۳۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۱
کد خبر: ۲۸۹۷۷۰

مکتب خداشناسی امام‌حسین در دعای عرفه

خبرگزاری رسا ـ یکی از منابع بسیار مهم برای شناخت امام‌حسین(ع) ادعیه ماثور از آن حضرت است که دعای مشهور عرفه از برترین‌های آن است.
عرفه

 

خبرگزاری رسا ـ یکی از منابع بسیار مهم برای شناخت امام‌حسین(ع) ادعیه ماثور از آن حضرت است که دعای مشهور عرفه از برترین‌های آن است.

 

نویسنده با مراجعه به این دعا گوشه‌ای از تفسیر امام‌حسین(ع) از هستی را ارائه داده و به برخی معارف مربوط به خداشناسی در این دعا اشاره کرده است.

 

مکتب کلامی امام حسین(ع)

اگر بخواهیم امام‌حسین(ع) را بشناسیم تا درک و تفسیر درستی از قیام عاشورایی داشته باشیم، باید به تفسیر ایشان از فلسفه زندگی مراجعه کنیم؛ چراکه تفسیر ایشان از فلسفه زندگی است که سبک زندگی حضرت را مشخص کرده و زمینه‌ساز حرکت انقلابی و سرخ عاشورا و شهادت ایشان و اهل بیت(ع) و اسارت خاندان نبوت(ع) شد.

یکی از مهم‌ترین منابع شناختی از فلسفه زندگی و بینش و نگرش ایشان نسبت به هستی و فلسفه و اهداف آفرینش دعای ماثور از ایشان است که در این میان دعای عرفه به سبب ویژگی خاص خود حاوی منابع معرفتی آن حضرت(ع) است. امام(ع) در این دعا به بیان بینش نگرش خود نسبت به هستی به ویژه خداشناسی می‌پردازد و براساس آن فلسفه زندگی و در نهایت سبک زندگی اسلامی را تبیین می‌کند.

 

از ویژگی‌های دعای عرفه این است که در پاسخ به کسی نیست تا در چارچوب فهم و سطح ادراکی مخاطب بگنجد بلکه از آنجا که مخاطب در آن خداوند است، گوینده و پردازنده دعا، در عالی‌ترین سطحی که به آن دست یافته در حد ظرفیت کلمات و واژگان به حقیقت اشاره می‌کند و تا جایی که کلمات اجازه می‌دهد سطح پروازی خود را به نمایش می‌گذارد و بینش و نگرش خود را نشان می‌دهد.

 

شناخت مکتب کلامی امام‌حسین(ع) از طریق دعا به ما این امکان را می‌دهد تا تحلیل درستی از سبک زندگی آن حضرت(ع) و به ویژه فلسفه نهضت حسینی داشته باشیم و بتوانیم براساس آن الگوبرداری کرده و فلسفه و سبک زندگی خودمان را سامان دهیم. در این صورت دیگر کمتر ممکن است در دام بافته‌های دیگران از فلسفه قیام حسینی بیفتیم و از تحریف نهضت عاشورایی رهایی یافته و حقیقت قیام و اهداف آن را درک کرده و حتی اگر نخواهیم حسینی باشیم، دست کم به تحریف امام‌حسین(ع) و نهضت عاشورا گرفتار نشویم.

مکتب کلامی آن حضرت(ع) در حقیقت بیانگر فلسفه زندگی اوست؛ زیرا کسی که شناخت کاملی از هستی و فلسفه آن دارد، می‌کوشد تا زندگی خود را در آن چارچوب سامان دهد و عزم را بر جزمی قرار دهد که به آن دست یافته است.

 

شاخص‌های مهم دعای عرفه

دعای عرفه که مناجات امام‌حسین(ع) با خداست، تفسیر ایشان از هستی را به دست می‌دهد و امکان تحلیل بینش و نگرش امام‌حسین(ع) از هستی و اهداف آن را برای ما فراهم می‌کند. این دعا دارای چند بخش است و در هر بخشی، ضمن ارائه حقایقی معرفتی که آن حضرت(ع) بدان دست یافته، مسئولیت انسان را در برابر آن حقیقت بیان می‌کند.

 

