نقشه جامع فرهنگ دینی برای حضور در کشورهای خارجی نداریم/ عوامل موفقیت در عرصه تبلیغ بینالملل
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، تبلیغ اسلام به ویژه تشیع در عرصه بینالملل از جمله مسائل بسیار مهمی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرعت بیشتری به خود گرفت، ولی به موازات تبلیغ تشیع، تبلیغ فرقهها و نحلههایی همانند وهابیت نیز آغاز شد تا بدین وسیله از رشد اسلام ناب محمدی جلوگیری شود.
متأسفانه هر چند حضور مبلغان شیعی در تبلیغ عرصه بینالملل چنگی به دل نمیزند، ولی حضور وهابیت در این عرصه بسیار چشمگیر بوده و برای این موضوع نیز پولهای هنگفتی هزینه میکنند.
البته در کشور ما نیز مراکز و مؤسسات مختلفی در بحث تبلیغ بینالملل فعالیت میکنند، ولی در مقایسه با هزینهها و تلاشهای که دیگر فرق اسلامی انجام میدهند بسیار ناچیز است. «جامعة المرتضی» نیز از جمله مراکزیست که چند سالی است در این عرصه فعالیت میکند و در این مدت کوتاه نیز پیشرفتهای بسیار خوبی داشته است.
بر همین اساس با حجتالاسلام احمد زادهوش، رییس جامعه المرتضی برای بررسی شرایط تبلیغ در عرصه بینالملل، عملکردهای سازمانها و مراکز در این زمینه و همچنین مشکلات این عرصه گفتوگوی تفصیلی داشتیم که تقدیم حضور علاقهمندان میگردد.
رسا ـ ضرورت ورود به عرصه تبلیغ بینالملل چیست که شما با تشکیل جامعه المرتضی وارد این عرصه شدهاید؟
ضرورت این موضوع بسیار روشن و مشخص است. اولاً اسلام دینی جهان شمول است و تلاش برای این معنا وظیفهای قطعی و ارزشی بینظیر به شمار میآید. ثانیاً با ظهور انقلاب اسلامی توجه ملتها نسبت به ارزشهای اسلامی به ویژه تشیع چندین برابر شده و افزونبر اینکه یک نوع تمایل و عطشی نسبت به شناخت ارزشهای اسلامی به وجود آمده است، گروهها، فرقهها و نحلههای انحرافی متعددی برای بدنام کردن و مخدوش نمودن چهره اسلام ناب به وجود آوردهاند که این ضرورت تبلیغ را چند برابر میکند؛ ولی متأسفانه برای این مسأله اقدامات اساسی و کافی انجام نشده است.
رسا ـ حضرتعالی عملکرد متولیان امر تبلیغ در عرصه بینالملل را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور تبلیغی و تأثیرگذاری ما در خارج از کشور بسیار اندک است. از آنجایی که طرفهای مقابل ما، چه کسانی که در مقام دین ستیزی هستند و چه کسانی که در مقام شیعه ستیزی و ایران ستیزی هستند تلاشهای فراوانی میکنند، در چنین وضعیتی ما نیاز به یک اقدام جدی و حرکت جهادی داریم. با توجه به حجم گسترده عملیات تخریبی آنها و گستره بسیار عظیم جغرافیای انسانی که فراروی ما است، آن کاری که فعلا در خارج از کشور به عنوان فرهنگ دینی انجام میگیرد بسیار محدود و ناچیز است.
آمار و ارقام نیز نشان میدهد ما از لحاظ حضور مبلغان زباندان و فرهیخته در عرصه بینالملل بسیار با کمبود مواجه هستیم. جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از کشورهای جهان حتی یک مبلغ مستقر و توانمند ندارد. همچنین حضور ما در فعالیتهای رسانهای، اینترنتی، حضور در دانشگاهها، ارتباطات علمی و فرهنگی با مجامع علمی ـ دینی دنیا ناچیز است.
