۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸
کد خبر: ۲۶۳۴۰۲

ویژه‌نامه اینترنتی «جنگ با خدا» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه «جنگ با خدا» ویژه‌نامه ربا در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
ربا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه‌نامه اینترنتی «جنگ با خدا» شامل بخش‌های مختلفی همچون مقالات، پرسش و پاسخ، چندرسانه‌ای و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.

 

از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به عناوینی همچون «ربا»، «تحریم ربا از منظر قرآن کریم»، «حریم حرمت ربا»، «آیا بهره بانکب همان رباست؟»، «رباخواری، ظلم و دیوانگی»، «ربا و راه‌های گریز از آن»، «ربا یکی از مهم‌ترین دام‌های شیطان»، «دست‌های بریده» و «نقد ربای تولیدی» اشاره کرد.

 

ربا

در این مقاله به زبان ساده و بدون داخل شدن در مباحث تخصصی و در حد آشنایی مختصر و به طور اجمال مسأله ربا مورد بررسی قرار گرفته است.

 

ربا در لغت:

ربا در لغت به معنای اضافه(زیاده، افزایش) است. عالمان لغت شناس ربا را چنین معنا کرده‌اند:

راوندی: اصل ربا زیاده است و ربا زیاده بر سرمایه است از جنس آن یا متماثل آن جنس.

 

راغب اصفهانی در مفردات آورده است: ربا زیاده بر سرمایه است اما در شرع به زیادتی خاص اختصاص دارد.

درقاموس القرآن هم در ذیل ماده ربو آمده است: زیادت. طبرسى ذیل آیه 275 بقره فرموده اصل ربا بمعنى زیادت است گویند «ربا یربو» یعنى زیاد شد در اقرب الموارد آمده «ربا المال یربو ربوا و رباء: زاد و نما» یعنى مال زیاد شد و نمو کرد. راغب زیادت و بالا آمدن گفته است و معامله ربوى را از آن ربا گفته‏اند که در آن زیادت هست‏.

 

و علامه مصطفوی هم در تحقیق این کلمه آورده است:اصل واحد در این کلمه انتفاخ وبالا آمدن همراه زیادت است بدین معنا که شی فی ذاته بالا می آید و سپس برای آن فضل و زیادی حاصل می شود.

 

ربا در اصطلاح و اقسام آن:

در اصطلاح فقه اسلامى به اضافه خاصی گفته می‌شود که در مبادله‌ی دو کالای مانند هم، که کیلی یا وزنی هستند و یا در قرار داد قرض هر نوع کالا که بدان ملتزم و پایبند می‌شوند، اخذ مى‌شود.

 

 اما در مورد اقسام ربا: ربا در اصطلاح فقهی دو نوع است : ربای قرضی و ربای‏ معاملی

 

ربای قرضی این است که کسی جنسی یا پولی را به قرض بدهد بعد منفعتی‏ بیش از آنچه که به قرض داده بگیرد . منفعت لازم نیست از جنس همان‏ چیزی باشد که به قرض داده شده، هر چه که منفعت تلقی بشود و در اصطلاح‏ می‏گویند کل ما یجر نفعا هر چه که نفعی را در برداشته باشد . و حتی اینطور مثال می‏زنند که اگر کسی به یک نفر مثلا هزار تومان قرض بدهد و ضمنا شرط کند که تو مرا کول بگیری از این سوی آب به آن سوی آب ببری، این کول‏ گرفتن، خود یک منفعت است. اصل ربا در باب قرض است و ربائی که‏ بیشتر حرفها درباره آنست همین ربای قرضی است.

 

نوع دیگر ربای معاملی است که در آن پای قرض در میان نیست بلکه پای‏ معاوضه در کار است. به ربای معاملی می‏گویند ربای جنس به جنس که چیزی‏ را به جنس خودش معاوضه کنند مثلا گندم به گندم و قهرا بعد مسئله صغروی‏ هم به اصطلاح مطرح می‏شود که آیا مثلا گندم و جو در باب ربا یک جنس‏اند یا دو جنس؟ یا مثلا گندم دو منطقه مختلف را که جنس آنها با یکدیگر متفاوت است دو جنس باید فرض کنیم یا یک جنس؟

 

به هر حال در ربای معاملی یعنی معاوضه دو شی‏ء هم جنس، زیاده نباید دریافت شود مثلا در معاوضه گندم با گندم باید هموزن یکدیگر بیع و شراء بشود. پای قرض هم در کار نیست.

 

البته مشهور فقها از این نوع ربا (معاملی) چهار دسته را استثنا می کنند و ربا را در مورد آنها جایز می شمرند:

1. پدر و فرزند؛

 2. زن و شوهر؛

3. عبد و مولا؛

4. مسلمان و کافر

 

ربا در قرآن و احادیث:

مفصل ترین جایی که در قرآن به ربا پرداخته شده سوره بقره آیات 275تا 279 می باشد که ترجمه این آیات به این قرار است: کسانى که ربا مى‏خورند رفتار و کردارشان مانند شخص جن زده و فریب خورده شیطان است و چون ربا خوران خوب و بد را تمیز نمى‏دهند، مى‏گویند خرید و فروش هم مثل ربا است، با اینکه خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده پس، بطور کلى هر کس موعظه‏اى از ناحیه پروردگارش دریافت بکند، و در اثر آن موعظه، از معصیت خدا دست بردارد، گناهى که قبلا کرده بود حکم گناه بعد از موعظه را ندارد، و امر آن به دست خدا است اما اگر باز هم آن عمل نهى شده راتکرار کند، چنین کسانى اهل آتش و در آن جاودانند.

 

خدا ربا را (که مردم به منظور زیاد شدن مال مرتکب مى‏شوند) پیوسته نقصان مى‏دهد، و به سوى نابودیش روانه مى‏کند، و در عوض صدقات را نمو مى‏دهد، و خدا هیچ کافر پیشه دل به گناه آلوده را دوست نمى‏دارد.

 

هان! اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید، و آن زیادى مال را که در اثر ربا به دست آمده رها کنید، اگر داراى ایمانید.

