۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۱
کد خبر: ۴۴۳۲۲۱
در گفت‌وگو با مدیر مدرسه ولایت مطرح شد؛

تأثیر دوچندان کار تبلیغی در مدارس

بنده معتقدم اگر حوزه می‌خواهد افراد نابغه را تربیت کند باید ریشه‌ای کار کند. یعنی مدارس پایه تأسیس کند نه مانند مدارس امین که تنها یک روحانی برای اقامه نماز جماعت و بیان احکام در آن حاضر شود بلکه باید معلمان طلبه تربیت کرده تا در آن‌ مدارس مشغول به کار شوند.
حجت‌الاسلام امینی حجت‌‌السلام امینی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام امین امینی از فعالان و مدرسان قرآن است که اکنون مدیریت دبستان فرزندان ولایت را بر عهده دارد و به گفته خودش به دنبال پیاده کردن سبک مناسب تحصیل برای دانش آموزان با روش اسلامی و منطبق با متد روز است که بر این اساس نیز افزون‌بر امور آموزشی، کارهای پژوهشی و فنی مختلف را با دانش آموزان پیگیری می‌کند.

در گفت‌وگو با وی به بررسی عملکرد این دبستان و طرح‌های آن پرداختیم که پیش‌تر بخش نخست آن منتشر شد و در ادامه بخش دوم تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود؛

 

رسا ـ شما بحث بهره‌گیری از قرآن را مطرح کردید، آیا در زمینه تربیت حافظ قرآن نیز فعالیت می‌کنید؟

در حال حاضر خیر. برنامه حفظ نداریم و بیشتر بر روی مسأله تدبر کار می‌کنیم.

 

رسا ـ در مدرسه‌ای که شما بیشتر به دنبال بیان معارف هستید و حتی اساتید شما نیز روحانی هستند، تکلیف دروس آکادمیک چه می‌شود؟ آیا در حاشیه قرار می‌گیرند؟

یک تعهد داریم و یک تخصص که نظر ما بر روی هر دوی آن‌ها است. اگر می‌خواهیم رشد کنیم نخست باید به خودباوری برسیم که این خودباوری از شناخت خودمان می‌آید. یعنی بفهمیم چه کسی هستیم. وقتی فرد زندگی اهل‌بیت(ع) را نگاه می‌کند متوجه می‌شود در تمام زمینه‌ها مانند علم، تقوا، زندگی، رهبری و... الگو هستند. وقتی چنین شخصیتی را بشناسیم به الگوگیری از او ترغیب می‌شویم. امیرمؤمنان(ع) در هیچ پرسشی در نمی‌ماندند و حتی هر فردی درمی‌ماند، نزد ایشان آمده و پاسخ خود را دریافت می‌کرد و این نشانگر ارزش علم است.

حال پرسش این است که تخصص را چگونه می‌توان ایجاد کرد؟ زمانی می‌توان ایجاد کرد که خودمان را باور کنیم. ما این همه متخصص داریم که در خارج از کشور فعالیت می‌کنند و می‌گویند در ایران کار و امکانات نیست که بخواهیم تخصص خودمان را پیاده کنیم؛ در حالی که در ایران نیز می‌شود کار کرد ولی باید نخست با کار کوچکتری شروع کرد سپس کارهای بزرگ انجام داد. به این میزان در کشور کارهای بزرگ صورت گرفته است. بزرگانی مانند شهید شهریاری، شهید طهرانی مقدم و... چگونه پیش می‌رفتند؟ این‌ها در بسیاری از مسائل توسل می‌کردند.

علم کجاست؟ پیامبر(ص) می‌فرمایند: «أنا مدینه العلم.» علامه بحرالعلوم پیش از ملاقات امام زمان(عج) بحرالعلوم نبود ولی وقتی با ایشان ملاقات می‌کند و سینه به سینه می‌شود می‌گوید متوجه شدم که علم وارد سینه‌ام شد. همچنین اگر بخواهیم آکادمیک جلو برویم باید آداب علم را یاد بگیریم. چگونه و از چه فردی یاد بگیریم؟ باید از ائمه اطهار(ع) یاد بگیریم.

