۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۳
کد خبر: ۲۹۴۳۵۸
آیت‌الله جوادی آملی مطرح کرد؛

نیاز انسان‌ها به یکدیگر در چارچوب نظم الهی

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: صحنة قیامت جا برای انکار و شک و شبهه و اعتراض نیست، برای اینکه آن روز، روز حق است؛ همانطوری که فرمود: لا ظُلمَ الیُوم. این نفی جنس است، اصلاً آن روز، روز ظلم نیست، چون روز عدل است.
آيت الله جوادي آملي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، متن بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی در جلسه درس تفسیر سورة مؤمنون در جمع طلاب و فضلای حوزة علمیة قم بدین شرح است:

 

اعتراف و اقرار در دنیا وسیل و نعمت خوبی است؛ توسل به اقرار هم از بهترین توسلات است. در ادعیه هم به ما آموختند بگوئید خدایا! وَ جَعَلْتُ الاِقرارَ بِالذَّنبِ اِلیکَ وَسیلَتِی. گاهی تَوَسَّلْتُ اِلِیکَ بِرُبُوبِیَّتِک ، من خدایی تو را وسیله قرار می‌دهم، ولایت اهل بیت را وسیله قرار می‌دهم، عظمت قرآن را وسیله قرار می‌دهم. شما فرمودی: وَ ابْتَغُوا اِلِیهِ الوَسیلِه، یکی از بهترین وسائل من این است که من اقرار بکنم بَدم؛ این در دنیا حسنه است، قابل بخشش است، خدا می‌پذیرد؛ این اقرار هست، این اعتراف هست، کَفَی بِالنَّدَمِ تُوبِه (پشیمانی برای توبه، کافی است) امّا وقتی بین انسان و عمل، این اراده قفل شد؛ آن اقرار، ظهور همین ملکات کاذبة دنیاست، فَاعتَرَفُوا بِذَنبِهِم [امّا] فَسُحقاً لِاَصحابِ السَّعیر(ملک/11). این چه اقراری است که انسان آن روز در محکمه می‌کند ؟! وقتی حین محکمه شد که اقرار فایده‌ای ندارد!!

 

علّت ناتوانی تبهکاران بر انکار و شبهه در محکمه الهی

فرمود: در صحنة قیامت جا برای انکار و شک و شبهه و اعتراض نیست، برای اینکه آن روز، روز حق است؛ همانطوری که فرمود: لا ظُلمَ الیُوم. این نفی جنس است، اصلاً آن روز، روز ظلم نیست، چون روز عدل است. گذشته از این همة مجاری، پرونده را خود شخص می‌آورد، اصلاً کسی با او کار ندارد! اگر پرونده بیرون باشد، ممکن است دست کاری بشود؛ امّا در درون که باشد، نُخرِجُ لَهُ . این کتاب را از کجا خارج می‌کند؟ از کتابخانه می‌آورند؟ از بایگانی پرونده‌ها می‌آورند؟ عَلِمَتْ نَفسٌ مَا قَدَّمَتْ وَ اَخَّرَت، عَلِمَتْ نَفسٌ مَا اَحضَرَت، تَجِدُ مَا اَحضَرَت؛ همة پرونده‌ها را خودش به همراه خودش می‌آورد.

 

اعتراف تبهکاران به شقاوت و تقاضای بازگشت به دنیا

خدای سبحان می‌فرماید: این گروه که همة مجاری حق برای آنها روشن شد، اینها سالیان متمادی یاوه گفتند و بیهوده خوردند و بیهوده رفتند؛ چنین افرادی که خَفَّتْ مَوازِینُهُ، اینها 3 ـ 4 خطر را باید ادراک کنند. یک؛ خَسِرُوا اَنفُسَهُم، سرمایه را باختند. دو؛ در جهنم جاودانه‌اند. سه؛ تَلفَحُ وُجُوهَهُمُ النّار، آتش مثل تیغ‌های شمشیر، به طرف صورت‌هایشان حمله می‌کند. اگر تیغ‌های تند شمشیر به صورت بخورد، این صورت را برش برش می‌دهد و آن را می‌سوزاند! آتش با صورت این تبهکارها یک چنین کاری می‌کند! تَلفَحُ وُجُوهَهُمْ النّارْ وَ هُم‎ْ کالِحُون. یک گروهی هستند که صورت‌های اینها برشته شده، داغ شده، بریده بریده شده که راهی برای درمانش نیست.

 

آنگاه در صحنة قیامت این احتجاج هست. ذات أقدس إله به اینها می‌فرماید: شما چند کار کردید؛ هم خودتان بیراهه رفتید، یک. هم عده‌ای را به بیراهه کشاندید، دو. هم آنها که در راه بودند مسخره کردید، سه. این اشتغال دائم شما به مسخره کردن، طوری بود که شما اصلاً به فکر من نبودید، چهار. اَ لَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتلَی عَلِیکُمْ فَکُنتُمْ بِهَا تُکَذِّبُون، ‌اینها یک عدّه‌ای را که مردان الهی بودند و راه حق را طی می‌کردند مسخره می‌کردند. یک عدّه‌ای بودند که می‌گفتند: رَبَّنَا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ اَنتَ خِیرُ الرّاحِمین. فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخرِیّاً . شما اینها را ابزار دست قرار دادید. «سِخرِی» یعنی مسخره کردن، «سُخری» یعنی مُسخّرکردن. گرچه برخی‌ها هر دو را به یک معنا دانستند، لکن آنچه که در آیة 32سورة مبارکة زخرف هست، سُخری است.

