۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۱
کد خبر: ۴۴۲۴۶۱
درس خارج ولایت فقیه آیت الله نوری همدانی/ 57

احادیث ولایت فقها در عصر غیبت در منابع روایی موجود منعکس نشده است

استدلال آیت الله العظمی بروجردی بر عقلی بودن مساله ولایت فقیه دارای چهار مقدمه است: تاکید اسلام بر حفظ نظام اجتماع؛ ضرورت وجود رهبر برای اداره امت؛ آمیختگی سیاست با دیانت در اسلام و نصب فقها به عنوان جانشین ائمه (ع) در عصر غیبت برای رهبری و زعامت امت.
آیت الله بروجردی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، صبح شنبه 10 بهمن 1394 در جلسه پنچاه و هفتم درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) در مسجد اعظم قم، با اشاره به عظمت شخصیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در ایجاد تحول فرهنگی در حوزه علمیه قم و نقش این فقیه عالی مقام در پیشرفت دروس خارج فقه، استدلال ایشان را درباره نظریه ولایت فقیه تشریح کرد.

 

وی با یادآوری این نکته که ولایت فقیه در نزد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مساله ای عقلی است افزود: آیت الله العظمی آقای بروجردی در بحث ولایت فقیه در کتاب "البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر" چهار مقدمه ذکر می کند و به این نتیجه می رسد که  ولایت فقیه مساله ای عقلی است.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم، مقدمه اول را تاکید اسلام بر حفظ نظام اجتماع خواند و گفت: ایشام معتقد است در اسلام علاوه بر وظایف فردی و اخلاقی، وظایفی درباره حفظ نظام اجتماع و معاش مردم وجود دارد.

 

وی دومین مقدمه را ضرورت وجود رهبر دارای اختیارات برای اداره امور اجتماعی برشمرد و یاد آور شد: در اسلام یک فرد سیاستمدار و مدیر برای حفظ نظام اجتماع و اداره امور جامعه معیَّن شده است.

 

حضرت آیت الله نوری همدانی مقدمه سوم را آمیختگی سیاست با دیانت در اسلام دانست و اظهار داشت: در اسلام، سیاست مدن و تدبیر اجتماع از جهات معنوی و تبلیغ معارف جدا نیست.

این مرجغ تقلید، سیاست را بر خلاف نظام های لاییک و سکولار، از صدر اسلام با دیانت در آمیخته توصبف و تاکید کرد: آقای بروجردی در فرماید در اسلام، کسی که عهده دار امور سیاسی است، از کسی که امور دینی را اداره می کند، جدا نبوده است. نبی مکرم اسلام (ص) همراه با ابلاغ وحی و هدایت معنوی مسلمین، برای اداره امور حکومتی به فصل خصومات، نصب والیان، امور اقتصادی، اخذ واجبات مالی و امور نظامی و  انتظامی جامعه مدینه می پرداخت.

 

 مقدمه چهارمی که استاد درس خارج حوزه علمیه قم از نظریه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی تبیین کرد، معرفی ائمه هدی (ع) به عنوان خلفای پیامبر (ص) بود که در این باره بیان داشت: پیغمبر خدا (ص) عهده دار اداره شوون جامعه اسلامی و رهبری بود و حضرات ائمه معصومین (ع) از سوی پیغمبر اکرم (ص) معیَّن شدند تا تمام امور هدایت معنوی و سرپرستی امت اسلامی را انجام دهند.

 

حضرت آیت الله نوری همدانی سوال درباره تکلیف رهبری امت در عصر غیبت را مرتکز در اذهان شیعیان و اصحاب ائمه (ع) عنوان و تصریح کرد: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می فرمایند ذوات مقدس ائمه (ع) اخباری از غیبت به شیعیان می دادند و آنها را در این موضوع دغدغه مند می کردند تا جامعه شیعی آماد این امر حتمی شود.

