۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۳:۲۳
کد خبر: ۲۷۸۵۰۴

شنا خلاف جهت رودخانه تمدن غرب

خبرگزاری رسا ـ پیشرفت یا به تعبیر غربی آن توسعه از جمله دغدغه‌های همواره به روز اکثر جوامع است، مدل‌های از پیش تعیین شده توسعه غربی، برای حرکت جامعه ما که آرمانش رسیدن به تمدنی اسلامی است، نمی‌تواند راهگشا باشد.
پيشرفت

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا،  پیشرفت یا به تعبیر غربی آن توسعه از جمله دغدغه‌های همواره به روز اکثر جوامع است. مدل‌های از پیش تعیین شده توسعه غربی، برای حرکت جامعه ما که آرمانش رسیدن به تمدنی اسلامی است، نمی‌تواند راهگشا باشد. از این روست که بحث از مدل پیشرفتی متناسب با جامعه ایرانی- اسلامی خودمان پدید می‌آید. در نظرگاه آرمانی ما جامعه‌ای قرار دارد که به بعد معنوی و مادی آن توجهی توأمان شده است و بعد مادی چنین جامعه‌ای برمبنای فرهنگ و جهان‌بینی اسلامی تکامل یافته است. پر واضح است که ما امروز تا رسیدن به فرهنگ نظری و جهان بینی‌ای مناسب برای پایه ریختنِ تمدنی اسلامی فاصله‌ای بسیار داریم. پیاده کردن چنین فرهنگی در جامعه و براساس آن بنای حرکتِ مادی جامعه را تنظیم کردن؛ به عبارتی آنچه از آن به تمدن یاد می‌کنند، امری بسیار مشکل‌تر و نیازمند صرف توان و زمان افزون‌تر است. از طرفی مبنای فرهنگی حرکت تکنیکی و علمی امروز جهان و به تبع آن کشور ما تفکرِ از وحی و شریعت بریده‌ غربی‌ است. حال سؤال پیش روی ما در مدلی برای گذار از حالت فعلی به تمدن اسلامی این است که آیا باید حرکت علمی و تکنیکی و مادی کشور را کمرنگ کرد و اولویت اول را بحث‌های فرهنگی و سبک زندگی قرار دهیم یا با توجه به اقتضائات کشور با همان فرمان گذشته روند علمی و تکنیکی جامعه را ادامه دهیم و عواقب آن را قبول کنیم. در این متن ما با نگاه به اثرات متقابل فرهنگ و تکنیک و اقتضائات حرکت کشور در جهان فعلی سعی در پاسخ به این پرسش داریم.


پیشرفت یا به تعبیر غربی آن توسعه از جمله دغدغه‌های همواره به روز اکثر جوامع است و همان طور که می‌دانیم حتی معروف‌ترین تقسیم‌بندی میان کشورهای گوناگون با حد توسعه انجام پذیرفته است که خود حاکی از اهمیت این مفهوم در زندگی اجتماعی هر ملتی است. اما توسعه با معنای رایج آن که عبارت از نگاه اقتصادی و تکامل ابزاری (بخوانید توسعه علم و فناوری و رفاه مادی) به تمام شئون جامعه است، برای حرکت جامعه ما نه مطلوب که حتی مضر هم است چراکه در نگاه برخاسته از اسلام صرف پیشرفت مادی بدون ملاحظه و توجه کافی به پیشرفت معنوی و فکری و انسانی جامعه، نه تنها سعادت در دنیا را به بار نمی‌آورد که «تیغ تیز در کف مستی زنگ» می‌گذارد و برای توحش نفسانی انسان قالب و طرح آماده‌ای ایجاد می‌کند که نمونه تاریخی آن را می‌توان در چند سده اخیر در تاریخ روایت شده غرب از زبان خودشان به وضوح دید. قطعاً در جامعه ایده‌آل اسلامی توجه به رفاه مادی مردم از دغدغه‌های اصلی مسئولان و نخبگان خواهد بود اما این توجه به حیات مادی بشر قطعاً با آنچه امروز غرب از توسعه مادی برای ما تفسیر می‌کند، متفاوت است. از این روست که ما نه در معنا که حتی در لفظ هم نمی‌خواهیم آرمان‌شهرمان جامعه امریکایی باشد و لفظ پیشرفت را جای توسعه بر می‌گزینیم.


پیرامون طریقه سلوک به سوی جامعه پیشرفته اسلامی (بخوانید تمدن اسلامی) یا همان مدل ایرانی- اسلامی پیشرفت در محافل نخبگانی به وفور صحبت شده است اما به نظر می‌رسد که اکثر این بررسی‌ها یا کاملاً اجرایی و ناظر به موانع واقعی حرکت جامعه بوده‌اند و مقتضیات نظری این حرکت را از یاد برده‌اند یا کاملاً در ورطه نظر افتاده و اصلاً فراموش کرده‌اند که حرکت ما در جهانی واقعی با مسائلی واقعی است. حفظ تعادل بین این دو نگاه نکته ضروری در پاسخ به هر پرسشی در این زمینه است.


