۲۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۹
کد خبر: ۲۸۹۳۷۲
گفت‌وگو با دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت/بخش پایانی؛

عیب نیروهای حزب اللهی این است که استراتژی انقلاب برای ساخت تمدن را هضم نکرده‌اند/ نگاه بخشی‌نگر ما باید جای خود را به نگاه جامع‌نگر دهد

خبرگزاری رسا ـ دوستان همه دارند بخشی کار می‌کنند و اساساً به الگوی پیشرفت توجه ندارند. الگوی پیشرفت، نقشه جامع برای حرکت است و اگر به این مسئله توجه نکنیم، زمینه برای نگاه توسعه گرای غربی باز می‌شود.
الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت
علي کشوري

به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا گفت و گوی تفصیلی چند ساعته ما با جناب حجت الاسلام علی کشوری دبیر محترم شورای راهبردی الگوی پیشرفت یکی از کاربردی‌ترین گفت‌وگوهایی بود که بر محور یکی از مهم‌ترین و جامع‌ترین موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روز شکل گرفت؛ موضوع الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی با همه حواشی و مباحث اصلی و پیرامونی‌اش.


موضوعی پردامنه و جدی و به شدت چالش برانگیز که بر محور بحث الگوسازی برای توسعه متوازن و منطبق بر فرهنگ و ارزش‌های دینی شکل گرفت و در مسیر همین بحث، نکات قابل تأمل و درخور توجهی در حوزه‌های مختلف مطرح شد.

 


شاید بتوان جان کلام ایشان را در چند محور و سرفصل با این چند جمله بیان کرد:


اینکه باید مبتنی بر نگاه دولت سازی اسلامی پیشنهادهایی را برای تفاهم با دستگاه تصمیم سازی کشور بدهیم و اینکه عیب نیروهای حزب اللهی این است که استراتژی انقلاب برای ساخت تمدن را هضم نکرده است. اینکه دولت سازی چگونه اتفاق می‌افتد. دولت سازی یعنی حرکت همه جانبه برای پیاده کردن اسلام.

و در همین وادی توجه به یکی از آفت‌ها و آسیب‌های اصلی این عرصه و اینکه دوستان همه دارند بخشی کار می‌کنند و اساساً به الگوی پیشرفت توجه ندارند. الگوی پیشرفت، نقشه جامع برای حرکت است و اگر به این مسئله توجه نکنیم زمینه برای نگاه توسعه گرای غربی باز می‌شود.


آسیب شناسی برنامه‌ها و مدل‌های توسعه‌ای در همه این ساحت‌ها، نکته اصلی و بزنگاه مباحثی بود که در گفت‌وگوی چندین ساعته ما با ایشان مطرح شد. بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را با تشکر و قدردانی از حضور متواضعانه و نگاه دغدغه‌مند جناب حجت الاسلام علی کشوری با هم می‌خوانیم.

 


رسا ـ رسیدن به مفهوم توسعه خوب و بد دستاورد مهمی است و گویای اینکه مسئولان ما از مفهوم مطلق توسعه فاصله گرفته و به مبانی اعتقادی هم التزام می‌یابند.


بله اگر این مفهوم را لحاظ نکنیم همان عدم توازن‌هایی که پیش‌تر گفتم دوباره تشدید می‌شود. همین حرفی که ریاست محترم جمهور فرمودند که ما توسعه بد و خوب داریم این را ممکن است در سال‌های بعد بعضی از کارشناسان تکرار کنند. ایشان به بهانه محیط زیست دارند بحث توسعه خوب و بد را مطرح می‌کنند ولی ایشان به باقی کارشناسان باید این حق را بدهند که مسئله‌ای مثل جرم و تربیت و مقاوم سازی اقتصاد و خروج از ترجمه گرایی و... را هم ما با همین رویکرد بتوانیم حل کنیم و بعداً بتوانیم برنامه ریزی کشور را به چالش بکشانیم.

