اول حلب بعد مذاكره
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، اتفاقات اين روزهاي سوريه و در قلب آن محاصره حلب براي آزادسازي كامل آن يك بار ديگر برخي سياستمداران و رسانههاي غربي را به تكاپو براي نجات جان تروريستها از نبرد تعيينكننده حلب وادار كرده است و سؤال اساسي اين است كه توجه به هشدارهاي حاميان غربي تروريسم قرار است به چه قيمتي تمام شود و آيا آنگونه كه برخي توصيه ميكنند ميتوان با تروريستها وارد مذاكره شد؟
اينكه بعد از اعلام عفو بشار اسد براي كساني كه سلاح را زمين بگذارند و باز كردن گذرگاههايي براي خروج امن مردم از شهر تحت محاصره حلب، ولولهاي هيستريك در محافل سياسي و رسانهاي غربي به راه افتاده و برخي خواستار مداخله نظامي غرب به سود تروريستها و براي نجات آنان از آتش خشم ارتش سوريه، حمله به حزبالله لبنان يا قطع مذاكرات امريكا با روسيه شدهاند، چيز جديدي نيست.
در جديدترين واكنشها به نبرد تعيينكننده حلب، واشنگتنپست و نيويوركتايمز دو روزنامه مطرح امريكايي خواستار كنار گذاشتن سياست گفتوگو و توسل به گزينه نظامي از سوي دولت امريكا شدهاند.
دنيس راس كه همواره براي نوشتن از نگاهي اسرائيلي آماده است، صريحاً توصيه كرده كه ايالات متحده اقدام به زدن ضربات ناگهاني و تعيين كنندهاي عليه حزبالله و ارتش سوريه كند تا اوضاع ميداني به سود بشار اسد و همپيمانانش رقم نخورد. رژيم صهيونيستي، كليد پاسخ به تناقضات اين روزهاي غرب در خصوص ادعاي مبارزه با تروريسم و در همين حال نگراني براي حال تروريستها است.
ايهود يعاري، تحليلگر امور عربي در شبكه 2تلويزيون اسرائيل ميگويد: پيشروي نيروهاي ارتش سوريه و روسيه بزرگترين شاهد بر كاهش حضور امريكا در خاورميانه است. يعاري، پيروزي اسد در حلب به عنوان پايتخت اقتصادي سوريه را به معناي پيروزي در كل اين كشور ميداند و ميگويد: پيروزي بشار اسد به او فرصت ميدهد تا در مذاكرات آينده هم از موضع برتر سخن بگويد.
روزنامه يديعوت آحارونوت نيز در تحليلي مينويسد: پايان نبرد حلب به سود سوريه بر تمامي نقاط اين كشور اثر خواهد گذاشت و جاي پاي ايران را در همسايگي اسرائيل محكمتر خواهد كرد.
اين واكنشها، سخنان هيلاري كلينتون، نامزد دموكرات رياست جمهوري امريكا را به خاطر ميآورد كه در مناظره با برني سندرز، رقيب همحزبي او در رقابتهاي انتخاباتي در انتقاد از طرح سندرز براي كمك گرفتن از نيروهاي ايراني در نبرد با تروريسم در سوريه چنين گفت: چنين دعوتي از نيروهاي ايراني براي حضور در سوريه و حل بحران به معناي استقرار آنها بر دروازههاي اسرائيل است. خاطرمان نميرود كه اسرائيل مهمترين اولويت امريكا در بحران سوريه و كل منطقه است. كمتر از پنج ماه پيش روزنامه والاستريت ژورنال با اين تيتر «نگراني اصلي اسرائيل در سوريه ايران است نه داعش» نوشت كه اولويت اسرائيل روشن است: توقف ظهور ايران به عنوان يك قدرت منطقهاي. اين رويكرد اسرائيل را به كمپ ضد ايراني به رهبري عربستان سعودي در منطقه نزديك ميكند. كاريكاتوري را به خاطر ميآورم كه در آن يك عضو داعش از خليفه خود ميپرسيد: چه زمان به جنگ اسرائيل خواهيم رفت؟ و خليفه داعشي پاسخ داد: هر زمان كه اسرائيليها شيعه شدند.
امريكاييها به خوبي آگاهند كه چيزي به نام معارضان ميانهرو در حلب؛ شهري كه كمتر ديواري را در آن ميتوان بدون جاي گلوله يافت؛ وجود ندارد و حتي ترجيح بر وجود داعش در سوريه به جاي ايران نشان ميدهد كه تروريستها ابزار موازنه ضد مقاومت به سود اسرائيل در منطقه هستند. گذشته از ماهيت گروههاي تروريستي و اهداف گردانندگان آنها، اين موازنه ميداني است كه بايد پيش از هرگونه گفتوگويي تغيير كند. داشتن دست برتر در مذاكرات با توجه به موفقيتهاي ميداني است كه ميتواند شرايط توافق را تعيين و پايبندي به آن را تضمين كند و اساساً طرح موضوع مذاكرات، پيش از اثبات توان تعيينكننده در ميدان نبرد، بيش از آنكه منجر به نتيجهاي شود، ايدهاي از موضع ضعف تلقي خواهد شد. معركه حلب يك بار ديگر ثابت خواهد كرد كه تنها راه برونرفت از بحران در سوريه و آزادسازي كامل آن نه مشروعيتبخشي به تروريستها از مسير تعامل و گفتوگو و برجامهاي سريالي، بلكه ادامه مقاومت و عملياتهاي آزادسازي خواهد بود. اگر قرار بر مذاكراتي هم بعد از معركه حلب و بيرون راندن تروريستها از خاك سوريه باشد، وجه المصالحه چنين گفتوگوهايي نبايد جان و امنيت مردم باشد و اين بدان معناست كه دستهاي تروريستي آلوده به خون مردم سوريه جايي در ساختار قدرت ندارند./998/102/ب3