حوزه علميه قم؛ امیدها و انتظارهایی که از آن میرود
افتخارات تاريخي حوزه علميه قم از پرورش عالمان، فقيهان، مفسران و متكلمان تا تبديل شدن به حوزه علميه اول عالم تشيع و پايگاه اصلي تفكر و انديشه امام خميني(ره) از ابتدای نهضت انقلاب اسلامی تا مراحل پس از پيروزي آن، همه و همه فرصت هايي بوده که توفيقات و موفقيت هاي فراوانی را برای اين حوزه علميه توانمند و پر افتخاررقم زده است.
بدون ترديد،اين حوزه علميه كهن،فراز و نشيب هاي بسیاریرا در تاريخ خود شاهد بوده اما فرصت انقلاب اسلامي، حمايت امام راحل(ره) و به ويژه حمایت هایمؤثر رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در قريب سي سال اخير، سبب شكوفايي و رشد بسياري از استعدادها و توانايي هاي اين حوزه علميه شده است به گونه ای که حضور 80 هزار روحاني و طلبه در 60 مدرسه و 300 مؤسسه پژوهشي و 2500 استاد، تنها گوشه اي از سرمايه ارزشمند اين آشيانه آل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین)به شمار می رود.افزون بر این، روشن شدن چراغ ديانت و هدایت و گسترش ارزشهاي انقلاب اسلامي در بسياري از بلاد داخل و خارج كشور مرهون حضور علما، فضلا و روحانيان تربيت يافته حوزه علميه قم بوده است.
از آنجا كه شوراي عالي و مدير جدیداین حوزه علميه اخيرا تعيين و منصوب شدند، نگارنده به عنوان كمترين فرزند حوزه علمیه که سالياني محدود توفيق بهره مندي از حوزه علميه قم و اساتيد گرانقدر آن را داشته ام، بر حسب وظيفه و دغدغه مندی، مطالبي را به شرح ذیل به عرض می رسانم.
* قطعا حوزه علميه یامروز كه حاصل تلاش و مجاهدت هزاران عالم، استاد، انديشمند و روحاني متعهد و فاضل و برخوردار از صدها و بلکه هزاران امتیاز، ارزش، حسن و فضیلت است که افزون بر احصاء، ثبت و اطلاع از آن ها، مراقبت و مواظبت بر حفظشان یک مسؤولیت حتمی می باشد
چرا که الزاما دستیابی به هر افق و موفقیت جدید، مرهون حفظ و تحکیم این ارزشها و سنت های مدیریتی، آموزشی، پژوهشی، تربیتی و تبلیغی است و نمی توان کمترین تردید و غفلت در این زمینه را در محضر صاحب حوزه های علمیه، حضرت بقیه الله الاعظم(روحی و ارواح العالمین التراب مقدمه الفداء)پاسخگو بود زیرا کمترین بی توجهی، خسارات مهم و بزرگی برای حوزویان به دنبال خواهد داشت.
* همچنین، افزون بر پاسداشت و حفظ ارزشها و سنت های دیرینه،باید توجه داشت که بدون تردید شرایط کنونی حوزه علمیه داری نواقص،ایرادات و اشکالاتی است که اگر با دقت و تیزبینی توأم با صداقت و دلسوزی مورد توجه قرار گیرد، می تواند نقطه عطفی برای رشد، ارتقاء و تحول مفید و موثر حوزه علمیه باشد و فرآیند و برآیند دوره جدید شورای عالی و مدیریت جدید را پیشاپیش، قرین موفقیت های گسترده و عنایات ویژه پروردگار متعال و ائمه اطهار(علیه السلام)قرار دهد.