 

حال اگر نکنید باید بدانید که در حقیقت اعلان جنگ با خدا و رسول کرده‏اید، و اگر توبه کنید اصل سرمایه‏تان حلال است، نه ظلم کرده‏اید و نه به شما ظلمى شده است‏.

 

در مورد آخرین عبارت آیه279 شهید مطهری منطق قرآن در مورد ربا را این گونه تبیین نموده اند: از این تعبیر قرآن به نظر می‏رسد که اساسا قرآن سود گرفتن از قرض را ظلم می‏داند. و می‏دانیم که ظلم یعنی گرفتن چیزی بدون حق و بدون یک مجوز. البته مجوز طبیعی نه مجوز قانونی در واقع عدل هم یعنی به هر مستحقی‏ آنچه را که استحقاق دارد دادن . و ظلم تجاوز به حقوق دیگران است. قرآن ربا گرفتن را تجاوز به حق قرض گیرنده‏ تلقی می‏کند و به قول ما اصلا نامشروع می‏داند.

 

علامه طبا طبایی در تفسیر این آیات می فرماید‍: خداى سبحان در این آیات در امر ربا خوارى شدتى به کار برده که در باره هیچ یک از فروع دین این شدت را به کار نبرده است مگر یک مورد که سخت‏گیرى در آن نظیر سخت‏گیرى در امر ربا است، و آن این است که:" مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند"، و اما بقیه گناهان کبیره هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت‏گیرى هم کرده، و لیکن لحن کلام خدا ملایم‏تر از مساله ربا و حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد" زنا" و" شرب خمر" و" قمار" و" ظلم" و گناهانى بزرگتر از این، چون کشتن افراد بى‏گناه، ملایمتر از این دو گناه است.

 

و این نیست مگر براى اینکه فساد آن گناهان از یک نفر و یا چند نفر تجاوز نمى‏کند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مى‏گیرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حکومت بى‏دینان که آثار سوئش بنیان دین را منهدم مى‏سازد، و آثارش را به کلى از بین مى‏برد و نظام حیات را تباه مى‏سازد، و پرده‏اى بر روى فطرت انسانى مى‏افکند، و حکم فطرت را ساقط مى‏کند.

 

و همین طور در مورد این که رباخواری خارج از نظام صحیح زندگی وبر هم زننده نظم اجتماعی است این گونه می فرمایند: ربا خوار چیزى براى مدتى به دیگرى مى‏دهد، و در عوض همان را با مقدارى زیادتر مى‏گیرد، و این عمل بر خلاف فطرت آدمى است، چون فطرت که پایه و اساس زندگانى اجتماعى بشر را تشکیل مى‏دهد حکم مى‏کند که آنچه را که آدمى دارد و از آن بى‏نیاز است با آنچه که دیگران دارند و او به آن نیازمند است معاوضه کند (آن مقدار، که از مال خود مى‏دهد به همان مقدار از مال دیگران گرفته جاى خالى را پر کند، نه بیشتر بگیرد و نه کمتر) و اما اینکه مالى را بدهد، و عینا همان را بگیرد با چیزى زائد (از دو جهت غلط است، اول اینکه مبادله‏اى صورت نگرفته، دیگر اینکه زیادى گرفته)، و این، حکم فطرت و اساس اجتماع را تباه مى‏سازد، براى اینکه از طرف ربا خوار، منجر به اختلاس و ربودن اموال بدهکاران مى‏شود و از طرف بدهکاران، منتهى به تهى دستى و جمع شدن اموالشان در دست ربا خوار مى‏گردد، پس ربا خوارى عبارت است از کاهش یافتن بنیه مالى یک عده، و ضمیمه شدن اموال آنان به اموال رباخوار.

 

این کاهش و نقصان، از یک طرف، و تکاثر اموال از طرف دیگر، نیز منجر به این مى‏شود که به مرور زمان و روز به روز خرج بدهکار و مصرف او بیشتر مى‏شود، و با زیاد شدن احتیاج و مصرف، و نبودن درآمدى که آن را جبران کند روز به روز خرج بیشتر مى‏شود، و ربا نیز تصاعد مى‏یابد و این تصاعد از یک طرف، و نبودن جبران از طرف دیگر، زندگى بدهکار را منهدم مى‏سازد.

 

 اما در مورد بقیه آیات فقط به ذکر آیات از کتاب مس‍أله ربا وبانک از شهید مطهری اکتفا می کنیم: سوره آل عمران آیة 125«یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا الربوا اضعافا مضاعفة و اتقوا الله لعلکم تفلحون» ربا را هی چند برابر نخورید و بترسید از خدا باشد که شما رستگار شوید.

 

در سوره نساء آیه 158 می‏فرماید : « فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم‏ طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا ». به موجب ظلمی از ناحیه‏ یهودیان حلالهائی که برایشان بود حرام کردیم و هم به موجب مانع شدنشان از راه خدا « و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه »و به موجب اینکه ربا می‏گرفتند و حال اینکه از آن نهی شده بودند . « و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما».

 

آیه 39 سوره روم: «و ما اتیتم من ربا لیربو فی اموال الناس فلا یربوا عند الله و ما اتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون» آنچه که ربا می‏دهید تا مال شما در مال مردم بالا بیاید، بدانید که نزد خدا این مال ازدیاد پیدا نمی‏کند ظاهرا قضیه این است که « فلا یربوا عند الله »یعنی خدا این ازدیاد را قبول ندارد و در نزد خدا این ازدیاد رسمیت ندارد اما کسانی که زکات می‏دهند که از اصل مالشان صرف نظر می‏کنند ، بر مال خودشان می‏افزایند و خدا به آنها در دنیا برکت و در آخرت پاداش می‏دهد.

 

همان طور که در کلام علامه طباطبایی آمد شدتی که در مورد ربا در آیات قرآن آمده کم نظیر است در روایات هم به همین منوال از این گناه کبیره سخن به میان آمده که به نقل تعدادی از این روایات اکتفا می کنیم.

 

1- امام جعفر صادق علیه السلام: در حدیثی برای گناهان کبیره هفت مورد ذکر نموده‌اند: کشتن مؤمن به عمد - متهم ساختن زن پاکدامن- فرار از جهاد - تعرب بعد از هجرت - خوردن مال یتیم - خوردن ربا – هر چه خداوند بر او دوزخ را واجب کرده است.

