کمکاری دستگاههای فرهنگی در معرفی جایگاه مرجعیت
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، تا حدود 200 سال پیش مراجع تقلید و علما حکم دانای کل را در میان جامعه دینی و مذهبی ایران به عهده داشتند و سخنان آنها همچون در و گوهری گرانبها برای مردم ارزش داشت بهگونهای که استعمار بهخصوص پس از حماسه تاریخی میرزای شیرازی، تضعیف این مهره کلیدی را بین اذهان عمومی در دستور کار خود قرار داده بود؛ هرچند با ورود تحصیلکردههای فرنگ رفته و غربی شدن تقریباً همهجانبه کشور و نیز اشاعه فساد و فحشا به واسطه رسانههای جمعی و مراکز آموزشی تربیتی از یک سو و جا افتادن مدرکگرایی در اذهان عوام حتی برخی مذهبیون تا حدود زیادی به توفیق رسیدند، انقلاب اسلامی به طلایهداری امام خمینی سیلی بزرگی به صورت استعمار زد و آنهایی که به هرطریق مأمور بودند تا دین را تضعیف کنند و از سیاست جدا سازند حساب کار خود را کردند.
با این حال و با گذشت بیش از یک ربع قرن از انقلاب اسلامی متأسفانه این روند خصمانه شکل دیگری به خود گرفت و به صورت جهل و غفلت در کارکرد مسئولان و مدیران کشوری نمایان شد به صورتیکه با یک نگاه سطحی و گذرا در بین اقشار مختلف مخصوصاً جوانان میبینیم که تنها شناخت عمومی و ساده درباره الزام تقلید از مرجعیت دارند و بلکه برخی هم این الزام را تحت تأثیر شبکههای ماهوارهای منکر شده و جاهلانه میدانند و با بحثهای انحرافی به وجود آمده توسط برخی احزاب و تشکلهای به اصطلاح اسلامی مانند امثال آقاجری آن را نشانه تحجر میشمارند.
این درحالی است که تقریباً همه کارشناسان متفقالقول اذعان دارند که اگر فتوای مرجعیت شیعه، یعنی آیتالله سیستانی نبود داعش با کمک وهابیون و حامیان غربیاش خیلی راحت عراق را فتح کرده بود به همین خاطر قدرت مرجعیت تا مدتها سرتیتر رسانههای مهم دنیا شده بود؛ قدرتی که با یک فتوا نقشه جدید خاورمیانه را تغییر داد. و این تنها شمهای از قدرت و جایگاه مرجعیت شیعه است.
این یک حقیقت است که هرچه جلوتر آمدیم با وجود اهمیت جایگاهی که مراجع تقلید و علمای دینی در جامعه دارند کمتر به معرفی آنها برای نسل جوان پرداخته شد؛ متأسفانه هیچ گروه، ارگان یا سازمانی به وظایف خود در قبال مرجعیت تقلید و علمای دین عمل نکرده و این کوتاهی قبل از آنکه به فرد یا سازمان خاصی اختصاص یابد کاملاً همهگیر و اپیدمی عمومی شده است؛ به طور قطع وظیفه نوجوان به تکلیف رسیده نیست که با وجود مسائل مختلف در آن سن کم بخواهد برود مرجع تقلیدی را بشناسد و دربارهاش کار کند چه آنکه حتی وقتی از جوانان مذهبی که بزرگتر و عاقلتر هم هستند درباره مرجع تقلید سؤال شود کمترین شناخت و اطلاعی از این امر دارند تنها آن را وظیفه دینی میدانند که این عدم شناخت باعث ایجاد مشکلات عدیدهای خواهد شد و ممکن است با کمترین شبهه دچار تردید و ضعف شوند که بسیار هشداردهنده است.
البته نوک پیکان این مسئله به سمت برخی از مسئولان به اصطلاح دانشگاهی و حوزوی میرود که با صورت مسئله مبارزه میکنند و کاری عمیق و ماندگار در این راستا انجام ندادهاند. یک NGO اصفهانی در سال 87 به همین منظور طرحی را ارائه کرد که کم و بیش در برخی مدارس اجرایی شد و توانست با کمترین هزینه قدم بزرگی را در معرفی بحث مرجعیت و شناخت علمای دینی بازی کند. انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی ایده پوستر معرفی مراجع، راههای ارتباطی، تصاویر و... مرتبط با مرجعیت را مطرح کرد؛ ایدهای که تا حدودی برخی خلأها را در این زمینه پر کرد، اما باز هم کمکاری رسانهای در دیگر مراکز فرهنگی و رسانهای بسیار مشهودتر از آن است که با یک پوستر بتوان جای آن را پر کرد یا پخش گزیدهای از صحبتهای مراجع قبل از افطار که توسط صداوسیما چند سالی است در ماه رمضان اجرا میشود اینها همه هست و بسیار کم است. به راستی چرا باید در کشوری که حکومتش اسلامی است شناخت مرجعیت برای نوجوانان به تکلیف رسیده و جوانان آنقدر پایین باشد که عده بسیاری حتی مرجع تقلید نداشته باشند؟!
شاید این سؤال را باید بسیاری از مسئولان فرهنگی و رسانهای و مذهبی کشورمان بپرسید. فراموش نکنیم اگر ما دست به کار نشویم دشمن فعالیتش بیشتر میشود؛ چنانچه بحث مرجعسازی از سوی بیگانگان به پدیده چند ساله اخیر تبدیل شده است همان گونه که شیعه انگلیسی یا بهتر بگوییم شیعه انگلیسساز وجود دارد، مرجعیت انگلیسی یا مرجعیت انگلیسساز هم داریم که همه اینها به یک یا دو تن خلاصه نمیشود. مادامی که ما مراجع عظام شیعه را به مردم خودمان و جهان تشیع نشناسانیم این دشمن است که موذیانه مهرههای خود را با عناوین جعلی در لباس مرجعیت مینشاند تا در عقاید دینی ما رخنه کنند پس باید دست بجنبانیم و این اصل واجب اسلامی را بیش از پیش معرفی کنیم./1323/د101/س
منبع : روزنامه جوان