۰۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۷
کد خبر: ۳۱۲۵۹۸

انقلاب اسلامی و الگوی زندگی سیاسی

خبرگزاری رسا ـ ظهور انقلاب اسلامی در سال‌های پایانی قرن بیستم، الهام‌بخش نگاهی جدید به سیاست، دولت و حکومت بود. این انقلاب موجب شکل گیری ارزش‌های جدیدی در ساحت زندگی سیاسی شد که برگرفته از توحید و اندیشه اسلامی بود.
انقلاب اسلامي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، ظهور انقلاب اسلامی در سال‌های پایانی قرن بیستم، الهام‌بخش نگاهی جدید به سیاست، دولت و حکومت بود. این انقلاب موجب شکل گیری ارزش‌های جدیدی در ساحت زندگی سیاسی شد که برگرفته از توحید و اندیشه اسلامی بود. این نگرش، بطور طبیعی حوزه‌های مختلف زندگی اعمّ از سیاست، اقتصاد و اجتماع را تحت تاثیر قرار داد. روحی متمایز از الگوی زندگی دنیوی و سیاست مبتنی بر اومانیسم و سکولاریسم را در کالبد رنجور و در معرض زوال سیاست دمید. روش و رویکردی از زندگی و رفتار سیاسی را در میدان سیاست طرح کرد، که الهام گرفته از تعالیم پیامبر اسلام (ص) بود و نماد آشکار آن استکبار‌ستیزی بود. بدین سان الگویی از زندگی سیاسی شکل گرفت که روش و سبکی بدیع در ساحت حیات اجتماعی بود و می­‌توان آن را سبک زندگی سیاسی اسلامی نام نهاد که تا به امروز در هیچ جامعه‌­ای به جز صدر اسلام طرح و آزمون نشده است.

 

بنابراین می‌‌توان از دو دیدگاه در سبک زندگی سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سخن گفت: نخست سبک زندگی سیاسی است که بر توحید و ارزش‌های الهی استوار است و به زندگی سیاسی از منظر توحیدی می نگرد. این سبک از زندگی روش بدیعی است که پیش از این تنها در صدر اسلام آزمون شده است و جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه، در جهت تثبیت آن با چالش‌هایی که در نوع خود بی‌سابقه بود، مواجه شد. دوم سبک زندگی مادی به سیاست است که نگرشی متمایز از رویکرد انقلاب اسلامی دارد. مبنای نظری این الگو آموزه‌ لیبرال دموکراسی در دوران معاصر است. الگوی مبتنی بر دخالت آموزه‌های دین در ساختارسازی دنیای جدید مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جهان سکولار را به چالش طلبیده است.

 

«میشل فوکو» در مصاحبه‌ای در سال 1357 چنین می‌گوید: «ایرانیان در این خیزش، قبل از هر چیز به خودشان گفتند ـ ‌و شاید همین جمله خود، در امور آن پیام است‌ـ که قطعاً باید این رژیم را عوض کنیم و از شرّ این مرد خلاص شویم، باید این تشکیلات فاسد را در هم بریزیم، باید کل کشور را متحوّل سازیم، سازمان سیاسی، نظام اقتصادی و سیاست خارجی مملکت خود را باید دگرگون سازیم، ولی مهم‌تر از همه، نخست باید خودمان را متحوّل سازیم. نحوه زندگی‌مان، روابط‌مان با دیگران، با تمامی امور، با ابدیت، با خدا و با هر چیز دیگر، باید کاملاً متحوّل شوند. تنها در صورتی که چنین تحوّل ژرفی در زندگی ما رخ دهد، یک انقلاب حقیقی و راستین خواهیم داشت. به اعتقاد من در اینجاست که اسلام نقش خود را ایفا نمود».

