۰۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۱
کد خبر: ۳۰۵۰۸۱

گزارش پانزدهمین پیش نشست همایش ملی «حکیم طهران»

خبرگزاری رسا ـ پانزدهمین پیش نشست همایش ملی حکیم طهران به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی و با حضور اساتید و صاحب نظران این عرصه در سالن همایش‌های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، برگزار شد.
پانزدهمين پيش نشست همايش ملي حکيم طهران پانزدهمين پيش نشست همايش ملي حکيم طهران

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پانزدهمین پیش نشست همایش ملی حکیم طهران پیش از ظهر امروز به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی به جهت نکوداشت مقام علمی آقا علی مدرس زنوزی(حکیم مؤسس) در سالن همایش‌های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، برگزار شد.

 

گفتنی است؛ موضوع این نشست، شرایط سیاسی و اجتماعی عصر آقا علی مدرس زنوزی بود و سخنرانان این نشست، علی‌رضا صدرا، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران، منوچهر صدوقی سها، نویسنده، فیلسوف و حقوق‌دان، محمد فتح‌اللهی، معاون سابق آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه و حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی، رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بودند و دبیر علمی این نشست را نیز رجبعلی اسفندیار، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برعهده داشت.

 

همچنین حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی و حجت الاسلام نصرتی، مدیر مرکز ارتباطات پژوهشگاه علوم و فرهنگ از میهمان‌های ویژه این نشست بودند.

 

 

اهمیت فوق العاده حوزه تهران

در ابتدای این نشست و پس از طرح موضوع توسط دبیر این نشست، صدوقی سها، صحبت‌های خود را  در باب اهمیت فوق العاده حوزه علمیه تهران در آن دوران و رشد علمی آقا علی مدرس زنوزی در آن فضا شروع کرد.

 

وی گفت: یکی از خصائص حوزه تهران اهمیت به نگارش تاریخ فلسفه بود؛ چرا که در آن زمان زیاد به این مسأله توجه نمی‌شد؛ اما خود آقا علی مدرس رو به نشات تاریخ فلسفه آورد و شاگرد ایشان ، میراز طاهر تنکابنی نیز این مسیر را ادامه داد.

 

جاذبیت حوزه تهران و توجه به متون فارسی

صدوقی سها ادامه داد: دیگر مزیت این حوزه در کنار روی آورن به فلسفه غرب و گفت‌وگوهای میان فلاسفه، جاذبیت آن بود؛ چرا که درحوزه تهران شعر و شاعری هم رواج داشت و متونی هم به زبان فارسی در کنار کتب عربی تدریس می شد، و به طور کل اگر مأخذ علوم منقول را نجف بدانیم بی شک محل رشد علوم معقول تهران است.

 

وی در اثبات مرکزیت تهران در علوم معقول، ابراز داشت: شاهد بر این مدعا این است که هنگامی که علمایی از تهران برای کسب علوم منقول به نجف مهاجرت می کردند، کسانی که در آنجا به عرفان و فلسفه و حکمت علاقه مند بودند، پیش علمای تهرانی جهت کسب علم زانو می زدند.

 

در ادامه این نشست محمد فتح اللهی نیز با طرح سؤالی مبنی بر این که چطور شد که فضای یک شهر با آمدن یک فیلسوف رنگ و بوی فلسفی به خود گرفت در حالی که در شهرهای دیگر این اتفاق نیفتاد، سخنان خود را آغاز کرد.

 

 

نگاه به تاریخ تکوین تهران

وی اظهار داشت: اگر به تاریخ تکوین و تأسیس تهران نگاهی بیاندازیم به ما کمک شایانی خواهد کرد؛ تهران در ابتدا یک شهرک یا یک روستای بزرگ بود که خیلی در معادلات تأثیر گذار نبود؛ اما با افکار آقا محمد خان قاجار زمینه برای رسالت‌های بزرگ این شهر آغاز می شود؛ از این‌رو که او ابا داشت پایتخت خود را شهری بزرگ قرار دهد، چون در آن صورت مجبور بود مسائل سنتی را رعایت و از طرفی مردم هم بر حکومت فشار می آوردند و او به راحتی نمی توانست منویات خود را پیاده کند.

