کمال زن در تربیت و پرورش انسان کامل است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی چهارشنبه در درس خارج تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار میشود، در تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه شوری با اشاره به برخی از مباحث جلسات گذشته گفت: در بحث این که چگونه انسان به خود ستم میکند، ناچار باید تعددی در مراحل و شؤون نفس قائل بود و گرنه اتحاد ظالم و مظلوم، اتحاد خائن و مالک و مانند آن ممکن نیست، برخی الفاظ هستند که حتما تعدد میطلبند اما برخی الفاظ هستند که مفاهیمش ممکن است با هم جمع شود که در اتحاد عاقل و معقول این گونه است.
وی گفت: آن شأن از نفس که گناه میکند و از گناه لذت میبرد، در یک شأن دیگر ملامت میشود، آن که گناه میکند به او فجور و تقوا الهام نشده است، خداوند «و نفخت فیه من روحی»، این نفس ما همیشه یک جنبه ارتباطی با الله دارد، این همان است که ما را ملامت میکند، این همان است که ما به او خیانت میکنیم، این همان است که فجور و تقوا به آن الهام شده است، این همان است که ما به آن ظلم میکنیم.
استاد اخلاق حوزه علمیه با اشاره به آیه «لِّلَّهِ مُلْکُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ۚ یَخْلُقُ مَا یَشَآءُ ۚ یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَـٰثًۭا وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ﴿٤٩﴾»، خاطرنشان کرد: ملک در برابر ملکوت است، عالم یک ظاهری دارد که آسمان و زمین و مانند آن است و بشر میتواند آن را درک کند اما یک حقیقتی هم دارد که ماسوی الله حامد و ساجد و تسبیحگوی خداوند است، این مربوط میشود به چهره ملکوتی خداوند، یک ملک است که ظاهر است اما یک ملکوت است که باطن عالم است.
مفسر برجسته قرآن کریم اظهار کرد: برای هر موجودی هم جنبه ملکوتی و ملکی هم وجود دارد، وقتی صحبت از ملکوت هر چیزی شد سخن از سبوح بودن خداوند است «سبحان الذی بیده ملکوت کل شیء»، اما وقتی سخن از ملک شد، از «تبارک الذی بیده الملک»، پس معلوم میشود هر چیزی ملک و ملکوتی دارد، همه چیز در مشیت خداوند است.
وی با اشاره به این سخن زمخشری که گفت چرا در این آیه دختر زودتر ذکر شده، ابراز کرد: در این نظام سپهری به برخی دختر میدهد، کسانی مثل زمخشری خیال میکنند قرآن مثل بارانی است که نازل شده، میگویند اقیانوس است و عمق دارد اما میگویند بالا نمیرود، قرآن نظیر باران نیست که آن را به زمین انداخته باشد، قرآن نظیر آن حبل متین است که آن را به زمین آویخت، لذا برخی سخنهای علامه طباطبایی بوی ولایت، آسمان و کرامت میدهد، این فرق میکند با حرف کشاف و زمخشری که بوی آب و خاک میدهد.
قرآن آویخته و نه انداخته است
حضرت آیتالله جوادی آملی ادامه داد: قرآن آویخته است و انداخته نیست، قرآن مثل یک طناب نیست که یک گوشه افتاده باشد، عمق قرآن هم اقیانوسی است، اما آن جا که میفرماید یک طرف قرآن عربی است آن دست شما است و یک طرف دیگرش در امالکتاب و نزد ما است، اگر ما نزول قرآن را این چنین ادراک بکنیم، هم میتوانیم حرفهای بزنیم که بوی آب و خاک میدهد و هم میتوانیم حرفهای عرشی بزنیم، زیرا «قلب المؤمن عرش الرحمن»، است.
وی گفت: قرآن طناب آویخته است که فرمود به این طناب چنگ بزنید، در طول این طناب ولایت و عترت هم هست که از یکدیگر جدایی ندارد، دیگر این جا سخن زمخشری که میگوید چرا دختران در این آیه مقدم شد، جایی ندارد، این حرفها حرفهای قرآنی نیست، فرمود چه مذکر و چه مؤنث، کارها تقسیم شده است و کمال از آن جان انسان است، روح انسان که خلیفه خدا و «نفخت فیه من روحی»، است هم درباره آدم و هم درباره حوا است و قرآن هم برای تزکیه و تعلیم و پرورش روح ما است و روح نه زن و نه مرد است.
استاد درس خارج حوزه علمیه با اشاره به این که کمال زن در این نیست که برود فلان جا بازی کند و جایزه بگیرد، ادامه داد: این کمال و هنر و زن نیست، فضیلت زن به آن است که بتواند انسان کامل تربیت کند و مادر شود و از دامان او افراد به معراج بروند، تأثیر مهم در خانواده از آن زن و مادر است، او این سمت را دارد که مجرای فیض خالقیت است و حالا ما بحث بکنیم همچون زمخشری که چرا اناث را بر ذکور مقدم داشته است.
وی با اشاره به آیه «أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًۭا وَإِنَـٰثًۭا ۖ وَیَجْعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًا ۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٌۭ قَدِیرٌۭ ﴿٥٠﴾» و با بیان این که فرمود خانواده را با اصل محبت و مهربانی تشکیل بدهید و اساس کار هم همین است و در روایات است آن خانهای که با طلاق خراب شد به این آسانی ممکن نیست، آن زن و مرد بیچاره و افسرده میشوند، اظهار کرد: خدا به بعضیها دختر میدهد و به بعضیها پسر میدهد و به بعضی هر دو، این هبةالله است، و بعضیها را هم عقیم قرار میدهد، همه اینها برابر مشیت الهی است و ما هر کاری بکنیم که خدای سبحان بر خلاف حکمت عملی را انجام دهد، این ممکن نیست.
شیطان گاه در علم انسان تأثیر میگذارد و گاه در عمل
حضرت آیتالله جوادی آملی با قرائت آیه «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَآئِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًۭا فَیُوحِىَ بِإِذْنِهِۦ مَا یَشَآءُ ۚ إِنَّهُۥ عَلِىٌّ حَکِیمٌۭ ﴿٥١﴾»، بیان کرد: قسمت مهم این سوره درباره وحی الهی بود، حوامیم سبعه درباره وحی الهی بسیار بحث میکنند، از باب رد العجز الی الصدر، ذیل این سوره به صدرش بازمیگردد، فرمود ما درباره وحی سخن گفتیم و خدای سبحان اگر بخواهد با افراد سخن بگوید سه راه دارد، یا بدون واسطه با انسان حرف میزند یا با واسطه، آن واسطه یا حجاب است که وحی نمیفرستد یا آن واسطه در عین این که حجاب است، وحی دارد، هر جا حصر سه ضلعی شد الا و لابد باید به دو منفصله بازگردد.
وی ادامه داد: خدای سبحان با یکی از این سه راه سخن میگوید، کلام خداوند یا علمی است یا عملی است، گاه به انسان مطلبی را میفهماند و گاه فقط به انسان میگوید این کار را بکن، همچون مادر حضرت موسی(ع) که به او وحی کرد که حضرت موسی(ع) را در نیل بیفکن، «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»، ما به آنان وحی کردیم که این کار را انجام بدهد، گاه چیزی یاد میدهد و گاه در انگیزه اثر میگذارد، شیطان هم دو کار انجام میدهد، چون مأمور الهی است و کلب معلم است، گاه در اندیشه انسان اثر میگذارد و مغالطه میسازد و گاه در انگیزه انسان اثر میگذارد، این دو طرف هم در مسیر حق و هم در مسیر باطل است./914/پ201/ج