۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۳
کد خبر: ۴۴۱۷۳۸
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 54

دلالت حدیث غدیر بر ولایت امری و فرمانروایی امیرمؤمنان

آیت الله اراکی در ادامه بحث از روایات دالّ بر امامت اهل بیت(ع) به نقل از منابع روایی عامه گفت: ولایت ثابت شده برای حضرت علی(ع) در عبارت «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» به معنای محبّت نیست، بلکه به معنای ولایت امر و فرمانروایی است؛ همان معنایی که برای رسول خدا(ص) نسبت به اهل ایمان ثابت است.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در پنجاه و چهارمین جلسه سال تحصیلی 94-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز شنبه بیست و یکم فروردین ماه 1395 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد، در ادامه بحث جلسه قبل به طرح روایات معتبره‌ای از منابع روایی اهل سنّت پرداخت که با اشتمال بر عنوان «علیّ مولی المؤمنین» و عناوین قریب به آن بر امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله دلالت دارد.

 

وی با استناد به دلالت روایات مورد بحث و قرائن موجود در آن روایات و سایر روایات باب، مراد از ولایت در عبارت معروف «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» را ولایت امر و همان ولایتی دانست که برای رسول خدا نسبت به مؤمنین ثابت است و اختصاص معنای «محبّت و مودّت» به «ولایت» را در این عبارت مردود دانست.

 

تقریر مطالب پنجاه و چهارمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

 

بحث ما در عنوان پنجم بود؛ از عناوینی که در وصف حاکم بعد از رسول در روایات وارده از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بکاررفته است، گفتیم روایات مربوط به نصب حاکم بعد از رسول بسیار زیاد و با عناوین مختلف است؛ عنوان پنجم «علیّ مولی المؤمنین» است؛ دو روایت از ابن ماجه و دو روایت از ترمذی خواندیم.

 

در روایت اول که جلسه پیش خواندیم، ترمذی در ضمن روایت از رسول خدا چنین نقل می‌کند: «إنّ علیّا منّی و أنا منه و هو ولیّ کلّ مؤمنٍ بعدی»؛ گفتیم در این عبارت، کلمه «بعدی» قرینه‌ای خواهد بود که با آن معنای «ولیّ» تعیین می‌شود و مراد از ولیّ را «ولایت امر» اعلام می‌کند.

 

ادامه بحث؛ روایات مستدرک

 

بحث امروز مجموعه‌ای از روایاتی است که حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین به طرق مختلف نقل کرده است. روایاتی که تاکنون از ابن ماجه و ترمذی نقل کردیم در مجموع به چهارتن از صحابه رسول خدا می‌رسد. روایت اول از براء بن عازب، روایت دوم از سعد بن ابی وقاص، روایت سوم از عمران بن الحسین و روایت چهارم از زید بن ارقم بود؛ اکنون به روایات حاکم نیشابوری می‌پردازیم.

 

روایت پنجم

 

حاکم در مستدرک به سندش از زید بن ارقم نقل می‌کند.

 

«لمّا رجع رسول الله من حجّة الوداع و نزل غدیر خم أمر بدوحاتٍ فقممن فقال کأنّی قد دعیت فاجبت انّی تارکٌ فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض ثم قال إنّ الله عزّوجل مولای و أنا مولی کلّ مؤمن ثم أخذ بید علیّ رضی الله عنه فقال من کنت مولاه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه» مستدرک حاکم، چاپ دارالکتاب العربی بیروت، سنه 1429 هجری، حدیث 4671.

 

حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت می‌گوید: «هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه بطوله»؛ یعنی این حدیث شرایط صحّت را از دیدگاه بخاری و مسلم دارد؛ اگرچه آنها همه این حدیث را نقل نکرده اند.

 

تبیین برخی فقرات و مفردات

 

(1) «دوحات» جمع دوحه است. دوحه به درخت بزرگ پرسایه می‌گویند. در برخی اشعار شیعی از روز غدیر به یوم الدوح تعبیر شده است.

 

(2) «فققمن»؛ قمّ الشیء یعنی کنسه.

 

(3) «لمّا رجع رسول الله من حجّة الوداع و نزل غدیر خم أمر بدوحاتٍ فقمِمن»؛ وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از حج بازمی‌گشت در غدیر خم فرود آمد و دستور داد تعدادی از اصحاب زیر درختان بزرگی که آنجا بود را برای نشستن صحابه تمیز کنند.

 

(4) «فقال کأنّی قد دُعیت فاجبت» نزدیک است که من دعوت شوم از سوی خدا و اجابت کنم این دعوت را.

 

(5) «إنّی قد ترکتُ فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانّهما لن یتفرقا حتی یردا علیّ الحوض»؛ این بخش روایت همان حدیث غدیر است که قبلا بحث کردیم.