 

فتح اللهی ادامه داد: ترس دیگر آقا محمد خان، سایه انداختن حکومت‌های قبل بر حکومت وی بود؛ چرا که به طور نمونه اگر اصفهان را به پایتختی حکومت انتخاب می‌کرد، باید کم و بیش با افکار صفویه کنار می آمد؛ از این‌رو تصمیم گرفت جایی را پایتخت حکومت خود قرار دهد که خودش احداث کرده باشد و بدنه اصلی آن را خاندان حکومتی تشکیل داده باشند و این را می‌دانست بعدها اگر کسانی به این شهر بیایند که مال و مکنت و قدرتی هم داشته باشند توان اعمال آن را در تهران همانند اجرای آن در شهر خودشان را نخواهند داشت، چرا که در تهران در تنهایی و غربت خواهد بود.

 

معاون سابق آسیا و اقیانوسیه با تأکید بر محجوریت علمایی هم که به تهران می آمدند، تصریح کرد: عالمان برجسته‌ای که هرچند در شهر خود مورد احترام بوده و عقبه داشتند؛ اما وقتی به این شهر می‌آمدند نه قدر علم آنها دانسته می‌شد و نه به سوابق آنها چندان توجهی می‌شد؛  بنابراین احساس غربت وجه نخست زندگی در تهران است که در سالهای اولیه تأسیس این مطلب نمود بیشتری داشت.

 

تهرانی شهری مهندسی ساز با توجه به تجربیات آقا محمد خان

وی افزود: تهران شهر مهندسی ساز بود، و در واقع تجربیات شهرسازی آقا محمد خان بود، به طوری که محل ادارات و خانه رؤسا و مساجد و مدارس تعیین شده بود و به تبع بچه‌ای هم که در این شهر متولد می شد، وضعیت متفاوتی با دیگر بچه‌ها داشت؛ اما نکته مهم در ارتباط با این شهر سیر تحول آن بود که از آن دوران تا به حال متوقف نشده است که با مطالعه در تاریخ تهران تحولات عجیبی در آن مشاهده می کنیم.

 

نهضت تنباکو، آغاز پیدایش هویت ملی در تهران

فتح اللهی با اشاره به نهضت تنباکو به عنوان منشأ پیدایش هویت ملی در تهران، تصریح کرد: اگر به تاریخ صد ساله تهران رجوع کنیم سر منشأ تحولات را در نهضت تنباکو می بینیم، و از آن زمان بود که تهران رنگ و بویی گرفت و اگر بخواهیم و بدانیم چرا حکمت در تهران رشد کرد، به عقیده بنده این خاصیت ذاتی این شهر بود که گویا روحی فلسفی داشت و بعدها حوزه نجف و قم را هم تغذیه کرد.

 

وی افزود: به طور کلی دوره قاجار دوره عجیبی است و ما هنوز نتوانستیم ورود و خروج خوبی در این موضوع داشته باشیم که اگر ما این دوران را خوب نشناسیم نمی‌توانیم تحلیل مناسبی داشته باشم، چرا که در قبل نادر شاه با آن شخصیت مهیب که رسمیت تشیع را از بین برد و دوره قاجار دوباره از صفر شروع شد که در این دوران با حیات سیاسی در زندگی مردم ایران روبه رو هستیم و غلبه مادی گرایی در همه عرصه هم پیش آمد.

 

نویسنده تاریخ در ادامه به از بین رفتن  زور معنوی و حس شدن زور مادی اشاره و تأکید کرد: در این دوران تنها آن کسی حرف اول را می زد که زور شمشیر و قدرت داشت و هرکسی قدرت داشت پیروز بود و این مادی گرایی در شعر و ادبیات هم دیده می شود و سبک معنوی عالم خیال کنارگذاشته شد.

 

مادی گرایی و در ادامه قدرت فقها در دوران قاجار

وی ادامه داد: بعد از این مادی گرایی حیات جدیدی شکل گرفت و در این دوره قدرت فهقا را مشاهده می کنیم که اقتدار علما بیشتر شد به ویژه می بینیم در دروان صفویه هم تراز با دولت عمل می کنند و بعدها هم دولت قاجار سعی می کند دوره صفویه را بازسازی کند که در نهایت پیدایش هویت ملی از قیام تنباکو شکل گرفت.

 

در ادامه این نشست فرصت در اختیار  علیرضا صدرا قرار گرفت و قرار شد وی در ارتباط با تداوم و تحقق و پیامدهای حکمی عملی و نظری آقا علی مدرس سخنانی را ارائه دهد.

 

 

حکمت آقا علی از نوع حکمت متعالیه محض بود

وی گفت: بحث امروز من یک پیش درآمد، یک درآمد و یک برآمد دارد که در قسمت اول باید بگویم، حکمتی که آقا علی مدرس دنبال می‌کرد، از نوع حکمت متعالیه است ولی از نوع محض و نظری آن؛ چرا که در نوشته ها و تعلیقات ایشان بحثی از حکمت مدنی و عملی به میان نیامده است.