 

گفتمان جدید انقلاب اسلامی، در چالش با حاکمیّت گفتمان سکولاریزم، پس از گذشت کمتر از چهار دهه از پیروزی آن، دستاوردهای بزرگی در ساحت علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی عرضه کرده است. این امر موجب شده که مستکبران از هر راه ممکن، در مقابل نفوذ انقلاب اسلامی ایستادگی کنند و با همه ابزارهای جنگ سرد و جنگ نرم، درصدد تغییر نگرش و سبک زندگی در ایران برآیند.

 

امام خمینی  رِضْوانُ‌الله عَلَیْهِ‏‌‌ در این‌باره چنین می‌فرمایند: «بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیّت هر جامعه، دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت او و موجودیّت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ یک جامعه، هرچند آن جامعه از بعد‌های اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و میان تهی می‌گردد. اگر فرهنگ جامعه‌ای، وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه، به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد. استقلال و موجودیّت هر جامعه، از استقلال فرهنگی آن نشئت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن‌ها امکان‌پذیر است. بی‌جهت و من‌باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه می‌باشد».

 

جنبه سلبی سبک زندگی سیاسی برآمده از انقلاب ایران، طرد و نفی الگوی برگرفته از نظام سلطه جهانی است. در ساحت بین‌المللی، شعار صدور انقلاب، آغازگر بیداری در جهان معاصر شد. این امر، دشمنان را متوجه ساخت که جمهوری اسلامی در عرصه نظام‌سازی، به‌دنبال الگو و استقرار نظم جدیدی در عرصه جهانی است. امام خمینی ـ رِضْوانُ‌الله عَلَیْهِ‏‌‌ـ در مدیریت دفاع مقدّس، الگوی نوینی از مقاومت و مبارزه را به مسلمانان و مستضعفان عرضه کرد و در ادامه با پذیرش قطعنامه، ایشان در پیامی به دولت، خواستار سازندگی کشور شد. این پیام بدین‌معنا بود که کشور ایران، نه‌فقط الگویی در مقاومت، بلکه اسوه‌ای کامل در سبک زندگی صحیح و آبادانی نیز هست.

 

پس از رحلت امام خمینی رِضْوانُ‌الله عَلَیْهِ‏‌‌، مقام معظم رهبری ‌‌مُدَّ ظِلُّهُ الْعالی‌ با تأکید بر استمرار راه و هدف و آرمان امام ـ رِضْوانُ‌الله عَلَیْهِ‏‌‌ـ، به دشمنان فهماند که در مسیر انقلاب، هیچ تغییر و خللی ایجاد نشده و نخواهد شد. ایشان نقشه راه بلند‌مدّت در فرآیند تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی را در پنج مرحله ترسیم نمودند. ایجاد انقلاب اسلامی به‌معنای حذف سلطه طاغوتی توسط امّت اسلامی و سپردن زمام جامعه اسلامی به فقیه جامع‌الشرایع، نخستین گام بود. مرحله دوم، ایجاد نظام اسلامی بود که با رفراندم عمومی در 12 فروردین، جمهوری اسلامی هویّت پیدا کرد و با تدوین و تصویب قانون اساسی، نظامی با نام جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت. ایجاد دولت اسلامی، اقدامی دشوارتر از قدم‌های قبلی بوده که گام سوم به شمار می‌رفت. در این مرحله، دولت به‌عنوان مجموعه کارگزاران حکومتی، می‌بایست با به کارگیری کارگزاران و ساختارهای توانمند، برای تحقق شاخص‌های هویّت اسلامی جامعه، برنامه‌ریزی کنند. مرحله چهارم در مسیر جامعه، در جهت اهداف الهی ایجاد جامعه و کشور اسلامی است که در واقع مرحله تلألو و تشعشع نظام اسلامی و الگویی برای مسلمانان عالم، می‌شود و در نهایت گام پنجم، ایجاد تمدّن اسلام است.