 

نیاز انسان‌ها به یکدیگر  در چارچوب نظم الهی

فرمود: ما برای اینکه نظام جامعه به کمال خود برسد، همه را یکسان خلق نکردیم. اگر همه، عالم بودند یا همه مهندس بودند یا همه طبیب بودند یا همه کشاورز بودند که زندگی فلج می‌شد! باید شئون گوناگون داشته باشند، این مطلب اوّل. حالا اگر کسی بگوید چرا زید در فلان حد قرار گرفت، عَمرو در فلان حد؛ بسیار خوب. اگر ما به عکس بکنیم، باز هم این سوال هست. می‌ماند مطلب سوّم، و آن این است که خصوصیات افراد یا مربوط به اصول خانوادگی است یا مربوط به اوضاع اجتماعی است یا مربوط به قهر و مهر سرمایه‌داران و امثال ذلک است و مانند آن؛ امور جزیی قابل تغییر و تبدیل است؛ ولی آن دو اصل کلّی، تغییرناپذیر و حق است، یعنی حتماً باید افراد مختلف باشند. و دوّم اینکه اگر کسی بگوید چرا زید این سِمت را دارد، عَمرو آن سِمت را دارد؛ اگر عکس بشود هم باز همین سوال هست. سوّم، خصوصیّت اینها به امور داخلی برمی‌گردد.

 

فرمود: ما این کار را کردیم، افراد را در شئون گوناگون آفریدیم؛ استعدادها فرق می‌کند، گرایش‌ها فرق می‌کند. همة علوم لازم است، همه یک رشته را نمی‌پذیرند؛ این ذات أقدس إله با نظم خلق کرده. رشته‌های مختلف لازم است، یک. استعدادهای افراد هم متفاوت است، دو. این استعدادهای متفاوت برای آن رشته های گوناگون است، سه. این می‌شود نظم الهی! امّا چرا زید این استعداد را دارد، عَمرو آنها را؛ اینها مربوط به امور خانوادگی، تربیت محیط و مانند آن است. فرمود: ما این کار را کردیم، برای اینکه لِیَتَّخِذَ بَعضُهُمْ بَعضاً سُخرِیّاً، برخی بعضی را مسخر کنند. آن گروه این گروه را در رشتة خودشان مسخّر می‌کنند، این گروه آن گروه را در رشتة خودشان تسخیر می‌کنند؛ این گونه نظام می‌گردد. مسخّر کردن، تسخیر متقابل نعمت و رحمت است؛ امّا تسخیر یک جانبه واینکه یک عدّه مستکبر یک عدّه مستضعف؛ یک عدّه کارفرما، یک عدّه کارگر را برای همیشه مسخّر بکنند؛ این تسخیر متقابل نیست! تسخیری محمود و ممدوح است که متقابل باشد.

 

امّا سِخری یعنی این گروه، مؤمنین را برای مسخره کردن و ابزار دست قرار دادن اتخاذ کردند. به قدری این کار برای آنها حرفه شده است که حَتّی اَنسَوکُمْ ذِکرِی وَ کُنتُمْ مِنهُم تَضحَکُون. شما در محفل‌هایتان اینها را به بازی می‌گرفتید، مسخره می‌کردید، می‌خندیدید. آنقدر این مسخره کردن آنها برای شما شغل شاغل شد که اصلاً خدا را فراموش کردید! اینها گفت‌وگویی است که در صحنة قیامت با همین تبهکارانی که تَلفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فِیهَا کالِحُون در میان می‌آید.

 

امّا آنها چه می‌گویند؟ آنها در پاسخ عرض می‌کنند که: رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَینَا شِقوَتُنَا . نه شَقی و شقاوت بر ما پیروز شد، شقاوت ما بر ما پیروز شد؛ ما قبول داریم که این شقاوت، مال خود ما بود، ما خودمان کسب کردیم. نه اینکه یک شقاوتی هست و این شقاوت بر ما غالب شد که بشود جبر. نخیر؛ در اثر سوء اختیار ما، ما خودمان به طرف شقاوت رفتیم و شقی شدیم. این شِقوت و شقاوت در هنگام تصمیم‌گیری بر ما غالب شد، ما به طرف تباهی رفتیم. رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَینَا شِقوَتُنَا، یک. وَ کُنّا قُوماً ضالّین؛ ما هم گم شده بودیم،‌ این را می‌پذیریم که گم شده بودیم، راه را گم کردیم، این دو. و الآن خواستة‌مان این است که ما را بر گردانید به دنیا تا عمل صالح انجام بدهیم. اگر دوباره مثل وضع فعلی بود، معلوم می‌شود ما ظالمیم،‌ این سه. رَبَّنَا اَخرِجنَا مِنهَا، از این نار ما را خارج کنید؛ فَاِنْ عُدنَا فَاِنّا ظالِمُون./998/د101/س

 

منلع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات