۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۷
کد خبر: ۲۶۹۱۱۵
وصیت‌نامه شهید روحانی نجاتعلی جعفری؛

جهاد اکبر را بر هر جهادی مقدم بدارید

خبرگزاری رسا ـ شهید سرافراز روحانی نجاتعلی جعفری در وصیت‌نامه خود آورده است: از برادران و خواهران دینی تقاضامند هستم دست از امام و روحانیت بر ندارید که هر چه داریم مدیون زحمات این عزیزان هستیم.
شهيد روحاني نجاتعلي جعفري

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کرمانشاه، شهید نجاتعلی جعفری در سال 1348 در یک خانواده مستضعف و در روستای شهید ملکی (دلو) از توابع اسلام آباد غرب دیده به جهان گشود و در همان اوان کودکی پدر خود را از دست داد.


 وی دوران دروس ابتدایی در روستای محل تولدش به پایان رسانید و بعد از مدتی برادر بزرگش که در نبود پدر، سرپرستی خانواده را به عهده داشت در مورخه 6/8/61 در جبهه های جنگ به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به همین خاطر در روستا اغلب اوقات نسبت به مراسمات مذهبی و کلاسهای قرآن و... اقدام می نمود و به کارهای فرهنگی در سطح روستا می پرداخت.


در سال 1363 عازم جبهه های جنگ در غرب کشور شد و به عضویت بسیج درآمد و بعد از مدتی در جبهه مجروح گردید.


پس از مدتی بنا به پیشنهاد برادر دیگرش که در سپاه پاسداران خدمت می کرد و با معرفی امام جمعه وقت شهرستان، حجت الاسلام  والمسلمین موحدی قمی، در حوزه علمیه امام ثبت نام و مشغول تحصیل درس طلبگی شد.


 مدتی را نیز در حوزه علمیه مشغول تحصیل بود که حضرت امام (ره) فرمان حضور جوانان را در جبهه های جنگ و مقابله با هجوم نیروهای بعثی عراقی را دریافت نمود که سریعا" درس حوزه و طلبگی را رها کرد و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرند غرب درآمد و به همراه تیپ 127 مقداد جهت حضور در عملیات کربلای 5 به منطقه جنوب کشور شلمچه اعزام شد.


 در 22 بهمن سال 1365 به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت و پیوستن به برادر شهیدش  بود رسید و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.


گزیده ای از وصیت نامه شهید سرافراز نجاتعلی جعفری


بسم رب الشهداء و الصدیقین


اگر دین محمد (ص) تنها با ریخته شدن خون من بارور و استوار خواهد ماند پس ای گلوله های دشمن، مرا در یابید و مرا به قتل برسانید که شاید دین مبین اسلام پا بر جا بماند.


اینجانب نجاتعلی جعفری با دعا به جان حضرت امام وصیت نامه خود را آغاز می کنم.


با درود بر پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و شهدا و جانبازان که از جان خود مایه گذاشتند، درود بر خانواده های معظم شهدا که با صبر و استقامتشان پشت جنایتکاران را شکستند و پوزه کثیف آنان را به خاک مالیدند وصیت نامه ام را آغاز میکنم.


من کوچک تر از آن هستم که بگویم امام را شناختم اما خدا را شکر که من را برای خدمتگزاری به اسلام هدایت کرد که راه رهبر که راه خدا و پیامبر اکرم (ص) راستین است انتخاب می کنم و امیدوارم که خداوند متعال من را تا آخر عمر هدایت فرماید و آنی مرا به خود وامگذارد من در برابر برادران عزیز و جانباز احساس حقارت می کنم و حتی می بینم با نداشتن پا و یا دست و یا چشم در جبهه جنگ علیه کفار شرکت می کنند و یا از هر طرف نگاه می کنم افرادی را می بینم که یک یا دو و یا بیشتر برادران خود را از دست داده اند و باز با فداکاری به جنگ علیه دشمن اسلام ادامه می دهند.


بار خدایا مرا یاری ده تا در راه انقلاب و اسلام راستین که هدف رهبر عزیز می باشد قدم بردارم و بار دیگر به اسلام عزیز و امام بزرگوارم خدمت نمایم من که خود را لایق شهادت نمی دانم ولی از لطف و عنایت پروردگارم ناامید نیستم، نا امیدی خود گناهی بس بزرگ است همین افتخار من را بس که خدمتگزار و سرباز کوچکی از خدمتگزاران به شهدا بودم، خدایا از تو می خواهم مرا توفیق دهی که در این راه که راه سیدالشهداء می باشد خدمت نمایم.


وصیت می کنم به تو ای مادر گرامیم که در عزای من گریه و زاری نکنید مگر به یاد سرور آزادگان امام حسین (ع) و شهدایی چون شهید مظلوم بهشتی و شهدای دیگر.


وصیت من به برادرانم و مادر بزرگوارم این است که در مرگ من گریه و ناراحتی نکنید که مبادا با زاری شما در سوگواری من دشمنان دین خدا را شاد کنید، مادر مهربانم فرزندت راه خویش را خیلی خوب پیدا کرد و در این راه قدم گذاشت، مادرم و برادرانم صبر داشته باشید که بعد از آن نوبت پیروزی است و بار دیگر تکرار می کنم که برای من گریه نکنید و تنها وصیت من این است که به اسلام راستین معتقد باشید و دست از یاری رهبر عزیزمان خمینی بت شکن بر ندارید که ان شاء الهم خداوند با شماست و به دین اسلام خدمت کنید و نگذارید خون شهدای اسلام پایمال شود، از خون آن ها دفاع کنید و من را همیشه در یاد داشته باشید و برایم طلب آمرزش کنید و تا آخرین لحظه عمرتان از امام و روحانیت خط امام جدا نشوید و همیشه خاری باشید در چشم دشمنان اسلام که الحمدالله هستید و من این را می دانم که اسلحه من را زمین نخواهید گذاشت و تقوا را پیشه سازید.


از برادران و خواهران دینی تقاضامند هستم دست از امام و روحانیت بر ندارید که هر چه داریم مدیون زحمات این عزیزان هستیم، ای کاش جان ها داشتم تا در راه اسلام فدا کنم حیف که بیش از یک جان ندارم، در کمال صحت و سلامت بدن و آگاهی کامل از راهی که می روم خشنود و شکرگزار خداوند تبارک و تعالی هستم.


برادران و خواهران حزب الهی، پیرو خط امام در زندگی دنیا تقوا پیشه کنید و جهاد اکبر را مقدم بر هر جهادی و هر چیزی بدارید که فلاح و رستگاری در دنیا و آخرت است، اگر می خواهید زندگی برای شما مفهوم داشته باشد و از دنیا و زندگی لذت بیشتری ببرید و از نشاط و صفا برخوردار باشید اطاعت الله بکنید و بس.

 

برادران و خواهران هموطنم بر شماست که تمام کلمات و جملات و دستورات امام عزیزمان جامه عمل بپوشانید./857/ت303/ی

ارسال نظرات