دغدغه این طلبه کوچک حوزه علمیه، اهم مطالبی است که باختصار و با الهام از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی تنظیم و تقدیم می گردد:
1- ضرورت تحول و مدیریت آن: «ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب ناپذیر است. تحول طبیعت و سنت آفرینش الهی است این را بارها مطرح کرده ام، گفته ام، تحول رخ خواهد داد ... اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه ی دین، مانع مردن می شود اما منزوی خواهد شد، روز به روز منزوی تر خواهد شد».(1)«تحول را مدیریت کنید.... تحول حتمی است؛ منتها دو طرف دارد: تحول در جهت صحیح و درست، تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. این وظیفه موثرین در حوزه است.... گفتیم باید تحول مدیریت شود، باید توجه شود که مایه ی علمی رقیق نشود، سطح مطلب شیخ پایین نیاید، سطح مطلب آخوند در اصول پایین نیاید. طلبه در خلأ دانایی نسبت به این مبانی که امروز در فقه و اصول با عناصر مهم و اثرگذاری هست قرار نگیرد، طلبه در خلأ قرار نگیرد».(2)
آنچه به نظر می رسد در دوره جدید، بیش از گذشته لازم است مورد عنایت قرار گیرد، هر دو موضوع «ضرورت تحول» و «مدیریت تحول» است؛ در سنوات گذشته شاید در زمینه تبیین و گفتمان سازی «ضرورت تحول» اقداماتی صورت گرفته و آثار و نتایج قابلی را هم به دنبال داشته است اما موضوع «مدیریت تحول» هنوز نتوانسته مسیر لازمبرای رشد و بلوغ خود را پیدا کند و چه بسا اقدامات و تصمیماتی به نام تحول در دستور کار قرار گرفته که به تعبیر دقیق رهبر معظم انقلاب ، موجب شده امروز طلبه در خلاء قرار گیرد.
2- عدم تفکیکوظایف اصیل حوزه و روحانیت از یکدیگر: «فلسفه حوزه علمیه، مردم اند؛ یعنی برای مردم است. ما اگر یک روز مردمی، مقلدینی و عاملین به دینی نداشته باشیم، اصلا وجود این همه فقیه و اینها هم لازم نیست، کار بی فایده ای است».(3)
شاید در یک سند مکتوب نباشد اما از لسان برخی از حوزویان و نخبگان حوزه به ویژه در سنوات اخیر شنیده شد که اولاً حوزه علمیه با روحانیت متفاوت است و ثانیاً حوزه علمیه نهاد آموزشی دین و معارف اسلامی و روحانیت، نهاد تبلیغی و اجتماعی دین است و در نتیجه چنین تصوری،حوزه از بسیاری از فرصت ها و مسؤولیت های اجتماعی و مردمی خود دور و در مرحله بعد، فعالیت های اجتماعی و حتی تبلیغی در حوزه یا از دستور کار حذف شد یا در ردیف اولویت های دوم و سوم قرار گرفت و در مراحل بعدی کار به جایی رسید که بسیاری از مراکز آموزشی و پژوهشی فعال در حوزه نسبت به امر مهم و خطیر تربیت و تهذیب نفس، کم توجه یا بعضاًبی توجه شدند.
در حالی که نهاد حوزه علمیه و روحانیت قابل تفکیک از یکدیگر نمی باشند؛ یک مدرسه علمیه در یک شهر کوچک،افزون بر اینکه پایگاه فراگیری و تعلیم دین و معارف اسلامی محسوب می شود، به عنوان جزو لاینفک تعلیم، همیشه به تربیت نیز اهتمام و حتی بسیاری از علما و اساتید حوزهبنابر آموزه های قرآنی و روایی،تأکید و سفارش بر تقدم امر تربیت و تهذیب دارند تا جایی که به صراحت اعلام می نمایند عدم موفقیت در عرصه معنویت و اخلاق، هر موفقیت علمی و آموزشی را در حوزه بی ثمر خواهد ساخت و بودند طلاب با استعداد و موفقی که در درس ها و بحث ها موفقیت داشتند اما به دلیل عدم توفیق معنوی، مورد سرزنش اساتید و علما قرار می گرفتند. بماند که همین مدرسه علمیه در شهرستان، یک پایگاه و ملجأ دینی و معنوی برای آحاد مردم و اقشار گوناگون است و از تأمین مبلّغ برای نیازهای دینی گرفته تا حضور و امدادرسانی در حوادث و اتفاقات به مردم خدمت رسانی می نماید.
بنابراین مراقبت بر این موضوع لازم و ضروری است تا خدای ناکرده، انشعاب و انحراف در هویت حوزه علمیه و روحانیت بوجود نیاید. شاید فاصله گرفتن نهادهایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی از رسالت های اصیل و تاثیرگذاری های عمیق، از یک طرف و بی مسؤولیتی و عدم اشراف مدیریت حوزه به این مراکز، از آثار سیاست نانوشته تکفیک روحانیت از حوزه باشد.