 

وی افزود: در این صورت شیعیان نگران اداره آینده جامعه شیعی در شرایط غیبت بوده اند ولی چون امکان دسترسی مستقیم به امامان را نداشتند، در این باره از وکلا و اصحاب ائمه (ع) سوال می کردند و نیز مرتکز اذهان دانشمندان و اصحاب خاص امامان شیعه علیهم السلام همین پرسش بوده است. پس حتما راویانی مانند زراره و محمد بن مسلم از امام معصوم (ع) درباره آن  سوال کرده اند و قطعا کسانی توسط آن ذوات نورانی به عنوان رهبر و زعیم امت در غیبت معیَّن و منصوب شده اند.

 

این فقیه صاحبنظر در عرصه فقه حکومتی با اشاره به فقدان نصوص روایی درباره حاکم جامعه اسلامی در عصر غیبت در منابع روایی موجود خاطر نشان کرد: آیت الله العظمی آقای بروجردی معتقد است که پرسش های شیعیان و اصحاب درباره جانشین ائمه (ع) در عصر غیبت و پاسخ های ائمه هدی (ع) در این خصوص، در اثر عوامل تاریخی مانند دسیسه دشمنان و طواغیت، سوء تدبیر خودی ها، مرور زمان یا اهمال، در منابع روایی و جوامع حدیثی موجود در زمان حاضر نیامده و غیر از مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابی خدیجه، سند دیگر در این خصوص به دست ما نرسیده است.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان این که شارع راضی به اهمال تکلیف رهبری امت در عصر غیبت نیست، عنوان کرد: امام معصوم (ع) قطعا در پاسخ به سوالات شیعیان درباه آینده امت، کسانی را برای رهبری معیَّن کرده است. هم چنین  قطعا فقها برای این امر معرفی و منصوب شده اند و غیر از فقیه کسی نمی تواند عهده دار چنین اموری به نیابت از ذوات مقدس معصومین (ع) شود.

 

چکیده توضیحات حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه 56 درس خارج فقه ولایت فقیه بدین شرح در ادامه می آید:

 

مرور بحث

در جلسات قبل، پس از بحث درباره شواهد تاریخی دال بر انحراف مسلمانان پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، علل ضعف و عقب ماندگی کشورهای اسلامی و جوامع مسلمان را برشمردیم.

از آن پس مقدماتی درباره ولایت فقیه در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام بیان کرده و گفتیم ولایت فقیه یک مسئله فقهی است و  منظر فلسفی، کلامی، اعتقادی، قرآنی، روایی  و تاریخی می توان به آن پرداخت. 

 

در ادامه، از کلام نورانی امیر المومنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نمونه هایی در مورد ولایت فقیه ذکر کردیم.

 

عظمت شخصیت آیت الله العظمی بروجردی

 

آیت الله العظمی آقای بروجردی (ره) بسیار بزرگوار بودند. ایشان سال 24 و بنده سال 22 شمسی به قم آمدیم و تا سال 40 شمسی که از دنیا رفتند توفیق حضور در درس ایشان فقهً و اصولاً را داشتم.

 

تحول دروس خارج فقه با ورود آیت الله العظمی بروجردی به حوزه علمیه قم

 

قبل از اینکه ایشان به قم بیایند معمولا در حوزه های علمیه بحثهای فقهی طوری مطرح می شد که قدما چه گفته اند و ما چه باید بگوئیم. منتهی ایشان که آمدند هر مسئله ای که مورد بحث واقع می شد، سیر تاریخی آن از زمان پیغمبر و ائمه علیهم السلام تا زمان کنونی را نیز مورد بررسی قرار می دادند و می فرمودند اخبار اهل بیت علیهم السلام ناظر به وقایع زمان خلفا نیز بوده ست. کسی که نداند در آن زمان ها چه گذشته و چه وقایعی رخ داده است، نمی تواند درست نظر ائمه علیهم السلام را استنباط کند و بفهمد.

 

بعلاوه ایشان تخصص و تبحر خاصی در رجال و تاریخ فقه شیعه داشتند.

 

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی

 

آیت الله العظمی بروجردی، منشا تحول فرهنگی در حوزه قم

 

در این چند سال که در حوزه علمیه قم بودیم دو تحول بوجود آمد؛ اول تحول فرهنگی و دوم تحول سیاسی. تحول فرهنگی از ناحیه آقای بروجردی (ره) بود و ایشان منشأ تحول فرهنگی در حوزه علمیه قم شدند و تحول سیاسی را امام خمینی رضوان الله علیه بوجود آورد.

 

نظر آیت الله العظمی بروجردی درباره عقلی بودن ولایت فقیه

 

در بحث ولایت فقیه که با توفیق پروردگار متعال مورد مذاکره ماست، آیت الله العظمی آقای بروجردی مطلبی دارند. کتابی از مباحث ایشان بنام "البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر" چاپ شده است.

 

آیت الله العظمی آقای بروجردی در بحث ولایت فقیه چهار مقدمه ذکر می کند تا نتیجه بگیرد و در واقع ایشان می خواهد بگوید مسئله ولایت فقیه عقلی است.

 

مقدمه اول. تاکید اسلام بر حفظ نظام اجتماع

مقدمه اول این است که در اسلام علاوه بر وظائف فردی و اخلاقی، نظامی به نام نظام اسلامی وجود دارد.

 

همچنین اموری مثل جهاد، دفاع، قضاوت، ارتباط با دولتها و امود فرهنگی و اقتصادی بوجود می آیند که مربوط به فرد نیستند، بلکه اجتماعی هستند. لذا مسلماً برای تدبیر این قبیل امور، یقای نوع بشر و جلوگیری از بروز هرج و مرج، یک مسئول اجتماعی مشخص شده که امت را مدیریت کند.

 

مقدمه دوم. نیاز به رهبر دارای اختیارات برای اداره امور اجتماعی

 

مقدمه دوم اینکه شکی نیست در اسلام یک فرد سائس و مدیری برای این قبیل امور یعنی حفظ نظام و اداره امور اجتماعی معیَّن شده است.

 

مقدمه سوم. آمیختگی سیاست با دیانت در اسلام

 

مقدمه سوم اینکه در اسلام، سیاست مدن و تدبیر اجتماع از جهات معنوی و تبلیغ معارف جدا نیست. از صدر اسلام، سیاست با دیانت در آمیخته بوده و کسی که عهده دار امور سیاسی است، از کسی که امور دینی را اداره می کند، جدا نبوده است. نبی مکرم اسلام علاوه بر تدبیر امور مسلمان ها، اداره سیاست، فصل خصومات، نصب والیان، رسیدگی به امور اقتصادی و اخذ واجبات مالی، ابلاغ وحی می کرد و به امور دینی و روحانی مسلمانان رسیدگی می نمود.

 

 بر خلاف نظام های لاییک و سکولار که کلاً نظام دینی از نظام سیاسی جداست.

 

مقدمه چهارم. ائمه، خلفای پیامبرو فقها خلفای ائمه

 

 حالا باید ببینیم اسلام چه کسی را برای امور مذکور معیَّن کرده است؟ ابتدا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله که عهده دار امور سیاسی، فرهنگی، قضایی، جهادی، دفاعی و سایر شوون رهبری جامعه اسلامی بود و بعد از رحلت، ائمه هدی علیهم السلام جانشین آن حضرت شدند. ایشان به قضیه غدیر خم اشاره می کند و می فرماید خود پیغمبر صلی الله علیه و آله عهده دار تمام امور مسلمین اعم از دینی و سیاسی بود و در غدیر خم امیرالمومنین علیه السلام را به عنوان جانشین خوش در تمام این امور معیَّن کرد و مسلماً حضرت امیر علیه السلام سنبل این جریان هستند.