 

2- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل گردیده است که پیامبر صلی الله وعلیه وآله در سفارش خود به حضرت علی علیه‌السلام فرمود: یا علی ربا هفتاد جزء دارد که ساده ترین آن مثل این است که مرد مادرش را در بیت الله الحرام به ازدواج خود درآورد،یا علی یک درهم ربا از نظر گناه و شدت عقوبت بزرگ‌تر از این است که کسی هفتاد مرتبه با محرم خود در خانه کعبه زنا کند.

 

3-امام صادق علیه السلام: زمانی که خداوند اراده کند که قومی را هلاک نماید ربا را در میان آن ها ظاهر می سازد.

 

4- امام صادق علیه اسلام: یک درهم ربا از هفتاد بار زنای با محارم بدتر و شدیدتر است.

 

5-امام صادق علیه السلام فرمودند رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: شب معراج قومى را دیدم که یکی از آن ها می خواست برخیزد و قدرت ایستادن نداشت به خاطر بزرگی شکمش،حضرت فرمودند: گفتم یا جبراییل اینان که هستند،جبراییل فرمود: اینان کسانی هستند که ربا می خورند.

 

6- رسول خدا صلی اله علیه وآله فرمودند:و هرکس ربا خورد خداوند شکم او را به اندازه ای که ربا خورده است از آتش جهنم پر می کند و پیوسته مورد لعن خدا وملایکه است تا زمانی که قیراطی از ربا در نزد اوست.

 

و همچنین روایاتی از معصومین علیهم السلام نقل شده که ربا را از خبیث ترین کسب ها یا شرترین کسب ها معرفی نموده است.

 

کلام بزرگان درباره ربا:

در دین مبین اسلام، ربا یکی از گناهان بسیار بزرگ به شمار می‌رود و گستره‌ی حرمت آن غیر از ربا خواران، شامل ربا پردازان، شاهدان و نویسندگان اسناد ربا نیز می‌گردد.

 

شهید ثانی درکتاب شرح لمعه می فرماید:محل ورود ربا دو شی همجنسی هستند که با کیل و وزن اندازه گیری می شوندویکی از دیگری بیشتر است به هراندازه ای که باشد وحرمت آن مؤکد است واز گناهان کبیره است وگناه یک درهم از آن از هفتاد مرتبه زنا، آن هم زنای با محارم بزرگتر است.

 

صاحب جواهر در جلد 23 ص333 چنین آورده است: اجماع مؤمنین بلکه مسلمین بر حرمت آن است حتی می توان گفت این امر از ضروریات دین است که منکر آن در سلک کافران است.

 

فلسفه حرمت ربا:

در روایات‌ ما تعلیل‌های‌ عقلی‌ در مورد حرمت‌ ربا وجود دارد. از آن جمله است: امام‌ صادق‌ علیه السلام می‌فرماید:«خداوند ربا را حرام‌ فرمود تا مردم‌ کارهای‌ معروف‌ و خیر را ترک‌ نکنند».

 

در جای‌ دیگر امام‌ صادق‌ علیه السلام فرمود:اگر ربا حلال‌ بود مردم‌ تجارت‌ را ترک‌ می‌کردند و نیز آنچه‌ بدان‌ نیازمند بودند را رها می‌کردند بنابراین‌ خداوند برای‌ تنفر مردم‌ از حرام‌ و رفتن‌ آنان‌ به‌ سوی‌ حلال‌ و تجارات‌ مانند خرید و فروش‌، ربا را حرام‌ کرد و قرض‌ را بین‌ آنها باقی‌ گذاشت‌.

 

در روایتی امام‌ رضا (ع‌) معاملة‌ ربوی‌ را سفهی‌ دانسته‌ و فرموده‌:هنگامی‌ که‌ انسان‌ درهمی‌ را در مقابل‌ دو درهم‌ می‌خرد بهای‌ یک‌ درهم‌، درهم‌ دیگر است‌ و بهای‌ درهم‌ دیگر باطل‌ و هیچ‌ است‌... بنابراین‌ خداوند ربا را به‌ خاطر فاسد کردن‌ اموال‌ حرام‌ نمود.

 

شهید مطهری در کتاب مسأله ربا و بانک عللی را برای حرمت ربا ذکر کرده اند و رد واشکال هایی بر این نظریه ها وارد می کنندکه در این مقال مجال نقل آن ها نیست اما ایشان فلسفه حرمت ربا را این گونه بیان می کنند که اگر انسان‏ پولش را تبدیل به دین کرد، یعنی آن را به قرض داد، در این صورت‏ مالک عین، مقترض است و مقرض، مالک دین است یعنی مالک یک امر اعتباری و قراردادی. اینکه انسان وقتی می‏خواهد به مسافرت برود، پولش‏ را به بانک می‏دهد تا در مقصد از شعبه بانک دریافت کند ، یا به شخصی‏ قرض می‏دهد تا در آنجا از وکیل او تحویل بگیرد ، به همین جهت است که‏ پول را از خطر تلف شدن نجات دهد. پول را قرض می‏دهد از آن ساعت اگر این پول تلف شد، قرض دهنده آن را پس می‏گیرد، می‏گوید مال تو بوده که‏ تلف شده مال من نبوده است .... پس طبیعت قرض این است که انسان پول را، سرمایه را، مملوک خودش‏ را از عینیت خارج می‏کند و به آن ذهنیت و اعتباریت می‏دهد، وجود اعتباری می‏دهد. خاصیت وجود اعتباری یکی این است که تلف و زیان در آن‏ معنی ندارد .... طبیعت قرض و طبیعت وجود اعتباری دادن مثل یک نوع بیمه کردن است ، مثل یک نوع اخته کردن مال است از نظر سود و زیان دادن. هم بیمه عمر می‏شود، هم اخته می‏گردد. به همان دلیل که بیمه تکوینی می‏شود و جلوی مردن‏ و کسر شدنش گرفته می‏شود، قهرا جلوی انتاج آن هم گرفته شده است. اصلا وجود اعتباری انتاج ندارد.

