پناهندگی به خدا شرط امنیت از وسوسههای شیاطین است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مؤمنان یک درجه نیستند؛ طبق آیة سورة مبارکة آل عمران و آیة سورة مبارکة انفال مؤمنان دارای درجات متعدّدند. گاهی این درجه برای آنها به صورت حال است، گاهی از این بالاتر ملکه است، گاهی به منزلة فصل مقوّم است. اگر مثلاً دربارة عمّار گفته شد که ایمان در هستی او راه پیدا کرده، مِنْ قَرنِهِ اِلَی قَدَمِه؛ این از قبیل قسم سوّم خواهد بود. لذا با یک تفاوتی سورة آل عمران و سورة انفال دربارة مؤمنان دو تا تعبیر دارد؛ یکی اینکه لَهُمْ دَرَجاتٌ ، یکی اینکه هُمْ دَرَجاتٌ ، این مطلب اوّل. چون مؤمنان دارای درجاتند، معارف توحیدی آنها، ادراک آنها هم دارای مراتب است.
مرحوم صدوق (رض) در کتاب شریف توحیدش نقل کرد که: کسی حضور امام(ع) آمد و پرسید توحید چیست ؟ فرمود: هُوَ الَّذِی اَنتُمْ عَلَیهِ، همینی که دارید؛ خدا واحد است، لا شَریکَ لَه. این یک مؤمن عادی است که حضرت میفرماید: توحید هُوَ الَّذِی اَنتُمْ عَلَیه. یک وقت است هشام حضور حضرت شرفیاب میشود، خود حضرت از هشام سؤال میکند که اَتَنعَتُهُ تَعالی، آیا خدا را وصف میکنی؟ عرض کرد: آری. فرمود: هاتِ، ببینم خدا را چه جور وصف میکنی! گفت: هُوَ السَّمیعُ العَلیم. حضرت نقد کرد، فرمود: هذِهِ صِفَهٌ یَشتَرِکُ فِیهَا المَخلُوقُون. غیر خدا هم سمیع است، غیر خدا هم علیم است. عرض کرد: پس من خدا را چه جور وصف بکنم ؟ فرمود: نگو علیم است، بگو عِلمٌ لا جَهلَ فِیه، نُورٌ لا ظُلمَهَ فِیه، حَیاهٌ لا مُوتَ فِیه؛ او علم است نه علیم تا کسی بحث بکند که ذات در مشتق معتبر است یا نه! علم محض است، قدرت محض است. این یک درجه است، آن درجة دیگر!
اگر در بحث تکبیر دو گونه از نصوص داشتیم؛ یکی در جوشن کبیر و در ادعیة دیگر است که اَللهُ اَکبَرُ مِنْ کُلِّ کَبیرٍ، این برای اُوساط از مؤمنین است. یک وقتی آن روایتی است که مرحوم صاحب وسائل در کتابُ الصَّلاه، در بحث های ذکر مطرح میکند که حضرت از یکی از صحابه سؤال میکند که « الله اکبر » یعنی چه؟ عرض کرد: اَکبَرُ مِنْ کُلِّ شِیء. فرمود: مگر چیزی در عالم است که خدا از او بزرگتر باشد؟ عرض کرد: پس معنای (الله اکبر) چیست؟ فرمود: اَللهُ اَکبَرُ مِنْ اَنْ یُوصَف. آن مال گروهی از اهل توحید است، اینها مال اُوساط از موحداناند؛ نظیر همان دو برداشت تفسیری توحیدی که مرحوم صدوق نقل کرده.
امّا آنچه که مربوط به وعیدی است که ذات أقدس إله به اینها داده است، فرمود: اینها دست از شرک بر نمیدارند: سُبحانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُون. اینها این حرفها را میزنند و گرفتار عذاب هم خواهند شد؛ حالا یا در دنیا یا در آخرت. شما از خدا بخواه که در هنگام عذاب در جمع اینها نباشی و از عذاب اینها متأثر نشوی: قُلْ رَبِّ اِمّا تُرِیَنّی مَا یُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجعَلْنِی فِی القُومِ الظّالِمین. بعد فرمود: ما برای اینکه این وعدههائی که دادیم، این وعیدها را عمل بکنیم؛ توانائیاش را داریم. حالا اگر در دنیا اینها معذّب نشدند که غالباً گرفتار عذاب میشوند، از حین مرگ، عذاب اینها شروع میشود. شما خودت و امت اسلامی را از وسوسه و دسیسة شیطان در امان بدان با پناه بردن به خدا. اِدفَعْ بِالَّتِی هِیَ اَحسَنُ السَّیِئِه.
