خطبه فدکیه نسخهای راهگشا برای مسلمانان
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، یکی از آثار گرانبهای معرفتی که از معصومان(ع) به جای مانده، خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا(س) است. این خطبه شریف از مسلّمات تاریخی است و در منابع متعدد شیعه و سنی وجود دارد و جای هیچگونه مناقشه و تشکیکی در آن نیست. از اینکه بگذریم اگر بر فرض اعتبار تاریخی آن مورد خدشه باشد، متن، بلاغت و محتوای خطبه گویای این است که این کلمات از انسانی عادی صادر نشده و پشتوانهای اصیل دارد.
وقتی این خطبه با خطبههای سایر معصومان(ع) به خصوص خطبههای امیر کلام، امیرمؤمنان(ع) مقایسه میشود، مشخص میگردد که اینها کلام شخصیتی است که از ابعاد معرفتی عمیق برخوردار است و هم ردیف کلام ایشان است. از این جا میتوان این نکته را نیز فهمید، اینکه گفته شده امیرمؤمنان(ع) کفو و همشأن حضرت زهرا(س) هستند از حیث خطابه، فصاحت و بلاغت کلام نیز کفو یکدیگر هستند.
محتوای خطبه
این خطبه شریف پس از غصب فدک در جمع مهاجرین و انصار بیان شد و دربردارنده مسایلی پیرامون توحید، نبوت، امامت، حکمت بعضی احکام الهی و... است.
توحید
اوایل این خطبه حاوی مطالب دقیق توحیدی است. صدیقه کبری(س) فرازی میفرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ کَلِمَةٌ جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا و... ابْتَدَعَ الْأَشْیَاءَ لَا مِنْ شَیْءٍ کَانَ قَبْلَهَا وَ أَنْشَأَهَا بِلَا احْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ امْتَثَلَهَا کَوَّنَهَا بِقُدْرَتِهِ وَ...؛ و شهادت میدهم که خدایی جز خدای یگانه نیست، کلمهای که اخلاص تأویلش است و... اشیا را بدون آنکه از چیزی که از قبل بوده باشد، بدیع و نوظهور آفرید و آنها را بدون الگوگیری از نمونهای ایجاد کرد.»
طبق این بیانات نورانی خلقت اشیا نه «من شیء» است که ازلیت ماده لازم بیاید و نه «من لا شیءٍ» است که مستلزم آفرینش از «عدم» است. بلکه فرض سوم یعنی «لا من شیء» صحیح است. ارتفاع نقیضان نیز لازم نمیآید؛ چون نقیض «خلق من شیءٍ»، «لم یخلق من شیءٍ» است، نه «خلق من لا شیءٍ.» یعنی خدای سبحان عالم امکان را نه از چیزی خلق کرد و نه از عدم آفرید. پس اصل عالم بدیع و نوظهور است.(ن.ک به توحید در قرآن/آیت الله جوادی آملی / صفحه 384)
نبوت
سپس حضرت زهرا(س) پیرامون نبوت پدر بزرگوارش و شرایط جامعه در زمان قبل و بعد از بعثت مطالبی را بیان میدارد. در بخشی از این قسمت میفرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اخْتَارَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَاهُ وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ إِذِ الْخَلَائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ وَ بِسَتْرِ الْأَهَاوِیلِ مَصُونَةٌ وَ بِنِهَایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ عَلَماً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِمَآیِلِ الْأُمُورِ وَ إِحَاطَةً بِحَوَادِثِ الدُّهُورِ وَ مَعْرِفَةً بِمَوَاقِعِ الْأُمُورِ ابْتَعَثَهُ اللَّهُ إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ وَ عَزِیمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُکْمِهِ وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِیرِ رَحْمَتِهِ فَرَأَى الْأُمَمَ فِرَقاً فِی أَدْیَانِهَا عُکَّفاً عَلَى نِیرَانِهَا عَابِدَةً لِأَوْثَانِهَا مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفَانِهَا فَأَنَارَ اللَّهُ بِأَبِی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ظُلَمَهَا وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا وَ جَلَى عَنِ الْأَبْصَارِ غُمَمَهَا وَ قَامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدَایَةِ فَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَایَةِ وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَایَةِ وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ...»
ترجمه این بخش از فراز خطبه فدکیه بدین شرح است: «شهادت مىدهم که پدرم محمّد صلی الله علیه و آله، بنده و فرستاده خداوند بود که پیش از ارسال او، وی را اختیار کرد؛ قبل از اینکه او را برگزیند، نامگذاری کرد و قبل از اینکه مبعوثش کند او را برگزید؛ زیرا مراتب و مقامات اشخاص از روز ازل و از همان عالم غیب معلوم و معیّن گردیده است. خداوند متعال به عواقب امور و جریان کارها آگاه است و او به صلاح و فساد و حوادث و پیشآمدهاى روزگار احاطه دارد. خداوند فرستاده و رسول خود را مبعوث فرمود تا اوامر و احکام و فرامین او در میان بشر روشن شده و مردم از محیط جهل و گمراهى و انحراف به شاهراه دانش و معرفت و حقیقت و سعادت رهنمائى شوند و وقتی آن حضرت مبعوث گردید، مردم همه متفرّق و متشتّت بوده و بتها را عبادت و پرستش مىکردند و از پروردگار متعال و آفریننده تواناى جهان و جهانیان غافل و منحرف بودند؛ پس به وسیله آن حضرت جهالت و غفلت و نادانى مردم برطرف گردید و رسول خدا صلی الله علیه و آله با کمال حوصله و استقامت در هدایت و نجات دادن افراد کوشش کرده و آنان را به سوى راه راست و آئین حقّ و محیط نور و هدایت راهنمایى فرمود...»
قرآن
صدیقه کبری(س) در ادامه خطابش را متوجه جمع حاضر میسازند و آنها را امنای خداوند در بین خودشان و رساننده پیام الهی به سایر امم معرفی میکند. همچنین ویژگیهایی از قرآن کریم را بیان میکنند که از جمله اینکه: «وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیَاءُ اللَّامِعُ بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ مُنْجَلِیَةٌ ظَوَاهِرُهُ مُغْتَبِطَةٌ بِهِ أَشْیَاعُهُ قَائِداً [قَائِدٌ] إِلَى الرِّضْوَانِ أَتْبَاعُهُ مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ اسْتِمَاعُهُ...؛ قرآن نوری است که روشنی میبخشد و شعاعی درخشان دارد، دلایل و براهینش واضح و آشکار است. پیروی از آن، انسان را به رضوان خداوند هدایت میکند و شنوایی از آن، انسان را به سر منزل نجات میرساند...»
حکمت جعل بعضی احکام
حضرت فاطمه(س) درباره حکمت جعل برخی از احکام نیز در خطبه فدکیه میفرمایند: «فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِی الرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ وَ الْحَجَّ تَشْیِیداً لِلدِّینِ وَ الْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوبِ وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِیجَابِ الْأَجْرِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ وَ بِرَّ الْوَالِدَیْنِ وِقَایَةً مِنَ السُّخْطِ وَ صِلَةَ الْأَرْحَامِ مَنْسَأَةً فِی الْعُمُرِ وَ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَةِ وَ تَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَ الْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْسِ وَ النَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِیهاً عَنِ الرِّجْسِ وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ إِخْلَاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ.»
یعنی: «خداوند ایمان را سبب تطهیر شما از شرک، نماز را وسیله تنزیه شما از کبر و طغیان، زکات را باعث تزکیه نفس و افزایش روزى، روزه را برای تحقق اخلاص، حجّ را براى استواری دین و عدل را براى ایجاد محبت و نزدیکی دلهاى مسلمین قرار داده است؛ اطاعت کردن ما را باعث حفظ نظام اجتماعی، و امامت ما را وسیله امان بودن از تفرقه و جدائى میان مؤمنان گردانید، جهاد را براى عزّت اسلام، صبر را باعث دستیابی به پاداش الهی مقرر فرموده؛ مصالح عمومی جامعه را در امر به معروف، نیکوئى با والدین را سپری در مقابل عقوبت، صله رحم را سبب کثرت عدد بنى آدم، قصاص را موجب حفظ حرمت خون، وفای به نذر را موجب آمرزش، توصیه به رعایت دقیق میزان در معاملات را درمان خوی زشت کم فروشی و نهى از شرب خمر را برای جدایی از نجاستها، پرهیز از تهمت زدن را برای حفظ از لعن و رانده شدن از رحمت و دزدی نکردن را برای دستیابی به پاکدامنی و تحریم شرک را خالص شدن برای خدا در پذیرش ربانیّتش قرار داد...»
حضرت(س) در ادامه خدمات و زحماتی که نبی اکرم(ص) متحمل شدند تا مردم مسلمان شوند را متذکر میشود و اشارهای به وضع مردم در قبل از بعثت میکند. از جمله اینکه خطاب به آنها فرمود: «وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ مَذْقَةَ الشَّارِبِ وَ نَهْزَةَ الطَّامِعِ... أَذِلَّةً خَاسِئِینَ... فَأَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی وَ...؛ در لبه پرتگاهی آتشین بودید و به راحتی نوشیدن جرعهای آب، مغلوب میشدید و همچون لقمهای چرب و نرم، هر حریصی را به طمع وا میداشتید... درماندگانی ذلیل بودید!... خداوند با رسولش محمد صلی الله علیه و آله شما را نجات داد، بعد از آن همه حوادثی که رخ داد...»
توبیخ مردم
همچنین دختر نبیاکرم(ص) در توبیخ مردم میفرمایند: «ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ «أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ» فَهَیْهَاتَ مِنْکُمْ وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ؟ أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ وَ أَحْکَامُهُ زَاهِرَةٌ...؛ شما به این بهانه که از فتنه میترسیم [حق جانشین را غصب کردید، اما بدانید] «در فتنه سقوط کردید و جهنم احاطه کننده کافران است» این عهدشکنی از شما بعید بود. شما را چه شده است و به کجا میروید، در حالی که کتاب خدا پیش روی شما است و ابعاد آن ظاهر و گویا میباشد، احکامش میدرخشد و شعاعهایش چشم را خیره میکند...؟»
همچنین ادامه میدهند: «وَ أَنْتُمُ الْآنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لَا إِرْثَ لَنَا «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟ بَلَى قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنِّی ابْنَتُهُ. أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِی؟! یَا ابْنَ أَبِی قُحَافَةَ! أَ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاکَ وَ لَا أَرِثُ أَبِی؟! «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیًّا» أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتَابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ إِذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» وَ قَالَ فِیمَا اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا إِذْ قَالَ- «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ...؛» شما اکنون خیال میکنید که ارثی برای ما نیست «آیا به احکام جاهلیت رو آوردید، در حالی که هیچ حکمی بهتر از حکم خداوند برای کسانی که به او ایمان دارند، وجود ندارد» آیا نمیدانید؟! برای شما مثل خورشید درخشنده روشن است که من دختر او(رسول خدا صلی الله علیه و آله) هستم.»
زهرای مرضیه(س) در ادامه تصریح میکنند: «ای مسلمانان! آیا ارث مرا ببرند؟! ای پسر ابیقحافه(ابوبکر)! در کتاب خدا، تو از پدرت ارث میبری و من از پدرم ارث نمیبرم؟! «جدّاً که بدعت زشتی نهادهای» آیا آگاهانه و عمداً کتاب خدا را کنار گذاشته و پشت سرتان انداختهاید، در حالی که قرآن میفرماید: «سلیمان از داود ارث برد» و در مورد زکریا میفرماید: «فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث ببرد...»
ایشان ادامه میدهند: «وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لَا حُظْوَةَ لِی وَ لَا أَرِثُ مِنْ أَبِی وَ لَا رَحِمَ بَیْنَنَا أَ فَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِآیَةٍ أَخْرَجَ أَبِی مِنْهَا أَمْ هَلْ تَقُولُونَ إِنَّ أَهْلَ مِلَّتَیْنِ لَا یَتَوَارَثَانِ أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَ أَبِی مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ وَاحِدَةٍ أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِی وَ ابْنِ عَمِّی؛ شما خیال میکنید که من از پدرم ارثی نمیبرم و بین ما قرابتی نیست؟! آیا از حکمی که خداوند برای شما نازل فرموده، پدرم را خارج کرده است؟! یا میگویید اهل دو ملت(دین) از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم از یک ملت نیستیم؟ یا اینکه شما نسبت به پدر و پسر عمویم(علی علیهالسلام) به عموم و خصوص قرآن آگاهترید؟!...»
اینکه حضرت در این فراز بحث ارث را مطرح میکند، بُعدی دیگر از مظلومیت ایشان است؛ چرا که در باب فدک نیازی به مطرح کردن ارث نبود؛ زیرا فدک در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان بخشیده شده بود و چون غاصبین خلافت، منکر بخشش بودند، حضرت از طریق ارث بر اینها احتجاج نمود.
استشهاد حضرت زهرا(س) به آیه «اَ فَحُکْمُ الجاهلیة...» نشان میدهد که اگر کسی در فضای جامعه اسلامی زندگی کند و داعیه حکومت اسلامی نیز داشته باشد، ولی حکمش را اهلبیت(ع) نپذیرند، داوری او حکم جاهلیت است.»(ن.ک به تفسیر تسنیم/آیت الله جوادی ج22/ص619)
در ادامه حضرت فاطمه(س) توبیخاتش را ادامه میدهد و با مردم اتمام حجت میکند و یادآور میشوند: «این مردم در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه از خودشان شجاعت نشان میدادند و اهل خیر بودند، ولی بعد از ظلمی که به حضرت زهرا سلامالله علیها روا شد، چگونه سکوت اختیار کردهاند و در دفاع از ایشان قدمی برنمیدارند. ایشان خطاب به قدرت طلبان میفرماید: پس بر شتر خلافت سوار شوید و خود را محکم به آن ببندید، اما بدانید این شتر بر پشت خود زخم دارد و پای آن تاول زده و ننگ آن دائمی است که نشانی از غضب خداوند و داغ زشتی است که ابدی میباشد. (سوارِ بر این شتر) به سوی آتش فروزان میرود و خود را در عذاب الهی که جان و دلش را فرا میگیرد، مییابد.»
نکته پایانی
در پایان شایسته است این نکته ذکر شود، همانطور که در ابتدا بیان شد این خطبه در منابع مختلفی از اهلسنت نیز آمده است. از طرفی شخصیت حضرت زهرا(س) برای اهل سنت نیز قابل احترام است ـ هر چند با مقام و جایگاهی که شیعه برای ایشان قائل است تفاوت اساسی دارد ـ و در منابع قدیمی و مهم اهلسنت از ایشان به عنوان «احب الناس» نزد رسول خدا و «سیدة نساء هذه الامة» یا «سیدة نساء المؤمنین» یاد شده است.
همین مطلب گویای این است که شخصیت ایشان قاعدتاً برای اهلسنت نیز باید از جایگاهی خاص برخوردار باشد. در نتیجه مطالبی که حضرت فاطمه(س) در این خطبه بیان کرده، میتواند راهگشای ارزندهای برای مسلمان به خصوص اهلسنت باشد و تصویری واقعگرایانه از وقایع بعد از رحلت نبی اکرم(ص) و جایگاه صحابه و مردم آن عصر بدهد و مسیر حق و باطل را نمایان سازد./999/ر