در مسائل مربوط به مدل پیشرفت بحث نسبت رفاه و حرکت مادی کشور با پیشرفت فرهنگی و معنوی و اخلاقی جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. اهمیت این موضوع نه فقط در سیاستگذاری‌ها و جهت‌گیری‌های کلان کشور مشهود است بلکه دانشجوی نخبه دغدغه‌مند نیز که سعی در رفع نیازهای جامعه خود دارد، همواره نگاهی نگران به این سؤال دارد و پاسخ آن می‌تواند هم جهتگیری کلی حرکت وی را سامان دهد و هم نسبت زمانی که در هرکاری به هرکدام از این موضوعات اختصاص می‌دهد را معین سازد. علم و فناوری و سبک زندگی دو موضوع شاخص و بسیار مهم و نزدیک به فضای نخبگانی در هرکدام از این دو دیدگاه برای رسیدن به تمدن اسلامی هستند.


«علم و فناوری» و سبک زندگی به وضوح رابطه‌ای دوسویه با هم دارند. از طرفی این مدل زندگی است که مسیر پیشرفت مادی جامعه را مشخص می‌کند همانطور که اگر کمی تاریخ علم و تکنولوژی جدید را ملاحظه کنیم می‌بینیم که تا چه حد تفکرات و منش زندگی خاص بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی، پدیده‌های صنعتی و تکنولوژیکی جدید را ایجاد کرده است. از سوی دیگر پیشرفت مادی و ابزاری جامعه سبک زندگی خاصی را فراهم می‌آورد. برای نمونه می‌توانیم ابعاد زندگی امروزمان را با چند دهه قبل مقایسه کنیم. ما در جامعه امروز فقط پیشرفت ابزاری نداشته‌ایم که این ابزارها روش و سبک زندگی ما را نسبت به نسل‌های گذشته تغییر داده است. به عنوان مثال به اثری که رایانه و تلفن همراه و تلویزیون و دنیای مجازی در روابط انسانی بین ما گذاشته است، توجه کنید.


از این رو شاید اینگونه به نظر آید که پیشرفت ابزاری و مادی جامعه در مسیر فعلی نه تنها ما را به تمدن اسلامی که روح آن تعالی معنوی انسان در کنار آسایش مادی است، نمی‌رساند بلکه هرچه بیشتر در دامان انحطاط غربی می‌کشاند. در نتیجه ابتدا باید سبک زندگی اسلامی را استخراج کرد سپس بر اساس آن بر علم و فناوری مبتنی بر سبک زندگی اسلامی اهتمام گذارد. این تحلیل از لحاظ ذهنی درست است اما به واقع الزامات حرکت در جهان کنونی را از یاد برده است. در نظر گرفتن نکات زیر شاید ذهن ما را در پاسخ به این دوگانگی کمک کند.


1- ما نمی‌خواهیم تمدن اسلامی را در بیابانی دور از دنیای فعلی برپا کنیم. می‌خواهیم خلاف جریان رودخانه شنا کنیم. ما در تقابل تمدنی با تمام غرب قرار داریم و این الزاماتی را بر ما تحمیل می‌کند و از مهم‌ترین آنها حصر اقتصادی و فناوری است که برای سرنگونی هر حرکتی ضد جریان موجود در غرب به کار گرفته شده و می‌شود. نمی‌توان از آن به راحتی چشمپوشی کرد. پیشرفت علم و فناوری جامعه باید پاسخگوی نیاز‌های روزمره زندگی مردم باشد و استقلالی را در این زمینه برای جامعه فراهم کند. جنبه مهم پیشرفت مادی جامعه امروز در پاسخ به این تهدید‌هاست.


2- ما در جامعه‌ای می‌خواهیم ستون این تمدن نوین را بزنیم که اثرات سال‌ها استبداد و استعمار را کشیده است و روحیه عدم اعتماد به نفس به آن تحمیل شده است. جامعه‌ای که می‌خواهد قفس ساختارهای هنجاری دیکته شده غرب بر خود را بشکند و طرحی نو دراندازد به معنای حقیقی کلمه نیاز به خودباوری و روحیه و اعتماد به نفس دارد. هر کار فکری و فرهنگی در این جامعه خود این نیاز را به طور اخص دارد و چون فعالیت‌های فرهنگی و فکری دیر بازده هستند به نظر می‌رسد مناسب شروع حرکت یک ملت نباشد. اما در عین حال حرکت‌ها و موفقیت‌های مادی و ابزاری، زودبازده و ملموسند و می‌توانند روحیه امید به آینده و خودباوری را در ملت و نخبگان تقویت کنند.