3- توجه به افق تمدن اسلامی:«این نسل نو باید بر افق های دور و آینده که همان تشکیل تمدن نوین اسلامی است، متمرکز شود و فقط آینده نزدیک و جلوی پای خود را نبیند»(4)، «خط کلی نظام اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی است.... نقش آفرینان اصلی در این عرصه چه کسانی هستند؟... برای ایجاد یک تمدن اسلامی – مانند هر تمدن دیگر – دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان؛ فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است،. یک اقیانوس است....... شرط دوم پرورش انسان است، حال آن جایی که فکر و انسان باید تولید شود،ببینید نقش آفرینان چه کسانی هستند... این نقش، نقش یگانه است. نقش آفرینی را به علمای دین منحصر نمی کنیم اما جایگاه نقش آفرینی علمای دین را از همه ی جایگاه های دیگر برجسته تر میبینیم»(5)،«باید در تصمیم گیری ها و موضع گیری های خود، حتما مؤلفه آرمان ها و اهداف، راهبردهای عمومی و کلی و واقعیات را در نظر داشته باشند»(6)، «یکی از نیازهای جدی حوزه، تدوین چشم انداز و برنامه راهبردی است»(7)، «برای این ملت، قضیه ی بنای یک نظام و تمدن اسلامی و یک تاریخ جدید، یک قضیه جدی است، آن را جدی بگیرید یک وقت در کشوری یکی کودتا می کند و نظامی بر سر کار می آید، آن نظام، چند صباحی هست بعد هم می رود یا یکی دیگر از او تحویل می گیرد و همه چیز به حال اول بر میگردد اما آنچه در ایران اتفاق افتاد مسأله یک حرکت عظیم در مقیاس جهانی است»(8).
این ها بخشی از بیانات و تأکیدات رهبر معظم انقلابدر موضوع افق و آرمان های تمدن نوین اسلامی در طول سالهای گذشته است. بدون شک، انس و معرفت نسبت به یک آرمان و هدف بلند می تواند در بسیج، سازماندهی و تحکیم توان و قوای فردی و جمعی یک جامعه و گروه بسیار تأثیرگذار باشد؛ اسناد و مدارک تاریخی از صدر اسلام تاکنون حاکی از این است که آرمان های اسلام،از نبوت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)تا امامت و ولایت امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام)،مهدویت و انتظار حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) و آرمان انقلاب اسلامی برای سرنگونی رژیم پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی به منظور گسترش اسلام و عدالت،تا حدی مورد استقبال مردم قرار گرفته که تا تحمل اسارت، تبعید، شکنجه و شهادت حاضر به فداکاری و همراهی با این آرمان ها شده اند.
اما در رابطه با آرمان تمدن نوین اسلامی باید بپذیریم که گفتمان سازی متناسب، به ویژه بابهره مندی از منطق و ادبیات دینی و حوزوی، حضور و تأکید عالمان تراز اول حوزه علمیه، تنظیم برنامه های میان مدت و کوتاه مدت و اجرای متناسب با افق تمدن نوین اسلامی، در حوزه علمیه اتفاق نیفتاده است و آرمان های ارائه شده کنونی نمی تواندتبلور و خروش استعدادهای عظیم حوزویان را بدنبال داشته باشد.
4- پرهیز از تقلید روشهایمدیریتی دیوان سالارانه: حضرت آیه الله العظمی خامنه ای در دیدار اعضای شورای عالی حوزه علمیه کشور در 14شهریورماه 91، روح حاکم بر حوزه های علمیه را تربیت علمای وارسته دانستند و در تبیین لوازم صورت و قالب فعالیت های حوزه های علمیه، بر مواردی همچون پرهیز از تقلید روشهای مدیریتی دیوان سالارانه، گسترش تشکیلات اداری، موازی کاری و مدرک گرایی تاکید کردند.
به نظر می رسد یکی از حلقه های زنجیره تحول و مدیریت تحول که حداقل در 10 سال اخیر نادرست تنظیم شده است، موضوع روش مدیریت، غرق شدن در بروکراسی اداری و افزایش و گسترش ساختارهای اداری و نیروی انسانی اداری است که اگر جریان مدیریت حوزه از سایر آسیب ها در امان بود و مصونیت داشت همین یک آسیب می توانست ضربه های بزرگی را به جریان اصلی و بدنه عمومی حوزه وارد سازد.