 
پس بنابراین حرف ما این است که ما یک سری اولویت‌ها را پیشنهاد دادیم که این اولویت‌ها می‌تواند سرنوشت کشور را در حوزه برنامه و توسعه مشخص کند.

به نظر می‌رسد بسیاری از این عدم توازن‌ها با پرداختن به این اولویت‌ها به تدریج حل می‌شود. یک پایه گذاری جدی برای حل شدن آن مشکلات ساختاری در سال‌های بعد اتفاق خواهد افتاد. در واقع و به بیان دیگر این موضوعات اگر بخواهند حل شوند، باید تابع یک نظریه مرتبط با الگوی پیشرفت اسلامی شده و حکم برنامه پیدا کنند.

 


یکی از معایبی که در نظام برنامه ریزی کشور داریم، گاهی وقت‌ها چند ده حکم پیدا می‌کنید در برنامه‌های توسعه که این چند ده حکم فاقد نظریه مبین هستند. نظریه مبین کارکرد چیست؟ وقتی یک مسئله ای تبدیل به حکم برنامه می‌شود شما زمینه قانونی برای اجرای حکم را آماده کرده‌اید؛ ولی همه می‌دانند مسئله‌ای که می‌خواهد اجرا شود نیاز دارد که بتوانیم با نخبگان و مدیران و مردم تفاهم کنیم.

 

کاری که نظریه تفاهم می‌کند چگونگی اجرای آن مسئله و جا انداختن ضرورت آن مسئله است؛ حالا شما وقتی حتی اولویت‌هایتان را هم معلوم می‌کنید، ولی نظریه مبین ارائه نمی‌دهید، در اینجا در واقع حکم برنامه شما، زمینه تفاهم پیدا نمی‌کند و وقتی زمینه تفاهم پیدا نکرد، آن ایده در نهایت اجرا نمی‌شود؛ حتی اگر بودجه داشته باشد و حتی محمل قانونی هم برای شما دیده باشد. ولی قانون جای تفاهم را نمی‌گیرد و بودجه هم جای تفاهم را نمی‌گیرد.


لذا ما در گام سوم پیشنهادمان گفتیم برای این چهار اولویت چه برای اجرای آن و چه تبین ضرورتش، باید یک سری نظریاتی پیشنهاد شود. این چهار اولویت را به ترتیب عرض می‌کنم.


برای نظریه تربیت اسلامی ما الگوی بهبود مستمر و فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت را پیشنهاد دادیم و همین اخیراً هم نشست علمی گذاشتیم با حضور جمعی از فعالان تربیتی و طلاب فاضل و این نظریه را تبیین کردیم. برای مسئله پیشگیری از جرم، نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی پیشگیری از جرم را پیشنهاد دادیم؛ برای مسئله مقاوم سازی اقتصاد حداقل یک بخشی از اقتصاد نظریه بنگاه‌های وقف محور را پیشنهاد دادیم.

 

 

که همین جا عرض می‌کنم در نظریه بنگاه‌های وقف محور، ما تمرکزمان رفته است در تئوریزه کردن نحوه تشکیل سرمایه به محوریت وقف. حقیقت وقف خیلی فرق می‌کند با کارکردی که ما الان از وقف می‌گیریم. در کشورهای خارجی مانند روسیه، انگلیس و... وقف یک کارکردهایی دارد؛ اما ما وقف را تئوریزه کرده‌ایم در تشکیل سرمایه که حالا باید بحث کنیم. یک دلیل عمده‌ای که ما در این موضوع اقدام می‌کنیم، این است که نیاز به سرمایه داریم که علت وابستگی ما می‌شود. ما حرف مان این است که اگر بتوانیم ده درصد اقتصاد کشور را با تشکیل سرمایه مورد نیاز، به بخش وقف بسپاریم، به نوعی به سمت مقاوم سازی اقتصاد رفته‌ایم.