 

پس انسان وقتی که چیزی را به عنوان قرض به کسی می‏دهد ، از نظر حقوقی آن را از اثر انداخته، از تلف حفظ کرده و به طور کلی از اثر مثبت و منفی انداخته . اینکه کسی چیزی را قرض بدهد و بعد سود آنچه را که در ذمه طرف است بخواهد، اساسا غلط است. سود، متعلق به عین است‏ و عین هم متعلق به مقترض است.

 

شهید صدر در توجیه‌ اقتصادی‌ حرمت‌ ربا آورده‌ است‌ که‌ اسلام‌ علی‌رغم‌ آنکه‌ اجارة‌ زمین‌، مسکن‌ و ابزار تولید را امری‌ مجاز شمرده‌، اجارة‌ پول‌ را که‌ در جهت‌ تولید به‌ کار می‌رود غیرمشروع‌ اعلام‌ نموده‌ است‌ و حال‌ آنکه‌ کشورهای‌ سرمایه‌داری‌ معتقدند پول‌ نیز به‌ عنوان‌ وسیله‌ای‌ که‌ در مسیر تولید مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد می‌تواند برای‌ استفاده‌ در اختیار دیگری‌ قرار داده‌ شود و اجارة‌ آن‌ که‌ همان‌ سود باشد به‌ هنگام‌ باز پس‌گیری‌ اصل‌ پول‌ دریافت‌ شود همچنان‌ که‌ یک‌ خانه‌ یا زمین‌ علاوه‌ بر باز پس‌گیری‌ اصل‌، مقداری‌ نیز به‌ عنوان‌ اجاره‌ بها دریافت‌ می‌شود.

 

شهید توضیح‌ می‌دهد که‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ اجاره‌ بها گرفته‌ می‌شود در واقع‌ بابت‌ استهلاکی‌ است‌ که‌ به‌ منزل‌ یا زمین‌ وارده‌ می‌شود و ارزش‌ آن‌ را می‌کاهد ولی‌ در پول‌ که‌ عین‌ همان‌ بازگشت‌ داده‌ می‌شود استهلاکی‌ صورت‌ نمی‌گیرد تا بخواهد از طریق‌ اجاره‌ جبران‌ شود.

 

ربا در قانون مجازات اسلامی:

مقنن در ماده 595 قانون مجازات اسلامی در مقام جرم انگاری ربا و معاملات ربوی برآمده و مقرر داشته: «هر نوع توافق بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی از قبیل بیع، قرض، صلح و امثال آن جنسی را با شرط اضافه با همان جنس مکیل و موزون معامله نماید و یا زاید بر مبلغ پرداختی، دریافت نماید ربا محسوب و جرم شناخته می شود. مرتکبین اعم از ربادهنده، رباگیرنده و واسطه بین آنها علاوه بر رد اضافه به صاحب مال به شش ماه تا سه سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نیز معادل مال مورد ربا به عنوان جزای نقدی محکوم می گردند.

 

 تبصره 1- در صورت معلوم نبودن صاحب مال، مال مورد ربا از مصادیق اموال مجهول المالک بوده و در اختیار ولی فقیه قرار خواهد گرفت.

 

 تبصره 2- هرگاه ثابت شود ربادهنده در مقام پرداخت وجه یا مال اضافی مضطر بوده از مجازات مذکور در این ماده معاف خواهد شد.

 

تبصره 3- هرگاه قرارداد مذکور بین پدر و فرزند یا زن و شوهر منعقد شود یا مسلمان از کافر ربا دریافت کند مشمول مقررات این ماده نخواهد بود.

 

بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که ربا حسب قوانین کیفری ایران علاوه بر ممنوعیت شرعی دارای وصف جزایی نیز است.

 

تحریم ربا از منظر قرآن کریم

در مقاله دیگری از این ویژه‌نامه آمده است: ربا به معنی بخش زیاد شده، فزونی یافته، فزونی، زیادی، افزوده... است، و معادل « بهره» در زبان فارسی است. وقتی چیزی به کسی می دهیم و زیـاده از آنچه بوی داده ایم از وی پس میگیریم، آن بخش زیادی ربا نامیده می شود. در قرآن فقط از ربا خورنده و ربا خوردن صحبت شده و تحریم شده است. ولی از ربا دادن و ربا دهنده صحبتی نشده است. در آیه 131 سوره آل عمران ربا خوردن (بهره گرفتن) نهی شده است. در آیه 275 سوره بقره از ربا گیرندگان صحبت شده، و در ادامه حرام بودن ربا مطرح شده. در آیه 278 گفته شده «ربا نگیرید» و در آیه 279 همان سوره عمل کسانی که ربا می گیرند را بمثابه اعلام جنگ با خداوند قلمداد نموده است. تحریم ربا از مسائل مهم اسلامى است و بازتاب گسترده اى در آیات و روایات دارد.

 

حداقل هفت آیه قرآن به وضوح تحریم ربا را ثابت مى کند:

 

1- در آیه 275 سوره بقره مى خوانیم: «الذین یاکلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذى یتخبطه الشیطان من المس ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربوا و احل الله البیع و حرام الربوا فمن جائه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف و امره الى الله و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون، آنها که ربا می خورند بر نمی خیزند مگر مانند کسی که شیطان به جنون آشفته اش کرده است. این از آن روست که گفتند: داد و ستد صرفا مانند رباست؛ در صورتی که خدا معامله را حلال و ربا را حرام کرده است. پس اینک کسی که از پروردگارش پندی به او رسد و باز ایستد، آنچه گذشته از آن اوست و کارش با خداست و هر که به (رباخواری) بازگردد، پس آنان دوزخیانند و در آن ماندگارند.

 

این آیه نخست به تشریح حال ربا خواران در قیامت مى پردازد که همچون دیوانگان یا افراد مصروع که نمى توانند تعادل خود را حفظ کنند در عرصه محشر وارد مى شوند، گامى به جلو بر مى دارند و زمین مى خورند و بر مى خیزند و باز هم گرفتار همان سرنوشت مى شوند. آرى صحنه قیامت کانونى براى تجسم اعمال انسانهاست؛ آنها که تعادل اقتصادى جامعه را در زندگى دنیا از طریق ربا خوارى بر هم زدند در آنجا به صورت مست و مسروع و افراد دیوانه و غیر متعادل محشور مى شوند، و وضع ظاهرى آنان همه افراد محشر را متوجه خود مى سازد.