دور شدن تعداد قابل توجهی از فضلا و روحانیان از رسالت های اصیل حوزوی، گرفتار ساختن آنها به آداب و الزامات اداری و بروکراسی و تحمیل عوارض آن بر امور طلاب و مدارس علمیه کار را به جایی رسانده که یک کار جزئی و ابتدایی یک طلبه جوان یا یک روحانی کهنسال یامدیر یک مدرسه علمیه که می توانسته با بررسی اولیه یک فرد و نهایتا تصمیم گیری فرد دیگری تعیین تکلیف شود، گرفتار مراحل متعدد و بعضاً پیچیده ای شده که نه تنها امیدی برای طلبه، روحانی و مدیر نسبت به حل مسأله و مشکلشان نمی گذارد بلکه چه بسا دست اندرکاران و مسؤولان ذی ربط هم ناامیدی مضافی در چاره جویی و حل این نوع مسائل پیدا کرده و راهکاری جز تشکیل کمیته، کمیسیون، اداره کل، معاونت و ..... پیشنهاد نمی کنند.
آنچه در این سالها از گسترش دیوان سالاری در حوزه علمیه مشاهده شده نه تنها تلقی اقدامی برای ایجاد نظم در حوزه نبوده بلکه این روند اداری باعث ایجاد بی نظمی ها و اختلال هایی در روند حوزه و امور طلاب و حوزویان نیز گردیده است. افزون بر اینکه به قدری روند این ساختار، حجیم و رو به فزونی است که به نظر می رسد حفظ و اداره این ساختارها و سازمان ها خودش به صورت مستقل، به یک اولویت تبدیل شده و با این وجود،گذشته از هزینه زیاد مالی و غیرمالیکه این روش مدیریتی به دنبال داشته است،دیگر کمتر نوبت به اداره حوزه و حوزویان می رسد.
5- پرهیز از مدرک گرایی: «بنده جزو کسانی هستم که از اوایل بر روی مدرک مستقل حوزه ای تکیه کردم؛ الان هم اصرار دارم مدرک؛ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارتعلوم. چون اعتبار حوزه عمیق تر، ثابت تر و مهمتر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش، حوزه مدرک بدهد اما مدرک زدگی، آفت مدرک است. طلبه برای مدرک درس بخواند، این عیب بزرگی است. این همان خط میانه ی تحول است؛ این مدیریت تحول در زمینه مدرک. مدرک بدهید اما از مدرک گرایی و مدرک زدگی که ما همیشه آن را عیب تعلیمات جدید میدانستیم، پرهیز کنید»(9).
اکنون چه کارنامه قابل ارائه ای از عملکرد چند دوره شورای عالی مدیریت حوزه از موضوع و جریان مدرک در حوزه علمیه وجود دارد؟ آیا حقیقتا مدرک حوزه بر اساس مبانی، ارزشها و روشهای حوزه، تنظیم، تصویب و ارائه می شود یا تأثیرات مدرک دانشگاهی بر مدارک حوزه بسیار زیاد است؟ آیا بدنه عمومی حوزه از موضوع مدرک یک تلقی تمام و کمال علمی با همه مدارج آموزشی و پژوهشی دارند یا اینکه مسأله مدرک به شکلی در آمده که نه تنها تداعی علمی ندارد بلکه برای رسیدن به آن به راحتی باید خیلی از اعتباریات را پذیرفت و تن داد تا به مدرک حوزوی رسید آیا گره زدن بسیاری از فعالیت های درون حوزوی و درون دینی به موضوع مدرک، کاری مفید و مؤثر بوده است؟ آیا اعزام روحانی طرح هجرت و مستقر برای انجام وظیفه مقدس تبلیغ در روستا با وجود داشتن پرونده رسمی در حوزه و کارنامه آموزشی اما الزام به داشتن مدرک علمی از سوی سازمان تبلیغات اسلامی، از نشانه های مدرک زدگی نیست؟
طولانی شدن روند بررسی صلاحیت عمومی و تصویب موضوع و استاد راهنمای پایان نامه تا بیش از یک سال و وجود یک لیست چند هزار نفری در متقاضیان مدرک، چه پیامی را از عملکرد حوزه در ارائه مدرک می تواند منعکس کند؟آیا الزاماتی که طلابافزون بر روند عمومی تحصیل، برای بدست آوردن مدرک با شرایطی که توسط قاطبه اساتید ارجمند حوزه پذیرفتهنیست و به همین دلیل صرفا طلبه در هنگام نیاز به مدرک(از قبیل اخذ نمره برخی از دروس برنامه درسی یا تدوین رساله و پایان نامه)، درصدد تأمین و رفع آنها بر می آید، لازم و ارزش است؟ اگر هست چرا در متن تحصیل حوزه به گونه ای تنظیم و پیاده نمی شود تا طلبه فقط برای مدرک به آنها محتاج نشود و عملا تب مدرک گرایی افزایش نیابد.
