آیه «نفر» شناسنامه طلاب است/ بی توجهی علما به حضور در شهرستانها مردم را جذب گرایشهای دیگر می کند
حجت الاسلام والمسلمین حسین الله وردی از مدیران با سابقه کرمان و هم اکنون مدیر حوزه های علمیه استان کرمان است؛ وی از طلاب مدرسه علمیه کرمانیها و از شاگردان آیت الله فهیم کرمانی بوده و تا کنون موفقیتهای ارزنده ای در مدیریت کسب کرده است؛ در طول فعالیت دفتر کرمان خبرگزاری رسا وی همواره با رویی باز از خبرنگاران و مدیران رسا استقبال کرده و برای شنیدن دغدغه های ما درباره فعالیتهای علمی تبلیغی روحانیان و علما در خارج از قم با وی گفت و گویی داشتیم.
بر اساس آموزه های دینی و قرآنی و آیه نفر، رسالت اصلی طلاب تبلیغ دین و معارف اهل بیت است؛ به نظر حضرتعالی چرا بسیاری از طلاب و روحانیان با وجود کسب مدارج علمی حاضر نیستند از قم هجرت کنند و همچنان در قم مشغول تحصیل هستند؟
مستند و شناسنامه طلاب آیه 122 سوره توبه یا همان آیه نفر است؛ تعبیر هجرت را برای سفر طلاب و علما از قم به دیگر شهرها به کار می برند؛ واژه نفر بسیار دقیق است و باید گفت واژه هجرت برای سفرهای تبلیغی اساتید و روحانیان از روی تسامح به کار می رود چون میان نفر و هجرت تفاوت فراوانی وجود دارد؛ هجرت به معنای جدایی انسان با دیگری چه از لحاظ جسمی، زبانی چه از لحاظ روحی است؛ چیزی که به معنای حضور علما و اساتید برای تقویت حوزه های علمیه استانها یا حضور طلاب و روحانیان برای تبلیغ در شهرستان وجود دارد هجرت نیست بلکه بهترین تعبیر همان تعبیر آیه نفر و کلمه نفر است؛ نفر به معنای کوچ کردن از مکانی به مکانی است که هم کوچ کردن از چیزی و هم کوچ کردن به سوی چیزی را نفر می گویند؛ طلبه ای که از شهرستان به قم کوچ می کند و از قم برای تبلیغ به سوی شهری کوچ می کند مصداق آیه نفر است. در طلبگی هیچ وقت ایستایی و درجازدن و ماندن نداریم و اگر کسی به سطحی رسید که می تواند با اندوخته های خودش به تبلیغ بپردازد یا استاد خوبی در شهرستانها باشد یا در شهر خودش پژوهشگر خوبی باشد بهترین کار خارج شدن از قم برای حضور در شهرستانها است؛ آیه نفر دستور می دهد که ما از جایی به جایی هجرت کنیم و کوچ کنیم.
باتوجه به اینکه کوچ کردن یا همان نفر دستور قرآن است پس چرا عده ای همچنان در قم مانده اند؟
از زاویه های مختلفی می توان به این قضیه نگاه کرد که چرا طلاب به قم که مرکز علمی است می روند و دیگر بر نمی گردند؛ اول اینکه هدف را فراموش می کنند؛ فکر می کنند هدف این است که زندگی راحتی داشته باشند چون به طور طبیعی در قم شهریه ای می گیرند و در یک واحد آپارتمانی زندگی می کنند و با همان امکانات علمی قم مثل پژوهشکده و مؤسسه خودشان را سرگرم می کنند؛ کسانی هم که روحیه تبلیغ دارند فقط در ایام تبلیغ از قم خارج می شوند و بعد از تبلیغ دوباره برمی گردند و به زندگی خود ادامه می دهند.
