۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۲
کد خبر: ۲۹۴۷۰۹
گفت‌وگوی رسا با استاد حوزه و دانشگاه؛

زمینه ارتقای عقل و فلسفه آزادی تفکر است/ دوری از تفکر و تعقل باب خرافه‌گرایی را باز می‌کند

خبرگزاری رسا ـ باید همه رویکردهای ما در یک تدبیر و عقلانیت فلسفی و عقلی قرار گیرد. ائمه ما چنین روشی را نداشتند که تعقل را رها کنند و علوم عقلی را دست کم بگیرند. همه مشکلات علمی ما ناشی از این است که رویکرد فلسفی در حوزه کم شده است.
زمینه ارتقای عقل و فلسفه آزادی تفکر است/ دوری از تفکر و تعقل باب خرافه‌گرایی را باز می‌کند حجت الاسلام سهرابي- نشست خبري گردهمايي بزرگ مبلغان در مدرسه فيضيه قم

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا دیدار با حجت الاسلام و المسلمین دکتر غفاری مدیر محترم گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و حضور در جمع سایر اساتید محترم این مرکز علمی برجسته فرصت مغتنمی بود که بتوانیم بحث‌های مهم، خطیر و حساسی همچون کم و کیف علوم عقلی در حوزه یا زمینه‌های ایجاد فضای آزاد فکری را در این نهاد مهم علمی بررسی کنیم.

این دیدار در چند جلسه و با حضور بزرگان این نهاد علمی و همراهی ویژه مدیریت محترم گروه فلسفه انجام پذیرفت که متن زیر بخشی از هم سخنی علم آورانه این بزرگان و خبرنگار خبرگزاری رساست.

از واکاوی منش علمی علامه طباطبایی تا زمینه‌های ایجاد فضای واقعی آزاد اندیشی و از خطر ظاهرگرایی و خرافه پسندی در سطوحی از جامعه تا نیاز مبرم به ارتقای سطح دانش‌های عقلی و رویکردهای اندیشگی اهم مواردی بود که در این گفت‌وشنود پی گرفته شد.

 

رسا ـ آیا به راستی می‌توان گفت ما در حال حاضر صاحب کرسی آزاد اندیشی و نظریه پردازی در متن و بطن حوزه‌های علمیه هستیم؟ نیازسنجی و آسیب شناسی این بخش از فعالیت‌های حوزه وظیفه کیست و هم اکنون در چه دوران و حالتی به سر می‌برد؟

 

زمینه اصلی در این خصوص رسیدن به یک مدل قابل قبول و استاندارد است که هم بتوان به لوازم آزادی تفکر معتقد بود و هم به مراتب علم و عمل آزاداندیشی متعهد.

گفتیم که تعقل، اندیشه و فلسفه، نتیجه یک تفکر آزاد است. باید اجازه دهید که فکر شود و نباید نگران بود. البته وقتی یک نفر فکر می‌کند با اصول و مبانی حرف می‌زند اما اینکه این اصول و مبانی منجر به آن چیزی که گفتید شود و ما این امکان، احتمال و شایعات را بهانه قرار دهیم، علم و تفکر تولید نمی‌شود. علامه طباطبایی در جامعه‌ای زندگی کرد که لیبرالیسم، پلورالیسم و هرمنوتیک هم بودند، اما با نوشتن اصول و فلسفه و روش رئالیسم، کسب و کار مارکسیسم را تخطئه کرد و با مبانی مستحکم آمد و حقیقت آن را برملا کرد. علامه طباطبایی در بعد فرهنگی و علمی، بزرگ‌ترین مبارزه را با مارکسیست‌ها انجام داد و مارکسیست‌ها دیگر حرفی برای گفتن نداشتند.

 

 

رسا ـ بی‌تردید ما در سنت و سیره رفتاری، گفتاری و عملیاتی ائمه هدی(ع) و بزرگان دینی هم رویکردهای قابل الگوبرداری در این خصوص داریم.