بحث دیگر این است که در مدرسه ما به قدری زمان یادگیری علوم برای دانش آموزان کوتاه می‌شود که می‌توانیم در کنارش کارهای دیگری انجام دهیم، نه این‌که از وقت یادگیری آن‌ها بزنیم. حتی از چند مدرسه با ما تماس گرفتند و گفتند وقت اضافه آورده‌ایم چه کار کنیم؟ گفتیم: جزوات سبک زندگی را به شما می‌دهیم به دانش آموزان یاد بدهید.

در برخی موارد بچه‌ها در مدرسه‌ها معطل می‌شوند یعنی موضوعات کش پیدا می‌کند؛ در حالی که استعدادهای کودکان بسیار بالاست. متأسفانه این استعدادها هرز می‌رود. البته به بُعد علمی توجه می‌شود ولی بُعد پرورش رها شده است در حالی که ما می‌خواهیم هر دو بُعد علمی و پرورشی را داشته باشیم. برای نمونه اکنون دانش آموزان پایه اول ما مطالبی که باید در پایه‌های دوم فرا بگیرند را می‌دانند و کار خاصی نیز صورت نگرفته است.

اگر چینش درس‌ها خوب چیده شود دانش آموزان هم وقت می‌کنند به بُعد علمی برسند و هم به بُعد پرورشی. بحث دیگر این است که یک متخصص متعهد بهتر است یا یک متخصص صرف؟ متخصصی بهتر است که تا به او پول ندهند عمل جراحی نمی‌کند یا متخصصی که صرفاً برای پول دیگران را جراحی نمی‌کند و می‌گوید اگر توانست هزینه‌ها را پرداخت  کند؟!

 

رسا ـ اگر کار شما سبب تربیت فرد متعهد بدون تخصص باشد که اوضاع بدتر می‌شود.

برنامه ما این است که متخصص متعهد تربیت کنیم و نمی‌خواهیم تنها متعهد تربیت کنیم. همچنین فردی که به دنبال تخصص نرود متعهد نیست. باید یاد بگیرد. اسلام و دین می‌گوید: «اطلبوا العلم ولو بالصین.» بحث دیگر این است که علم برای ما(مسلمانان) بوده و آن‌ها(غربی‌ها) برده‌اند. اکنون بحث کروی بودن زمین، جاذبه داشتن زمین و... را آن‌ها به نام خود مصادره کرده‌اند در حالی که اهل‌بیت(ع) این مسائل را گفته‌اند.

امام صادق(ع) در توحید مفضل وقتی بحث مشرق و مغرب را مطرح می‌کنند به کروی بودن زمین اشاره می‌کنند؛ در حالی که می‌گوییم گالیله گفت زمین کروی است و همین را نیز به کودکان خود آموزش می‌دهیم و آن‌ها نیز از خودباوری خارج می‌شوند و می‌گویند علم برای ما نیست بلکه برای غربی‌ها است که فرا می‌گیریم. در حالی که این‌گونه نیست.

مشکل ما این است که داشته‌های خودمان را کنار گذاشته‌ایم و می‌گوییم غربی‌ها چه می‌گویند. آن‌ها نیز داشته‌های ما در مباحث اخلاقی، آموزشی، علمی و... را با یک پوشش مناسب به خودمان تحویل می‌دهند. توصیه بنده این است که افراد حتما یک بار توحید مفضل امام صادق(ع) را بخوانند. این مطالب 1400 سال پیش مطرح شده است. مناظره امام ششم(ع) را با طبیب هندی بخوانند.

تفسیر برخی از روایات ائمه اطهار(ع) تازه کشف شده و بسیاری از آن‌ها نیز کشف نشده است. البته در آن زمان اهل‌بیت(ع) به اندازه عقول مردم صحبت کرده‌اند و اکنون که مقداری عقول مردم کامل شده این مطالب را متوجه می‌شوند. علوم جدید جزئی‌نگر است در حالی که علوم ائمه اطهار(ع) کلی‌نگر است. اکنون برای بیماری‌ها تنها قرص می‌دهند در حالی که بررسی نمی‌کنند تا بدانند ریشه مشکلات و بیماری‌ها کجاست!

 

رسا ـ احساس نمی‌کنید اگر از همین کودکی بخواهیم مطالب دینی را برای کودکان بیان کنیم آن‌ها از دین گریزان می‌شوند؟ یعنی گویی هزینه زندگی را برای کودکان سنگین می‌کنیم.

