۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۰
کد خبر: ۴۳۶۱۱۳
هجوم به ارزش‌ها؛

مروری بر وقایع تلخ مرتبط با حقوق‌های نجومی

آن طرف اما پول برای ازدواج و اشتغال نبود چون خزانه خالی بود اما پول برای اوقات فراغت فرزندان فلان مسؤول بود چون دشمن مشغول کار بود. آن دیوار داشت به دیوار بی‌اعتمادی تبدیل می‌گشت. باید فکری ‌کرد. باید دوباره برخی مسؤولان را به ریل اصلی انقلاب برگرداند.
حقوق

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی از همان بدو تولدش مورد هجمه‌های مختلف قرار گرفت؛ انقلابی که مردمی بود، آن‌ها با آرزوهای مختلفشان همراه با امام فریاد سرنگونی رژیم را سردادند. برای این کار خود هم هزینه‌های زیادی روی دستشان ماند. بماند عده‌ای نان به نرخ روز خور را که در هر زمان منافع‌شان بر همه چیز برتری دارد اما مردم پابرهنه به ستوه آمده بودند از نا‌عدالتی فریادشان به آسمان بلند بود اما در سکوت...

 

انقلاب سرعت گرفت. نان به نرخ روز خورها اما در حیرت ماندند که کدام طرف را ترجیح دهند. منافعشان در خطر بود اما مردم تصمیمشان جدی بود، همراهی با امامشان و به حقیقت برای بیرون راندن دیو بی‌عدالتی امت واحده گشته بودند. مال و جان و هر چه داشتند را در این راه به میدان آوردند برایشان حرف امام حجت بود و بس.

 

انقلاب که پیروز شد ولی همان‌ها که نان به نرخ روز بودند جلو آمدند. دیگر حیرتشان تمام شده بود. زمزمه‌ای در میان‌شان بلند شده بود. وقتی دقت می‌کردی متوجه می‌شدی که مدعی بودند، اما پابرهنگان مثل همیشه تاریخ مظلوم و بی‌ادعا...

 

نوزاد انقلاب هنوز چندی از تولدش نگذشته بود که غائله‌های گنبد و پاوه و مناطقی از خوزستان را برایش پیش آوردند. قدم برنداشته بود که شاهد موج ترور‌هایی بود که مقامات مکتبی‌اش هم‌چون شهیدان رجایی و بهشتی را از ملت می‌گرفت. تازه جان گرفته بود که کودتای نوژه را طرح ریزی کردند اما خدا حواسش به ملت رنج دیده بود. طرح حمله نظامی به طبس را ساماندهی کردند آنجا هم دست غیب الهی یاری‌گر مردم گشت.

 

با تجاوزی آشکار حمله نظامی گسترده‌ای را علیه‌اش آغاز کردند؛ حمله‌ای که آمده بود در یک هفته پرونده انقلاب را مختومه نماید اما مردم انقلابی نگذاشتند که انقلاب پرچمش بر زمین بیافتد. آمدند همان‌ها بودند؛ همان پاپرهنگانی که ادعا نداشتند، اما خدا داشتند...

 

دشمن بی‌کار نبود. روزی همه‌کاره‌ی کشور بود و مردم بیرونش کرده بودند و این وضع برایش قابل تحمل نبود که نظاره‌گر باشد و ببیند که چگونه حامی اصلی‌اش در منطقه اکنون خطش را نمی‌خواند. طرح‌های سرنگونی انقلاب بود که یک به یک اجرا می‌شد اما این نهال ریشه دوانیده بود و تکان نمی‌خورد. مردم همچنان کوهی استوار مراقب بودند تا دست‌آوردشان آسیب نبیند اما باز همان‌ها که نان به نرخ روز خور بودند پیداشان شده بود. دنبال پست و مقام بودند. هدف‌شان خدمت بود اما خدمتی که ارزش داشته‌ باشد نه برای پا برهنگان بلکه برای برخی دیگر...

 

روزگاری خدمت بی‌منت بود همان روزگار که رجایی بود با خودش از خانه غذا می‌آورد می‌گفت: نباید از بیت‌المال استفاده نا‌به‌جا شود یک عده می‌خندیند...(2)

 

دیری نپایید امام پابرهنه‌گان و کوخ نشینان از میان آن‌ها رفت. مدتی گذشت صدایی به گوش می‌رسید «توصیه مانور تجمل به مسؤولان»(3) شوخی‌اش هم خوب نبود اما دشمن برنامه داشت... شد...

 

توجیهات زیبا کم‌کم دیوار ایجاد کرد. آری فاصله‌ای اتفاق می‌افتاد. مسؤلان... مردم عجیب بود اما به راحتی اتفاق افتاد. ابتدا فاصله فقط در برخورد‌ها بود مسأله امنیتی بود اما کم‌کم چیزهای دیگری نیز در این فاصله‌ها اتفاق افتاد که دیگر قابل باور نبود فاصله اقتصادی...

 

آری تفکری نهادینه شده بود که مدیر باید پرستیژ مدیریتی داشته باشد حتی اگر کاری برای ملت انجام ندهد! ویژه‌خواری، استفاده از رانت و... پا برهنگان با فریاد دادخواهی می‌کردند اما در سکوت...

 

هجوم آغاز شده بود؛ هجومی بی‌سابقه علیه انقلاب و ارزش‌ها دشمن مشغول کار بود اما برخی مشغول کاری‌ دیگر... چنان اوضاع تغییر کرده بود و فاصله بین مردم و برخی مسوؤلان زیاد شده بود که یک عده، مفت‌خواری از بیت‌المال را حق خود می‌خواندند. آن طرف اما پول برای ازدواج و اشتغال نبود چون خزانه خالی بود اما پول برای اوقات فراغت فرزندان فلان مسؤول بود چون دشمن مشغول کار بود. آن دیوار داشت به دیوار بی‌اعتمادی تبدیل می‌گشت. باید فکری ‌کرد. باید دوباره برخی مسؤولان را به ریل اصلی انقلاب برگرداند./993/704/ر

 

نگارنده: محمد خاکپور

..................

پی نوشت:

1 ـ مقام معظم رهبری: موضوع حقوق‌های نجومی، در واقع هجوم به ارزش‌ها است2/4/95

2 ـ ازخصوصیات شهید رجایی نکات ناگفته و ساده زیستانه بسیار است، یکی از نمونه ها چنین است: به رغم اصرار دوستان و همکاران هیچگاه حاضر نشد در استفاده از وسائل رفاهی که از سوی تعاونی ها در اختیار مردم قرار داده می‌شد برای خود امتیازی قائل گشته و بهره‌ای از آن را نصیب خود سازد. (کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید محمد علی رجائی،ص34)

3 ـ طرفداری کردن از حقوق اشراف و سوق دادن مدیران ارشد دولتی به سمت و سوی اشرافی گری در جامعه پساانقلابی ایران نخستین بار توسط نیروهای «تکنوکرات» فعال شده در دولت آقای هاشمی رفسنجانی جرقه خورد و فسادهای عظیم شهردار وقت که اطرافیان رییس جمهور نیز خود به کرات از آنها دفاع کرده اند سنگ بنای عبور از عدالت اجتماعی برای به کرسی نشاندن فن سالاری را گذاشت.(http://www.rajanews.com/news/245643)

ارسال نظرات