در قالب بانک سؤالات جهت ساز که یک نظریه‌ای است برای تفاهم با اساتید دانشگاه و مدیران و دانشجویان که حول سوالاتی که ما اصطلاحاً به آن‌ها سؤالات جهت ساز می‌گوییم، پایان نامه‌ها را بنویسند که این سؤالات جهت ساز ناظر به نیازهای جامعه ما هست.


ما آنجا تشکیل آن بانک در نظام اجرایی و علمی کشور را بحث کردیم و ماهیت آن سؤال‌ها را بررسی کردیم. پس ما برای آن چهار موضوع، چهار نظریه را پیشنهاد دادیم که این گام سوم پیشنهاد ما است. گام چهارم پیشنهاد ما یعنی هسته‌های توازن در نظام کشور که مبتنی بر این نظریه‌ها سه پیوست را داریم به برنامه ششم پیشنهاد می‌دهیم.


در واقع نظریات ما منجر می‌شوند به ارائه حکم؛ یعنی کاملاً تبدیل می‌شوند به زبان برنامه که قانون گذار می‌تواند در برنامه ششم در قالب یک پیوست ببیند. خود این کاری که ما انجام داده‌ایم در واقع اول آن آسیب شناسی وضعیت کشور است که برنامه‌های توسعه چه بلایی سر کشور آورده‌اند و ختم می‌شود به پیشنهاد حکم برنامه. این منجر می‌شود به تشکیل هسته اجرایی؛ در واقع خود این می‌شود دخالت در نظام تصمیم سازی کشور که کاملاً توسعه گرا است. ما با این پیشنهاد که به حکم برنامه می‌دهیم، در واقع سعی کردیم یک تصرفی در نظام تصمیم سازی کشور مبتنی بر جهت گیری انقلاب داشته باشیم.

 


اگر این پیشنهاد اجرایی شود، یک مجموعه‌ای از کارگروه‌ها در دولت و غیر دولت در نهادهای عمومی شکل می‌گیرد که این‌ها در واقع قبلاً نبوده‌اند. نظام تصمیم سازی کشورمان عمدتاً دولتی است و عمدتاً متأثر از توصیه؛ در واقع این پیشنهاد ما و پی گیری آن به نحوی که ما پیشنهاد دادیم، منجر می‌شود به اینکه نهادهای تصمیم ساز عمومی با گرایش به جهت گیری انقلاب و بر اساس تفکر الگوی اسلامی در کشور شکل بگیرد.


در واقع یک بخشی از این هسته‌های توازن یا همین نهادهای تصمیم ساز حول مسئله تربیت است که حول مسئله تربییت می‌آیند تصمیم سازی می‌کنند. دوستانی که دارند کار تربیتی می‌کنند، مطالعات عمیقی انجام می‌دهند، اما می‌آیند در یک مدرسه‌ای مثلاً مجموع مدارس نمونه یک کار تربیتی خاص می‌کنند.

 

کارهایی که الان دوستان حزب الهی و طلبه و انقلابی ما دارند انجام می‌دهند، خروجی آن می‌شود یک سری فرآیندهای تربیتی که خودشان تعریف می‌کنند؛ اما خروجی نظریه ما می‌شود تصرف در نظام تصمیم سازی کشور در محور تربیت. مثلاً می‌رود به سمتی که برای نهاد آموزش و پروش به تدریج پیشنهاد دهد.

 

هسته‌های توازن مستقیم وارد کار اجرا نمی‌شود؛ بلکه تصمیم سازی می‌کنند و نهادهای موجود اجرایشان را بر اساس تربیت اسلامی تنظیم می‌کنند. در جرم هم همین کارگروها تشکیل می‌شود، در مسئله مقاوم سازی اقتصاد هم تشکیل می‌شود، در مسئله آفت زدایی از حوزه علم هم تشکیل می‌شود. اگر این فرآیندهایی که عرض می‌کنیم در پایان برنامه ششم جلو رود و روی آن تفاهم شود و دولت محترم هم صحه بگذارد، به نتایج خوبی خواهیم رسید.