 

بله؛ دقیقاً. ما از سوی دیگر باید ببینیم ائمه ما در این حوزه چه کار می‌کردند. در سیره ائمه ما مگر تفکر و تأمل در منابع نبوده است. آن‌ها همواره ما را وادار به تفکر و تعقل می‌کردند. المیزان حاصل تأملات عمیق فکری، فلسفی، کلامی، عرفانی، فقهی و اصولی علامه طباطبایی است.

 

رسا ـ متأسفانه بسیاری از نیروهای ما در حوزه هدر می‌رود. از جنبه‌های مختلف و با رویکردهای گوناگون. علاوه بر مشکلاتی که در حوزه متون و شیوه‌های تدریس و برنامه‌های آموزشی داریم، باید گفت به لحاظ کارکردها و رویکردهای نتیجه محور هم بسیاری از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های حوزوی ما هباء و هدر می‌شود.

 

متأسفانه همین طور است. وقتی از کنار مدرسه فیضیه رد می‌شوید، می‌بینید نوشته شده «درمان با صلوات»، «خودآموز استخاره» و حتی اکنون برخی از طلبه‌ها درباره مسائل جنسی می‌نویسند. نمی‌گویم نیازی به این‌ها نیست و به قول یکی از آقایان که گفت گاهی چلوکباب لازم است و گاهی املت هم لازم است اما ما نباید تفکر را تنزل دهیم در حدی که بنویسیم درمان با صلوات! که اگر بچه‌ای تب کرد و با صلوات درمان نشد و تشنج کرد، معارف را نابود کنیم. آفت سطحی‌نگری همین است. یا خودآموز استخاره که تمام زندگی و آینده و آمال و آرزوهای خود و جامعه را معلق به استخاره کنیم.

 

رسا ـ این یعنی بدترین سوء استفاده از بهترین ظرفیت‌ها و علقه‌های مذهبی و رشته‌های پیوند با معنویات و الهیات...

 

نمی‌خواهم بگویم که با این‌ها مخالفم؛ نه مخالف نیستم. به نحو موجبه جزئیه همه سر جای خود باشد؛ اما باید در یک تدبیر و عقلانیت فلسفی و عقلی قرار گیرد. ائمه ما چنین روشی نداشتند. همه این‌ها ناشی از این است که قدری رویکرد فلسفی در حوزه کم شده است. الآن در حوزه چه خوانده می‌شود غیر از درس‌های آزاد مانند اسفار؟ متن لازم و ضروری و تکلیفی که باید خوانده شود بدایه و نهایه است. بنده سال‌ها در حوزه بدایه و نهایه را تدریس کردم، اما موفق نشدم تا به آخر تدریس کنم. چرا که باید در یک ترمی این درس تدریس شود؛ در حالی که سابقاً فلسفه را از باء بسم الله تا تای تمت می‌خواندند. این‌ها از آفت‌هایی است که باید توجه شود و اگر توجه نشود، ممکن است در آینده آسیب جدی ببینیم.

 

 

رسا – دلیل اصلی این وضعیتی که اکنون حوزه ما به آن مبتلا شده چیست؟

 

توجه و نضج گرفتن روحیه اخباری‌گری و نگاه بیشتر نقلی به متون دینی و نگاه نقلی صرف به معارف، به نظر بنده ما را با مشکلات جدی مواجه می‌کند. ما حق نداریم صرفاً حقایق را با نگاه نقلی بررسی کنیم. بسیاری از موضوعات اعتقادی مثل مبدأ و توحید، با نگاه نقلی قابل استنباط نیست. مسائل توحیدی را باید با تحلیل عقلی بررسی کنیم و صرفاً با نگاه عقلی به آن بنگریم. این از سیره ائمه(ع) نبوده و با این روش‌ها کاری درست نمی‌شود.