 

مهندسی اجتماعی گذار از هر یک از این مراحل، مستلزم گفتمانی ایجابی‌ـ سلبی است که از سوی رهبر معظم انقلاب ـ ‌‌مُدَّ ظِلُّهُ الْعالی‌ـ در مقابله با سبک زندگی غربی ارائه شد و مفهوم «سبک زندگی» را باید در چارچوب این گفتمان، فهم و دریافت نمود. در رویکرد سلبی، طرح مسئله «تهاجم فرهنگی» در سال 1368 که با انتقاد به «ایدئولوژی سرمایه‌داری لیبرال» همراه شد و تجمل‌گرایی به مثابه یکی از تبعات این الگو نقد گردید. صورت‌بندی مفهوم «ناتوی فرهنگی» و سپس «جنگ نرم» ادامه این گفتمان‌سازی بود که غرب‌ستیزی را وجهه همّت خود ساخت. اما نقطه اصلی چالش و منازعه با غرب سکولار با نگاهی انتقادی به علوم انسانی سکولار در شهریور 1388 صورت‌بندی شد؛ «با شجاعت وارد نقد علوم انسانی غرب شوید.» این امر نشان می‌داد که هسته مرکزی چالش، یک نزاع معرفت‌شناختی است.

 

به موازات رویکرد سلبی، تلاش شایانی در جهت صورت‌بندی گفتمان انقلابی به‌منظور احیای تمدّن اسلامی شکل گرفت. طرح مفهوم سبک زندگی در ساحت سیاست، یک نقطه عطف تاریخی در فرآیند نیل به تمدّن نوین اسلامی است. بحث شاخصه‌های «سبک زندگی اسلامی» و همچنین در مقابل آن، نقد «سبک زندگی غربی» و طرح کلیدواژه‌هایی چون؛ «عبرت‌های عاشورا و بحث خواص و عوام»، «جنبش نرم‌افزاری، تولید علم و نهضت آزاد‌اندیشی»، نوید‌بخش فراگیر شدن اسلام و شکل‌گیری نظم اسلامی در عرصه منطقه‌ای و جهانی است.

 

هدف ما در پژوهش حاضر، تبیین ویژگی‌ها، ابعاد و سبک انتخابات در نظام مردم‌سالاری در جمهوری اسلامی است. به این منظور ابتدا به بررسی مبانی نظری انتخابات در جهان معاصر پرداخته شده است و طی آن، دو رویکرد مهم اسلامی و لیبرالیستی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیّت این موضوع از آنجا ناشی می‌شود که تأثیرپذیری جامعه ایران در مسئله انتخابات، از الگو و سبک انتخابات غرب، موجب شده طی سه دهه گذشته، به‌تدریج روش‌های غربی در تبلیغات و کسب رأی، مورد توجه نامزدهای انتخاباتی و طرفداران آنان قرار گرفته و به مرور از آموزه‌های اسلامی که در دهه آغازین انقلاب اسلامی مطرح بود، فاصله بگیریم.

 

بر این اساس در ادامه، رویکرد اسلامی در انتخابات، مورد بررسی قرار گرفته است و با بررسی ابعاد انتخابات، کوشش به عمل آمده، تا حتی‌الامکان، آموزه‌های دینی و اسلامی در آن مورد اشاره قرار گیرد. از آنجا که بررسی الگوی انتخاباتی در اندیشه اسلامی نیازمند ارجاع به منابع اسلامی است، علی‌هذا، این مبحث به‌صورت مبسوط‌تری مورد مطالعه قرار گرفته است و پیشینه تاریخی و عوامل مؤثر بر توانایی فقه اسلامی در حمایت فکری از مسئله انتخابات، مطرح گردیده است.

 

نحوه نگرش درباره مبانی فکری غربی و اسلامی، الگو و سبک متفاوتی از انتخابات را پیش روی می‌نهد و اخذ و اقتباس روش و رویکرد غربی در انتخابات، موجب رواج التقاط فکری و درنهایت، دوری از الگوی رفتاری اسلامی را به‌دنبال خواهد داشت./907/102/ب3

 

منبع: کیهان

ارسال نظرات