۱۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۰
کد خبر: ۳۰۶۴۵۷
گفت‌وگو با مبلغ ایرانی ایتالیایی؛

از رم تا قم در حرکت و تلاطم

خبرگزاری رسا ـ مبلغ ایرانی ایتالیایی درباره تشکیل خانواده در ایتالیا گفت: در این کشور به تازگی مد شده که زن در خانه بماند و خانه‌داری کند، البته در نگاه سنتی و مذهبی، همیشه خانه‌داری و تربیت فرزند، اولویت دارد؛ حتی آنها که شاغل‌اند، سعی می‌کنند به خانواده‌شان هم برسند، اما الان در غیر سنتی‌ها و غیرمذهبی‌ها این پدیده مد شده است و نگاه بدی هم به خانه‌داری ندارند.
هانيه ترکيان؛ مبلغ ايراني ـ ايتاليايي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا،  هانیه ترکیان اگرچه متولد ایران است اما از پنج سالگی همراه با پدر ایرانی و مادر ایتالیایی‌اش به سرزمین مادری هجرت کرده و در آنجا پرورش یافته است. هانیه پیش از سال‌ها تصمیم می‌گیرد تا دوباره به ایران بازگردد، اما این بار انگیزه او تحصیل علوم دینی در بزرگ‌ترین حوزه علوم دینی جهان تشیع در قم است و هانیه از رم به قم می‌آید و صفحه جدید از زندگی‌اش را می‌گشاید و او در ایران؛ همسر همراه روحانی‌اش را می‌یابد که بنای تبلیغ دین دارد؛ حالا آن دو، سه فرزند دارند و برای تبلیغ آیین شیعه، چند صباحی از سال را به ایتالیا سفر می‌کنند.

 

این مصاحبه در روزهایی انجام شد که هانیه ترکیان و همسرش حجت الاسلام امامی در حال بستن سفر بودند تا این بار برای اقامتی طولانی و چند ساله عازم ایتالیا شوند.

 

* مادرتان مسلمان هستند؟

در واقع، بعد از ازدواج، قبلاً مسلمان شدند؛ گرچه برای ازدواج باید مسلمان می‌شدند.

 

* داستان آشنایی پدر و مادرتان را برایمان می‌گویید؟

مادرم ایتالیایی بود و پدرم ایرانی، پد و مادرم هردو در انگلیس درس می‌خواندند و آنجا با هم آشنا شدند و بعد مدتی با هم ازدواج کردند و به ایران آمدند. حدود پنج سال در اینجا زندگی کردند. مادرم در اینجا کتاب‌هایی را مطالعه کردند. همسایه‌ای هم داشتند که اسلام را برایشان توضیح داد و رمان انقلاب هم بود، شاید این هم تا حدی اثرگذار بوده؛ حدود سال‌های 57 و 58 بوده است.

 

*خانواده مشاء مذهبی بودند؟ چون طوری بوده که مشاء برای تحصیل در حوزه، به قم آمدید؟ ‌نمی‌دانم چه طور می‌شود گفت، خیلی مذهبی یا کم، مذهبی. ملاک نزد افراد مختلف فرق می‌کنند؛ اما پدر و مادرم؛ گرچه تشویقم نکردند؛ اما مخالف هم نبودند. البته قبل‌ترها مادرم از پدرم مذهبی‌تر بود.

 

زمانی که ایتالیا بودم، برای شیعیان، مبلغ، کتاب و منبع نداشتیم و اگر می‌خواستیم در مورد اسلام، شناخت پیدا کنیم، مشکلات بسیاری بود! البته در طول سال برای محرم یا ماه رمضان مراسمی داشتیم.

یک سال خانمی آمدند و برای ما صحبت کردند، برای من خیلی جالب بود و علاقه پیدا کردم که به قم بیاییم؛ البته اول می‌خواستم به حوزه لندن یا آمریکا بروم؛ اما از هر کس پرسیدم، گفتند اگر می‌خواهی به طور جدی پیگیری درس‌های مذهبی باشی، باید به قم بروی، یک سال بعد از گرفتن دیپلم؛ تصمیم گرفتم برای تحصیل در جامعة الزهرا سلام الله علیها به قم بیایم و در حال حاضر مشغول نوشتن پایان‌نامه در مقطع دکتری جامعه الزهرا(س) هستم. موضوع پایان‌نامه هم ‌«مبانی همگرایی و ساختار همکاری مستضعفین جهان» است.