 

ولایت امر؛ معنای ولایت در روایت

 

در این روایت قرائن روشنی وجود دارد که مراد از «ولیّ» وقتی که می‌فرماید: «من کنت مولاه فهذا ولیّه» ولایت امر است.

 

(1) قرینه اول این است که فرمود: «من کنت مولاه فهذا ولیّه»؛ یعنی همان مولویّتی که من دارم همان شکل از مولویّت را علی بن ابیطالب دارد.

 

(2) قرینه دوم عبارت قبل از آن است که فرموده است: «إنّ الله عزّوجل مولای و أنا مولی کلّ مؤمن». این عبارت اشاره دارد به برخی از آیات شریفه قرآن کریم. می‌فرماید خدای متعال مولاست. آن مولویتی که خدا دارد برای من ثابت است و سپس می‌فرماید: «و انا مولی کل مؤمن» از این عبارت استفاده می‌شود که همان ولایتی را که خدا دارد رسول اکرم داراست. بعد می‌فرماید همین ولایتی را که من دارم علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دارد. این قرینه بر این است که ولایت امیرالمؤمنین همان ولایتی است که خدای متعال دارد.

 

(3) قرینه سوم حدیث ثقلین است که تمهیدی است برای بیان «من کنت مولاه فهذا ولیّه». می‌فرماید: «انّی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانّهما لن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض» گفتیم عبارت «فانّهما لن یتفرقا حتی یردا علیّ الحوض» دلالت بر عصمت اهل بیت علیهم السلام دارد؛ اهل بیت از کتاب خدا جدا نمی‌شوند و علی بن ابیطالب که مصداق بارز اهل بیت است مولای شماست؛ این نشان می‌دهد که مراد از ولیّ، ولایت امر است.

 

روایت ششم؛ روایت شاهد

 

حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث قبل می‌گوید شاهد بر صحّت این حدیث، حدیث دیگری است که آن حدیث هم بنابر شرط شیخین صحیح است.

 

حدیث دوم را حاکم نیشابوری به سند خود از سلمة بن کهیل از زید بن ارقم نقل می‌کند.

 

«نزل رسول الله بین مکّه و المدینة عند شجرات خمس دوحات عظام فکنس الناس ما تحت الشجرات ثم راح رسول الله عشیة فصلی ثم قام خطیبا فحمد الله و اثنی علیه و ذکّر و وعظ فقال ما شاء الله ان یقول ثم قال ایها الناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی ثم قال اتعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم ثلاث مرآت قالوا نعم  فقال رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه». مسترک حاکم، حدیث 4619.

 

تبیین فقرات حدیث

 

(1) «نزل رسول الله بین مکّه و المدینة عند شجرات خمس دوحات عظام»؛ رسول اکرم بین مکه و مدینه در محلی که پنج درخت بسیار بزرگ پرسایه وجود داشت فرود آمد.

 

(2) «فکنس الناس ما تحت الشجرات»؛ این عبارت لفظ «فققمن» در روایت را تفسیر می‌کند؛ یعنی مردم زیر درختان را تمیز کردند تا برای نشستن آماده شود.

 

(3) «ثم راح رسول الله عشیة فصلی»؛ حضرت نماز عصر را برپا کردند.

 

(4) «ثم قام خطیبا فحمد الله و اثنی علیه و ذکّر و وعظ فقال ما شاء الله ان یقول»؛

 

عبارت «ذکّر و وعظ فقال ما شاء الله أن یقول» قرینه بر صحّت نقلهایی است که در منابع ما آمده است؛ یعنی همان خطبه طویله غدیر که بسیار مهم است؛ ولی اینها چون غالباً دل چندانی به امیرالمؤمنین نداشتند اعتنا و اهتمامی به ذکر تمامی خطبه نداشتند. در مقابل، ائمه اطهار و رواّت دیگر همه خطبه را که بسیار مهم است نقل کرده اند.

 

(5) «ثم قال ایها الناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی»؛ دو چیز را بعد از خود در بین شما جا می‌گذارم اگر از آنها تبعیت کنید گمراه نمی‌شوید؛ در این بخش از حدیث، عدم گمراهی منوط شده است به تبعیت از کتاب و عترت. این بیان، یک زمینه سازی است.

 

(6) «ثم قال اتعلمون انّی اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ آیا اقرار دارید به اینکه من اولی بر انفس مؤمنین نسبت به خودشان هستم؛ مراد از این اولویت، ولایت امر است.

 

(7) «ثلاث مرّات»؛ یعنی حضرت این عبارت را سه بار تکرار فرمود.