آن چیزی که محور دعاست خداشناسی است؛ زیرا در فرازهای این نیایش، امام حسین(ع) به اشکال گوناگون صفات الهی را بیان می‌کند تا از این طریق خدایی که می‌شناسد را معرفی کرده و براساس آن نوع رابطه خود با خدا را تبیین و تعیین و توصیه لازم را بنمایاند. آن حضرت(ع) خدایی را معرفی می‌کند که مالک و رب‌العالمین است و این‌گونه نیست که غیر از او خدای دیگری باشد که کوچک‌ترین مالکیتی در چیزی داشته باشد. این خدا به سبب ربوبیت، مالک مطلق هستی است و هستی را براساس حکمتی آفریده و در آن چارچوب با وسایل و اسباب، ربوبیت و پروردگاری می‌کند. پس بی‌آنکه غایتی برای خالق باشد، از باب جود و احسان، هستی را آفریده و برای هستی و مخلوقات، هدف و غایتی را تعریف کرده که می‌بایست بدان برسند. از این‌رو هیچ عامل و مانعی در هستی نیست که در برابر ربوبیت و حکمت آفرینش بایستد و حتی آن وسایلی که خداوند برای رسیدن به اهداف، مشخص کرده همان وسایل و اسباب اگر در برابر حکمت ربوبی قرار گیرد کارایی نخواهد داشت، چنانکه امام سجاد(ع) در این‌باره می‌فرماید: یامن لا تبدل حکمته الوسایل؛ ای خدایی که اسباب، حکمتش را دگرگون نمی‌کند. از همین‌رو امام‌حسین(ع) می‌فرماید: ستایش خدایی را که برای قضایش دافعی و برای عطائش مانعی نیست؛ زیرا قضا و عطای الهی به حکمتی است که هیچ چیز آن را تغییر نمی‌دهد.

 

آن حضرت(ع) ضمن بیان هدفمندی برای آفریده‌ها (نه خالق) بیان می‌کند که همان‌طوری که برای کل هستی هدفی است برای آن حضرت(ع) به عنوان یکی از مخلوقات نیز هدفی است که باید آن را بشناسد و بدان سمت حرکت کند و تلاش نماید. از این‌رو با اقرار به ربوبیت خدا برای هستی و خودش، بیان می‌کند که از او و به سوی او می‌رود.

 

آن حضرت(ع) با تأکید بر مقام فقری خود بر آن است تا بر این نکته توجه دهد که آنچه از دارایی‌ها دارد همه از خداست و خداوند او را تحت‌تکفل و نعمتش گرفته است پیش از آنکه چیزی قابل اشاره و ذکر باشد و در همه مراحل پیش از تولد، او را تحت کنف حمایت و عنایت خود داشته است تا به دنبال آمده و اجازه نداده تا شیطان او را در مرحله‌ای آسیبی رساند.

از نظر امام‌حسین(ع) شناخت خدا و نعمت‌هایش موجب می‌شود که انسان جایگاه خود را بهتر بشناسد و شکرگزار نعمت با استفاده درست از موقعیت و نعمت باشد و کفران نورزد. تأکید آن حضرت(ع) بر نعمت‌هایی که از طریق اسمای الهی نصیب بشر می‌شود، به معنای شناخت کامل از خدا و شکر نعمت از طریق عبودیت و اطاعت است. کسی که خداوند را به درستی بشناسد، جایگاه خود و بلکه هر موجود دیگری را در هستی درک خواهد کرد و هرگز به خود اجازه نمی‌دهد تا بیش از آنچه هست خود را برتر بداند و برای دیگران ارزشی بیش از آنچه که خداوند برای آن چیز در هستی قرار داده، بپندارد. پس هرگز از اقتدار و قدرت و ثروت کسی نمی‌هراسد و برای کسی حکومت و قدرتی بیرون از حکمت و مشیت الهی نمی‌شناسد.

 

هر چیزی در هستی در جای خود قرار گرفته است و هیچ چیز بیرون از دایره حکمت و قضا و مشیت او نیست. اگر به کسی چیز می‌دهد به حکمت است و اگر می‌گیرد آن نیز به حکمت و مشیتی است.

 

آگاهی از غنای ذاتی الهی و فقر ذاتی انسانی این توجه را به انسان می‌دهد تا همه چیز را از خدا بخواهد و از جلال الهی به جمال او پناه برد و در گرفتاری‌ها خداوند را ذخیره خود شمارد. پس عزت و کرامت را در اطاعت خدا و لذت و شقاوت را در عصیان خدا می‌داند؛ خدایی که به کل و جزء آگاه و به نهان و هویدا دانا و بیناست. پس همان‌گونه که یوسف را در چاه کنعان بدید و به تخت سلطنت در مصر کشاند و پس از بردگی به پادشاهی رساند و یا یعقوب را از فراق و کوری آن به وفاق و بینایی رساند و دستگیر ایوب صابر و ناجی فرزند ابراهیم شد و هر خواننده‌ای را اجابت کرد، چنین خدایی هرگز بنده مضطرش را رها نمی‌کند و او را دستگیر می‌شود.

 

امام‌حسین(ع) در دعای عرفه با بیان صفات الهی و اشاره به صفات انسانی و مشکلات او در دنیا و عنایات خداوندی بر آن است تا ارتباط انسان را با خداوند به گونه‌ای ترسیم کند که انسان نمی‌بایست هیچ دمی از خدا و عنایات او غافل شود و همواره ذاکر خداوند و انواع و اقسام نعمت‌های خداوند به او باشد. آیا انسان نباید شاکر اصل وجود باشد و اینکه او را از میان همه برگزیده و اصل وجود را به او بخشیده است؟ همین یک نعمت چنان عظیم و بزرگ است که می‌بایست همه عمر به شکر بپردازد تا بتواند شاکر همین یک نعمت باشد، درحالی که خداوند هر دم، نعمت‌های بسیار می‌دهد و از مشکلات و بلایای بسیار محافظت می‌کند و دمی او را به خودش واگذار نمی‌کند که اگر چنین شود نیستی و نابودی سرنوشت او خواهد بود.