طریقه بیان مهم است. ما مستقیم مطالب را نمی‌گوییم؛ بلکه در قالب داستان بیان می‌کنیم و کودکان نیز خودشان متوجه می‌شوند. اشتباه است که بخواهیم مستقیم مطالب را به کودکان بگوییم. روایت نیز می‌فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم؛ با غیر زبان‌هایتان مردم را دعوت کنید.» در این مدرسه نیز رفتار مربی و معلم بسیار مهم است. ما که نمی‌خواهیم برای انجام کارها بچه‌ها را مجبور کنیم. وقتی معلم عبادات خود را سر وقت به جا می‌آورد آیا این موضوع برای دانش آموز هزینه‌بردار است؟!

در این مدرسه نیز مطالب را در قالب داستان برای کودکان بیان می‌کنیم. حتی به مربیان روایات را می‌دهیم و می‌گوییم بر اساس این روایات برای دانش آموزان داستان‌سرایی کنید. حتی مربیان درباره مسائل مختلف تحقیق می‌دهند تا دانش آموزان خود درباره آن‌ها مطالعه داشته باشند. با بیان داستان، کودکان به خوبی مسائل را فرا می‌گیرند و حتی به آن‌ها عمل نیز می‌کنند.

 

رسا ـ این طرح را برای اجرایی شدن در سطح کلان جای دیگر نیز ارائه داده‌اید؟

واقعیت امر این است که ما به دنبال کار خودمان بوده‌ایم. البته معتقدیم کار نشده را نباید گفت و در این‌باره نیز روایات داریم. تاکنون نیز هر کاری که انجام داده‌ایم را گفته‌ایم و مسائلی که انجام نشده را بیان نکرده‌ایم. اگر کاری را قبل از انجام دادن بگوییم انجام نمی‌شود.

 

رسا ـ منظور بنده این است که آیا به فردی پیشنهاد داده‌اید که چنین طرحی را برگزار کند؟

منظور شما کدام نهادها هستند؟

 

رسا ـ هر نهادی که بتواند این طرح را اجرا کند یا در اجرای آن تأثیرگذار باشد.

خیر. حتی در بحث قرآن پیشنهادی را ارائه دادیم ولی با اَخم افراد مواجه شدیم و متوجه شدیم که فعلاً نباید چیزی بگوییم بلکه باید خودمان پیاده کنیم تا بیایند و ببینید. این‌گونه بهتر است.

در پیش دبستانی‌های ما به چه میزان کودکان را سرکار می‌گذارند؟ بزرگترین و مضرترین موضوع برای کودکان تلویزیون است که خلاقیت و تمرکز آن‌ها را از بین می‌برد. در حالی که در بسیاری از پیش دبستانی‌ها ساعت‌های زیادی برای کودکان برنامه کودک پخش می‌کنند؛ ولی ما تاکنون یک دقیقه نیز برای دانش آموزان خودمان برنامه‌ تلویزیونی پخش نکرده‌ایم، بلکه آن‌ها را با بازی‌های مختلف سرگرم کرده‌ایم.

روایت نیز می‌فرماید بگذارید کودکانتان هفت سال بازی کنند. ولی آیا منظورش این است که پای تلویزیون بنشیند؟ خیر. بلکه باید کودک بازی کرده و جنب و جوش و تحرک داشته باشد. ما کودکی را داشتیم که توان بالا انداختن توپ بسکتبال را نداشت ولی مدتی که بازی کرد به قدرت بدنی و تمرکزی رسیده بود که می‌توانست توپ را داخل حلقه هم بیندازد.

 

رسا ـ نظر خانواده‌های دانش آموزانی که در این مدرسه درس می‌خوانند چیست؟ آیا از این طرح رضایت دارند؟

چون طرح ما نو است و نمی‌دانند که بعدش چه می‌شود و ما نیز آینده را نمی‌گوییم گرفتار یک ابهامی هستند.

 

رسا ـ یعنی ریسک کرده‌اند؟

بله. بیشتر کار ما ریسکی است. پدر و مادرها ریسک کرده و پذیرفته‌اند که ثبت‌نام کنند. ولی اکنون اوضاع فرق کرده و در ارزیابی‌هایی که انجام می‌دهیم می‌توانیم نتیجه کار و بازخورد آن را ببینیم.

 

رسا ـ آقای امینی تا آنجایی که بنده خبر دارم طرحی نیز برای حوزه داشته‌اید. مقداری درباره این طرح توضیح بدهید.

بنده معتقدم اگر حوزه می‌خواهد افراد نابغه را تربیت کند باید ریشه‌ای کار کند. یعنی مدارس پایه تأسیس کند نه مانند مدارس امین که تنها یک روحانی برای اقامه نماز جماعت و بیان احکام در آن حاضر شود بلکه باید معلمان طلبه تربیت کرده تا در آن‌ مدارس مشغول به کار شوند. سپس دروسی که می‌‌خواهند در حوزه بگویند مانند ادبیات عرب را در سن کم برای کودکان آموزش دهند و مسلما افراد در سن کم نیز راحت‌تر فرا می‌گیرند.

مگر ما مراجع تقلیدی نداشتیم که در سن زیر 20 سال به اجتهاد رسیدند؟ این قابلیت وجود دارد که افراد از سنین پایین‌تر مسائل را فرا بگیرند. ما اکنون عربی را با کودکان کار می‌کنیم به همین دلیل در آینده راحت‌تر می‌توانند متون عربی را بخوانند. البته مباحثی مانند خلاصه نویسی، خلاصه گویی و... را برای ‌‌آن‌ها آموزش دهیم.

نتیجه این می‌شود افرادی که می‌خواهند وارد حوزه شوند پیش از ورود به آن قریب به پنج تا شش پایه آن را خوانده‌اند. از سوی دیگر وقتی وارد حوزه می‌شوند از لحاظ اخلاقی، علمی و... آن‌ها را می‌شناسیم و در بحث آیات و روایات نیز کار کرده‌اند. این افراد برای فراگیری دروس حوزوی بسیار مساعدتر از دیگران هستند. وقتی نیز وارد حوزه می‌شوند به دلیل سرمایه‌گذاری که بر روی آن‌ها شده زودتر جواب می‌دهند. یعنی راحت بحث کفایه و مکاسب را می‌خوانند. رسالت حوزه نیز همین است.

رسالت طلاب و مبلغان این است که در مدارس، دانشگاه‌ها، سربازخانه‌ها، پادگان‌ها، محیط‌های اجتماعی و... برای بحث تبلیغ حضور داشته باشند؛ ولی وقتی افراد این‌ها را فرا گرفته باشند چه نیازی به حضور طلاب در این محیط‌ها وجود دارد؟! در این طرح فرد با احکام، عقاید، اخلاق و سبک زندگی آشنا می‌شود و در آینده اگر وارد حوزه شد که مسلما مطالب را زودتر فرا می‌گیرد و بهتر عمل می‌کند، اگر هم وارد حوزه نشد که مسائل دینی را فراگرفته‌اند و بسیار جلوتر هستند.

حوزه راحت‌تر با این افراد کار می‌کند و خود افراد نیز زود به اجتهاد می‌رسند. حتی می‌توان با این روش اجتهاد زیر 20 سال را احیا کرد. یعنی افرادی را داشته باشیم که پیش آن‌که به سربازی بروند مجتهد باشند. در روایت نیز می‌فرماید: «بر شما واجب است با کودکان کار کنید.»

نقل می‌کنند مسؤولان کشورهایی مانند اندونزی و مالزی رمز پیشرفت‌ کشورهای پیشرفته را از آن‌ها سؤوال می‌کنند و در پاسخ می‌شوند که با کودکان خود کار کنید. یعنی فرهنگ‌های مختلف مانند کار کردن، مطالعه، آداب اجتماعی، قانون مداری و... را از کودکی به فرزندان خود آموزش دهیم. اگر می‌خواهیم در حوزه، آموزش و پرورش و... موفق باشیم باید با کودکانمان کار کنیم. تأثیر و جواب دهی کار کردن با کودکان نیز از همه اقشار بیشتر است. به این میزان که طلاب ما برای تبلیغ به دانشگاه می‌روند اگر در مدارس فعالیت کنند تأثیر دوچندان خواهند داشت.

 

رسا ـ منظور شما این است که حوزه برای خود مدارس داشته باشد یا در مدارس حضور داشته باشد؟

منظور بنده هر دوی این‌ها است. یعنی یک سری مدارس مخصوص به خود داشته و در آن‌ها نیروی حوزوی تربیت کند. از سوی دیگر از خود حوزویان افرادی در مدارس حاضر شده و کار کنند.

 

رسا ـ اگر حوزه افرادی را برای خود تربیت کند و در این زمینه نیز هزینه کند ولی پس از مدتی افراد حاضر به ورود در حوزه نشوند، در این صورت تکلیف چیست؟ آیا هزینه حوزه و عمر فرد تلف نشده است؟

اشکالی ندارد. چون فرد به سراغ زندگی خود می‌رود. اگر منظورتان تنها هزینه باشد آیا بیشتر از هزینه‌هایی است که در برخی جاها خرج می‌شود؟ مگر افراد می‌خواهند در آن رایگان تحصیل کنند؟ اکنون جامعه الزهرا(س) مدرسه هدی دارد که افراد تمایل زیادی برای ورود به آن را دارند. در این مدرسه مسائل دینی و دروس را با آن‌ها کار می‌کند. خود جامعه الزهرا(س) نیز خروجی‌های این مدرسه‌ را به راحتی جذب می‌کند. افرادی هم که نمی‌خواهند وارد جامعه الزهرا(س) شوند به سراغ زندگی خود می‌روند ولی حداقل آداب زندگی را می‌دانند.

عمر فرد نیز تلف نشده است. چون می‌تواند در دانشگاه‌ یا هر جای دیگر مفید واقع شود. مگر تنها بازدهی افراد باید برای حوزه باشد؟ اگر برای دانشگاه باشد چه می‌شود؟ اتفاقا بسیار خوب می‌شود. این فرد دست به هر کاری بزند مفید واقع خواهد شد چون متعهد به کار می‌شود. چون از کودکی تربیت شده است. کودکان مانند نهال هستند که می‌توان به هر سمتی آنان را خم کرد.

در روایت داریم فرد تا چهارده سالگی عبد است و این بهترین فرصت برای تربیت او به شمار می‌آید. وقتی در این دوران شخصیت او شکل گرفت پس از آن هر جا که مشغول به کار شد مشکلی ندارد. همچنین لزومی ندارد که تا سن چهارده سالگی با آن‌ها به صورت تخصصی دروس حوزه را کار کنیم. بلکه می‌توانیم دروس عمومی را برای آن‌ها بیان کنیم.

اکنون در کتاب‌های تاریخی ما چه مسائلی را برای افراد مطرح می‌کنند؟ این مطالب به چه میزان با مباحث قرآنی سازگاری دارد؟ مگر علوم جز انبیا دست دیگران نیز بوده است؟ مبنای تاریخ را باید درست کنیم. مشکل ما این است که تاریخ انبیا را به صورت یک دست برای مردم بیان نکرده‌ایم بلکه بخش بخش توضیح داده‌ایم. سیر و سبک زندگی اهل‌بیت(ع) را نیز بیان نکرده‌ایم. اگر سبک و سیره انبیا و ائمه اطهار(ع) را برای مردم به صورت دقیق و یک دست توضیح دهیم خودشان سبک زندگی را فرا می‌گیرند.

چرا یهودیان به این میزان به مباحث خود پایبند هستند؟ مگر مباحث ما از مباحث آن‌ها ناقص‌تر یا کمتر است؟ آن‌ها با آن مسائل ناقص خود دنیا را تحت سلطه گرفته‌اند ولی چرا ما نمی‌توانیم با مسائل کامل خودمان در دنیا نقش آفرینی فراوانی داشته باشیم.

وقتی فرد اصول را فرا بگیرد در فروع نیز خود به خود مطیع می‌شود. قرآن می‌فرماید علم نور است و وقتی فرد به نورانیت این علم برسد بسیار لذت می‌برد. به طور کلی انجام چنین طرحی دو سر بُرد است چون اگر فرد در حوزه ماند که بسیار خوب است و اگر از حوزه نیز رفت که می‌شود فرد متعهد.

البته این موضوعی که بنده درباره حوزه مطرح کردم طرح است نه برنامه چون برنامه باید ریشه‌ای مورد بررسی قرار گیرد. بر روی این طرح باید کار شود و بزرگان نیز بهتر از ما متوجه موضوعات می‌شوند. هدف ما از ورود به حوزه این است که قرآن و روایات را یاد بگیریم؛ وقتی بتوانیم این مطالب را در مدرسه به افراد آموزش دهیم بسیار خوب است.

 

رسا ـ سخن پایانی دارید؟

از شما تشکر می‌کنیم و امیدواریم بتوانیم طرح‌ها را پیاده کنیم. چون هنوز اول کار هستیم.

/993/403/ر

 

ارسال نظرات