 

البته دولت محترم طبق قانون برنامه مکلف به این است که برنامه ششم بر اساس الگوی پیشرفت تنظیم شود. این کاری هم که تحت عنوان الگوی اسلامی انجام داده است به شدت دچار اشکال و غیر قابل دفاع است.

 

 

اما چون دولت محترم این تکلیف قانونی را دارد و می‌بایست برنامه ششم را مبتنی بر نگاه الگوی پیشرفت ببندد، پس به لحاظ قانونی روند کار معلوم است. من احساس می‌کنم که پیشنهاد ما یک پیشنهاد روشن و مشخص و خوبی است که انشالله بنا داریم خدمت برخی مسئولین محترم برسیم و بحث مان را مطرح کنیم.


رسا ـ چند نکته مطرح است و سوالی به ذهن من می‌رسد که شاید برای مخاطبین ما هم این سؤال مطرح باشد. یک این که کارگروه‌هایی که دارید دقیقاً هسته فکری و پردازنده این مباحث چه کسانی هستند؟ مشخصاً چه کسانی این کار علمی را انجام می‌دهند و دوم این که ضمانت پشتیبانی و ضمانت اجرایی از این طرح چیست؟

 

آیا شما صرفاً یک پیشنهاد دهنده مردمی هستید یا این امیدواری وجود دارد که این ساز و کار اجرایی را هم در نظر گرفتید و به آن فکر کردید؟ چون شما ممکن است طرحی را ارائه دهید مانند یک نشریه اما این که پشتیبانی شود و به سرانجام برسد حرف دیگری است. چون سیستم اداری و بروکراسی جامعه ما به نحوی است که اصلاً شما با هزار جور ضمانت اجرایی هم مشکلی را نمی‌توانید حل کنید چه برسد که دستتان هم به هیچ جایی بند نباشد!


بنده از سؤال دوم شروع می‌کنم. اجازه بدهید بحثی را مطرح کنم. شاید این آسیب شناسی را قبلاً کسی طرح نکرده باشد یا اگر طرح شده ناقص مطرح شده؛ اصولاً من فشل بودن سیستم اداری کشورمان را و برخی از ساختارهایمان را به این علت می‌دانم که بر اساس نگاه توسعه غربی تشکیل شده است.

 

وقتی بر اساسی مفاهیم توسعه یک ساختاری را بنیان می‌گذارید چه اتفاقی می‌افتد؟ یک گپ جدی بین ایده‌ها با فرهنگ پذیرفته شده جامعه وجود دارد چون بالاخره ما یک جامعه اسلامی هستیم نه جامعه مدرن.


وقتی یک ساختاری توسعه بنیان است، حالا در منظومه مفاهیم مدرن یک ساختاری متکفل یک بخشی از توسعه در کشور است اما وقتی می‌خواهد حرف‌هایش را اجرایی کند، چون ما با آن مفاهیم تعارض هویتی داریم، بین بحثی که آن‌ها مطرح می‌کنند در تعارض با هویت اسلامی جامعه‌مان، این نمی‌رود به سمت اجرا و لذا بسیاری از برنامه‌های توسعه‌ای ما بسیاری از بندهایش به اعتراف خود کارشناسان توسعه گرا پیاده نمی‌شوند!

 

 

ولی واقعیت این است که اگر آن برنامه توسعه گرا پیاده شود، باید هویت جامعه اسلامی ایران هم کاملاً عوض شود که این بالطبع، ممتنع است و نخواهد شد. پس آن ساختارها باید از اساس تبدیل شوند به ساختارهای اسلامی که حالا ما در نقشه راه‌مان این مسیر را شرح داده‌ایم.


رسا ـ در حقیقت برنامه‌های توسعه‌ای ما نیازمند آسیب شناسی و تشخیص و شناسایی سره از ناسره است.