 

این مجازات دردناک یک دلیل بر حرمت رباست. سپس مى افزاید این مجازات رسوا گر به دلیل این است که آنها مى گفتند: داد و ستد و ربا همانند یکدیگر است؛ یعنى هر دو سود آور و هر دو طبق قرارداد انجام مى شود (ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا. در حالى که خودشان هم مى دانند چنین نیست، داد و ستدهاى مشروع در مسیر منافع جامعه انسانى است و اگرسودى عاید فروشنده یا خریدار مى شود سودى هم عاید جامعه مى گردد و نیازها بر طرف مى شود، در حالى که ربا خواران همچون زالو خون مردم را مى مکند و بى آن که خدمتى کنند ثروتهاى عظیمى به بار مى آوردند. به همین دلیل خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است. این تعبیر دلیل دیگرى بر تحریم رباست.

 

بعد مى افزاید: هر کس این موعظه الهى را بشنود و به کار بندد و از رباخوارى باز ایستد بر گذشته او ایرادى نخواهد بود (چرا که قانون عطف به ماسبق نمى شود) و در عین حال کار او به خدا واگذار مى شود (که او را مشمول عفو و بخشش خود گرداند) این تعبیر دلیل سومى بر تحریم رباست. این آیه از انفاق و نیکوکاری شروع می شود و از اینجا استشمام می شود که نظر به همان وامهای به اصطلاح درماندگی است. می گوید آنها که ربا می خورند بر نمی خیزند مگر مانند کسی که شیطان او را مس کرده. یعنی مانند مجنون و جن زده و آدمی که عقل و هوش و فکرش را از دست داده. یعنی قرآن می خواهد بگوید ربا خواری کأنه تأثیری در فکر و هوش میگزارد انسان را دیوانه می کند. این به موجب آن است که گفتند: «انما البیع مثل الربوا». گفتند چه فرقی می کند که انسان خرید و فروش کند یا ربا بخورد «و احل الله البیع و حرم الربوا» ولی اینجور نیست خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام. «فمن جاءه موعظة من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله» مقصود این است که اگر موعظه ای درباره ربا بیاید و منتهی بشود یعنی از این ساعت دیگر توجه به دستور بکند، «فله ما سلف» گذشته ها همه محو شده، گذشته ها گذشته وامره الی الله» یعنی در دنیا از او پس نگیرید «فمن عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون » کسانی که بعد از نزول این آیه بخواهند ربا بگیرند مستحق آتشند. هر کس بعد از این ابلاغ صریح و آشکار به رباخوارى ادامه دهد اهل دوزخ است و جاودانه در آن مى ماند. این تعبیر دلیل چهارم مؤکدى بر حرمت رباست. به این ترتیب آیه فوق با تعبیرات حساب شده، تحریم ربا را به چهار صورت بیان کرده است و جایى براى کمترین تردید باقى نمى گذارد.

 

2- در آیه 276 سوره بقره که به دنبال آیه 275 آمده خداوند می فرماید: «یمحق الله الربوا و یربى الصدقات و الله لا یحب کل کفار اثیم، خدا ربا را تباه و صدقات را افزون می کند و او هیچ کفران پیشه گناهکاری را دوست نمی دارد». این آیه نخست مى گوید: خداوند ربا را نابود مى کند (در واقع یعنی بی برکتی را متوجهش می کند) و کمک به نیازمندان و انفاق در راه خدا را افزایش مى دهد. «یمحق» از ماده «محق» به معنى «نقصان» یا «هلاکت» است و آخر ماه را از این جهت محاق مى گویند که هلال ماه به قدرى کوچک مى شود که ناپدید مى گردد. در میان بزرگان اهل تفسیر گفتگوست که آیه فوق اشاره به نابودى درآمدهاى حاصله از ربا در این دنیاست، یا اشاره به بى ثمر بودن آنها در آخرت است هر چند در راه خدا اتفاق شود و به وسیله آن کارهاى به ظاهر خیر انجام گردد؟ هر دو معنى مى تواند صحیح باشد زیرا تجربه نشان داده که اموال حاصل از ربا دوام و بقاء و برکتى ندارد و ربا خواران گرفتار سرنوشت هاى شومى مى شوند و با وضع بدى از دنیا مى روند.

 

در آخرت نیز روشن است به فرض که آن اموال را در راه خدا انفاق کرده باشند چیزى عایدشان نمى شود چرا که خداوند جز اموال پاک و حلال را نمى پذیرد و اصل قرآنى «انما یتقبل الله من المتقین، خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد» (مائده/27) همه جا حاکم است. ربا خوارى فقر و بدبختى مى آفریند و جامعه را به تباهى مى کشد، تباهى جامعه مایه درد و رنج همه است، رباخواران نیز در آتش فقرى که براى جامعه فراهم کرده اند مى سوزند، در یک جامعه بدبخت کسى نمى تواند خوشبخت زندگى کند. در هر حال آغاز آیه شریفه مذمت و تهدیدى براى رباخوران است و آخر آن یعنى جمله «و الله لا یحب کل کفار اتیم» به وضوح دلالت بر حرمت ربا دارد؛ چرا که در این قسمت از آیه، هم نسبت «کفر» به رباخوران داده شده و هم نسبت اثم (گناه) که تأکیدى بر معنى کفر است.

 

3و 4- در آیات 278 و 279 سوره بقره مسأله تحریم ربا به وضوح بیشترى مشاهده مى شود. نخست روى سخن را به همه افراد با ایمان و خداجوى کرده و با صراحت و قاطعیت مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید تقواى الهى پیشه کنید و آنچه از مطالبات ربا باقى مانده رها سازید اگر ایمان دارید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربا ان کنتم مؤمنین»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر مؤمنید از خدا بترسید و باقی مانده ربا را واگذارید.