 

امام حسین(ع) به انسان می‌آموزد که اگر تمام عمرش شکر کند نمی‌تواند حق شکر نعمت وجود و دیگر عنایات الهی را بجا آورد؛ درحالی که انسان همواره به عصیان و گناه گرفتار است و خداوند از او می‌گذرد و تا آخرین دم حیات به او کمک می‌کند که بازگردد و راه یابد. درحالی که خداوند عصیانگران را به سمت خود می‌خواند و نعمت‌ها را از ایشان باز نمی‌‌گیرد، دوستان و خویشان و برادران با کوچک‌ترین ناراحتی و خطایی که از شخص می‌بینند همه گذشته را فراموش می‌کنند و انسان را از خود می‌رانند.

 

دعای عرفه و مانند آن که از امام حسین(ع) نقل شده به خواننده این امکان را می‌دهد تا فلسفه زندگی امام‌حسین(ع) را بشناسد و بداند که چرا امام حسین(ع) آن سبک خاص از زندگی را برگزید و خود و اهل بیت خویش را به قربانگاه برد تا اسماعیل نفس خود را ذبح کند.

 

کسی که تنها، رضایت خداوند را می‌جوید هرگز راضی نمی‌شود که برای رضایت کافری چون یزید، از امر به معروف و نهی از منکر و دیگر مسئولیت‌های انسانی و پیشوایی‌اش دست بردارد.

 

سبک زندگی امام‌حسین(ع)

اگر امام‌حسین(ع) چنین فلسفه‌ای برای هستی و زندگی قائل است که در دعای عرفه و مانند آن ارائه می‌دهد، سبک زندگی‌اش در همین چارچوب سامان می‌یابد و از همین‌رو در زندگی‌اش به دنیا و مافیها اهمیتی بیش از مزرعه برای آخرت قائل نیست. او بارها برای آخرت، ثروت خویش را میان فقرا تقسیم می‌کند و به دیگران احسان می‌کند تا رضایت خداوند را به دست آورد.

 

در برابر ظلم و ستم آرام نمی‌ماند و علیه منکرات به‌پا می‌خیزد. اصل امر به معروف و نهی از منکر را برای رهایی از خسران ابدی‌ برمی‌گزیند؛ زیرا می‌داند که تنها کسانی از صراط دوزخ دنیا به سلامت می‌روند و عبور می‌کنند که به توصیه به حق و صبر در کنار ایمان و عمل صالح بپردازند. (سوره عصر)

 

بنابراین، اگر بخواهیم حسینی فکر و عمل کنیم و حسینی باشیم می‌بایست این فلسفه زندگی حسینی را درک کنیم و خود را بر پایه آن آموزش و پرورش دهیم تا بتوانیم در شرایط زندگی دنیا و مشکلات و چالش‌های آن با بصیرت برخورد کنیم و انتخابی درست داشته باشیم. اگر نتوانیم فلسفه درستی داشته باشیم، زندگی و مرگ خوبی هم نخواهیم داشت و این‌گونه نیست که انسان بتواند بدون فلسفه زندگی چون فلسفه زندگی امام‌حسین(ع) سبک زندگی حسینی و مرگ حسینی داشته باشد؛ زیرا آن فلسفه و سبک زندگی امام‌حسین(ع) است که شهادت حسینی را رقم زد و عبرت تاریخ و دانشگاه معرفت و سعادت بشریت شد، به گونه‌ای که هر کس از شرق و غرب عالم از هر دین و مذهبی عاشق حسین(ع) می‌شود و او را بزرگ می‌شمارد.

 

امام‌حسین(ع) در دعای عرفه به ما آموخت که خدایی را باید بپرستیم که در جمال، کسی به جمالش نرسد و در جلالش کسی نمی‌تواند از جباریت و قهاریت او در دنیا و آخرت فرار کند. پس اطاعت از چنین خدایی می‌بایست از روی عشق و حب به کمال خوبی‌ها و زیبایی‌ها باشد نه از روی ترس از دوزخ یا سود در بهشت. اگر خدایی که امام‌حسین(ع) ترسیم می‌کند این‌گونه است که در دعای عرفه بیان کرده انسان می‌بایست همه وجودش را در طبق اخلاص گذاشته و در راه و مرام او هدیه کند و بی‌هیچ مزد و منتی آرزو کند که او بپذیرد؛ زیرا این عمل ما اگر با تمام اخلاص و خلوص باشد پیشکش پای ملخی به پیشگاه سلیمانی، بلکه برگرداندن نعمت خداداد به خداست./998/د102/س

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات