۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۴
کد خبر: ۷۸۷۹۴۴

تازه فهمیدیم شعار«نه غزه نه لبنان» اشتباه بود

تازه فهمیدیم شعار«نه غزه نه لبنان» اشتباه بود
نویسنده کتاب «در بازداشت حزب‌الله» گفت: تازه بسیاری از مردم متوجه شدند که شعار «نه غزه نه لبنان» چه شعار اشتباهی بود. اگر وقایع مربوط به مقاومت را زودتر روایت می‌کردیم این اتفاقات نمی‌افتاد.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «در بازداشت حزب‌الله» اثر محمدحسین عظیمی به تازگی توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شده است. در بازداشت حزب‌الله، روایتی از سفر محمدحسین عظیمی به لبنان در روزهای پس از شهادت سیدحسن نصرالله است.
 
عظیمی در این کتاب به جای تمرکز بر اخبار جنگ و زد و خوردها، به مردم لبنان و اعضای حزب‌الله نزدیک شده و سعی کرده روایتی مردمی و عینی از جنگ، لبنان و حزب‌الله به مخاطب ارائه دهد. به بهانه انتشار این کتاب سراغ عظیمی رفتیم تا درباره هدفش از سفر به لبنان، مشاهداتش از حزب‌الله و نیز لبنانِ پس از شهادت سیدحسن با او صحبت کنیم. در این گفتگو همچنین نگاهی به عملکرد رسانه‌ای خودمان درباره کشورهای مقاومت داشتیم و درباره این صحبت کردیم که آیا در روایت ایستادگی کشورهای مقاومت، موفق بوده‌ایم یا نه؟
 
مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛
 
شما در روزهای سخت و دلهره‌آوری به لبنان رفتید؛ دقیقاً ایام شهادت سید حسن نصرالله که لبنان زیر شدیدترین حملات رژیم صهیونیستی بود. چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟
 
من از همان روزهای بعد از هفتم اکتبر به مسئولان حوزه هنری و نهادهایی که در این حوزه فعالیت داشتند اعلام آمادگی کرده بودم می‌توانم هرجایی که امکان سفر وجود دارد، برای روایت اتفاقات و رویدادها حضور پیدا کنم. این امکان فراهم نمی‌شد تا اینکه قبل از شهادت سید حسن نصرالله و بعد از آغاز تهاجم نظامی اسرائیل به لبنان، با من تماس گرفتند و پرسیدند آمادگی داری بروی؟ یک روز قبل از شهادت سیدحسن حرکت من به لبنان قطعی شد و فردای شهادت سید بود که به سمت لبنان حرکت کردم.
 
یادم است همان روزهایی که شما به لبنان رفته بودید صحبتی با هم داشتیم و هردو به تصویر رسانه‌ای که از لبنان به داخل ایران مخابره می‌شد، نقد داشتیم. چرا که تصویر خبرنگاران و انسان‌رسانه‌ها از لبنان و مقاومت، تصویری شکست‌خورده از حزب‌الله بود و تنها کاری که رسانه‌های رسمی و غیررسمی انجام می‌دادند، عکس با محل‌های اصابت بمب بود! شما با چه رویکردی به لبنان رفتید؟
 
من دو هدف جدی داشتم. اولین هدفم جمع‌آوری خاطرات مردمی از لحظه شهادت سید حسن بود و دومین هدف هم واکنش‌ها به وعده صادق ۲. دو تا سوال جدی هم داشتم؛ یک اینکه حزب‌الله لبنان بعد از سید حسن چه وضعیتی دارد؟ آنطور که رسانه‌ها می‌گویند حزب‌الله شکست خورده و به پایان خودش رسیده یا آنطور که رهبری می‌گفت می‌تواند پس از سیدحسن هم با قوت به کار خودش ادامه بدهد؟ واقعیتش تصویری که رسانه‌ها برای من ساخته بودند همین بود؛ اینکه لبنان شکست خورده، حزب‌الله شکست خورده و نفس‌های آخرش است. ولی وقتی به آنجا رفتم، با صحنه متفاوتی مواجه شدم. یک چیز دیگر هم این بود که اکثر رسانه‌ها دائم در حال انتقال اخبار جنگ بودند، بدون توجه به مردمی که داشتند کار خودشان را پیش می‌بردند و مقاومت می‌کردند و سرزنده بودند. من به جای حضور در محل بمباران‌ها، معمولاً سعی می‌کردم به اردوگاه‌های آوارگان در نقاط مختلف لبنان سر بزنم و با مردم صحبت کنم. کار من بیشتر مصاحبه با مردم بود، تا مسئولان.
 
درباره همین بازه زمانی در لبنان، چند کتاب دیگر هم نوشته شده است. جذابیت و تمایز کتاب شما برای مخاطب چیست؟
 
طبق بازخوردهایی که از دیگران گرفتم، روایت خیلی نزدیک کتاب از مردم لبنان، نقطه قوت کتاب است. من وارد تصویر هوایی و توجه به رویدادها و حوادث و اخبار نشده‌ام، بلکه کنار مردم قرار گرفته و با مردم حرف زده و جواب‌های جالب و عجیبی شنیده‌ام که روایتش برای مردم جذاب است. همچنین فکر می‌کنم اتفاقی که برای خودم افتاد هم برای خوانندگان جذاب باشد؛ یعنی بازداشت در ضاحیه توسط بچه‌های حزب‌الله که تصویر نزدیکی از بچه‌های حزب‌الله به ما می‌دهد.
 