 

*شما پانزده سال در ایتالیا زندگی کردید و پیش از ده سال در ایران. ایتالیایی‌ها از اغلب کشورهای اروپایی خونگرم‌تر هستند، می‌توانید شباهت‌ها و تفاوت‌ها بین خانواده‌ها دو کشور بازگو کنید؟

ایتالیایی‌ها خون گرم‌اند، گرچه در آنجا هم جنوبی‌ها از سایر خونگرم‌ترند و طبع و اخلاق خوبی‌ها ایتالیا بیش‌تر شبیه ایرانی‌ها است. ایتالیا کشور مسیحی است، اما الان با توجه به جو سکولاری که بر تمام اروپا حاکم است، خیلی از جوان‌ها خانواده تشکیل نمی‌دهند، اما آنها که هنوز طبق آموزش‌های مسیحیت و سنتی زندگی می‌کنند، از لحاظ علاقه به داشتن خانواده، محبت به اعضای خانواده، محبت به اعضای خانواده و داشتن بچه‌های زیاد، خیلی شبیه مسلمان‌ها هستند؛ اما متأسفانه، سیاست‌های غلط آنجا ترویج می‌شود، مثل به رسمیت شناختن همجنس‌گرایی و ترویج فساد که این موجب مشکل در خانواده‌ها می‌شود. در مدارس و در کودکی، مسائلی را به کودکان آموزش می‌دهند که یا با آموزه‌های مسیحیت هم سازگار نیست؛ یا خانواده‌ها هم مخالف آموزش آنها سنین کودکی هستند.

 

*درباره ارتباط‌های فامیلی چه طور؟

 در ایتالیا، قبلاً ارتباط فامیلی بیشتر بود؛ اما الان کمتر شده، در ایران هم‌فکر می‌کنم همین‌طور است.

 

*دیدگاه مردم به زن خانه‌دار چگونه است؟

به تازگی مد شده که زن در خانه بماند و خانه‌داری کند. البته در نگاه سنتی و مذهبی، همیشه خانه‌داری و تربیت فرزند، اولویت دارد؛ حتی آنها که شاغل‌اند، سعی می‌کنند به خانواده‌شان هم برسند. اما الان در غیر سنتی‌ها و غیرمذهبی‌ها این پدیده مد شده است و نگاه بدی هم به خانه‌داری ندارند.

 

 مادر من خانه‌دار بود و هیچ‌وقت کسی او را تشویق نکرد که سر کار برود؛ برخلاف ایران که خانه‌داری خیلی مهم به نظر نمی‌آید، و دوست دارند که سرکار بروند یا درس بخواند.

 

 الان در ایتالیا بیشتر سعی می‌کنند که در خانه باشند و در ایران بچه‌ها از پوشک یکبار مصرف می‌کنند؛ اما در آنجا دوباره به دلایل مختلف، بچه را کهنه می‌کنند.

 

*آیا رسانه خانه‌داری را ترویج می‌کنند؟

نه! حتی بیشتر دختران جوان دوست دارند شغل‌هایی مثل بازیگری، مدل شدن داشته باشند.

 

* خانواده متعادل و ایده‌آل رسانه‌ها ایتالیایی چه شکلی است؟

 مدت زیادی است که آنجا نبودم و نمی‌توانم دقیق بگویم؛ اما حتی اگر دولت هم خانه‌داری را ترویج نکند، سیاست‌های برای تشویق مردم به فرزندآوری داشته‌اند و برای مثال، به طور دقیق به یاد ندارم؛ برای فرزند سوم یا چهارم به بعد، مبلغی پول به خانواده‌ها می‌دادند، چون مشکل جمعیتی داشتند، اما اینکه روی خانه‌دار زن‌ها تأکید کنند، نه! ین طور نیست!

 

* شما برنامه‌های خانواده شبکه‌های مختلف را دیده‌اید؟ مثل خانواده شبکه یک و به خانه برمی‌گردم شبکه تهران؟

خیلی کم، گاهی دیده‌ام.

 

*آیا در رسانه‌ها ایتالیا هم مشابه این برنامه‌ها را دیده‌اید؟

 نه! به یاد نمی‌آورم چنین چیزی دیده باشم. شبیه‌ترین چیزی که مثل این جنگ‌ها دیده‌ام، برنامه‌ای بود که خانواده‌ها می‌آمدند و در حضور یکی قاضی، مشکل‌ها و دعواهایشان را مطرح می‌کردند و او درباره آنها قضاوت می‌کرد.

 

 *بازی دورهمی شما چیست؟

الان که همه سرشان به تبلت گرم است.

 

*بزرگ‌ترین عید مناسبت خانوادگی چیست؟ مار در ایران؛ عید نوروز، سیزده به در و اعیادی مذهبی داریم؟ آنجا چطور؟

بعضی خانواده‌ها در سال نو میلادی دورهم جمع می‌شوند و در کریسمس. غیر این دو، مناسبت خاص دیگر نیست.

 

* خاطره از کودکی‌تان دارید؛ در ایران یا ایتالیا؟

یادم هست که خیلی اهل سفر و بیرون رفتم بودیم؛ اما خاطره‌ای که خیلی برجسته باشد، نه.

 

*با اینکه پدرتان ایرانی بود؛ در برخورد با ایرانی‌ها چیزی شما را شگفت‌زده کرده است؟ به ویژه در اولین برخوردتان، بعد از سفر به ایران، برای تحصیل؟

 من کمی با فرهنگ ایرانی آشنا بودم؛ گرچه خیلی هم با آنها برخورد نداشتم؛ چون در جامعة الزهرا (س) در قسمت غیر ایرانی‌ها بودم. بعد از ازدواجم بود که ارتباطم بیشتر شد. ویژگی شهرهای مختلف هم با هم فرق دارد و همسرم یزدی است. آنها خیلی زیاد اهل تعارف هستند. اسراف بین ایرانی‌ها زیاد است؛ زیاد غذا درست می‌کنند، چند مدل درست می‌کنند. ما غذا به اندازه درست می‌کنیم؛ اما اینجا اگر غذا اضافه نباشد و به اندازه نباشد بد می‌دانند.