یک آسیب شناسی است؛ یعنی مثلاً من دارم پدیده قانون گریزی در ایران را بررسی می‌کنم که که این یک حالت عمومی است که مردم احساس می‌کنند هر کس دارد کار خودش را انجام می‌دهد و کاملاً این اختلافات در نظام برنامه ریزی کشور مشخص است. حرف‌هایی که از جنس توسعه است با بوم و شرایط ملت ایران ناهمخوان است. خوب حالا ما آمده‌ایم چکار کرده‌ایم؟ مبانی را مطالعه کرده‌ایم و برنامه پیشنهاد داده‌ایم.


ضمانت اجرایی حرف ما این است.
ما گفته‌ایم ورود پیدا می‌کنیم در عرصه تصمیم سازی کشور نه تصمیم گیری کشور؛ یعنی این تناسبی که بین تصمیمات بعضی از ساختارها هست با مفاهیم توسعه را اینجا به چالش می‌کشیم. یعنی در واقع ایستاده‌ایم و همین عدم اجرایی شدن قوانین را به یک نوعی داریم آسیب شناسی می‌کنیم.


رسا ـ در واقع شما در حال انجام یک مطالعه کاربردی هستید و بر مبنای یک اندیشه هستی شناسانه در حال تولید مابه ازای رویکردی و رهیافت‌های اجرایی و برنامه‌ای هستید.


بله؛ همزمان که داریم مثلاً مسئله عدم توازن را می‌شکافیم و همزمان که داریم تصرف در برنامه توسعه کشور را می‌شکافیم، به رویکرد ایجابی تولید برنامه هم نظر داریم. درست است که دلالت کلام ما بحث دیگری است، اما فحوای کلام ما همپوشانی بین تصمیمات پذیرفته شده مبتنی بر فرهنگ مردم ایران است.


لذا اگر شما سخنرانی رهبری را در ابتدای پارسال دیده باشید، آقا می‌فرمایند که تشکلات خودجوش مردمی که دارند کار فرهنگی می‌کنند را حفظ کنید. کشور دارد به یک سمتی می‌رود که یک سری ساختارهای مردمی برای پیگیری آرمان‌های انقلاب دارد زاییده می‌شود آن‌هم برای نشر تفکرات انقلاب. آن‌قدر ناکارآمدی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیدیم که اخیراً می‌گویند گردن ما نیست!

 


آنقدر این‌ها دارند گردن همدیگر می‌اندازند که یک جمعیت‌هایی آمدند مانند تشکلات خودجوش فرهنگی که دارند یک راه حل‌هایی ارائه می‌دهند که راه حل‌های ما منجر می‌شود به ایجاد تشکلات خودجوش فرهنگی در نظام کشور. فرق ما با آن‌ها آن این است که تشکلات خودجوش فعلی به سمت اجرا هم می‌روند اما ما اساساً اجرای کارمان را در نظام تصمیم سازی کشور می‌دانیم و اگر توانستیم نظام تصمیم سازی کشور که متأثر از توسعه است را بیاوریم به سمت پیشرفت اسلامی، احساس می‌کنم که یک مهر پایانی زدیم بر همه ناکارآمدی‌های فعلی که مثلاً ساختارهای مدرن در کشور ما دارند ایجاد می‌کنند.


رسا ـ سؤال بنده هم همین است که این تصرف چگونه قرار است اتفاق بیافتد؟ با توجه به اینکه در واقع حتی تصمیمات قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در کشور ما اجرا نمی‌شود! در حالی که برجسته‌ترین نهاد فرهنگی کشور است اما نظراتش خیلی جاها عملیاتی نمی‌شود. با اینکه پشتوانه قانونی را هم دارند. در واقع پشتوانه قانونی شما چیست؟


ابتدا پیشنهاد به دولت خواهیم کرد؛
باید بحث توازن در نظام برنامه ریزی کشور را دولت انجام دهد چون قصد ما کمک به دولت است. اگر احیاناً دولت این مسئله را نپذیرد، ما یک زمین بازی تعریف کردیم که در واقع در مجلس مطرح شود. هر دو کار و بازی در هر دو زمین را شروع کردیم برای تبدیل به هویت قانونی شدن.