تازه فهمیدیم شعار«نه غزه نه لبنان» اشتباه بود؛آیا حزب‌الله شکست خورده؟
 
قبل از این کتاب، تجربه نوشتن روایت داشتید؟
 
من پیش از کتاب در بازداشت حزب‌الله، چند تا کتاب داشتم. کتاب «هفت خوان رستم» درباره یک گروه جهادی که تدفین اموات کرونایی را انجام می‌دادند. کتاب دیگری درباره بچه‌های سازندگی به نام «گفتند نمی‌شود» داشتم که خاطرات بچه‌های جهاد سازندگی استان فارس از نوآوری‌هایی است که در دوره دفاع مقدس و بخش مهندسی رزمی انجام می‌دادند. همچنین یک کتاب به نام «اطلس تاریخ انقلاب در شیراز» دارم که من هم یکی از محققین و نویسندگان آن بودم.
 
این سوال را از این جهت پرسیدم که بپرسم نثر کتاب «در بازداشت حزب‌الله» چقدر با کتاب‌های قبلی که نوشتید شباهت یا تمایز دارد؟ نثر کتاب روان و خوب است و مخاطب به خوبی پیش می‌رود. این تجربه اول شما بود؟
 
یکی از خوبی‌های کتاب این است که در آن خودم هستم. در کتاب‌های قبلی از زبان افراد دیگر و شخصیت‌های مختلف حرف می‌زدم ولی اینجا خودم بودم. از افکار و احساسات و تکه‌کلام‌های خودم استفاده کردم و همین باعث شده که متن کتاب متفاوت از کتاب‌های قبلی‌ام باشد.
 
به عنوان کسی که تجربه حضور در لبنان را دارید، رویکرد رسانه‌ای ما در حوزه کشورهای مقاومت چطور بوده است؟
 
ما حتی لبنان و حزب‌الله را هم به خوبی روایت نکرده‌ایم. جنگ سی و سه روزه یکی از مهم‌ترین اتفاقات مربوط به حزب‌الله است؛ اما ما چند تا کتاب درباره جنگ سی و سه روزه داریم؟ جز حاج قاسم که یک مصاحبه تلویزیونی درباره این جنگ انجام داد و آن هم از بُعد نظامی بود، ما چیز دیگری درباره این جنگ نداریم. یک کتاب آقای وحید خضاب ترجمه کرده است که خاطرات معاون سیاسی نبیه بری است. جز این هیچ کتاب دیگری نداریم. ما حتی از نزدیک‌ترین دوستان‌مان در منطقه هم روایت و تصویری نداریم. روایتی که به مردم نزدیک شود و در کوچه‌پس‌کوچه‌های لبنان قدم بزند، وجود ندارد. یمن که دسترسی‌های خاص خودش را نیاز دارد ولی درباره سوریه هم جز ایام دفاع از حرم، چیزی نداریم. درباره عراق هم جز مسأله اربعین، چیزی نداریم. این واقعاً ناراحت‌کننده است. یعنی ما هنوز فهم درستی از کشورهای مقاومت نداریم. در صورتی که اگر شناخت بیشتری داشته باشیم، تعاملات و ارتباطات ما با جبهه مقاومت متفاوت می‌شود.
 
شاید اگر این روایت رسانه‌ای به درستی انجام می‌شد و دیپلماسی عمومی وجود داشت، مردم ما قبل از این جنگ با ماجرای لبنان و سوریه و… همراه می‌شدند. تاوان سختی ندادیم؟
 
بله. امروز که حماس زیر ضربه رفته است، سوریه را از دست دادیم، حزب‌الله آسیب دیده است و یمن تحت فشار است، تازه بسیاری از مردم متوجه شدند که شعار «نه غزه نه لبنان» چه شعار اشتباهی بود. اگر وقایع مربوط به مقاومت را زودتر روایت کرده بودیم و تنها به اخبار رسمی تکیه نمی‌کردیم، این اتفاقات نمی‌افتاد.
 
به عنوان سوال آخر، جذاب‌ترین چیزی که در لبنان دیدید و در کتاب روایت کردید، چه بود؟
 
جذاب‌ترین چیزی که در لبنان دیدم، تأثیرپذیری شیعیان لبنان از ایران بود. مثلاً وقتی داخل ماشین‌هایی سوار می‌شدیم، عمدتاً مداحی ایرانی گوش می‌کردند. حتی به من می‌گفتند مداح‌های لبنانی روی وزن و ملودی مداحی‌های ایرانی شعر عربی می‌نویسند و می‌خوانند، ولی مردم لبنان علاقه دارند که همچنان مداحی‌های ایرانی را گوش کنند.
 
همچنین جالب است که کتاب‌های ایران در داخل لبنان خواننده دارد؛ مثل کتاب «خاطرات شهید ابراهیم هادی» یا کتاب «پسرک فلافل‌فروش». نکته بعدی هم اینکه در طرح‌های گرافیکی که در کوچه‌پس‌کوچه‌های بیروت و مناطق شیعه‌نشین به چشم می‌خورد، بسیاری از شخصیت‌های ایرانی و نمادهای ایرانی هم حضور داشتند. حتی شعارهای ما را به زبان عربی شامی ترجمه کرده بودند و استفاده می‌کردند. این‌ها جذاب‌ترین چیزهایی بود که در لبنان دیدم.
ارسال نظرات