6-ضرورت ایجادرشته های تخصصی: «حوزه باید به سمت تخصصی شدن پیش برود خوشبختانه الان کارهایی شده و اقدامات مقدماتی، انجام گرفته است، اما باید جدیت بیشتری بشود»(14).
در اصلِ ضرورت تخصصی شدن و نیزارزشمندی برخی اقدامات صورت گرفته در این راستا (از قبیل راه اندازی رشته تخصصی تفسیر قرآن کریم، کلام اسلامی، فقاهت و ...) تردیدی نیست اما آنچه در این موضوع پس از سال ها اجرا و تجربه خود را نمایان می سازد اشکالات عمده ای است که حکایت از مبادی، مبانی و نتایج ناقص موجود در این موضوع دارد؛ برخی از رشته های تخصصی ایجاد شده نمیتوانند پایه مستقل یک رشته باشند بلکه باید در ارتباط با یک رشته تعریف شوند و بیشتر ماهیت گرایش را دارند مانند رشته مهدویت که طبیعتا باید از گرایش های کلام اسلامی تعریف شود. همچنین رابطه رشته های تخصصی با سایر تکالیف مورد انتظار مرکز مدیریت از طلاب، روشن نیست. طلبه تعهداتی را به مرکز تخصصی دارد و تعهداتی را به مرکز مدیریت و نوعا این دو مرکز بنای هماهنگی بایکدیگر را ندارند و در این میان همچنان طلبه و بلکه حوزه است که خسارت می بیند. ارزش ها و سنت های تحصیلی رایج در حوزه (مانند پیش مطالعه ، مباحثه و ....) غالبا به دلیل حجم بالای تکالیف در این مراکز تخصصی، به حاشیه می رود.از سوی دیگر، مقاطع تعریف شده به ویژه طول دوره رشته های تخصصی آن هم دو ساله یا سه ساله در سطح 2 ، نتوانسته خروجی های مؤثر و متناسب با اهداف مورد انتظار را به دنبال داشته باشد.
7- عدم تقلید از نظام دانشگاهی: «ممکن است یک معنای غلطی از تحول اراده بشود و فهم بشود، که حتما باید از آن پرهیز کرد. تحول به معنای رها کردن شیوه های سنتی بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم وتبدیل شدن این شیوه ها به شیوه های رایج دانشگاهی امروز نیست، این چنین تحول و تغییر و دگرگونی ای، غلط اندر غلط است؛ این عقبگرد است. امروز شیوه های گوناگون سنتی قدیمی ما دارد در دنیا شناخته می شود، بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار دارند همین شیوه ها را رایج می کنند. ما شیوه های دانشگاهی خودمان را که بر گرفته و نسخه نویسی شده ی از شیوه های قدیمی غربی است بیاوریم در حوزه حاکم کنیم، نه ما این را تحول نمیدانیم»(13).
از مسأله های مهمی که نیازمند بازنگری و توجه ویژه شورای محترم عالی و مدیر ارجمند حوزه علمیه است، شناسایی پنجره ها و منفذهایی است که روشهای غیر اصولی دانشگاهی به حوزه وارد می شود. به ویژه اینکه مدیر محترم جدید حوزه با تجربه سال ها مسؤولیت جامعه المصطفی(ص) العالمیه، مسؤولیت خطیر حوزه علمیه را عهده دار شده اند، توجه و تأکید مضاعف ایشانبه این مهم را می طلبد چرا که در المصطفی، آسیب های نظام دانشگاهی بیش ازحوزه علمیه است و اگر در این مقطع برای این آسیب حوزه، چاره ای اندیشه نشود شاید در آینده خیلی دیر باشد و هزینه های بسیار زیادی برای حوزه داشته باشد. باید با صداقت بپذیریم که آسیب تقلید از روش دانشگاهی، صرفا به یک آسیب محدود نمی شود و بسیاری از آسیب های آموزشی، پژوهشی، تربیتی، تبلیغی و هویتی و....... به همراه این تقلید به حوزه و حوزویان تحمیل خواهد شد.
8- تحول در علوم انسانی و پاسخ به نیازهای نظام: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است، متکی بر جهان بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد، وقتی اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت و غیره قرار میگیرند. حوزه های علمیه و علمای دین پشتوانه هایی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند و آنها را در اختیار بگذارند»(15).