رسا ـ برای حضور در عرصه تبلیغ بینالملل مشکل چیست؟ آیا تنها با کمبود زباندان روبرو هستیم یا مشکلات دیگری نیز از سوی متولیان امر وجود دارد؟
بله؛ مشکلات منحصر به یک یا دو مورد نیست. یکی از مشکلات اساسی این است که ما مهندسی فرهنگی و نقشه جامع فرهنگ دینی برای حضور در کشورهای خارجی نداریم. یک چشمانداز روشنی که هر فردی ظرفیتهای خود را به میدان بیاورد و بخشی از این نیاز را برطرف کند، تا روزی بتوانیم بگوییم ما به یک استاندارد قابل قبولی رسیدهایم، وجود ندارد.
مطلب دیگر این است که در این زمینه نیروسازی کافی صورت نگرفته است. یعنی تعداد مبلغانی که صلاحیت داشته و برای ایفای این نقش توانمند و آماده باشند به شدت اندک هستند. البته ممکن است افراد زیادی به تبلیغ عرصه بینالملل علاقهمند باشند و حتی به کشورهای دیگری رفتوآمد کنند، ولی به معنای این نیست که مبلغان تأثیرگذار و کارآمدی هستند.
بلکه آنهایی که افزونبر زباندان بودن، فاضل و عاقل بوده و دانشهای مربوط به تبلیغ عرصه بینالملل را میدانند و امکان حضور از جهت شخصی، خانوادگی و مالی را دارند میتوانند تأثیرگذار باشند که متأسفانه این افراد به قدری تعدادشان کم است که شاید یک صدم از نیاز را تأمین نکنند. این مشکلات مربوط به خودمان یعنی نیروهای داخلی و متولیان امر است.
البته بخشی از مشکلات همانند گارد محکمی که بسیاری از کشورها در مقابل ما دارند مربوط به ما نیست. در برخی از کشورها به محض اینکه متوجه میشوند یک ایرانی میخواهد فعالیت دینی بکند، او را محاصره، محدود و حتی اخراج میکنند. به او ویزا و مجوز فعالیت نمیدهند. مشکلات دیگری نیز مانند کمبود اعتبارات مالی و حتی بیانگیزگی و همکاری نکردن نمایندگیهای سیاسی ما در سایر کشورها وجود دارد.
رسا ـ بسیاری از افراد به تبلیغ در عرصه بینالملل اعتقاد چندانی ندارد؛ برای نمونه میگویند «هیچ نیازی نیست ما در کشور ژاپن که تعداد شیعیان آن بسیار اندک است به تبلیغ پرداخته و هزینه کنیم؛ در حالی که در کشور خودمان شاهد نفوذ و رشد وهابیت هستیم.» تحلیل شما در اینباره چیست؟ یعنی تبلیغ در عرصه بینالملل ضرورت دارد یا عرصه داخلی؟
اصلا بنده این تقابل را قبول ندارم که داخل و خارج را با یکدیگر مقایسه کنیم. نیازهای تبلیغی داخلی کشور به جای خودش است و ما نمیگوییم نیست، منتها هر کسی در کشور ما زندگی میکند به راحتی و سهولت به تمام منابع دینی و مبلغان مذهبی دسترسی دارد.
برای نمونه به وسیله تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مراجعه به سایتهای فارسی زبان، مساجد، دانشگاهها، مدارس و... میتواند نیازهای دینی خود را برآورده کند. چه فردی میتواند در کشور ما بگوید که به یک مبلغ یا مسجد دسترسی نداشته است؟ ما اکنون در محرومترین مناطق کشور خودمان که حتی قبلا اسمشان بر روی نقشه کشور نیز ثبت نشده بود، حوزه علمیه مفصل و مبلغان فاضل داریم.
بنده بحث رشد وهابیت در کشور را نیز بدین صورت که بگوییم آیین وهابیت در کشور موفقیت داشته، قبول ندارم. بلکه رشد وهابیت در کشور، عملیات سیاسی و اقتصادی است که نیروهایی از بیرون به داخل ورود پیدا میکنند و حتی مهرههای داخلی را همگام با دشمن تجهیز میکنند. به این ترتیب اینگونه نیست که وهابیت در وهابی کردن شیعیان، مسلمانان واقعی و حتی اهلسنت معتدل ما موفقیت چشمگیر داشته است.
