برای عمومی سازی عرفان باید به اندازه شعاع وجودی خود تلاش کرد/ محدودنگریست که بگوییم روحانیت در میان مردم جایگاهی ندارد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، «عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است که به دو روش نظری و عملی صورت گرفته و سبب وصول به توحید، کسب مقام ولایت و خلافت خداوند در زمین، دستیابى و شناسایى حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت میشود.
موضوع عرفان به طور کلی توحید و ولایت انسان کامل است. عرفان نظری طریق وصول نظری و معرفتی انسان به توحید و شناخت ولایت است و عرفان عملی، روش عملی وصول به این دو مقام است. شاید بتوان عرفان نظری را همانند تعریف عسل و عرفان عملی را همانند چشیدن و خوردن عسل توصیف کرد.
در حقیقت عرفان نظرى بینش است و عرفان عملى کنش بر اساس آن بینش. عرفان نظرى نگاه به هستى است و عرفان عملى حرکت بر اساس آن نگاه. سالک پس از دریافت معنای هستى خود و پیرامون خود به طور مطلق در عرفان نظری، خود را در سیر و سلوکى اضطرارى مىبیند و طبع و نفس خویش را بلکه روح و قلب و سِرّ وجودى خویش را مىیابد که مترنّم به «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»است. اینجاست که آغاز عرفان عملی است.
برای دریافت عرفان نظری میتوان به صورت مقدماتی به کتابهای فلسفی مانند نهایة الحکمه علامه طباطبایی، شرح منظومه حاجی سبزواری، نمط هشتم تا دهم اشارات بوعلی سینا و اسفار ملاصدرا رجوع کرد و سپس کتابهای درسی عرفان نظری همانند تمهید القواعد، فصوص الحکم، مصباح الانس، را در نزد اساتید کامل مکمل فراگرفت.
امّا در عرفان عملی که آن را علم سیر و سلوک مینامند، از این بحث میشود که سالک راه خدا برای رسیدن به قله منیع انسانیت یعنی توحید از کجا باید آغاز کند و چه منازل را باید به ترتیب طی کند تا به مقصد نهائی برسد. عرفان عملی که مسیر بسیار شیرین ولی صعب العبور است، مراتب و مراحل متعددی دارد که حتما باید در ذیل توجهات استاد کامل مکملی طی شود تا از رهزنیهای راه مصونیت حاصل شود. از رساله سیر و سلوک سید بحرالعلوم، رساله لقاءالله میرزا جواد ملکی تبریزی، شرح منازل السایرین عبدالرزاق القاسانی، قوت القلوب ابوطالب مکی و چهل حدیث امام خمینی(ره) میتوان در این زمینه بهره گرفت.
نباید فراموش کرد، عرفان حقیقی را بزرگان و علما میتوانند بیان کنند. افرادی که نسبت به معارف قرآن و عترت آشنایت دارند؛ از اینرو نمیتوان عرفان را از هر فرد مدعی گرفت. ما نیز بر اساس وظیفه و رسالت، تصمیم گرفتیم با یکی از اساتید برجسته این فن برای تبیین بهتر مراحل و مراتب عرفان گفتوگویی داشته باشیم که علاقهمندان در ادامه پس از معرفی استاد متن آن را مشاهده میکنند.
استاد معظم حسن رمضانی نیز از اساتید برجسته حکمت، عرفان نظری و عملی حوزه علمیه قم و از شاگردان مبرز استاد حسنزاده آملی است که از محضر اساتید به نام حوزه همانند حضرات آیات مکارم شیرازی، میرزا هاشم آملی، جوادی آملی، حسن زاده آملی و فاضل لنکرانی بهره برده و هم اکنون سالیان دارزی است که از پژوهشگران ممتاز این عرصه به شمار میآید.
وی در گفتوگویی به تشریح عرفان اسلامی پرداخت که علاقهمندان در ادامه بخش دوم این گفتوگو را از نظر میگذرانند؛
رسا ـ مسلما صدور مطالب عرفانی از بزرگان بسیار أثرگذار است. اکنون تدریس علم عرفان اسلامی بر دوش عزیزانی همانند شما و حاج آقای یزدانپناه است؛ برای عمومی سازی عرفان، باید شماها وارد میدان شوید؛ ولی چه مشکلی است که ورود نمیکنید؟
اولاً هر فردی در اندازه شخصیت و شعاع وجودی خودش عمل میکند و تأثیرگذار است. ما نیز از سال 83 به این مسأله در رادیو معارف تن دادهایم تا بتوانیم یک عمومی سازی داشته باشیم و به اندازه فهم خودمان، به اندازه مقام ثبوت و اثباتمان فعالیت میکنیم. البته بحمدالله استاد یزدانپناه چه در قسمت تخصصی حوزه و چه در منابر و سخنرانیهای عمومی که در ایام تبلیغ به شهرهای مختلف میروند، بسیار خوش درخشیده و خوش عمل کردهاند. ما در حد خودمان عمل میکنیم منتها ما چه هستیم و که هستیم که حد خودمان هیچ است.
بنده به آقایان مخالف نیز عرض کردم که همه مردم با ما همراه هستند؛ خدا با همه است و در همه جا است و این یعنی وحدت وجود. مگر وحدت وجود غیر از این است؟ ما جز این به چیزی قائل نیستیم.
رسا ـ در گذشته مردم ارتباط بسیار راحتتری با روحانیت داشتند، ولی اکنون اینگونه نیست. بزرگان عرفان و علما چگونه میتوانند با انسان امروز که در مدرنیته غرق شده، ارتباط داشته باشند؟ امروز شاهد هستیم که متأسفانه مردم روحانیت را کم میبینند و با آنها ارتباط زیادی ندارند.
فرمایشات شما از یک سو مناسب است؛ ولی بنده یک محدودنگری در این سخنان میبینم. ما وقتی به یک وادی میرویم، ممکن است در آن وادی دریا باشد، نهرهایی نیز باشد که به این دریا بریزد و حتی نهرهایی از این دریا منشعب شده و جاهایی را تحت پوشش قرار دهد. ولی ممکن است در کنار آن نهرها و یا دریا یک منطقه خشکی نیز وجود داشته باشد که حتی نمی هم به آن نرسیده باشد.
حالا بر فرض، یک شخصی بیاید در همان قسمتی که خشکی است و به آن نم نیز نرسیده، حضور داشته و متمرکز شود، بر جاهای دیگر نیز اشراف نداشته باشد و بگوید این قسمت از حیات، آب و نم محروم است و سپس آن را توسعه دهد و عمومی کند، یعنی بگوید همه جا اینگونه خشک است و در این منطقه آب و حیاتی نیست.
بنده منکر نیستم که در برخی از شهرها جوانانی هستند که نمیفهمند روحانی چگونه نوشته میشود، یعنی با روحانی آشنا نیستند. ولی این را نباید به تمام کشور توسعه داد. یک زمانی خدمت مقام معظم رهبری روحانیانی رفته و گفته بودند: روحانیت از چشم افتاده است، سیاست با دین قاطی شده و ما را به چشم حکومتی نگاه میکنند و فحش میدهند. مقام معظم رهبری فرموده بودند «یادتان میرود از دست بوسیدنها، از تبرک کردنها. در همین مردم و جامعه هستند که به شما مراجعه میکنند، مشکل دنیایی و اخروی دارند به شما مراجعه میکنند. شما معتَمد مردم هستید، چرا محدودنگر هستید.»
در برخی از جاها نسبت به برخی از افراد اینگونه است و من هم منکر نیستم، چون هست. ولی این موضوع را توسعه و تعمیم ندهید، بلکه نگاه کلی داشته باشید و سعی کنید از آن سمت توسعه بدهید. برخی از جوانان از رفتار و منش فردی همانند آقای بهجت خبر نداشتند، ولی به چه میزان جوان و دانشجو که به عقیده بنده قریب به 70 درصد این طرفی بودند و 30 درصد آن طرفی بودند. چهره، سخن و خاطراتی که نقل میشد از ایشان(آقای بهجت) در بین جوانان همانند یک قدیس مطرح بود. البته برخی نیز ایشان را نمیشناختند و انسان نیز دلش میسوزد که چرا یک عدهای از چنین شخصیتهایی محروم هستند.
فرد باید به نگاههای مثبت و منفی دقت داشته باشد، ولی تلاش تمام افراد باید این باشد که نگاه مثبت را توسعه دهند؛ یعنی افزون بر نشر آن به وسیله اطلاع رسانی، تحقق عینی هم بدهیم و افراد دیگر را به این وادی بیاوریم و بنده جای این موضوع را خالی میدانم. ولی اینکه انسان ناامید بشود و بگوید میان عالم و جوان امروزی چه ارتباطی است، بنده یک نوع محدود نگری میدانم.
رسا ـ البته در یک نظر سنجی دولتی بیان شده بود که هنرمندان و بازیکنان در رتبه نخست محبوبیت و روحانیان و سیاستمداران در رتبههای بسیار پایین محبوبیت قرار دارند، نظر حضرتعالی چیست؟
به عقیده بنده نتیجه این نظر سنجی قابل خدشه است. بنده هم قبول دارم که برخی از روحانیت از محبوبیت کمی برخوردار هستند، ولی این را نمیتوان به همه روحانیت تعمیم داد. متأسفانه برخی از افراد با فهم و اقتضائات زمان آشنا نبوده و تنگ نظر هستند که مردم نیز از آنها فاصله دارند.
/993/403/ر