دوم احساس می کنند خودشان در فراهم کردن زمینه و امکانات حضور در شهرستانها مسؤولیتی ندارند و منتظر هستند تا دیگران زمینه را برای آنها فراهم کنند و دعوت کنند؛ در حالی که ما معتقد هستیم حوزه های علمیه مصداق کامل فرمایش امیر مؤمنان که در مورد یکی از اصحاب می فرمایند: «قَلِيلُ الْمَئُونَةِ كَثِيرُ الْمَعُونَة» هستند؛ با نگاه در تاریخ حوزه های علمیه شیعه می بینیم دانش آموخته های حوزه احساس نمی کردند که در قبال وظیفه خود دیگران مسؤولند بلکه خودشان زمینه انجام وظایف تبلیغی را فراهم می کردند؛ رفتار و توصیه علمای شیعه از همان اول این بوده که با مردم باشند و مردم هم این آمادگی را داشتند و دارند از علما میزبانی کنند؛ سالها است که خانه های مردم در اختیار روحانیت بوده و خودشان از روحانیان به خوبی پذیرایی می کردند؛ نشان می دهد که مردم آمادگی را دارند و این خود روحانیت هستند که باید زمینه را فراهم کنند.
سوم اینکه سازمانهای متکفل امر تبلیغ و حضور روحانیت در بلاد، به فکر فراهم کردن زمینه ها نیستند یا به علت دستورالعملهای دست و پاگیر سازمانی بوده یا از روی بی خیالی آن ها است؛ در چارت سازمانی همه چیز تعریف شده است ولی دست و پاگیر تبلیغ است؛ نهادهایی مانند سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، دفتر امام جمعه باید بودجه ای برای خانه سازی و فراهم آوردن امکانات تبلیغی حضور علما و طلاب داشته باشند که متأسفانه چنین بودجه ای نیست؛ وقتی نیست و خود آن مسؤول به دلیل کمبود بودجه یا به دلیل بی خیالی خود امکاناتی برای تبلیغ و هجرت فراهم نمی کند؛ الحمد لله به کمک دفاتر مراجع خانه هایی در روستاها برای حضور طلاب به عنوان خانه عالم در حال ساخت است.
اساتید و علمایی که در قم مشغول تدریس هستند؛ می توانند به شهرها سفر کنند اما همچنان در قم حضور دارند و به تدریس و تحصیل می پردازند و قسمت زیادی از عمر خود را در قم مشغول هستند؛ به نظر شما چرا این بزرگواران هجرت نمی کنند؟
درباره عدم هجرت بعضی از علما و اساتید باید گفت بعضی اوقات نگاه های این بزرگواران واقع گرایانه و همه جانبه نیست؛ چون استاد فقط به فکر افزایش علم و دانش خودش بوده و به همین دلیل در قم می ماند چون زمینه برای رشد علمی فراهم است؛ اما در پرتو حضور او در استان شاگردانی می توانند از وجود این عالم استفاده کنند که اساتید ما در قم باید به این جنبه قضیه هم نگاه کنند؛ کیفیت کار خود استاد این گونه بالا می رود.
برخی از علما مانع تراشیها و شایعه پراکنی در محیط استانها را دلیل عدم حضور خود در استانها و بلاد معرفی می کنند؛ به نظر شما این دلیل درست است؟
انسان باید همیشه به دنبال عمل صالح باشد؛ عالمی که در قم هست باید به یک جمع بندی برسد که حضورش در بلاد یک عمل صالح است؛ اگر به این جمع بندی رسید باید به فرمایش امیر مؤمنان که می فرمایند «إن هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيه» عمل کند؛ یعنی از هرچیزی که دلهره داریم برای اینکه دلهره تمام شود وارد آن شویم؛ شایعه زیاد است اما چیزی است که پخش شده و برای هرکسی طبیعی است البته گاهی ممکن است از جایی هم سر رشته داشته باشد.