در مورد سؤال اول عرض کنم که باز می‌گردد به دوره پژوهش ما. ببینید ما یک تیم طلبه و دانشجو بودیم در اواسط دهه هفتاد شمسی؛ یک سؤال برای ما مطرح بود که انقلاب اسلامی با چه آسیب‌هایی روبه رو است؟ امروز آن تیمی که آن سؤال در اواسط دهه هفتاد برایشان مطرح بود، بسیاری‌شان از طلبه‌هایی هستند که تدریس می‌کنند و مدیر مدارس علمیه هستند.

 

بر اساس آن دوره‌ها که مرور نظریات همه کسانی بود که در حوزه انقلاب اسلامی کار می‌کردند یعنی از فرهنگستان اسلامی تا تفکراتی که آقای علی صفایی مطرح کردند و... آن‌ها را مرور کردیم و در نهایت در پایان سال نود یک جمع بندی برای خود ما ایجاد شد که این جمع بندی را به اسم نظریه موضوعات جهت ساز در جامعه مطرح کردیم که در واقع فرآیند کاری که منجر شد به ارائه این نقشه راه. الان حدود هجده سال کار است که ما دائماً اینها را مطرح کردیم و بحث کردیم که امروز احساس می‌کنم از یک تئوری مستحکمی برخوردار است که از سال نود این احساس شد که می‌شود از آن روند مطالعاتی و محصولات برنامه‌ای و پیشنهاداتش دفاع کرد. لذا خیلی جاها مطرح کردیم که اگر در حوزه و دانشگاه و نهادهای اجرایی فضایی برای نقدش پیدا شود حاضریم باز هم برای نقدش اقدام کنیم.

 


رسا ـ این طرح به صورت شکلی تا چه حد قابلیت عرضه پیدا کرده و الان این پروژه به صورت مکتوب به عنوان طرح نهایی آیا به سرانجام رسیده یا نه؟ این‌ها در چه سرفصل‌ها و زمینه‌هایی مطرح شده و چه قابلیت‌های مشخصی دارد و به صورت ساده تر، به لحاظ طراحی در چه مرحله‌ای است؟


این طرح که راه‌های توازن اسناد پژوهشی‌اش کاملاً موجود است و این‌ها جزوه مادر دارند و یک سری کامل رفرنس‌های قوی دارند که نشان دهنده بررسی میدانی و کتابخانه‌ای است که این‌ها همه موجود هستند. لذا در واقع این بسته احکام پیشنهادی ما برای مجلس در واقع سه سری احکام پشتیبان دارد که هر سری هم دارای ابعاد و بخش‌های مختلفی است. برای مثال بخشی از این اسناد نظریه مادر در مورد الگوی پیشرفت است و یک بخشی همین نظریات چهار گانه است؛ یک بخشی از آن هم آسیب شناسی‌هایی است که از برنامه‌های گذشته داریم.


رسا ـ این‌ها همه پشتیبانی‌های فکری و تئوری است؛ اما شکل قانونی چطور؟ یعنی نزدیک شدن به یک مدل که قابل ارائه و قانونی شدن باشد؟


ما در برنامه ششم یعنی در فرآیند برنامه ریزی کشور عمدتاً دو چیز می‌خواهیم که بتوانیم با نماینده‌های مجلس و دولت تفاهم کنیم. یک سری مطالعات پشتیبان می‌خواهیم که این یک بحث است که این موجود است.
یک بحث هم این است که این نظریات و مطالعات ما تبدیل به حکم برنامه‌های پیشنهادی شود؛ چون نظریات را باید تبدیل کرد به قانون و این هم تبدیل به یک بسته احکام پیشنهادی می‌شود و الان در اواخر کار تدوین این احکام هستیم؛ در واقع روند تبدیل به حکم برای برنامه سازی رد حوزه‌های بسیاری انجام شده و مثلاً ما می‌دانیم که آموزش و پرورش تا پنج سال آینده مبتنی بر پیشنهادات الگوی پیشرفتی ما چه کار باید بکند.