 

جالب این که هم در آغاز آیه خطاب به مؤمنان است و هم در پایان آیه ترک ربا خوارى را نشانه ایمان مى شمرد و جمله ذروا (رها کنید) امر است و امر دلالت بر وجود دارد؛ به خصوص این که با جمله «ان کنتم مؤمنین» همراه شده است. آیه هنگامى نازل شد که آلودگى به رباخوارى بطورى گسترده مردم مکه و مدینه را فرا گرفه بود، و قرآن دستور داد وامهاى ربوى در هر مرحله اى هست متوقف گردد. سپس با لحنى فوق العاده تهدیدآمیز مى افزاید: «اگر فرمان الهى را - دائر بر ترک ربا خوارى - اطاعت نکنید خدا و پیامبرش به شما اعلان جنگ مى دهد» (فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله؛ و اگر (این کار را) نکنید پس به جنگی از جانب خدا و رسولش آگاه باشید).

 

بسیارى گمان مى کنند مفهوم این جمله آن است که «شما اعلان جنگ با خدا کنید» در حالى که جمله «فأذنوا» با توجه به مفهوم لغوى آن معنایش این است که خدا و پیامبر به شما اعلان جنگ میدهند و معنى و مفهومش این است که پیغمبر اکرم (ص) از آن زمان مأمور شد که اگر ربا خواران دست از کار زشت خود نکشند با توسل به اسلحه و نیروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند.

 

به هر حال چنین تعبیر تندى در هیچ آیه از قرآن درباره هیچ گناهى از گناهان وارد نشده و نشان مى دهد که ربا خوارى از دیدگاه اسلام تا این حد خطرناک و پر مفسده است و در پایان آیه براى این که حق و عدالت رعایت گردد مى افزاید: «هرگاه توبه کنید مى توانید سرمایه هاى خود را از بدهکاران (بدون سود) باز پس بگیرد و به این ترتیب نه ظلم و ستم کنید و نه بر شما ظلم و ستمى مى شود: (و ان تبتم فلکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون؛ و اگر توبه کردید اصل مال از آن شماست؛ نه ستم می کنید و نه ستم می بینید.

 

قبل از نزول آیات بالا ربا خوارى کم و بیش در میان مردم رواج داشت، پس از نازل شدن این آیات ربا بطور مطلق و قطعى و جدى تحریم و ربا خواران تهدید به قیام مسلحانه بر ضد آنها شدند و تنها حق داشتند اصل سرمایه خود را باز پس بگیرند، نه بیشتر. نکته دیگر درباره آیه فوق اهمیت تعبیر «لا تظلمون و لا تظلمون» است که یک شعار مهم و قانون کلى اسلامى است؛ هر چند در اینجا در مورد رباخوران پیاده شده ولى طبق این اصل قرآنى هیچ کس نباید ظلم کند و نه مورد ظلم قرار گیرد. به تعبیر دیگر نه ظلم کن، نه تن به ظلم ده که هر دو گناه و خلاف است.

 

5و 6- خداوند می فرماید:«یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا الربا اضعافا مضاعفة* واتقوالله لعلکم تفلحون و اتقوا النار التى اعدت للکافرین؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! ربا (و سودِ پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است! (سوره آل عمران آیه130،131). این دو آیه - بر خلاف آیات گذشته - به قسم خاصى از ربا نظر دارد و آن رباى مضاعف است، یعنى آیه شریفه، حرمت رباى مضاعف را اثبات مى کند، نه این که رباى معمولى را مجاز بشمرد، بلکه نسبت به رباى عادى ساکت است.

 

قول مشهور در میان مفسران در مورد این آیه، که بسیارى از مفسران آن را پذیرفته اند، این است که هنگامى که بدهکار، سر موعد نتوانست بدهى خود را بپردازد، بدهى او را تا مدتى به تأخیر مى اندازد ولى با سود دیگرى که فقط به سرمایه تعلق مى گیرد؛ مثلا کسى 100 هزار تومان را به شخصى به مدت یکسال وام مى دهد که در پایان مدت، 120 هزار تومان به او بپردازد و اگر بدهکار نتوانست دین خود را ادا کند، طلبکار به او یکسال دیگر فرصت مى دهد، به شرط این که 000/20 تومان دیگر به عنوان سود اصل سرمایه به او بدهد، این عمل شبیه همان جریمه دیر کردى است که متأسفانه بعضى از مؤسسات مى گیرند و مشروعیت ندارد.

 

تفسیرى که نزدیکتر به نظر مى رسد این است که «سرمایه و سود» را در مرحله بعد به عنوان وام محسوب کند و سود هر دو را بگیرد، یعنى: اگر سر موعد نتوانست سرمایه و سود را بپردازد به او مهلت دیگرى مى دهد به شرط این که سودش را بپردازد، یعنى بعد از مدت یکسال دیگر - علاوه بر باز پس دادن طلب و سود اولیه، سود سود را نیز بپردازد. این احتمال با تعبیر «اضعافاً مضاعفة» سازگارتر است و این نوع رباخوارى، بدترین و زشت ترین شکل ربا خوارى است، زیرا سبب فقیرتر شدن وام گیرنده و غنى تر شدن وام دهند مى شود و روز به روز فاصله آن دو را بیشتر مى کند چرا که در مدت کمى از راه تراکم سود، مجموع بدهى بدهکار به چندین برابر اصل بدهى افزایش مى یابد و به کلى از زندگى ساقط مى گردد. در هر حال آیه دلالت بر تحریم ربا دارد، چون نهى ظاهر در تحریم است ؛ مخصوصاً که در ذیل آیه شریفه اطلاق کفر بر رباخوران شده است.

 

7- خداوند در سوره نساء آیات 160،161 مى فرماید: «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیراً و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذاباً الیماً؛ به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. و (همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند؛ و خوردن اموال مردم به باطل؛ و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کرده ایم».

 

مطابق این آیه، یهودیان مرتکب چهار عمل زشت و منکر مى شدند که باعث حرام شدن بعضى از طیبات بر آنها شد. ظلم و ستم، مانع انجام کارهاى خیر، رباخوارى، ارتزاق از راه حرام. این آیه دلالت دارد بر اینکه ربا خوارى بر یهود نیز حرام بوده است و جالب این که على رغم تحریفاتى که در تورات شده است، در دو جاى تورات کنونى تحریم ربا به چشم مى خورد. البته از بعضی آیات قرآن درباره ربا می توان استشمام کرد که نظر قرآن به قرضهائی است که در مورد درماندگان باید داد. چون در بعضی جاها ربا را در مقابل صدقه می آورد: «یمحق الله الربا و یربی الصدقات، خدا ربا را تباه و صدقات را افزون می کند» (بقره/276). اما جاهایی هم هست که ربا را در مقابل بیع قرار می دهد و بالخصوص یکی دو جا هست که تعبیر به ظلم می کند. در این موارد اگر نظرش به مبارزه با بیرحمی و قساوت جامعه بود و می خواست بگوید جای رحم کردن است و جای این است که از منفعت و حق مشروعتان بگذرید، دیگر معنی نداشت که تعبیر به ظلم کند بگوید: «فلکم رؤس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون، مى توانید سرمایه هاى خود را از بدهکاران (بدون سود) باز پس بگیرد و به این ترتیب نه ظلم و ستم کنید و نه بر شما ظلم و ستمى مى شود» (سوره بقره، آیه 279).

 

راجع به کسانی که قبلا قرض ربوی داده بودند قرآن فرمود که همان رأس المال ها یعنی عین مالتان را بگیرید. سودها را دیگر حق ندارید بگیرید. آنوقت «لا تظلمون و لا تظلمون» نه شما ظلم می کنید با گرفتن سود، و نه مظلوم واقع می شوید با از دست دادن سرمایه تان. از این تعبیر قرآن به نظر می رسد که اساسا قرآن سود گرفتن از قرض را ظلم می داند و می دانیم که ظلم یعنی گرفتن چیزی بدون حق و بدون یک مجوز. البته مجوز طبیعی نه مجوز قانونی. در واقع عدل هم یعنی به هر مستحقی آنچه را که استحقاق دارد دادن. و ظلم تجاوز به حقوق دیگران است. قرآن ربا گرفتن را تجاوز به حق قرض گیرنده تلقی می کند و اصلا نا مشروع می داند. با توجه به بعضی نکات که در این آیات هست مثلا آنجا که ربا را در مقابل صدقه آورده یا قبلش آیه انفاق آمده می شود ابتدا استظهار کرد که این آیات ناظربه همان ربائی است که در مواردی که انسان باید کار خیر انجام دهد، ربا بگیرد. به عبارت دیگر ناظر به ربای مصرفی و استهلاکی است. ولی در عین حال به نظر می رسد با آن قیدهائی که دارد مخصوصا در جمله: «لا تظلمون و لا تظلمون» و همچنین جمله: «و ما اوتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عندالله، و آنچه (به عنوان) ربا داده اید تا در اموال مردم فزونی یابد، (بدانید که) نزد خدا زیاد نمی شود (و برکتی ندارد)» (روم/39)، باید بگوئیم نه، از نظر قرآن ربا به طور مطلق ظلم است نه بیرحمی و عدم احسان.

 

نتیجه اینکه آیات متعددى از قرآن مجید - حداقل هفت آیه - دلالت بر حرمت ربا دارد و قرآن به شدت هر نوع ربا خوارى را تحریم مى کند تا آنجا که آن را نوعى کفر به خدا مى شمارد و به ربا خوارى از ناحیه خدا و رسولش اعلان جنگ مى دهد و ربا خوار را مستحق خلود در جهنم مى داند و این کار را سبب مجازات دنیوى مى‌شمرد.

 

 

ربا یکی از مهم‌ترین دامهای شیطان

در این مقاله می‌خوانیم:  (الّذین یأکلون الربا لا یقومون الاّ کما یقوم الَّذی یتخبّطه الشَّیطان من المس ذلک بانّهم قالوا انَّما البیعُ مثلُ الرِّبا و احلّ اللهُ البیع و حرّم الربا فمن جاءه موعظه من ربّه فانتهی فله ما سلف و امره الی اللهِ و من عاد فاُولئک اصحاب النّارِ هم فیها خالدونَ، یمحقُ اللهُ الِّربا و یربی الصّدقات و اللهُ لا یحبّ کلَّ کفّارٍ اَثیمٍ).

 

 کسانی که ربا می خورند برنمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند (گاهی زمین می خورد و گاهی به پا می خیزد) این به خاطر آن است که گفتند بیع هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست) در حالی که خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام (زیرا فرق میان این دو بسیار است) و اگر کسی اندرز الهی به او برسد و (از رباخواری) خودداری کند سودهایی که در سابق (قبل از نزول حکم تحریم) به دست آورده مال او است (و این حکم، گذشته را شامل نمی شود) و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید) اما کسانی که بازگردند (و مجدداً مرتکب این گناه شوند) اهل آتش جهنم خواهند بود و همیشه در آن می مانند.

 

خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد، و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهکار را دوست نمی دارد.

 

 رباخواری در قرآن

این آیات با شدت تمام حکم ربا و ممنوعیت آن را شرح می دهد، ولی از لحن آن چنین برمی آید که قبل از این درباره ربا گفتگوهایی شده است، و با توجه به تاریخ نزول سوره های قرآن مطلب همین طور است؛ زیرا طبق ترتیب نزول قرآن سوره ای که قبلاً در آن سخن از ربا به میان آمده سوره روم است؛ زیرا سوره روم سی امین سوره ای است که در مکه نازل شده است و ما در هیچ یک از سوره های «مکی» غیر از آن، به مطلبی درباره ربا برخورد نمی کنیم.

 

ولی در این سوره کلام درباره ربا تنها به صورت اندرز اخلاقی آمده که رباخواری در پیشگاه پروردگار کار پسندیده ای نیست. (وما آتیتم من رباً لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عندالله).

 

 یعنی از نظر افراد کوتاه بین ممکن است ثروت به وسیله رباخواری زیاد گردد، اما در پیشگاه خداوند چیزی بر آن افزوده نخواهد شد.