از سوی دیگر کسانی که به قول شما میگویند: «در کشور ژاپن تعداد شیعیان بسیار کم است و اولویت ندارد که برای آنجا مبلغ بفرستیم»، نگاهشان این است که ما مبلغ را از کشور تنها برای اقلیت شیعه خارج از کشور بفرستیم. در حالی که حرف ما این نیست. چون رسالت اصلی و واقعی ما این است که اسلام را به غیر مسلمانها معرفی کنیم.
وقتی من میگویم مبلغ فرهیخته، فاضل و توانمند برای خارج از کشور بسیار کم داریم، چون نگاهم این است که وظیفه اصلی ما تبلیغ برای غیر مسلمانان است. ما باید به زبان هر قوم و ملتی ارزشهای اسلامی را عرضه کنیم، هر چند آنها نپذیرند و ما حتی این کار را نیز نکردهایم. یعنی برای نمونه یک شهروند ژاپنی با زبان مادری خودش اسلام و ارزشهای شیعی را نخوانده و نشنیده است. برای 70 میلیون ژاپنی چند کتاب دینی به زبان خودشان و یا چند نفر مبلغ زباندان وجود دارد که حجت برای آنها تمام شود و بگویند: «ما اسلام را شناختیم ولی با اختیار خودمان نمیپذیریم» و ما نیز بگوییم: «حجت بر ما تمام شد»؟ این اتفاق نیفتاده است!
کشوری همانند لهستان 45 میلیون جمعیت دارد که زبان آنها «پولیش» است. برای این تعداد جمعیت ما تاکنون حتی یک نفر مبلغ شیعه به زبان «پولیش» نداشته و نداریم. ما نباید تعداد اندک شیعیان ژاپن را در نظر بگیریم، بلکه باید به 70 میلیون جمعیت این کشور توجه کنیم. آیا این میزان جمعیت یک مبلغ نمیخواهد؟
در عمق آفریقا 20 میلیون جمعیت به زبان «چیچیوا» صحبت میکنند و اکثرشان زبان دیگری را هم متوجه نمیشوند؛ آیا این جمعیت یک مبلغ نمیخواهد که به زبان خودشان حرف بزند؟! ما از این آمار و ارقام در دنیا بسیار داریم. حدود 1 میلیارد و 500 میلیون نفر در چین زندگی میکنند، یعنی در دنیا از هر 5 نفر یک نفر چینی است، 80 یا 90 میلیون جمعیت چین مسلمان هستند که آنها را در نظر نمیگیریم، ولی 300 میلیون نفر جمعیت چین بودایی یعنی بت پرست هستند و 1 میلیارد آنها(یعنی هزار میلیون نفر!) خودشان میگویند که کافرمطلق و بیدین هستند. حتی مسیحی، یهودی و بودایی نیستند.
حال ما اگر بخواهیم برای هر یک میلیون نفر از جمعیت چین یک مبلغ داشته باشیم، هزار نفر میشود. با این وجود در تمام حوزههای علمیه قم، اصفهان، خراسان، نجف، بحرین و غیره آیا پنج نفر مبلغ فاضل شیعه داریم که زبان چینی را خوب بدانند؟!
بنابراین قابل مقایسه نیست که بگوییم چون نیازهای داخل کشور تأمین نشده است، پس لازم نیست به خارج از کشور نیز پرداخته شود. چون در آنجا کاری صورت نگرفته است که بخواهیم مقایسه کنیم و البته سیره تبلیغی حضرت نبی اکرم(ص) نیز همینطور بوده است که پس از دعوت جامعه خویش، سفیران و مبلغانی را به سایر بلاد گسیل داشتند.
رسا ـ منظور شما از مبلغ فاضل چه فردی است؟
یعنی دین شناس باشد. ما نمیگوییم حتما مجتهد باشد، ولی باید دین را به طور مبنایی فهمیده باشد، خودساخته و مقاوم باشد، مردم را دوست داشته باشد و دلسوز آنان باشد. برای نام و نان، فخرفروشی، تجارت، گشت وگذار به تبلیغ نرود؛ بلکه هدف اصلی او تبلیغ دین باشد و خودش نیز علاوه بر اینکه دین را فهمیده، متعبد و خوش کردار باشد. بتواند به زبان مخاطبان خود به خوبی حرف بزند. سایر ادیان و مذاهب را بشناسد. با فرهنگ و رسوم مخاطب آشنا باشد. ساختارهای سیاسی و مسائل حقوقی جامعه هدف را بداند. شیوههای اطلاع رسانی و ارتباطات را بلد باشد.