 


رسا ـ چرا واقعاً اصل این اتفاق دارد این‌قدر دیر می‌افتد و در طول این بیش از سه دهه روند امور مبتنی بر این الگو نبوده است و گاه تفوق و غلظت الگوی توسعه غربی رد کشور ما آن‌قدر بالا بوده؟ این که ما سی و پنج سال در سایه سار ولایت فقیه با دولت‌هایی که همه تنفیذ رهبری را داشتند این روند را شاهد بوده‌ایم؟ از سوی دیگر چرا اساساً این حالت اپوزوسیونی شما و خیلی از دوستان دیگر که خیرخواهانه دارند کار می‌کنند در نظام اسلامی دارد شکل می‌گیرد؟ اجزای این دولت چرا باید فشل باشد که یک گروه دیگری این کار را انجام دهد در حالی که وظایف سازمان برنامه ریزی است و وظایف کسانی است که پیوست‌های فرهنگی را قرار بوده به وجود بیاورند و از لحاظ قانونی موظف بودند به وجود بیاورند؟

 

مشکل در چیست که ما در ساختار اداری و حکومتی خودمان با یک چنین وضعیتی رو به رو باشیم و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قطع امید کنیم؟ ما دقیقاً الان چه مشکلی داریم که باید از بودجه بیت المال تا ساختار اداری و... که بر نظام بار می‌شود و وزارت فرهنگ و ارشاد و... که باید این وظایف را انجام دهد به جایی برسیم که همین جمله شما که باید از آقایان قطع امید کنیم و آقایان هم اذعان می‌کنند که وظیفه ما نیست! آیا ما سیستم اداری‌مان و ساختار نظام‌مان دچار مشکل است که به این گره‌ها می‌خوریم؟ در جایی که بحث تصمیم سازی مطرح است مشکل چیست که ما نمی‌توانیم از دولت استفاده کنیم و باید بی‌خیال دولت شویم و خودمان راه بیفتیم دنبال کار و...؟


بله حرف‍های شما دقیق و دغدغه‍مند و جای سؤال جدی است. ما پیشنهادی را داریم برای همین نظامات موجود که مطرح می‌کنیم. البته من قبول نمی‌کنم که پیشنهاد ما حالت اپوزوسیونی ایجاد کند. ما پیشنهاد تشکیل هسته‌های توازن در نظام برنامه ریزی کشور را مطرح کردیم.
عنوان پیشنهادی ما برای نظام برنامه ریزی کشور به رسمیت شناخته شده و جزو نظام است که ما داریم پیشنهاد علمی مطرح می‌کنیم، معنای پیشنهاد ما این است که نظام برنامه ریزی کشور الان قابل ترمیم و قابل تغییر است، منتها معنای بحث ما این نیست که اگر در نظام برنامه ریزی کشور که قائل به تغییرش می‌شویم و به آن ایراد و اشکال داریم، اپوزوسیون‌اش می‌شویم.


نظام برنامه ریزی کشور باید اساساً تغییر ماهوی داده شود که در دولت آقای احمدی نژاد یک طرف قضیه موجود بود که نگاه سلبی بود؛ اما نظام برنامه ریزی نسخه جایگزین پیدا نکرد و بخش ایجابی‌اش تأمین نشد؛ بنابر این ممکن است این اتفاق بیافتد.
ما نظام برنامه ریزی کشور را فعلاً به عنوان یک پیوست پیشنهاد دادیم. اگر نظام جمهوری اسلامی را یک فقیه دارد اداره‌اش می‌کند و عده‌ای رفتند به سمت تشکیل اپوزوسیون و نمی‌توانند با صدا و سیما و مدیریت و دولت جمهوری اسلامی و... تفاهم کنند، اشکال مطلقاً برمی‌گردد به آن دوستان. نه اینکه سازمان‌های موجود ایراد ندارند، بلکه تمام عدم توازن و تعادل‌های موجود در جامعه بر می‌گردد به برنامه ریزی توسعه گرا.