 

(8) «فقال رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه»؛

 

ولایت و کلمه «مولاه» در عبارت «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» با قرائنی که در روایت وجود دارد صریح است در ولایت به معنی ولایت امر و فرمانروایی؛ این صراحت در معنا با توجه به مقدمات قبلی آن یعنی حدیث ثقلین و عبارت «اتعلمون انّی اولی بالمؤمنین من انفسهم» است؛ ولایت در این عبارت به همان معنایی است که قرآن کریم در آیه «النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم» برای رسول اکرم ثابت می‌کند.

 

جای هیچگونه تردیدی در دلالت روایت نیست؛ در سند این روایات هم جای تردید نیست؛ چون روایات زیاد است و «یقوّی بعضها بعضاً».

 

روایت هفتم

 

حاکم نیشابوری این روایت را به سند خود از ابن عباس از بریده اسلمی نقل می‌کند؛ در مورد بریده اسلمی در بعض روایات تصریح شده است که «کان یبغض علیّا». حاکم این حدیث را نیز همچون روایات قبل بر اساس شرط بخاری و مسلم صحیح می‌داند.

 

«عن ابن عباس عن بریدة الأسلمی قال غزوت مع علی إلی الیمن فرأیت منه جفوه فقدمت علی رسول الله صلی الله علیه و سلم فذکرت علیا فتنقصته، فرأیت وجه رسول الله صلی الله علیه و سلم یتغیر فقال یا بریدة ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم قلت بلی یا رسول الله فقال مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ».مستدرک حاکم، حدیث 4620.

 

با حضرت علی بودم. او فرمانده بود در غزوه‌ای در یمن؛ از او رفتاری دیدم که خوشایند من نبود؛ در برگشتن از غزوه خدمت رسول خدا رسیدیم و من از علی(ع) بدگویی کردم؛ رنگ روی حضرت تغییر کرد.

 

در این روایت هم با توجه به مقدمه «ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم»، تأکید است بر اینکه مراد از مولویّت، ولایت امر است.

 

 

 

روایت هشتم

 

حاکم روایت دیگری را از عمران بن حصین نقل می‌کند؛ این روایت به اسناد مختلف و بسیار نقل شده است.

 

«عن عمران بن حصین قال بعث رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و سلّم سریّة و استعمل علیهم على بن أبى طالب فمضى على فى السّریّة فاصاب جاریة فانکروا ذلک علیه فتعاقد اربعة من اصحاب رسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و سلّم إذا لقینا النّبى اخبرناه بما صنع علىّ قال عمران و کان المسلمون إذا قدموا من سفر بدءوا برسول اللّٰه صلّى اللّٰه علیه و سلّم فنظروا إلیه و سلموا علیه ثم یتطرقون الى رحالهم فلمّا قدمت السّریّة سلموا على رسول اللّٰه صلى اللّٰه علیه و سلم فقام احد الاربعة فقال یا رسول اللّٰه الم تر انّ علیّا صنع کذا و کذا فاعرض عنه ثم قام الثانى فقال مثل ذلک فاعرض عنه ثم قام الثالث فقال مثل ذلک ثم قام الرابع فقال یا رسول اللّٰه الم تر انّ علیّا صنع کذا و کذا فاقبل علیه رسول اللّٰه علیه و سلّم و الغضب یعرف فى وجهه فقال ما تریدون من على انّ علیّا منّى و انا منه و هو ولىّ کل مؤمن».

 

در غزوه یمن چهار نفر از کسانی که در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام بودند با هم قرار می‌گذارند و همداستان می‌شوند که پس از برگشت از غزوه به نزد رسول خدا بطور جداگانه و یکی بعد از دیگری بروند و از امیرالمؤمنین بدگویی کنند. اینها رسول خدا را فرد عادی و معمولی می‌دانستند و به گمان خود می‌خواستند به این شکل با بدگویی، امیرالمؤمنین را از چشم رسول خدا ساقط کنند.

 

می‌گوید قرار گذاشتیم که چهار نفر برویم و بدگویی کنیم. نفر اول رفت و حضرت رسول از او اعراض کرد. دومی هم همینطور. سومی هم همینطور. چهارمی بلند شد و گفت نمی‌بینی یا رسول خدا که علی چه کرد؟ رسول خدا غضب کرد و فرمود علی از من است و من از علی هستم و علی ولیّ هر مؤمنی است.

 

اینکه می‌فرماید: «علی ولیّ کلّ مؤمن» به این معناست که همان ولایتی که من بر مؤمنین دارم، علی هم همان ولایت را دارد؛ چون قبل از آن فرموده است: «علیّ منّی و أنا من علی» و این عبارت قرینه بر آن معناست.

 

بنابراین کلمه «ولّی» در این روایت هم به معنای ولایت امر است./836/د102/ل

ارسال نظرات