البته ممکن است فردی بسیاری از مراحل عالیه حوزه را نگذرانده باشد، ولی حقیقت اعتقادات اسلامی را به طور مستدل بداند. یک مبلغ عرصه بیناللمل باید فرهنگ اسلامی، هویت و پیشینه تمدنی مسلمانان را بداند. به گونهای نباشد که خودش برای معرفی و دفاع از فرهنگ اسلام برود، ولی مرعوب رنگ و آب بیگانگان شده و دلش بلرزد و پایش بلغزد. اطلاعات او باید فراتر از اطلاعات مبلغان داخلی باشد.
رسا ـ روشهای تبلیغ در عرصه بینالملل چیست؟
رفتار، یکی از روشهای تبلیغی مبلغ است. حتی حضور یک مسلمان واقعی و خوش کردار ـ گرچه عالم و مبلغ باشد ـ در بین غیر مسلمانان أثرگذار است. چون تبلیغ تنها وظیفه تحصیلکردهای حوزههای علمیه نیست و اگر ما شبکه گسترده و عظیم تبلیغی که متأسفانه مهندسی فرهنگی هم نشده را بتوانیم شناسایی کنیم و ارتباطات آن را برقرار کنیم، میتوانیم از یک لشکر تأثیرگذار و قابل اطمینان که اکنون در سراسر دنیا داریم استفاده کنیم.
ولی چون مدیریت متولیان امر تبلیغ بینالملل در این جهت ضعیف بوده و نقشه راه نداریم، نمیتوانیم از این سرمایهها استفاده کنیم. اکنون در دنیا کمتر کشوری را میتوانید پیدا کنید که چند نفر تاجر، پزشک، دانشجو و... از کشور ما در آنجا نباشد. البته موضوع دیپلماتها متفاوت است، چون معمولاً سفرهای آن 2 یا 3 ساله است، در محدودیت خاصی زندگی میکنند، ارتباطاشان بسیار محدود است و زیر نظر هستند؛ به همین دلیل نمیشود برای تبلیغ بسیار بر روی اینها حساب باز کرد.
ولی برخی از دانشجویانی که بعضاً قریب به 10 سال در یک کشوری مشغول به تحصیل و کار هستند، برخی از تجار و بازرگانان متدینی که در یک کشوری سکونت دائم دارند و یا اینکه همیشه در تردد هستند یا پزشکانی که در کشورهایی شاغل میشوند، راننده تاکسیها و امثال آنها انسانهای سالم، متدین و باانگیزه هستند که میخواهند دیگران را با فرهنگ اصیل دینیشان آشنا سازند و آنها را به پذیرش اسلام ناب محمدی(ص) دعوت کنند، ولی کسی از اینها حمایت نمیکند و آموزش نمیدهد.
اگر شبکه سازی شود، اینها پشتیبانی شوند، تغذیه شوند و راههای ارتباط با مردم به آنها آموزش داده شود، بسیار تأثیرگذار خواهند بود. همانگونه که تاکنون بودهاند؛ منتها به صورت انفرادی، پراکنده و غیرقابل گزارشگیری فعالیتهایی را انجام دادهاند. خود این افراد سرمایههای بزرگی هستند.
مبلغان ما نیز برای حضور تأثیرگذار بر مخاطبان غیر مسلمان راههای فراوانی دارند که یکی از این راهها، استفاده از فضای مجازی است. چون همه مبلغان زباندان به دلایل مالی و یا نداشتن ظرفیت بیرونی امکان حضور برای تبلیغ در کشورهای دیگر را ندارند. برای نمونه در حال حاضر مبلغ زباندان خوب در قم داریم که تمام شرایط تبلیغ بینالملل حتی در عالیترین کشورهای آمریکایی و اروپایی را دارد، ولی به دلیل وابستگی شدید همسرش به خانواده پدری، نمیتواند به تبلیغ برود.
برخی از طلاب زباندان نیز شرایط حضور برای تبلیغ را دارند، ولی فرزندانشان در مقطعی هستند که طلبه میترسد اگر به کشورهای دیگر برود، آنها گمراه شوند. ولی این شخص میتواند به وسیله اینترنت، حضور در شبکههای اجتماعی و مجازی، ایجاد وبلاگ و سایتهای مناسب و تالارهای گفتوگو به تبلیغ بپردازد و در این صورت نیز میتواند تأثیرگذار باشد.