 

 سپس بعد از هجرت در سه سوره دیگر از سوره هایی که در مدینه نازل شده بحث از ربا به میان آمده است که به ترتیب عبارتند از: سوره بقره، آل عمران، نساء، گرچه سوره بقره قبل از آل عمران نازل شده اما بعید نیست که خصوص آیه 130 سوره آل عمران که حکم صریح تحریم ربا را بیان می کند قبل از سوره بقره و آیات فوق نازل شده باشد.

 

 به هر حال این آیه و سایر آیات مربوط به ربا هنگامی نازل شد که رباخواری با شدت هر چه تمام تر در مکه و مدینه و جزیره عربستان رواج داشت، و یکی از عوامل مهم زندگی طبقاتی، و ناتوانی شدید طبقه زحمتکش، و طغیان اشراف بود. و لذا مبارزه قرآن با ربا بخش مهمی از مبارزات اجتماعی اسلام را تشکیل می دهد.

 

 در تفسیر آیه می خوانیم که امام صادق(ع) فرمود: «آکل الربا لا یخرج من الدنیا حتی یتخبطه الشیطان»، یعنی رباخوار از دنیا بیرون نمی رود مگر این که به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد.

 

و در روایت دیگر برای مجسم ساختن حال رباخواران شکمباره که تنها به فکر منافع خویشند و ثروتشان وبال آنها خواهد شد از پیامبر(ص) چنین نقل شده که فرمود: «هنگامی که به معراج رفتم دسته ای را دیدم به حدی شکم آنان بزرگ بود که هر چه جدیت می کردند برخیزند و راه روند، برای آنان ممکن نبود، و پی در پی به زمین می خوردند، از جبرئیل سؤال کردم، اینها چه افرادی هستند؟ جرمشان چیست؟ جواب داد: اینها رباخواران هستند.

 

منطق رباخواران

(ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا)، در این جمله منطق رباخواران بیان شده است، آنها می گویند چه تفاوتی میان تجارت و رباخواری است، یعنی هر دو از انواع مبادله هستند که طرفین با اراده و اختیار خود آن را انجام می دهند. قرآن در پاسخ آنها می گوید: خداوند بیع و تجارت را حلال کرده و ربا را تحریم نموده، یعنی میان این دو فرق روشنی است و نباید آنها را با هم اشتباه کرد (و احل الله البیع و حرم الربا) منتهی قرآن شرح بیشتری در زمینه تفاوت این دو نداده است، گویا به خاطر وضوح آن بوده؛ زیرا:

اولاً- در خرید و فروش معمولی هر دو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند گاهی هر دو سود می کنند، گاهی هر دو زیان، گاهی یکی سود و دیگری زیان می کند، در حالی که در معاملات ربوی رباخوار هیچگاه زیان نمی بیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش طرف مقابل سنگینی خواهد کرد و به همین دلیل است که مؤسسات ربوی روز به روز وسیع تر و سرمایه دار تر می شوند، و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف بر حجم ثروت آنها دائماً افزوده می شود.

 

 ثانیاً- در تجارت و خرید و فروش معمولی طرفین در مسیر تولید و مصرف گام برمی دارند، در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد.

 

 ثالثاً- با شیوع رباخواری، سرمایه ها در مسیرهای ناسالم می افتد و پایه های اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل می گردد، در حالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.

 

 رابعاً- رباخواری منشأ دشمنی ها و جنگ های طبقاتی است، در حالی که تجارت صحیح چنین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگ های ناشی از آن سوق نمی دهد.

 

حیوان وحشتناکی روی جنازه یک رباخوار

 فرزند یکی از رباخواران می گوید: پدرم رباخوار ماهر و حرفه ای و در طول عمرش مشغول رباخواری بود و همچون زالو خون مردم بیچاره را می مکید، برادر بزرگم هم همکار و یار و یاور او بود و در همه کارهایش او را کمک می کرد. پدرم از دنیا رفت، چون موقع غروب آفتاب بود و مجالی برای کفن و دفن نبود، جنازه او را در یک کاروانسرایی گذاشتیم تا فردا صبح برای کفن و دفن برداریم. فردا اول صبح من و برادر بزرگم رفتیم جنازه را برداریم، ناگهان دیدیم یک حیوان عجیب و غریبی روی جنازه پدرمان خوابیده، من و برادرم هر دو وحشت کردیم و به طرف بیرون برگشتیم.

 

 اما باز دوباره برویم شاید آن را بیرون کنیم و جسد را برداریم. داخل رفتیم، نزدیک جنازه که رسیدیم؛ حیوان به ما حمله کرد و ما فرار کردیم. او دوباره برگشت و روی جسد خوابید. من به برادرم گفتم: بیا برویم او اعمال خبیث پدرمان است، بیا برویم! جنازه او احتیاج به کفن و دفن ندارد. اما برادرم که خودش نیز رباخوار بود، گفت: این حرفها چیست که تو می گویی، آن یک حیوان بیابانی است که شب هنگام آمده و اینجا خوابیده است. بار دیگر داخل کاروانسرا رفتیم و تا نزدیک جنازه شدیم دوباره به ما حمله کرد، اما این بار ما هر چه فرار کردیم، دنبال ما آمد، بیرون کاروانسرا یک درختی بود که من از آن بالا رفتم. برادر بزرگم هم خودش را داخل حوض بزرگی که بیرون کاروانسرا بود انداخت. آن حیوان کنار حوض آمد و مقداری زهر از دهانش داخل حوض ریخت. برادرم در داخل حوض تکه تکه شد. او دوباره برگشت و روی جنازه پدرم خوابید. من از آنجا برگشتم و شهر و دیار و خانه پدری ام را ترک کردم. با خود گفتم آن اموالی را که پدرم از ربا جمع کرده، نمی خواهم؛ و برای چنین پدری کفن و دفن هم لازم نیست.

 

 در روایت است که: هفتاد بار زنای با مادر و خواهر و خاله و عمه در خانه خدا و مکه مکرّمه، آسان تر از یک درهم و دینار رباخوردن است.

 

ویژه‌نامه اینترنتی «جنگ با خدا» در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شده است و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/ی

ارسال نظرات