 

بنابراین حضرات ائمه علیهم السلام از طرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله معیَّن شدند تا تمام اموری که رسول الله صلی الله علیه و آله انجام می داد، انجام دهند.

 

سوال درباره رهبری امت در عصر غیبت مرتکز اذهان اصحاب ائمه بوده

 

اما درباره تعیین تکلیف رهبری امت در عصر طولانی غیبت امام معصوم علیه السلام نیز شک نداریم که در زمان حیات ذوات مقدس ائمه علیهم السلام، این سوال و دغدغه مرتکز اذهان دانشمندان و اصحاب خاص امامان شیعه علیهم السلام بوده و راویانی مانند زراره، محمد بن مسلم و امثاله در مورد بعد از آنها سوال کرده اند و قطعا کسانی توسط آن ذوات نورانی به عنوان رهبر و زعیم امت معیَّن شده اند که قائم مقام ائمه معصومین علیهم السلام باشند.

 

فقدان نصوص درباره حاکم جامعه اسلامی در عصر غیبت در منابع روایی موجود

 

پرسش های اصحاب درباره رهبری در زمان غیبت و پاسخ های ائمه  معصومین علیهم السلام قطعا مورد عنایت شیعیان عصر ائمه بوده است، اما متاسفانه پرسش های شیعیان و اصحاب درباره جانشین ائمه در عصر غیبت و پاسخ های ائمه هدی علیهم السلام درباره تعیین تکلیف منصوبان به زعامت امت اسلامی در این ازمنه، در اثر دسیسه دشمنان و طواغیت، سوء تدبیر خودی ها، مرور زمان یا اهمال و ... از منابع روایی و جوامع حدیثی موجود در زمان حاضر افتاده و غیر از مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابی خدیجه، سند دیگر در این خصوص به دست ما نرسیده است.

 

شارع راضی به اهمال تکلیف رهبری امت در عصر غیبت نیست

 

امام معصوم علیه السلام قطعا در پاسخ به سوالات شیعیان درباه آینده امت، کسانی را برای رهبری معیَّن کرده تا زمانی که در میان مردم نیست، این امور را پیگیری کرده و انجام دهند. هم چنین می دانیم لامحاله فقها برای این امر معرفی و منصوب شده اند. زیرا امر دایر بین عدم نصب و نصب فقیه است؛ پس غیر از فقیه کسی نمی تواند عهده دار چنین اموری به نیابت از ذوات مقدس معصومین شود.

 

مراد امام از لفظ حاکما در مقبوله عمر بن حنظله، زعامت جمیع امور امت است

 

این دلیل را آقای برورجردی (ره) برای ولایت فقیه اقامه کرده اند. ایشان می فرمایند در مقبوله عمر بن حنظله، امام صادق علیه اسلام، از عبارت "فانی قد جعلته علیکم حاکما" استفاده کرده است و نیز هرچند  این روایت، از قاضی سخن گفته شده است، اما  قاضی را در مقابل طاغوت قرار داده و فرموده در نیاز به  قضاوت و تظلم خواهی ها، به طاغوت مراجعه نکنید. وقتی مردم در رفع خصومات برای قضاوت به فقیه مراجعه می کنند، قطعاً در امور دیگر نیز باید به فقیه مراجعه کنند.

 

آقای برورجردی (ره)  در دنباله بحث، روایتی که در باب وصیت ذکر شده است را بیان می کنند که از امام علیه السلام می پرسند با کسی که از دنیا رفته و وصی معیَّن نکرده باید چه کار کنند؟ حضرت می فرماید به قاضی مراجعه کنید. معلوم می شود قاضی فقط کارش قضاوت نبوده است، بلکه عهده دار کل امور دینی، سیاسی و سایر عرصه های زندگی اجتماعی مردم بوده  است./836/د102/ل

ارسال نظرات