ارائه مقالات در همایشهای علمی یا پذیرش دانشجویی در کشورهای مختلف، خود یک ظرفیت مناسبی برای حضور تبلیغی است که اکنون نیز به وقوع پیوسته است. یعنی دهها نفر طلبه فاضل در مقطع دکتری در دانشگاههای معتبر داریم که تبلیغ چهره به چهره را در محیط آکادمیک انجام میدهند. مقالات و پایاننامههای خوبی را تدوین میکنند و حتی برخی از اینها توانستهاند برخی از منابع اصیل شیعی را جزو متون آموزشی یا در مسیر ترجمه قرار دهند. این خود یک روش و پوشش بسیار خوبی برای تأثیرگذاری تبلیغی است.
در جوامع غیر مسلمان چون کسی یا مرکزی متقاضی مبلغ نیست و خود مبلغ باید به دنبال افراد برود، باید از یک روحیه بسیار مقاوم و صبوری برخوردار باشد. شور و نشاط خاصی میخواهد که فرد با وجود اینکه فردی از او حمایت مالی نکرده، برای او فرش قرمز پهن نمیکنند، منبر و محرابی در کار نیست و به حرف او گوش نمیدهند، برود در آنجا گوش شنوا بسازد یا اینکه پیدا کند.
برنامه سازی رسانهای و یا حضور در برنامههای رسانهای نیز شیوه مؤثری برای تبلیغ است. در برخی از کشورهای غیر مسلمان، ضوابط و ظرفیتهای قانونی وجود دارد که مبلغ میتواند با شناسایی و استفاده از آنها، در رسانههای صوتی و تصویری حضور یابد و حرف خودش را بزند.
رسا ـ این شبکه سازی وظیفه کدام ارگان و یا نهادی است؟
متولیان تبلیغ بینالملل مشخصاند و البته بنده نمیگویم هیچ کاری نکردهاند، ولی نسبت به نقطه مطلوب فاصله بسیار زیاد است.
برای نمونه بنده ماه رمضان چند سال پیش در یک کشوری برای تبلیغ رفته بودم و میدانستم که در آن کشور، ما حدود 400 پزشک ایرانی و صدها نفر دانشجوی مقطع دکتری یا ارشد داریم. در حالی که اینها حتی برای مراسمهای سنتی ماه رمضان به سفارتخانه دعوت نشده بودند، به آنها اطلاع رسانی نشده بود چه رسد به اینکه بخواهند این افراد را شبکهسازی کنند و در مسیر فرهنگ اسلامی به کار گیرند. برخی در اینباره انگیزه ندارند، برخی احتیاطهای بیجا میکنند و برخی دیگر کمبود امکانات را بهانه میکنند؛ در حالی که این افراد نیاز به امکانات خاصی ندارند. برای نمونه ما در آلمان راننده تاکسی اهل نماز، مسجد، روزه و روضه داریم که حاضر است داوطلبانه روزی چند ساعت در مرکز اسلامی کار کند.
در کالیفرنیا رستورانداری داریم که در ماه مبارک رمضان غذا پخت نمیکند، به مراسمهای مذهبی کمک میکند، در رستورانش مشروبات سرو نمیشود و حتی آماده است برای ترویج فرهنگ اسلامی کمک کند؛ ولی متأسفانه راه آن را نمیداند و اگر فردی به او آموزش دهد خودش تبدیل به یک پایگاه میشود. بقیه مذاهب نیز از پایگاههای مردمی، نیروهای داوطلب و عناصر خودی بهره میگیرند و ما متأسفانه چنین کاری نمیکنیم.
رسا ـ آیا جامعه المرتضی به عنوان یک مرکزی که در عرصه تبلیغ بینالملل فعالیت میکند، در زمینه شبکه سازی طرح و ایده خاصی دارد؟
بله و در کشورهایی نیز آن را شروع کردهایم که إنشاالله در فرصت مناسبی به شرح آن میپردازیم.