ما بر اساس اصل اخلاقی در قم ماندن علمایی که شرایط هجرت به بلاد برایشان فراهم هست را حمل بر صحت می کنیم و می گوییم معذوریت دارند؛ اگر علما احساس کنند که حضورشان عمل صالح هست حتما باید حاضر شوند.
موانع حضور طلاب و روحانیان در بلاد را به نظر شما چیست؟
بعضی چیزها را نمی توانیم مانع بدانیم؛ پیشگام و پیشتاز این انقلاب و نظام مقدس، روحانیت بوده و مردم احساس اتصال روحانیت به حاکمیت را دارند و در ثانی رسانه ها در اختیار مردم هست و سخنرانیهای بسیاری را دنبال می کنند؛ به همین دلایل انتظار دیگری از روحانیت پیدا کرده اند و دیگر مثل گذشته که روحانیان کاملا عزیز الوجود بودند نیست؛ البته هنوز به روحانیت احترام زیادی قائل هستند؛ این دو عامل به برخورد مردم جهت داده است که از برخورد آنها احساس می شود مردم تمایلی به حضور روحانیت ندارند؛ باید بگویم این احساس اشتباه است بلکه فقط سطح توقعات مردم متفاوت شده است.
پیامد خالی ماندن شهر ها از روحانیت و علما چیست؟ بعضی می گویند با وجود رسانه ها نیازی به حضور علما نیست
در احادیث داریم که دو چیز رفتار مردم را شکل می دهد یکی ملوک و فرمانروایان و دیگری علما؛ فرمانروایان به علت موقعیت خاص خودش با مردم ارتباطی نداشته ولی تأثیر خود را می گذارد اما عالم ارتباط تنگاتنگی با مردم دارد و ملاقات با عالم در مکتب تشیع پاداش دارد و بسیار تأکید شده است؛ امام زین العابدین در دعای ابوحمزه در همان قالب دعا به بررسی عوامل غفلت در نماز می پردازند و از خودشان می پرسند منی که در نماز غفلت دارم یا با افراد ناصالح مجالست و هم نشینی می کنم، یا هم نشینی با علما را ترک کردم.
عالم در آداب و رسوم مردم تأثیر فراوانی دارد؛ اگر شهرها از حضور علما که ارتباط تنگاتنگی با مردم دارند خالی باشند کسان دیگری مردم را به سمت و سوی خودشان می کشانند و رفتار مردم را تغییر می دهند مانند رسانه ها؛ اگر عالمی حضور داشته باشد می تواند با رفتار خود بر مردم تأثیر گذاشته و جلوی حرکات دیگران را بگیرد.
برخی علما مانند مراجع امکان هجرت ندارند یا در مسؤولیتی هستند که نمی توانند در بلاد به طور دائمی حاضر شوند اما می توانند به سفر تبلیغی بروند؛ نظر شما در مورد سفر تبلیغی کوتاه مراجع و علما چیست؟
برای همه مردم حضور در خدمت مراجع و استفاده از آنها امکان پذیر نیست اما مراجع می توانند در سفری کوتاه میان مردم حاضر شوند؛ حضرت آیت الله نوری همدانی این رسم را برای خود دارند و مقام معظم رهبری با وجود مشغله های فراوان به استانها سفر می کنند؛ حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی که مرجع نیست اما نماینده حضرت آیت الله سیستانی است که می بینیم حضور ایشان در استانها برکات فراوانی دارد و تأثیر خوبی بر روی استان می گذارد.
باید اقبالی از سوی مراجع باشد و نمایندگان ولی فقیه هم تلاشی داشته باشند تا علما را دعوت کنند؛ یک بار سعی کردیم که حضرت آیت الله جوادی آملی را به کرمان به مناسبت همایش شیوه پژوهشی علامه طباطبایی دعوت کنیم که برای حضرت آیت الله در آن زمان میسر نبود.