ملاحظه می فرمایید جایگاه مسأله تحول در علوم انسانی بسیار حائز اهمیت است، البته اگر توانسته بودیم در گفتمان سازی افق ایجاد تمدن نوین اسلامی، اقدامات لازم را انجام دهیم، اکنون تکلیف موضوعاتی از قبیل تحول در علوم انسانی روشن تر بود. عدم توجه بایسته در این موضوع از یک سو، موجب چالش هایی در بیرون حوزه علمیه شده است، از جمله اینکه تا وقتی چرخ زندگی مردم و اداره جامعه ذیل عنوان حکومت اسلامی می چرخد و در عین حال نارسایی های فراوانی وجود دارد، خواسته یا ناخواسته بسیاری از نارضایتی ها و اشکالات متوجه حوزه علمیه می شود زیرا اگر نسخه مدیریت بر مدار دین باشد نباید به این میزان مشکل وجود داشته باشد.
با گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز مسائلی از قبیل بیمه، مالیات، قانون کار، تعلیم و تربیت، هنر، حقوق سیاسی، اقتصاد و .... با وامداری حداکثری به نظام لیبرال دموکراسی در کشور اجرا می شود اما این دین و حوزویان هستند که باید هزینه های آن را پرداخت کنند. در همین شرایط سخت فشار مشکلات معیشتی و اقتصادی که در زندگی مردم و تولید، صنعت و تجارت کشور بوجود آمده است، وقتی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، سیاست های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ و تبیین فرمودند و تأکید مکرر بر آن داشتند آیا حوزه علمیه توانست دو نسخه اجرایی از بخش های این سیاست ها را از دریچه تحول در علوم انسانی(به عنوان مثال در بخش استفاده از منابع داخلی و ایجاد فرصت های اشتغال) تدوین و ارائه کند؟.
روی دوم سکه آنجاست که وقتی طلبه جوان با شوق و مستعد که با آرمان خدمت به اسلام و انقلاب به حوزه آمده است، میبیند نمی تواند در مقابل نیازهای جامعه خود نقش آفرینی کند، مشکلات دیگری بوجود می آید. به نظر می رسد حلقه مفقود در این موضوع این باشد که تلاش ها و زحمات های گسترده صورت گرفته عمدتا صرف تحقیقات بنیادین و انتزاعی(که طبیعتا مسیر طولانی را می طلبد و به لحاظ اجرایی و عملیاتی هم فاقد مسؤولیت است) می شود.
خوب است در این بخش، باب پروژه های مشترک تحقیقاتی میان حوزه علمیه و دستگاه های مختلف نظام مشخصا در مسأله های مورد نیاز آغاز شود چه اینکه تجربه های خوب و موفقی از این روش در بخش دفاعی کشور صورت گرفته است و می تواند به عنوان الگو مورد استفاده قرار گیرد.
9- استقلال مالی حوزه های علمیه شیعی:«سازمانی را که به هیچ یک از دستگاههای قدرت، از لحاظ مالی متکی نیست نمی شود به راحتی از میان برد. روحانیت برادران اهل سنت ما در کشور های اسلامی، نان خور دستگاههاست و نمی تواند با دستگاه ها مخالفت کند. روحانیت مسیحی هم چیزی شبیه به همین است. خصوصیت روحانیت شیعه این بوده که از لحاظ مالی و ارتزاق زندگی به دستگاه های حاکم متکی نبوده، لذا زبانشان باز بوده است»(10)، «روحانی شیعه فقط متصل به مردم و برای مردم و در شؤون روحانی{در} خدمت مردم است لذا تغذیه مالی روحانیون هم از مردم است. بارها بعضی از آقایان معتبر و معروف قم، به بنده گفته اند که شما بیایید از منابع دولتی، برای حوزه ها، یک بخشی را به عنوان شهریه، جدا کنید. بنده سالهاست با این قضیه مخالفت کرده ام و گفته ام {این کار را} نمی کنم، خودمن هم کهشهریه میدهم از وجوهات می دهم»(11).