حال چرا برنامه‌های توسعه گرا و نهادهای مبتنی بر آن رشد می‌کنند؟ چون استراتژی که انقلاب مطرح می‌کند را نمی‌فهمیم. آیت الله خامنه‌ای می‌فرمایند انقلاب اسلامی چهار مرحله دارد؛ انقلاب، دولت، جامعه، تمدن. به نظر می‌رسد این کم‌کاری که بین نیروهای خودی اتفاق افتاده که مفهوم دولت سازی اسلامی را درک نکرده‌اند و به جایش می‌آیند کارهای بخشی می‌کنند زمینه را برای یکه تازی نگاه توسعه گرا باز می‌کنند.

 


ما اگر بتوانیم مبتنی بر نگاه دولت سازی اسلامی یک سری پیشنهادهایی را بدهیم، به نظرم زمینه تفاهم مان با دستگاه تصمیم سازی کشور باز می‌شود. ما نیروهای حزب اللهی یک عیبی داریم که استراتژی انقلاب برای ساخت تمدن را هضم نکرده‌ایم. اینکه دولت سازی چگونه اتفاق می‌افتد. دولت سازی یعنی حرکت همه جانبه برای پیاده کردن اسلام. اینکه دوستان همه دارند بخشی کار می‌کنند و نگاه بخشی دارند و اساساً به الگوی پیشرفت توجه ندارند، کار را غلط می‌کند. زیرا الگوی پیشرفت نقشه جامع برای حرکت است و این مسئله را توجه نمی‌کنند و زمینه را برای نگاه توسعه گرا باز می‌کنند.


اگر به امام زاده بی‌احترامی می‌شود باید یقه متولی امام زاده را گرفت. اگر دستگاه وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامی مسیر خودش را درست نمی‌رود، باید دید چرا بر رویکرد الگوی پیشرفت و در قالب دولت - تمدن اسلامی جاری نشده و ما به عنوان نیروهای ارزشی در این زمینه و در این روند چه معایب و نقصان‌ها و کم کاری‌هایی داشته‌ایم.


ما انقلاب را تحویل گرفتیم بعد می‌خواهیم برویم به سمت اداره آن و حرف بخشی می‌زنیم؛ خوب معلوم است که طرف مقابل که حرف همه جانبه دارد، می‌آید همه حوزه‌ها را می‌گیرد؛ پس زبانش رساتر می‌شود. یعنی آن نگاه همه جانبه یک پایگاه می‌شود. جریان اصلاحات حرف خوبی می‌زند، می‌گوید اگر شما توسعه می‌خواهید، باید مدل سیاستتان را هم عوض کنید. حالا جریان توسعه گرا و جریان اصلاحات می‌گوید توسعه اصل است و می‌خواهد نظام سیاسی را با این توسعه هماهنگ کند. ما نیروهای انقلاب معتقد هستیم ولایت فقیه حق است؛ پس باید بتوانیم نظام فرهنگی و آموزشی را مبتنی با آن تئوریزه کنیم.


وقتی ما این کار را انجام نمی‌دهیم یعنی دولت سازی اسلامی را فهم نمی‌کنیم و طرف مقابل می‌آید همه جا را می‌گیرد و اسم اعتراض شما را غرغر می‌گذارد، ما باید برگردیم به رفتارهای خودمان؛ لذا ما در همه جلسات، همه دوستان را دعوت کردیم به کمک و فهم گفتمان الگوی پیشرفته. اساساً از نظر رهبری الگوی پیشرفت اسلامی یک تعریف دارد. این تشکلات خودجوش به وجود آمده، رسالتشان کمک کردن به روندی است که باعث شود ساختارهای فعلی به ریل انقلاب برگردند نه اینکه خودشان تبدیل شوند به یک اپوزوسیون!

 

گفت‌وگو از: محمدرضا محقق

 

/1327/403/ر

ارسال نظرات