است.
روایت راوی حکایت از آن دارد که «آیت اللّه اراکی در خطبههای نمازجمعه خود با سوز و گداز خاصی خطاب به مردم و طلاب میفرمود» :ای مردم، گناه نکنید، معصیت خدا نکنید» و در هنگام ادای این عبارات بود که سیل اشک از چشمانش جاری میگشت...».
حضرت آیت اللّه العظمی اراکی (ره) چهل سال در مدرسه فیضیه و حرم مطهر، نماز جماعت اقامه نمود. نمازی که با حضور سرشار از شوق و شعف معنوی طلاب و علاقمندان مرجعیت شیعه همراه بود.
عطر نمازش در کالبد فیضیه همچنان دلنواز است
نمازی که صفا و خلوصی کمنظیر را در پهنه ادای فریضه و زیر رواق مقرنس حوزه علمیه برپا میداشت و حضور خلوت انس ملائکه الله را در باغ مصفای عبودیت و معنوی و اخلاص و علم، به شور و شیدایی روایتگر میشد.
روایان حاضر در نماز ایشان قبل از سال 1342 در مدرسه فیضیه به یاد میآورند که «لحظاتی قبل از اذان، حضرت امام خمینی (رض) در نماز جماعت آقای اراکی حاضر میشدند و این نشان دهنده اوج احترام و علاقه و اطمینان امام به تقوا و ورع ایشان بود» .
هر جا حضور باهر النور این مرد ربانی و آیت روحانی بود، نور خدا دیده میشد و شهد و صفا میبالید و مهر و مهتاب از ورای این زمین خاکی و از مجلای آسمان بهشتی یاد دوست، میتراوید. محفل پر از صدق و معرفت و معنویت حضرت آیت اللّه العظمی اراکی (ره) با آن سکوت ربانی و گفتار نورانی؛ پر از مواعظ آسمانی، چونکه از دل برمیآمد، لاجرم بر دل مینشست؛ آنچناکه یکی از شعرای معاصر که محضر آن بزرگوار را توفیق درک و مؤانست و مجالست داشته است میگوید:
«در خلال شبهای شعر فیضیه به محضر آیت اللّه العظمی اراکی مشرّف شدیم. چه دیداری! سخت بهجت خیز و عبرت انگیز؛ دیدار مردی بزرگ که آثار گذشت زمان بر سیمای مبارکش پدیدار بود و انوار معرفت از پیشانی روشنش ساطع. او مظهر و مجلای روحانیت سخت کوش شیعه میباشد. در اتاقی محقر و سادهتر از ساده، آن بزرگ را دیدار کردیم که با ضعف مفرط مزاج، لباس رسمی پوشیده و بر روی چهارپایهای استقرار یافته بود. پس از به جا آوردن معارفه، آن بزرگ سخنانی مبسوط و ممتع و مواعظی رسا و بلیغ ایراد کرد که همگان را سخت متأثر ساخت؛ که از غایت شور و تأثیر بیانات ایشان، اکثر حاضران سرشک از دیدگان جاری ساختند».
آنک عروج آن مرد الهی بر دوش ملائک
باری؛ روح مطهر و ملکوتی آیت اللّه العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در شامگاه روز سه شنبه هشتم آذرماه 1373 مطابق با 25 جمادی الثانی 1426 از کالبد نورانی جسمانیاش پرکشید و به عرش اعلی رفت.
یک قرن حیات طیبه سلاله علم و سراینده حلم، مهذب درگاه عشق و مربی یادگاران فکر، مرد مردستان اخلاق و معرفت، پیر مرشد میدان عبودیت حضرت آیت اللّه اراکی برای هر که اهل دل باشد و مشتاق دیدار، چونان تابلویی نفیس و سبز و سرخ حاصل کار استادی آسمانی است که میتوان نور منیر آفتاب عشق و امی و رستگاری را در آن نگریست.
آری؛ تشییعی پرشکوه در تهران و قم و پس آنگاه در مسجد بالاسر، در جوار مرقد مطهر کریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) روی در نقاب خاک و جای در آرمگاهی که بیش از هر کسی مشتاق دربر گرفتن این گوهر ناب و تابناک بود.
سلام و درود خدا و پاکان و نیکان و مقربان درگاهش بر روح پرفتوح آن مرد الهی. یادش گرامی و راهش پر رهرو و سلوکش زنده و جاوید باد!
محمد قمی
/702/830/ر