 

صدرا در توضیح مؤسس و مدرس بودن آقا علی زنوزی، ابراز داشت: به ایشان بیشتر حکیم مؤسس گفته می شود، چون نقش اساسی در تأسیس حکمت متعالیه داشته است و از طرفی به ایشان به خاطر جنبه تدریس و شاگرد آموزی که ایشان داشته است مدرس هم می‌گویند.

 

عدم ورود حکیم به مباحث سیاسی

وی ادامه داد: آن بحثی که در ارتباط با شخصیت ملاعلی حائز اهمیت است، سیاسی نبودن ایشان است و ایشان بیشتر جنبه علمی داشته است، به خلاف مرحوم پدرش که به دلیل ارتباط با دربار و تدریس در این مباحث ورود کرده است و شخصیت سیاسی‌تری نسبت به فرزندش داشته است.

 

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به کتابی از ملاعلی مدرس به نام «کشف الأسرار»، خاطرنشان کرد: حکیم طهران در مقدمه و خطبه این کتاب مباحث مختصری در ارتباط با دین و انتظام و ضرورت دولت بیان کرده که نشان می‌دهد ایشان بی اطلاع و بی توجه به مطالاعات سیاسی نبوده است.

 

توجه ملاصدرا به مباحث دین وسیاست

وی افزود: ملاصدرا هم در کتب خود در برخی موارد به رابطه دین و سیاست اشاره کرده است؛ اما کمتر به آن توجه می‌شود، و بنده به خاطر دارم این مطلب را خدمت علامه جعفری عرض کرده و به ایشان گفتم، چرا شما در مباحث رابطه دین و سیاست با نظریه راسل سخن می گویید؛ در حالی که ملاصدرا هم مطرح کرده است که ایشان بعدها با تورقی که داشتند حرف من را تأیید کرده و گفتند «من بارها این کتاب را تدریس کرده‌ام ولی به آن مباحث توجهی نکرده بودم».

 

صدرا با تأکید بر این که لازم است یک نگاه توسعه‌ای و تمدنی دوباره به منابع قدیمی داشته باشیم، عنوان کرد: علامه جعفری به من گفتند «فهم شما از مسائل حکومتی در کتاب‌های ملاصدرا نشان از تغییر نگاه دارد، چون الان حکومت اسلامی است و شما با نگاهی دیگر به این نتایج رسیده‌اید» بنابراین اگر با نگاهی نو به کتب ملاعلی مدرس نگاه کنیم به طور قطع به نتایج جدیدی خواهیم رسید.

 

شناخت وهمی حکمت نیست

وی در قسمت درآمد سخنان خود، اظهارکرد: حکمت واقعی همان حکمت یقینی و حقیقی است که در سه مرحله مطلق، اجتماعی و مدنی قرار دارد، و بر شناخت‌های توهمی و ظنی را نمی‌توان نام حکمت گذارد و حکمت واقعی در سیری متکامل قرار داشته ومجموعی از دیانت، سیاست و عقلانیت است.

 

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران در توضیح سیر تکامل فلسفه و حکمت عنوان کرد: باید حکمت بعد از اسلام را ریشه در اندیشه فارابی بدانیم و بعدها حکمتی صرفا عقلانی با عنوان مشّاء شکل گرفت که در مقابل حکمت شهودی یعنی اشراق قرار داشت که بعدها از سوی خواجه نصیر طوسی تکمیل شد و تجمیع آن با عنوان حکمت متعالیه را باید مرهون تلاش‌های ملاصدرا بدانیم که در این نوع حکمت عقل، وحی، عرف و حتی حس و تجربه دخیل هستند.

 

تقسیم عقل به نظری و عملی دقیق نیست

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشکالی بر تقسیم بندی حکمت و عقل به نظری و عملی، خاطرنشان کرد: از قدیم مرسوم بوده که می گفتند دو عقل داریم؛ عقل نظری و عقل عملی که این تقسیم شاید اشتباه نباشد ولی دقیق نیست و دقیق‌تر آن است که بگوییم یک عقل داریم که دو وجه عملی و نظری بر آن بار می شود.

 

صدرا در ادامه با اشاره به بحث معاد جسمانی که ملاصدرا مطرح کرده عنوان داشت: ملاصدرا در این بحث یک سری نوگویی‌هایی دارد که رابطه میان جسم و روح را به رابطه دین و سیاست تشبیه کرده و ملاعلی هم این بحث را مطرح کرده است، با این تفاوت که ملاصدرا رابطه جسم و روح را وحدت به معنای یگانگی می‌گیرد؛ اما حکیم طهران آن را اتحاد به معنای دو گانگی می‌داند که این هم بحث جالبی است و جای مطالعه دارد.

 

وی در پایان نتیجه بحث خود را در تفاوت میان سیاست متعالیه اسلامی و سیاست غربی مطرح کرد و گفت: سیاست متعالیه کشور اسلامی در توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در جهت تعالی معنوی و فرهنگ و اخلاق است و به خلاف سیاست غربی که با این مدل بهتر می‌توان سخنان ملاعلی را تقریر کرد؛ اما به عقیده بنده سخن ملاصدرا در این بحث کمی واضح تر است.

 

 

اوضاع از هم پاشیده اصفهان دلیل مهاجرت حکما به تهران

در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین لک زایی نیز مباحثی در ارتباط با رشد فلسفه و حکمت در تهران مطرح کرد و گفت: از میان مؤسسان حکمت که چهار نفر هستند سه تن از آنها اصفهانی هستند؛ علی بن عبدالله زنوزی، پدر ملاعلی، محمدرضا قمشه ای و میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی و فقط میرزا حسین اهل سبزوار است که دلیل عدم رشد حکمت در اصفهان و انتقال آن به تهران اوضاع از هم پاشیده اصفهان بود که تحمل فلسفه و حکمت را در خود نمی‌دید.

 

وی عنوان کرد: حال این که چرا حکمت به تهران منتقل شد، دلایل زیادی مطرح است که می‌توان به عوامل سیاسی و اجتماعی و زمینه محیط جغرافیایی آن اشاره کرد، و دلیل دیگر آن حمایت حکومت از فلاسفه بود؛ چرا که یک فیلسوف یا حکیم به تنهایی کاری نمی‌توانست انجام دهد.

 

جایگاه تاریخی ملاعلی

رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در تبیین جایگاه تاریخی حکیم طهران، اظهار داشت: ایشان سال1234 قمری متولد شدند که این دوران همزمان با دوران حکومت فتحعلی شاه بود که تا سال 1250 حکومت کرد و در زمان مرگ فتحعلی شاه، ملاعلی 16 ساله بوده است و بعد از فتحعلی شاه تا سال 1264 محمد شاه حاکم بود و از این سال تا سال 1313 دوران 50 ساله حکومت ناصرالدین شاه آغاز می‌شود که تمام دوران علمی و حیات ملاعلی در همین دوره است که در سال 1307 از دنیا می رود و 37 سال هم در تهران به تدریس حکمت مشغول بوده است.

 

دعوت تهران از حکما

وی با اشاره به مشکل عقب ماندگی ایران نسبت به غرب، اظهار داشت: همین مشکل باعث شد تا پادشاهان کمی رو به علوم مختلف بیاورند و ما می‌بینیم مدرسه دارالفنون تأسیس می‌شود و ملاعلی هم در همین زمان به تهران دعوت می شود و چراغ حکمت و فلسفه را روشن می کند.

 

حجت الاسلام و المسلمین لک زایی در پایان با اشاره به نقش حکمت در اداره حکومت‌ها، عنوان داشت: روی این موضوع هم باید مطالعات اساسی صورت بگیرد تا مشخص شود حکمت در آن زمان به حکومت‌ها چه مقدار کمک کرده است، تا بتوانیم با تأمل در آن ره توشه‌ای برای آینده برگیریم.

 

 

 

حکمت اسلامی فراموش نشود

در ادامه این نشست حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی که از میهمانان این نشست بود، با بیان این که مرحوم حکیم طهران در 37 سال توانست به بحث فلسفه و حکمت ارتقا بدهد، اظهار داشت: باید شرایط امروز جامعه هم نسبت به حکمت همان چیزی باشد که حکما به آن توجه می‌داند و شما ببینید در زمانی که ملاصدرا در تنهایی و غربت به سر می برد جامعه علمی چقدر متحمل خسارت‌های فراوان علمی می‌شود.

 

در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین لک زایی گفت: مطالبی که بزرگان در کتب خود باید بیان می‌کردند؛ اما مطرح نکرده‌اند، نشاندهنده جو خفقان سیاسی آن زمان است و از همین نگفتن‌ها هم می‌توان ذائقه سیاسی آنها را فهمید.

 

لازم به ذکر است؛ این نشست سه ساعته، پس از پاسخ گویی اساتید به سؤالات و شبهات حاضران پایان پذیرفت.

 

گفتنی است؛ قرار بود در این نشست فدایی مهربان و دلیر نیز حاضر باشند که به دلیل مشکلاتی در این نشست حضور پیدا نکردند./1330/ز503/ف2

ارسال نظرات