رسا ـ حضور مبلغان در عرصه بینالملل تأثیری در رشد اسلام و تشیع نیز داشته است؟
اولاً باور ما همان است که نبیاکرم(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند، برای تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن میتابد.» یک نفر یک نسل است.
ثانیاً تأثیر حضور یک مبلغ در خارج از کشور تنها این نیست که یک نفر شهادتین را بگوید و مسلمان شیعه شود، البته این ایدهآل و خوب است. ولی ما معتقدیم که اگر مبلغ بتواند در جامعهای که ذهن مردم را نسبت به اسلام و مسلمانها خراب کردهاند حتی پنج درصد تأثیر بگذارد، خودش یک موفقیت است. یعنی یک ملتی خیال نکنند که جامعه اسلامی برای امنیت جهانی یک تهدید است. احساس نکنند قرآن کتاب خشونت، جهل و ترور است. همینکه نسبت به جامعه اسلامی و اقلیت مسلمانان جامعه خودشان اطمینان پیدا کنند بسیار مهم است.
برای نمونه در جریان فتنه داعش و اتفاقات تلخی که اخیراً رخ داد، در شهر برلین آلمان راهپیمایی 70 هزار نفری علیه مسلمانان برگزار شد! این رقم سنگینی است. این نشان میدهد که غربیها مسلمانان را نمیشناسند و رسانههایشان در سیاه نمایی چهره مسلمانان موفق بودهاند. نشان میدهد که حرکت داعش در تخریب اسلام موفقیتآمیز بوده است. بنابراین همینکه ما بتوانیم تیغ بدبینی را از مغز اینها در بیاوریم خودش موفقیت است.
برخیها به طعنه به مبلغان میگویند: «حالا که برای تبلیغ به خارج از کشور رفتهاید، چند نفر را مسلمان و شیعه کردهاید؟!» خیال میکنند تبلیغ خارج از کشور این است که در گوش یک نفر شهادتین گفته شود و او هم بگوید: «من قبول کردم و مسلمان شدم.» چنین چیزی نیست، بلکه کار دشواری است و ما هر قدمی که در این مسیر برداریم خودش موفقیت است.
در جامعه بزرگ آمریکا تا چند دهه گذشته نماز خواندن یک منکر بود، یا تشکیل جلسات دینی یک کار مخوف بود. ولی امروز در آمریکای مرکزی مردم میدانند که ماه رمضان چیست؟ میدانند که افطار و عید فطر چیست؟ حتی در نیویورک عید قربان و فطر تعطیل رسمی است ـ شک دارم که آیا در عید غدیر خم هم تعطیل رسمی است یا خیرـ.
در جامعه آمریکا مسجد و مناره یک امر عادی است. حجاب یک امر پذیرفته شده است. غذای حلال کاملا شناخته شده و در دسترس همه است و این تأثیر تبلیغی مسلمانان را نشان میدهد. نماز عید فطر با حضور هزاران نفر در گوشه و کنار آمریکا برگزار میشود؛ در حالی که در گذشته اینگونه نبوده است. در خیابان «منهتن» نیویورک روز عاشورا از صبح تا عصر گروههای سینه زنی در خیابان حضور پیدا میکنند ولی قبلا اینگونه نبوده است.
بنابراین معیار تنها شیعه شدن نیست، بلکه ایجاد فضا برای گسترش ارزشهای اسلامی و شکسته شدن گاردها، خود یک موفقیت است. حتی بسیاری از غربی خیال میکنند که مسلمانان تنها «ترکها» و «عربها» هستند و مسلمانان یک قومیت و فرقه هستند. در حالی که بسیاری خبر ندارند که حقیقت چیست؟
حضور تبلیغی ما این است که فضا را آماده کنیم تا موقعیت برای دعوت آنها به اسلام و تشیع فراهم شود. البته بسیاری هم به طور رسمی مسلمان شدهاند.
رسا ـ از نظر حضرتعالی اولویتهای تبلیغی کدام کشورها هستند؟
باید نخست به جوامع غیر توحیدی و سپس جوامع غیر مسلمان توجه کرد. جوامع غیر توحیدی همانند چین که 1 میلیارد کافر دارد. یعنی ژاپن و برخی از مناطق شرق آسیا که آرام آرام دارد قدرت جهانی دستشان میافتد. اگر 10 سال پیش میگفتند: «20 سال دیگر امپراطوری آمریکا و غرب در حال فروریزی و جایگزین شدن امپراطوری چین است»، امروز نصف بیشتر این راه طی شده و زمام کار دارد دست چشم بادامیهایی میافتد که برخی از آنها بسیار از غربیها بدتر هستند.