حقیقت استعاذه به خداوند در برابر وسوسههای شیطان
برای نجات از وسوسهها و دسیسه های شیاطین پناه ببر، وَ قُلْ رَبِّ اَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین. وقتی خدا میفرماید: اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشِّیطانِ نَزغٌ فَاستَعِذْ بِالله، به خدا پناه ببر؛ نه یعنی بگو (أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجیم)! البتّه این استعاذة لفظی ذکر لفظی است و ثواب خاص خودش را دارد؛ امّا شما در جریان این دفاع مقدّس بودید، وقتی میگفتند: اگر آژیر خطر را شنیدید، بروید پناهگاه. معنای بروید پناهگاه این نیست که در خیابان بایستید، بگوئید که من میخواهم بروم به پناهگاه! فرمود: آژیر خطر را شنیدید، فوراً پناهنده بشوید!! اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشِّیطانِ نَزغٌ فَاسْتَعِذْ بِالله. اگر دیدید وسوسة نگاه به نامحرم است، وسوسة غیبت و تهمت و دروغ است، وسوسة اَکّالُونَ لِلْسُحت است، گرفتن مال حرام است، توجیه حرام است؛ اگر یک چنین وسوسه ای در خودتان احساس کردید، این آژیر خطر است؛ فوراً پناهنده بشوید. انسان باید تنش بلرزد، رنگش زرد بشود، به خدا متوسل بشود؛ مثل اینکه یکی از بستگان کسی را بخواهند به اتاق عمل ببرند؛ این چه جوری اَمَّنْ یُجیب میخواند؟! در آن حال که دیگر نمیگوید خدایا! پسرم را شفا بده! این اَ مَّنْ یُجیب را با اضطرار میخواند. این اِمّا یَنزَغَنَّکَ، یعنی وقتی دیدید دارید گرفتار میشوید، واقعاً با اضطرار بروید در پناهگاه!!
اِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشِّیطانِ نَزغٌ؛ «نَزغ» آن فشاری است که این صاحبان مرکبها به آنها میدهند تا بیشتر بار ببرند، بیشتر بدوند، بیشتر حرکت کنند. فرمود: اگر یک وقتی سیخی به شما زد، فوراً بروید پناهگاه؛ کَلِمَهُ لا إله إلا الله حِصنِی، این پناهگاه همه جا هست. اگر دیدید احساس خطر میکنید، دارید به گناه میروید؛ همانطوری که اَمَّنْ یُجیب میخوانید، مضطرّانه بگوئید: أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجیم، این استعاذه است.
اگر گفته شد: اِذَا قَرَأتَ القُرآنْ فَاستَعِذْ بِالله، یک وقت است یک کسی میگوید أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجیم، این ذکر لفظی ثواب خاص خودش را دارد؛ امّا این در پناهگاه نرفته! اگر بخواهد وارد پناهگاه بشود که برداشتش از قرآن برداشت نفسانی نباشد، باید در پناهگاه برود. اینکه به حضرت دستور داد بگو من پناهنده میشوم، یعنی پناه ببر؛ فَاسْتَعِذْ بِالله. انسان وقتی که مضطرّانه پناهنده بشود، پناهگاه،همه جا هست:هُوَ مَعَکُمْ اَینَمَا کُنتُم. آن کسی که باید پناه بدهد، در هر حالی با ما هست. بنابراین گفتن أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجیم بدون پناهندگی مثل اینکه در حال حملة دشمن آژیر خطر را انسان از رسانهها بشنود و همین طور در خیابان حرکت کند و بگوید من میخواهم بروم پناهگاه!! این گفتن، او را از خطر حفظ نمی کند!/998/د102/س
منبع: روزنامه کیهان