 

رسا ـ این رویکردها البته در عرصه‌های مختلف تأثیر داشته است. بحث شهید مطهری که مطرح کردند «عوام‌گرایی» یا مقداری «عوام‌زدگی» که در برخی علما وجود دارد، می‌تواند در این مقوله مؤثر باشد. یا آن بحثی که به شکل زننده آقای سروش مطرح کرد که «سقف معیشت بر ستون شریعت» و بحث‌های دیگر، در به حاشیه رفتن مباحث عقلی تأثیر داشته است.

 

شاید حتی بعضی‌ها ترسیدند و عقب‌نشینی کردند، اما در مقابل داریم افرادی که با همت و تلاش، علم فلسفه و عقلانیت را زنده نگه داشتند. با تدریس و آثاری که می‌نویسند و نوشته‌اند خدمت بزرگی کرده‌اند. شهید مطهری، آیت‌الله جوادی آملی و... از این دسته شخصیت‌ها هستند که در این وادی تلاش و کوشش بسیاری کردند.

 

البته ضرباتی هم در این وادی متوجه حوزه شد و آسیب‌هایی خورد و مثلاً اینکه یک مدتی آقای حسن زاده آملی تدریس عرفان و فلسفه می‌کرد و مسائلی پیش آمد که ایشان ضربه خورد و به حاشیه رفت و کناره گرفت. این ضربه بزرگی بود. فردی که این همه در حوزه کار کرده و زحمت کشیده و صاحب نظر و متخصص است را نباید به راحتی از دست بدهیم. باید فکری شود.

 

 

رسا ـ چه فکری؟ چه کسی؟ شاید مرجعیت دینی در این بحث باید مقداری ورود پیدا کنند. باید در آن سطح شاهد باشیم که بزرگان نسبت به این قضیه توجه داشته باشند.

 

بله بزرگان اگر توجه داشته باشند، کار بیشتر جلو می‌رود. دوره‌هایی که فلسفه رونق پیدا کرده و کتاب‌ها و آثار خوب فلسفی نوشته شده است، دوره‌هایی بوده که مراجع ما فلسفه خوانده‌اند. نوعاً در دوره صفویه فقهای ما حکیم و فیلسوف بوده‌اند؛ هم آثار فلسفی و هم آثار فقهی نوشته‌اند.

 

رسا ـ استاد چرا حوزه و تمدن ما در بخش‌های مختلف و در حیطه‌های گوناگون از دوران باشکوه و پر از مجد و عظمت فاصله گرفت؟ چه کنیم تا دوباره به آن فضا و دوران برگردیم؟

 

حوزه باید به سمت رونق علوم عقلی حرکت کند. اگر علوم عقلی و تحلیل‌های عقلی در جامعه‌ای به حاشیه برود، قطعاً جای آن را حرف‌های خام، نپخته و حرف‌هایی که مستند عقلی نداشته باشد خواهد گرفت و اگر چنین شود ممکن است به سمت خرافات و چیزهایی برویم که برای جامعه ضرورتی نداشته باشند؛ بلکه به شدت مضر هم باشند. جامعه منهای عقلانیت و یا دین منهای عقلانیت، بلا و مصیبتی می‌شود که مسلمانان به آن گرفتار شده‌اند.

 

رسا ـ اجازه دهید تعجب کنم و از این همه تناقض و درگیری سر به جیب ناامیدی فرو برم؛ شما از ضرورت کار عقلی می گویید در حالی که در برخی از مجامع حوزوی ما حتی نمی‌توان نام فلسفه را آورد و یا جرئت کرد و یک کتاب فلسفی را دست گرفت...!

 

 

چاره چیست؟ نباید از عقلانیت و تفکر بترسیم. فراموش نکنیم که قوام شیعه به تفکر است. آنچه که شیعه را از دیگر فرقه‌ها به صورت واضوح جدا کرده، تأکید بر عقل و تعقل در تشیع است. در طول تاریخ این همه شیعیان را کشتند و آزار دادند و همواره در محدودیت بودند اما آثار مناسبی نوشته شده و متفکران خوبی هم تربیت شده‌اند؛ به برکت این عقلانیت است که حرف شما را در دنیا می‌پذیرند. وقتی یک متفکر شیعه چیزی را می‌نویسند و بحث می‌کند، می‌بینند که با اصول عقلانی سازگار است.