اگر غربیها هر چند در ظاهر کلیسا، خدا، حرام و حلالی دارند، ولی هیچ چیزی مانع برخی از چشم بادامیها نیست. فردی که مغز میمون زنده را با اره برقی درآورده و به عنوان بهترین غذا مصرف میکند، کسی که گوشت سگ و سوک و بزمجه میخورد و وزغ را زنده زنده در روغن سرخ میکند و یا برای کنترل جمعیت، دخترکشی میکند و... به چه کسی میخواهد رحم کند؟ به چه صورت میخواهد با مسلمانان رفتار کند؟!
بزرگترین شرکتهای تجاری چین را صهیونیستها خریدهاند و اکنون فیلمهای ضد ایرانی با هدایت آنها پخش می شود. مردم چین همانند گذشته به ما نگاه نمیکنند بلکه مسلمانان را عقب افتاده میدانند. اولویت ما اینها هستند، چون غیر موحدند. پس از اینها نوبت غیر مسلمانان است. کار تبلیغی در کشورهای اسلامی بسیار دشوار است و نتیجه بسیار کم! چه کسی میتواند در قطر، عربستان، مصر، کویت، سودان و... به تبلیغ تشیع بپردازد؟ اصلا چه کسی را به آنجا برای تبلیغ راه میدهند؟! بنابراین برای تبلیغ در عرصه بینالملل، منظورمان کشورهای اسلامی نیست. حتی منظور ما اقلیتهای مسلمان مهاجر به سایر کشورها نیست. آنها به مباحث اسلامی دسترسی دارند؛ بلکه منظورمان غیر موحدها و غیر مسلمانان هستند.
اینهایی که میگویند: «اولویت داخل است نه خارج» از این جهت درست میگویند. یعنی اگر یک روحانی سرشناس و معتبری که میتواند در مهدیه تهران بهترین سخنرانی را داشته باشد، نیازی نیست که با یک بلیت چند میلیون تومانی فرستاده شود تا در فلان شهر اروپا بالای منبر برود؛ چون آنها نیازی ندارند و این کار ظلم است. ولی ما میگوییم مبلغان زباندان برای غیر مسلمانان تبلیغ کنند و این خود اولویت است.
رسا ـ در رسانهها بسیار میشنویم که رشد اسلام در اروپا بسیار چشمگیر است؛ ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
رشد اسلام به این معنا نیست که اروپاییها بسیار مسلمان شدهاند؛ بلکه حضور مسلمانان از جهت کمی و کیفی رسمیتر و پررنگتر شده است. پذیرش و گرایش شهروندان غربی به اسلام نسبت به گذشته افزایش داشته است.
زمانی بود که نماز خواندن یا حجاب داشتن در کشورهای غربی تعجب برانگیز و غیرمعمول بود، ولی امروز مفاهیم و حقایقی مثل نماز، مسجد، اذان، مناره، ماه رمضان، افطار، عاشورا، حجاب و غذای حلال کاملا شناخته شده و معروف است.
در حال حاضر کمتر شهری در اروپا و آمریکا پیدا میکنید که در آن مساجد آباد و شیکی را «ترکها» و «عربها» نساخته باشند. در تمام دانشگاههای آمریکا یک کلیسا وجود ندارد، ولی در دانشگاه مهم «بوستون» مسجد وجود دارد. برخی از سعودیها پولهای میلیاردی هزینه میکنند تا یک مسجد بسازند، ولی باید توجه داشت که این رشد اسلام، در حقیقت رشد اسلام آمریکایی و سعودی است و اینها نیز در آمار رشد اسلام بیان میشود. در این صورت افراد از چاه در میآیند و در چاله میافتند؛ یعنی از بیدینی و مسیحیت خارج شده و عضو داعش و یا یک مسلمان وهابی خشک و متعصب میشود.