 

در ایتالیا؛ در گذشته من یادم هست که کولر نداشتیم. آنجا دمای هوا خیلی زیاد نیست، اما چون شرجی است واقعاً آزار دهنده است و کرکره‌ها را پایین می‌کشیدم، تا هوای خانه تاریک بشود و خنک بشویم؛ اما آنجا کولر روشن است؛ پنجره هم باز است.

 

 البته شاید در ایتالیا هم برخی اسراف کنند؛ اما خانواده متوسط و عادی این طوری نیستند. خیلی برایم عجیب بود که در اینجا در زمستان؛ در خانه لباس نازک می‌پوشند و در ایتالیا اگر بخواهیم دمای خانه این قدر بالا نگه داریم، هزینه زیادی باید بپردازیم.

 

*آیا مورد ویژه‌ای از تعارف‌های ایرانی‌ها یادتان هست که اذیت شده باشید؟

 بله! من غذایم را سریع می‌خوردم و تمام می‌کردم؛ در صورتی که اینجا مرسوم نیست که شما زودتر از بقیه، کنار بنشینید. به همین خاطر د دوباره به اصرار برایم غذا ریختند و همین باعث شد که معده‌ام اذیت شود. بعدتر یاد گرفتم که غذایم را آرام آرام بخورم تا دوباره بشقابم را پر نکنند.

 

*در هیأت خانوادگی هم شرکت می‌کنید یا نه؟

نه زیاد! حسی که در یک هیأت دارم در این هیأت‌ها خانگی ندارم و در ایتالیا فرصت برای این مراسم‌ها خیلی کم بود. وقت‌هایی که پیش می‌آمد تا ما شیعیان دورهم جمع می‌شویم؛ خیلی مغتنم بود. خوب به سخنرانی گوش می‌دادیم و بعد هم اگر دور جمع می‌شدیم؛ درباره موضوع‌ها مهمی صحبت می‌کردیم؛ اما در این مراسم‌ها این طور نیست. خانم‌ها مدام با هم صحبت می‌کنند و کم‌تر گوش می‌دهند و صحبت‌هایشان هم از امور کم ارزش روزمره است.

 

*شما کتابی درباره حضرت مریم(س) نوشته‌اید، چه شد تصمیم گرفتید که این کتاب را بنویسید؟

 این کتاب در واقع، پایان‌نامه یک دوره در حد کارشناسی ارشد یک مؤسسه غیرانتفاعی در ایتالیا بود که با عنوان تاریخ مسیحیت. در این کتاب حضرت مریم(س) را در قران، کتاب مقدس روایت‌ها مقایسه کرده‌ام.

 

 *چه مدت طول کشید؟

حدود چهار ماه.

 

* چه کسی آن را چاپ کرد؟

 یکی از شیعیان ایتالیایی که انتشارات دارد.

 

*کتاب دوم چه طور؛ چرا استفتائات را به ایتالیایی ترجمه کردید؟

پیشنهادش را نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها داد و من هم استقبال کردم.

 

 *در ایتالیا فعالیت سیاسی هم داشته‌اید؟

 راهپیمایی روز قدس پارسال را با تلاش بسیار زیادی در شهر میلان و در فضایی بسیار امنیتی برگزار کردیم که اطرافمان جمعیت انبوه پلیس بود و مراقب بودند ضوابط راهپیمایی رعایت شود؛ یکی از ضوابط این بود که پرچم حزب‌الله لبنان همراهمان نباشد؛ چرا که حزب‌الله را یکی از گروه‌های تروریستی می‌دانند.

 

 ما پرچم داشتیم؛ دادیم به یکی از بچه‌ها، ولی چون نمایش آن ممنوع بود بازش نکردیم؛ بعد از مدتی دیدم پرچم را باز کردند و تکان دادند و پلیس آمد و تذکر داد، و این چند بار تکرار شد و در آخر راهپیمایی کاملاً پرچم باز کرده بودند و تکان می‌دادند و پلیس‌ها کاری نداشتند چون خیلی از آنها از صهیونیست‌ها متنفر هستند، اما فشار دولتی باعث می‌شود که ظاهراً طرفدار باشند؛ بنده مردم دیگر با دولتی‌ها و سیاستمدارانشان نیستند و خود سیاستمداران هم گاهی مجبور هستند که با آمریکا باشند؛ واقعاً موقعیت اسراییل در دنیا تضعیف شده. تازگی قرار شد سوئیس؛ فلسطین را به رسمیت بشناسند و این کار واکنش صهیونیست‌ها را در برداشت و به هر حال اگر مقاومت کنیم خدا با ماست و آینده از ما است./998/ت302/س

 

ارسال نظرات