 

رسا ـ نمونه دقیق و فوق العاده مهم و منحصربه فردش علامه طباطبایی است.

 

بله؛ شوخی نبوده که علامه طباطبایی وقتی با هانری کربن در تهران بحث و گفت‌وگو می‌کردند، وقتی از جلسه بیرون می‌آمدند، بر اساس خاطراتی که نوشته شده، همه می‌گفتند حرف‌های بسیار عقلانی و زیبایی مطرح شده است.

 

علامه طباطبایی در آثارش در بحث شیعه در اسلام وقتی هانری کربن خیلی شیفته و ذوق‌زده می‌شود و این حرف‌ها را می‌شنود، تعجب می‌کند و می‌گوید این اسلامی است که شما می‌گویید و علامه یک جمله زیبایی دارد که می‌گوید متأسفانه در اروپا وقتی می‌خواهند درباره اسلام تحقیق کنند، چون ما در محدودیت بوده‌ایم، به منابع ما مراجعه نمی‌کنند و اسلام را از طریق دیگر فرق اسلامی مثلاً اشاعره می‌شناسند که به عقلانیت بها نمی‌دهند و وقتی از آن طریق اسلام را مطالعه می‌کنید، با مباحث عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شوید. علامه می‌فرماید که اگر شما در فضای امامیه وارد شوید و اسلام را به شما معرفی کنیم، خواهید دید که یک اسلام معقول و قابل عرضه به همه جهان خواهیم داشت که عقل‌ها می‌پذیرند و با فطرت آدمی سازگار و با فطرت انسانی منطبق است که جلوی ظلم، تعدی، تجاوز و خشونت را می‌گیرد و دینی را معرفی می‌کند که طرف مقابل یا آن را می‌پذیرد و یا اگر نمی‌پذیرد در مسالمت زندگی می‌کند و با کسی هم درگیر نمی‌شود.

 

 

رسا ـ متأسفانه رویکرد و منش علمی علامه طباطبایی فارغ از استحکام علمی و وجه علامه‌گی ایشان در حال حاضر مورد غفلت واقع شده است. گرچه این فروغ خاموش شدنی نیست و علامه با آثار و تألیفاتش زنده‌تر از هر زنده‌ای است...

 

بله باید در معرفی این دین تلاش کنیم و این معرفی نخواهد شد مگر اینکه شما از طریق تعقل و اندیشه فلسفی سعی خودتان را بکنید. اینکه المیزان بهترین تفسیر است، در حالی که هم قبل از علامه و هم بعد از آن، تفاسیر متعددی نوشته شده، به خاطر این است که علامه معجونی درست کردند. نمی‌خواهم بگویم علامه هر چه فرموده درست است، معصوم که نیست، اما در یک فضای صحیح و معتدل هوای همه چیز را دارد. هوای فلسفه را دارد، هوای دین را دارد؛ هم به آیه نگاه می‌کند و هم به فلسفه؛ هم هوای فقه را دارد و هم سایر جوانب علمی را در نظر می‌گیرد.

 

بنابراین یک نظریه وقتی ارائه می‌دهد، در چارچوب اسلام می‌گنجد و در این چارچوب هم سهم عقل رعایت شده و هم نقل. حالا اگر شما سهم عقل را منها کنید و تمام سهم را به نقل دهید، می‌شود اخباری‌گری جدید و به تعبیر شما نئواخباری‌گری نضج می‌گیرد و این به نظرم برای آینده تشیع خطرناک است. متأسفانه در حوزه سهم ظاهرگرایی بر تعمق و تدبر در آیات و روایات غلبه پیدا کرده است.

 

گفت‌وگو از: محمدرضا محقق

 

/1327/404/ر

ارسال نظرات