حتی ممکن است عملکرد سعودیها بیشتر برای رقابت با ما باشد که میخواهیم اسلام ناب محمدی(ص) را ترویج کنیم. ولی با تمام این وجود رشد اسلام در اروپا، افزایش مسلمانان و حضور گسترده فرهنگ اسلامی وجود دارد. برای نمونه در قضیه قرآن سوزی یا موضوع سلمان رشدی، 6 میلیون جلد قرآن در کشورهای غربی به فروش رفت؛ این به معنای مسلمان شدن 6میلیون نفر نیست؛ بلکه کتاب را خریدند تا بدانند که قرآن چه میگوید. رشد اسلامگرایی نیز به این شکل بود.
مورد دیگر این است که برای چندمین بار نام شریف «محمد» در انگلستان بیشترین نام پسرها بود. آنها که مسلمان نشدهاند، بلکه علاقهمند شدهاند؛ اسلامگرایی بدین صورت در حال رشد است.
رسا ـ بسیاری از مبلغان عرصه بینالملل معتقدند که تلاش وهابیت خنثی کردن تلاش تشیع است تا گرایشی نسبت به آن صورت گیرد. آیا در این زمینه رصد خاصی صورت میگیرد.
بله؛ مراکزی در ایران برای این کار تعبیه شده و بسیار نیز به روز هستند.
رسا ـ سخن پایانی شما با مسؤولان و مبلغان چیست؟
صحبت پایانی من این است که از جامعه مکه، جامعه مدینه، مدارس عجیب و غریب وهابیها در پاکستان و جاهای دیگر که بگذریم، فقط دانشگاه «الازهر» 120 هزار عضو هیأت علمی و حدود 600 هزار دانشجوی حضوری و غیر حضوری دارد. در حالی که تمام روحانیون، طلاب، مبلغان و اساتید ما در سراسر کشور به 200 هزار نفر نمیرسد. با این وضعیت نمیشود تبلیغ اسلام و شیعه را داشت. با همین نسبت ببینید که مبلغان عرصه بینالملل ما چند نفر هستند؟! از سازمان فرهنگ بپرسید به چه میزان مبلغ مستقر در خارج از کشور داریم؟ میگویند: «کمتر از 10 نفر داریم.» در حالی که بیش از 180 کشور مستقل در دنیا داریم، ولی فقط در 5 یا 6 مورد از این کشورها مبلغ مستقر داریم، بدین صورت نمیشود تبلیغ کرد.
یک صد جامعة المرتضای دیگر نیز ایجاد شود باز هم نیاز فراتر از این حرفها است. باید کار اساسی شود؛ بنده احساس میکنم با تمام شعارهایی که داده میشود، افرادی که برای امور فرهنگی بودجهریزی میکنند و تصمیم میگیرند، گویی واقعا در خواب هستند. به قدری منازعات سیاسی و مسائل جاری و روزمره اینها را مشغول کرده است ـ یا به دلیل کم انگیزی و غفلت ـ که متوجه نیستند واقعا برای تأثیرگذاری بر مخاطبان جهانی با این شندر غاز نمیتوانیم کار کنیم.
طلاب نیز باید برای تبلیغ در عرصه بینالملل استعداد سنجی شوند؛ چون هر فردی برای این کار ساخته نشده است. زبان آموزی استعداد خاص میخواهد و شاهد هستیم که برخیها در این عرصه با شکست روبرو میشوند. چون زبان خارجه همانند فقه و اصول نیست، بلکه همانند استعداد ریاضی میماند که برخیها ندارند.
برخی از افراد ممکن است در فلسفه رشد بسیار خوبی داشته باشند، ولی استعداد ادبی و هنری نداشته باشند. پیش از ورود به این کار باید محکی زده شوند و به گونهای نباشد که بیایند 3 یا 4 سال زبان بخوانند و سپس کارآیی نداشته باشند.
همچنین باید از نظر روحیه خود را بسیار تقویت کنند؛ کسانی را میشناسیم که دورههایی را گذرانده و سفرهایی را رفتهاند، ولی نتوانستهاند مقاومت کنند. روحیه مقاوم میخواهد که فرد از همه چیز همانند وطن، آسایش و آرامش بگذرد و بتواند با سختیهای مناطق مختلف دنیا خود را منطبق سازد.
/993/401/ر