«تقویم مالی و کیفیت تحصیل پول برای حوزه، یکی از چیزهای مهم است. واقعا چگونه باید برای حوزه پول تحصیل کرد تا بشود این کار را انجام داد ... برای یک جمع به این عظمت – آن هم نه فقط کار اداری بلکه حتی اعاشه این مجموعه – این پول زیادی نیست بلکه یقینا این پولها در آینده..... کم هم خواهد بود. امروز برای کارهای کوچک تر از این، مبالغ گزاف تر از این خرج می شود. حوزه علمیه {با این هزینه اندک} برای تهیه آن مانده است! باید جایی پیدا کرد. البته پول دولتی نباید باشد، این بمناسبت مبنایی است که این را گذشتگان ما هم گفتند، بنده هم عن ظهر القلب این را قبول دارم و به این معتقدم. البته کسانی هستند که الان هم معتقد نیستند می گویند باید دولت پشتیبانی کند به نظر ما پشتیبانی دولت، به صورت دادن مرسوم شهریه و پول نباید باشد.... حمایت های دولت از نحوه دیگری است. پول حوزه از جای دیگری باید تأمین شود که بهترین شیوه اش هم، همین است که یا اوقاف تضمین شده مسلمین باشد – مال خود حوزه باشد و هیچ شبهه در آن نباشد، با روش درست، سرمایه گذاری های اوقافی شود که متعلق به اشخاص هم نباشد – یا اینکه همین وجوهات، کیفیتش، تصحیح بشود، طوری بشود که بتواند جواب بدهد. من گمان می کنم بسیارند کسانی که اگر ببینند حوزه چه کارهایی می کند. حرفی ندارند که تبرعات زیادی هم بدهند»(12).
به نظر حقیر آنچه در این موضوع لازم به گفتن است در بیانات رهبر معظم انقلاب آمده است. اضافه بر این نگران هستم از ترکیب جملات و مطالب بنده شباهتی با سخن و مواضع افراد ضد انقلاب و ضد اسلام ایجاد شود؛ افرادی که فقط از سرکینه با اسلام و انقلاب اسلامی، مطالب از اساس کذب را ردیف می کنند و دروغ های بزرگی را به حوزه نسبت می دهند حتی مصاحبه یک وزیر محترم و مقایسه اعتبارات دولتی دستگاههای دینی و حوزوی با سایر دستگاههای فرهنگی،در حالت خوشبینانه، از مصادیق ناآگاهی و بی توجهی است زیرا حوزه های علمیه فقط مأموریت و رسالت فرهنگی صرف ندارد که بتوان آنها را فقط با دستگاههای فرهنگی مقایسه کرد؛ کارکردهای حوزه شامل آموزش عمومی، آموزش عالی، پژوهشی، فرهنگی تبلیغی و .... است و آنچه تاکنون از بودجه دولتی به نهادهای حوزوی اختصاص یافته است، به تعبیر یکی از مسؤولان برای همه حوزه های علمیه از یک دانشگاه تهران هم کمتر است. اما سخن در این است که روند همین اعتبارات مثلا در 10 سال اخیر کاهش یافته است؟ آیا برنامه مدون و مصوبی برای گسترش منابع مالی غیردولتی در حوزه وجود دارد؟ آیا تاکنون از طریق دولت و مجلس، طرح یا لایحه ای برای حمایت از منابع مالی غیر دولتی حوزه از قبیل وقف، نذر، حبس، وصیت و سایر وجوه خیریه، پیشنهاد و درخواست شده است؟ به نظر می رسد با همه تأکیدات و توجهاتی که در این مسأله مورد نظر حضرت آیه الله العظمی خامنه ای و مراجع و بزرگان حوزه بوده و هست، روند طی شده و موجود در جذب منابع مالی حوزه، روند مطلوبی نیست و نگرانی های زیادی در این باره وجود دارد.
10- حوزه علمیه انقلابی: «اگر حوزه علمیه قم نبود، حرکت امام رحمه الله شاید به موفقیت نمی رسید و این نشان دهنده ی نقش حوزه علمیه ی قم در شکل گیری و استمرار انقلاب اسلامی است»(16)، «اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان اسلامی و انقلابی بماند باید حوزه ی علمیه، انقلابی بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند نظام در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت»(17).
در این بخش نباید از تلاش، مجاهدت و دستاوردهای حوزه علمیه قم در پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی غفلت داشت؛از همراهی مراجع معظم تقلید، علمای بزرگوار، اساتید محترم و طلاب عزیز با نهضت امام خمینی(ره)از ابتدا تا به امروز در همه عرصه ها و سنگرها (که محکم ترین سند آن، آمار شهدای عزیز روحانی است که در مقایسه با سایر اقشار 10 برابر بیشتر هستند) تا تبعید و شکنجه توسط دژخیمان پهلوی، ترویج فکر و اندیشه و مرجعیت امام خمینی(ره)، انتشار پیام انقلاب اسلامی به همه نقاط کشور و حضور فعال در 8 سال دفاع مقدس، همه و همه گوشه ای از افتخارات این حوزه علمیه مقدس است اما چرا باید رهبر معظم انقلاب به حوزه ای برخوردار از همه ی این امتیازات، افق حوزه انقلابی و آثار و عوارض آن را متذکر شوند. اصل اینکه همه آرمانها و ارزشها نیازمند مراقبت، بازخوانی و تقویت در طول زمان هستند، پذیرفته شده است ولی دلیل و تأکید رهبری عزیز نمی تواند فقط از همین زاویه باشد؛ شاید زوایای دیگری هم برای تأکید بر انقلابی ماندن حوزه قم وجود دارد.
به نظر می رسد با همه افتخارات و امتیازات انقلابی این حوزه، حداقل در سالهای اخیر فاصله و زوایه هایی مشاهده شده که اگر به دقت مورد توجه واقع شود، شاید بیش از گذشته نگرانی بزرگان حوزه را در این موضوع به دنبال داشته باشد. پیش از اشاره به برخی از مصادیق، لازم است تصریح کنم یکی از آسیب هایی که در مسیر حوزه انقلابی وجود دارد این است که مصوبات و اقدامات اداری، ساختاری و بعضا ایجاد کمیته، کمیسیون، اداره، موسسه و یا اعطای برخی امتیازات مادی، برای برخی نیروهای انقلابی و ایثارگر، مصداق اقدامات مرتبط با حوزه انقلابی تلقی شده و از اصل موضوع غفلت شود.
به نظر حقیر، همان طور که در خرداد42 حوزه علمیه قم در کنار قیام و خروش امام(ره)به میدان آمد و یک عمر همه هزینه های همراهی با انقلاب و امام(ره) را پرداخت نمود، امروز هم نیازمند مدیریت و سازماندهی ای هستیم که حوزه علمیه قم به ویژه مدرسین، فضلا و طلاب جوان با همان شور و اشتیاق دهه چهل و پنجاه در وسط میدان و همراه نظام اسلامی و رهبری معظم انقلاب باشند تا برای رسیدن به افق حوزه انقلابی، اطمینان نسبی داشته باشیم.
سند چشم انداز افق 1404 ، بیداری اسلامی، نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری، جنبش عدالت خواهی، مرجعیت انقلابی، تحول در علوم انسانی، فتنه 88 ، نفوذ، انحراف در اندیشه و خط امام، بروز شعیه انگلیسی، گسترش روحیه بی تفاوتی نسبت به انقلاب و نظام و .... از نمونه موضوعات و اولویت هایی است که رسیدگی به آن ها نیازمند استمرار حضور حوزه انقلابی قم ونقش آفرینی موثرترآناست و البته در این بین با همه مسؤولیتی که متوجه شورای عالی و مدیریت حوزه می باشد، حتما باید این مطالبه انقلابی از نهادهایی همچون سازمان تبیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، تیپ امام صادق(علیه السلام) و بسیج طلاب و روحانیون در دستور کار قرارگیردکه بنا دارند چه سهم و مسؤولیتی را در موضوع حوزه انقلابی متقبل شوند؟ البته باز هم لازم است از محضر همه مراجع معظم تقلید، علمای بزرگوار، اساتید گرانقدر، روحانیان و فضلای ارجمند، سلف صالح حوزه علمیه،طلاب عزیز و به ویژه اعضای محترم شورای عالی و مدیران محترمی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز با تلاش و مجاهدت خود بانی و حامی حفظ و انتقال این میراث مکتب امام صادق(علیه السلام) به نسل کنونی بوده اند تشکر و حق شناسی داشته باشیم.
منابع:
1. بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور 8/9/86
2. همان
3. حوزه و روحانیت در نگاه رهبری25
4. بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام 31/2/93
5. بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 14/7/79
6. بیانات دردیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری 14/6/92
7. بیانات درديدار اعضاي شورايعالي حوزه علميه قم 5/8/89
8.در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان 11/8/73
9.بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور 8/9/86
10.بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان 10/8/74
11. بیانات در جمع روحانیون استان سمنان 17/8/85
12. حوزه و روحانیت در نگاه رهبری235
13. بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/89
14. بیانات در آغاز درس خارج فقه 31/6/70
15. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/89
16. بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم 25/12/94
17. همان/917/د102/ص