برکات حضور مرجع تقلیدی مانند حضرت آیت الله مظاهری در اصفهان بسیار ملموس است؛ فایده های این گونه حضور در استان ها چیست؟
اعتقاد مردم به دین و اسلام یک موضوع است اما احساس حمایت و پشتیبانی که مردم با حضور علما دارند یک موضوع دیگر است؛ وقتی عالمی در بین مردم حضور داشته باشد مردم در دین خود احساس پشتیبانی می کنند؛ در واقع دین مردم نیاز به پشتیبانی و حمایت دارد که این حمایت به وسیله علما است؛ وقتی عالمی در شهری حضور دارد دینداری مردم را ارتقا می دهد و مردم هم برای مشکلات دینی و اعتقادی خود به ایشان و شاگردان پرورش یافته ایشان مراجعه می کنند.
مردم همیشه خودشان را در معرض توصیه ها، تبیینها و تذکرات یک عالم می بینند که این توصیه ها رفتاری و گفتاری هستند؛ وقتی گفته می شود که عالم را باید گرامی داشت به دلیل هم تأثیرها است؛ رهبر انقلاب تأکید می کنند که چیزی جای منبر را نمی گیرد چون مردم با این منبرها عقائدشان را بازخوانی می کنند.
مراجع، مرکز مدیریت، شورای عالی و همه نهادهایی که در این امر مسؤول هستند برای ساماندهی هجرت چه اقداماتی می توانند انجام دهند؟
نسبت روحانیان به جمعیت استانها و شهرستانها بسیار پایین است؛ در آیین نامه های وزارت بهداشت آمده که برای هر 500 نفر باید یک پزشک حضور داشته باشد که خوب است؛ در بعضی مناطق کرمان در میان 7 هزار نفر و بعضی جاها 11هزار نفر یک روحانی حضور دارد که بسیار نامناسب است؛ خصوصا در استان کرمان گرایش به روحانیت و دروس طلبگی در بین مردم استان بسیار بالا است. اینجا است که وظایف مسؤولان روشن می شود که باید بر اساس اقتضائات به طلاب آموزش بدهند مانند تربیت مبلغ مناطق خاص که شکرخدا در قم شروع شده است.
می شود با امتیاز دادنها شروع کرد؛ مثلا تبلیغ در مناطق خاص و محروم در امتیاز واگزاری مسکن، تسهیلات و شهریه تأثیر داشته باشد؛ مناسب نیست که طلاب این توقعات را داشته باشند اما دیگران باید به فکر باشند.
اداره روحانیت هجرت کار رسمی ما در مرکز مدیریت استان کرمان است که ما نظارت ویژه ای بر همان روحانیت هجرت داشته ایم تا برنامه های خود را به نحو احسن انجام دهند و رضایتمندی مردم حفظ شود.
ما هرکار که در توانمان بوده برای فراهم آوردن امکانات انجام داده ایم؛ برای مثال سعی کردیم برای خواهران و برادران مبلغ که در مدارس تبلیغ می کنند مانند مؤسسه شهیدین امکانات فراهم کنیم؛ هیچ وقت آمار ندادیم اما حمایت کردیم؛ برایشان محل اسکان فراهم کرده ایم و تا جایی امکان داشته برایشان غذا تهیه کرده ایم؛ اما امکانات همچنان جزئی هستند و باید بیشتر فراهم شود.
در آخر اگر نکته ای مانده بفرمایید.
همان گونه که رهبر انقلاب از سال ها پیش دغدغه های فرهنگی خود را مطرح کردند به نظر می رسد که حوزه های علمیه باید در این جهاد فرهنگی پیشقدم باشند؛ لباس روحانیت نوعی نمایش حضور دین و فرهنگ دینی در جامعه است بنابراین به همه روحانیان معمم توصیه می کنم برای این که حضور دین در همه جا احساس شود از این لباسشان به عنوان یک لباس رزم و جهاد در سنگر جهاد فرهنگی استفاده کنند و حاضر نشوند در هیچ جایی این لباس را در بیاورند.403/9704/ب1