3- در تحلیل دستاوردهای یک تمدن نمی‌توان هرچه در آن زایش پیدا می‌کند را منحصر به همان فضای فکری دانست بلکه مقتضیات انسانی هم بر هر پدیده‌ای در جهان حاکم است. به نوعی می‌توان چنین گفت که جز چارچوب فکری- شناختی یک تمدن، اقتضائاتی مرتبط با انسان و جهانی که درآن زندگی می‌کند هم بر هرآنچه می‌آفریند اثر دارد. پس می‌توان با اصلاحاتی از برخی از دستاوردهای یک تمدن در تمدن و فرهنگی دیگر به صورت و حتی کارکردی متفاوت استفاده نمود چراکه مقتضیات انسان و دنیای مرتبط با آن تغییر نمی‌کند. به طور اخص شاید علم و فناوری امروز در جهت سبک زندگی غربی استفاده می‌شود اما دور نیست که از پایه‌های همین علم و فناوری روزگاری بتوان بنایی جدید ایجاد نمود که متناسب سبک زندگی اسلامی باشد همانطور که در گذشته میراث علمی مسلمانان با فضای فکری کاملاً متفاوت به دست غرب رسید و آنها روی آن بنایی به غایت متضاد با آن فضای فکری ایجاد کردند.


4- رسیدن به سبک زندگی اسلامی و یافتن مسیر حرکت فرهنگ و اندیشه تمدنی جدید امری بسیار مشکل و پیچیده است و نمی‌توان انتظار داشت یک عده عالم در گوشه‌ای بنشینند و طرح آن را در آورند. باید در مسیر حرکت جامعه و تقابل و تضارب با وضعیت فعلی به نتیجه رسید. باید فکر کرد، اجرا کرد و اصلاح کرد و در رفت و برگشتی طولانی مدت روح جامعه را متحول کرد تا در پرتوی تحول روح جامعه، ظاهر و جسم جامعه - علم و فناوری- هم متحول گردد. حال با این شرایط آیا می‌توان ادعا کرد که پیشرفت علم و فناوری در مسیر فعلی خود را باید در حاشیه نهاد تا تلاش‌های فکری و فرهنگی به نتیجه بینجامد و بر اساس آن مدلی برای پیشرفت علم و فناوری به دست آورد.


در هیچ کدام از موارد بالا قصد بر نفی این موضوع نیست که مسیر علم و فناوری بر مبنای غربی آن در بلندمدت می‌تواند اثرات سوئی بر جامعه و حرکت تمدن اسلامی داشته باشد، بلکه تأکید بر این نکته بود که توجه به علم و فناوری در همان مسیر غربی آن لزوم و حتی اولویت حرکت امروز جامعه (حداقل تا مدتی) ماست.


در مجموع اینگونه به نظر می‌رسد که در گام نخست حرکت کشور، اولویت اول و مهم با علم و فناوری بود. امروز با گذشت سی و چند سال از انقلاب و وجود حرکت‌های امیدبخش و در مواردی موفقیت آمیز و افتخار‌آفرین در حوزه علم و فناوری در کشور، نوبت به برداشتن گام بعدی این مسیر یعنی توجه بیشتر به مقوله سبک زندگی و فرهنگ در کنار حرکت علم و فناوری است. اگر قدم‌هایی مؤثر و عملیاتی در حوزه سبک زندگی برداشته شود می‌توان امیدوار بود در آینده کم‌کم بتوان مسیر حرکت علم و فناوری را تحت تأثیر قرار داد و به الگویی برای علم و فناوری منطبق بر سبک زندگی اسلامی رسید. بدیهی است که این امری تدریجی و بلندمدت است و نمی‌توان فعالیت‌های جامعه را تا رسیدن به آن تعطیل کرد. برداشتن گام جدید به معنای اشباع شدن فضای علم و فناوری از پیشرفت و نیروی انسانی نیست و گسیل دسته جمعی نیروی متعهد و نخبه کشور به حوزه‌های فرهنگی را نتیجه نمی‌دهد. همچنان اولویت علم و فناوری در جای خود باقی است، در عین حال که باید نگاهی راهبردی و تخصصی به مباحث فرهنگی و سبک زندگی در جامعه نخبگانی ایجاد شود و در این فضا نیز جمع‌های توانمندی خط‌شکنی کنند و با حرکت جهادی خود نه تنها مسیر حرکت علم و فناوری بلکه مدل پیشرفت ایرانی- اسلامی را متأثر کنند./1323/د101/س

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات