سیاست خارجی با جابهجایی دولتها قابل تغییر نیست
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، 1- اهل شرارت آنجا که صریح باشند، تعدّی و خصومت نشان میدهند. هرجا هم که تیغ دشمنیشان نبرد، سیاست خود را در لفافه میبرند و دعوت به شراکت و معامله از نوعی میکنند که در عرف نام «شرخری» بر آن نهادهاند.
اولین «شرخر» خود شیطان است. او با صراحت نسبت به حضرت آدم(ع) تکبر و تحقیر و بُغض نشان داد، اما آن هنگام که منکوب و مغضوب پروردگار شد، گارد خود را عوض کرد و به شیوه وسوسه و فریب با حضرت آدم و همسرش روبرو شد.
امیر مؤمنان علی علیهالسلام در اولین خطبه نهجالبلاغه از این مواجهه به عنوان معامله یاد میکند و میفرماید حضرت آدم در جنت الهی ساکن و از نعمتها بهرهمند بود اما شیطان او را وسوسه کرد «فباعالیقین بشکّه والعزیمه بوهنه. پس آدم یقین را به تردید، و عزم و اراده را در ازای سستی فروخت». دیگر شرورهای شرخر عالم از آن پس به شیطان اقتدا کردند.
2- آمریکا و انگلیس و برخی همنوعان آنها در طول چند دهه گذشته با ملت ایران از موضع دوگانه «شرارت» و «شرخری» برخورد کردهاند. مقامات این رژیم در طول چند ماه اخیر با بسامد بیشتری این ترجیعبند را اظهار میکنند که ملت و حاکمیت ایران دست از انقلابیگری بردارند و تغییر رفتار دهند، تا بتوانند از انزوا خارج شوند و از مواهب جامعه جهانی استفاده کنند.
فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس دیروز همین مضمون را در مصاحبه با اسکاینیوز گفته است «من امیدوارم تغییر رفتار ایران را در منطقه و جهان ببینم، چیزی که این امکان را میدهد تا بار دیگر به صف جامعه بینالملل بازگردند و از انزوا خارج شوند.»
رهبر معظم انقلاب 22 فروردین 82 در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان فرمودند «یکی از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنهدلالها که اگر جنسی را بخواهند، توی سر جنس میزنند و آن را بیاهمیت میکنند تا دارنده آن جنس، راحت آن را از دست بدهد، نظام اسلامی شما بسیار مهم، ارزشمند و بزرگ است. استعداد ملت ایران هم بسیار درخشان است اما دشمن دائم توی سر جنس ارزشمند ما میزند.
امام صادق علیهالسلام به صحابی خود فرمود، اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند این ریگ است، باور نمیکنی؛ اگر یک ریگ هم در دست بگیری و همه دنیا هم شهادت بدهد که الماس است، باز هم باور نمیکنی مهم این است که بدانی چه در دست داری. تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه عظیمی در اختیار دارد و بداند چه استعداد با ارزشی در دنیای اسلام دارد». (ای هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم بگویند در دست تو مروارید است، تو را سودی ندهد در حالی که میدانی گردو است. و چون در دست تو مروارید باشد و مردم گویند گردو است، تو را زیانی نرساند حال آن که میدانی مروارید است.)
3- بیانات دیروز مقتدای انقلاب در دیدار وزیر خارجه و دیپلماتهای ارشد کشورمان، تبیین «حکمت» سیاست خارجی جمهوری اسلامی و راز استقرار و استحکام آن بود. ایشان در این دیدار از مسئولان دیپلماسی به عنوان «رزمندگان و جنگآوران خط مقدم عرصه بینالملل» یاد کردند و دقیقاً همان تصویر کلانی را ترسیم کردند که در دیدار سپاه - 25 شهریور 94- درباره «پاسداری از انقلاب» و «2 گزاره متناقض دشمن» مورد تأکید قرار داده بودند. «دشمن را باید شناخت و نقاط ضعف دشمن را به رخ کشید.
دشمنان انقلاب اسلامی همان کسانی هستند که 10-15 سال قبل وارد منطقه شدند، شعارشان امنیت و مبارزه با تروریسم بود. امروز شما نگاه کنید کجای این منطقه امنیت دارد؟ ناامنی و تروریسم سراسر منطقه را گرفته، آن هم چه تروریسمی! وحشی و خشن... آمده بودند به ادعای خودشان دموکراسی درست کنند، امروز مرتجعترین و مستبدترین و دیکتاتورترین رژیمهای منطقه به کمک آمریکا و متحدانش سرپا میایستند و به جنایات ادامه میدهند. دشمن یک چنین موجودی است... مخالفان و دشمنان ما 2 گزاره متناقض را میگویند. یک گزاره را مکرر تکرار میکنند که شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذار در منطقه هستید... گزاره دوم این است که میگویند آقا شما این کلمه انقلاب و مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را این قدر دنبال نکنید! خب، اینها با هم متناقض است.
اصلا این اقتدار و نفوذ به خاطر انقلاب است. اگر انقلاب و روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ وجود نداشت. اینکه شما با نفوذ و قدرتمندید، انقلاب را بگذارید کنار که بتوانیم با هم زندگی کنیم، معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم، این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف... معنای این حرف این است که این قدرت تأثیرگذاری و عمق راهبردی را که در میان ملتها دارید کنار بگذارید و از دست بدهید، یعنی ضعیف بشوید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم.»
4- افراد و جوامع انسانی و دولتها میتوانند طیفی از نسبتها را با هم داشته باشند؛ «اتحاد و اخوت»، «رفاقت»، «معامله و شراکت»، «معارضه و خصومت». نسبت ما و مستکبران عالم را 3 عنصر«اسلام، عقل و تجربه مداوم تاریخی و رفتار طرف مقابل» معلوم کرده است. آمریکا اگر شیطان بزرگ نبود یا آدم میشد و دست از «شرارت» در گارد خصومت و شرخری در موضع مذاکره و معامله برمیداشت، میشد به جای نگاه دشمن به او، نگاه رقیب مسابقه یا شریک و رفیق داشت اما اولا جوهر شیطان، شرارت و شیطنت است و ثانیا عملکرد پیوسته و بیانقطاع امثال آمریکا و انگلیس شهادت میدهد که آنها اتفاقاً بسیار متعصب، جازم، بنیادگرا و تغییرناپذیر هستند.
طی همین هفتههای اخیر از اوباما و جانکری تا جانکربی و آلنایر- سخنگویان وزارت خارجه- به دفعات گفتند «توافق هستهای، هیچ تغییری در سیاست ما نسبت به ایران ایجاد نکرده است». به تصریح «کریس بکمایر» معاون جان کری «ایران به خاطر انقلاب 1979 تحریم است».
حتی اگر آمریکا و غرب سر عقل آمده بودند و بنای صلح و تنشزدایی و شراکت هم داشتند، شرع و عقل حکم میکرد احتیاط به خرج دهیم و مانند ساده دلهای افتاده در دام معشوقهنماها، همه دار و ندار خود را پشت قباله آنها نکنیم یا در قبال خصم متظاهر به کنار گذاشتن خصومت، خود را خلع سلاح ننماییم. به تعبیر امیر مؤمنان «از دشمنت پس از صلح به تمام معنا برحذر باش چه اینکه بسیار اتفاق میافتد دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند» (نامه 53 خطاب به مالک اشتر).
در شرایطی که مثلاً توافق برجام نه به بار است و نه به دار، دعوت به شراکت با گرگهای خونخوار عالم بر سر سرنوشت سوریه و عراق و...، زیر پا گذاشتن عقل و دین و تجارب تاریخی است و به تعبیر امیرمؤمنان(ع) در نامه به ابوموسی اشعری «همانا شقی و بدبخت کسی است که از عقل و تجربهای که به او دادهاند، محروم بماند» (نامه 78 نهجالبلاغه.)
5- آمریکا و «شروران شرخر» مشابه آن اصالتاً میخواهند سر به تن کشور و ملت ما نباشد. آنها خرداد ماه سال گذشته تروریستهای داعش را در شمال عراق و تروریستهای مشابه را در عمق سوریه علم کردند تا اصالتاً به جنگ نیابتی علیه ما عمق و دامنه بیشتری ببخشند.
اگر خط دفاعی عراق و سوریه و حزبالله نبود، بیهیچ تردیدی آمریکا و اسرائیل و انگلیس آتش ناامنی و شرارت و بیثباتی و جنگ را به داخل مرزهای ما میکشاندند، چنان که هر جا توانستند مضایقه نکردند. نه صدام (در جنگ نیابتی غرب علیه ما)، نه اشغالگران آمریکایی عراق و افغانستان، و نه تروریستهای وحشی در عراق و سوریه، هرگز مضایقه نکردند که با لگد حتی درِ اتاق خواب مردمان مظلوم را در چهارگوشه منطقه بشکنند و به جان و مال و ناموس آنها دست درازی کنند.
آیا امروز چیزی عوض شده که آمریکا و هم نوعانش را به جای دشمن متعدی پنداشتن، شریک و رفیق یا طرف مصالحه و سازش تلقی کنیم؟! ذات رویکرد جبهه استکبار در منطقه 180 درجه با بدیهیات انسانیت و اسلام و انقلاب و حتی وطن دوستی ما تفاوت دارد.
سیاست خارجی ما به این معنا بر هندسه و معماری مستحکمی استوار است که با جابهجایی دولتها قابل تغییر نیست، همچنان که نمیشود به نام تغییر تاکتیک، خلاف اصول مسلم این کل به هم پیوسته و غیرقابل تفکیک عمل کرد؛ مگر اینکه دشمن از موضع خصومت به موضع دوستی و رفاقت یا حداقل شراکت و تنشزدایی منتقل شود - که نشده- یا ما از حداقلهای عزت و اقتدار و عقلانیت و شرافت اسلامی و انسانی ساقط شویم.
مجال دیپلماسی در کشور ما مانند هر کشور دیگری، مجال مانور در حوزه تاکتیکهاست و نه جابجایی اصول راهبردی و زدن ریشههای قدرت و بالندگی خویش. تجربه مذاکره با شیطان بزرگ در دولت اصلاحات پیش از اشغال افغانستان- که موجب فراهم شدن مقدمات اشغال شد- تجربه گرانسنگ و تلخی است که موجب جاگیر شدن بزرگترین دشمنان در همسایگی ما و سپس گسترش گستاخی و تهدید و شرارت شد. به مار فسرده گرما بخشیدند تا احیا شود و اژدهایی بکند.
به نام گفتوگوی تمدنها سر دولت اصلاحات و رئیس آن را شیره مالیدند- اگر همکار و هم پروژه نبوده باشند- و در همان سال گفتوگوی تمدنها، با شعار علنی جنگ تمدنها همسایگی ما را شخم زدند و سپس دست تعدی به عراق گشودند و پس از آن ما شدیم عضو محور شرارت که باید با حمله اتمی نابود شود! آقای ابوموسی! مرد مذاکره! «بدبخت کسی است که از عقل و تجربه داده شده به او محروم بماند.»
6- واقعیت این است که به تصریح واشنگتن تایمز «نفوذ آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) به خاطر طراحی و نفوذ ایران رو به نابودی است». راز این نفوذ مؤثر جمهوری اسلامی نه در سلاح و قدرت نظامی و پول و امکانات، بلکه در جذابیت راهبرد ما مبتنی بر «یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله» و «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون» است. در غیر این صورت تبدیل به یکی از نوکران دم دستی آمریکا میشدیم که سواری میدهند و به وقتش زیرپا میروند و در هر دو صورت تحقیر و دوشیده میشوند.
مگر امروز بزرگترین نوکران آمریکا در منطقه(عربستان) جز به کار دوشیده شدن و سواری و حتی انتحار در خدمت آمریکا میآید؟! راهبرد انقلاب اسلامی و شعارهای آن، مزیت ممتاز ما در منطقه است و نه آنگونه که القا میشود، اسباب مزاحمت و دردسر برای منافع ملی. نقطه قوت خود را -به تلقین حریف- نقطه ضعف پنداشتن، هم افق شدن با «شرورهای شرخر» است.
اگر جبهه آمریکا خصم آشکار و قسم خورده ماست، نصیحتها و وسوسهها و چربزبانی این جبهه را باید به حساب افعال معکوس گذاشت. اگر گزینهای برای گذاشتن روی میز داشتهایم، از سوخت 20 درصد تا نفوذ در چهارگوشه منطقه، حاصل جرأت و شجاعت و خطرپذیری و استقامت شهید شهریاریها و شهید همدانیهاست. در عرصه سیاست خارجی هم باید در تراز آنها رزمندگی کرد.
اگر دشمن در دشمنی خود شب و روز نمیشناسد، نباید خدای نکرده خواب یا خیال به خط دیپلماسی ما نفوذ کند. انّ اخاالحرب الأرق و من نام لم ینم عنه. مرد جنگی بیدار است و هر جنگاوری بخوابد دشمن بر او چشم نمیبندد. منطق ما از عراق تا سوریه و از بحرین تا یمن منطق استوار و دنیاپسندی است و نباید این منطق درخشان و پربها را با وعده و وعیدهای بدلی دشمن معامله کرد./998/د102/س
منبع: روزنامه کیهان