۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۳
کد خبر: ۷۹۴۸۷۵
سرکار خانم کتر جمشیدی:

نگاه سودگرایانه وارن به جنین منجر به پارادوکس اخلاقی می‌شود / حق حیات جنین از منظر اسلام ثابت و غیرتشکیکی است

نگاه سودگرایانه وارن به جنین منجر به پارادوکس اخلاقی می‌شود / حق حیات جنین از منظر اسلام ثابت و غیرتشکیکی است
پژوهشگر حوزه خانواده در چهارمین پیش‌نشست علمی همایش بین‌المللی تحلیل‌های اخلاقی حامیان جنین، با نقد دیدگاه فیلسوف آمریکایی مری آن وارن تأکید کرد که نگاه سودگرایانه وارن به جنین، با اولویت دادن حقوق زن بر جنین، به پارادوکس اخلاقی می‌انجامد، در حالی که از منظر اسلام حق حیات جنین از لحظه لقاح ثابت و غیرتشکیکی است.
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، سرکار خانم دکتر فاطمه جمشیدی در چهارمین پیش‌نشست علمی همایش بین‌المللی تحلیل‌های اخلاقی حامیان جنین با محوریت شخص بودن و حق حیات؛ نقد دیدگاه‌های وارن در باب سقط جنین به تبیین و نقد دیدگاه‌های فیلسوف آمریکایی، مری آن وارن در زمینه‌ی جواز اخلاقی سقط جنین پرداخت و افزود: بر اساس داده‌های منتشرشده در یکی از نشریات حوزه مامایی و پرستاری، سالانه حدود ۷۳ میلیون سقط جنین در جهان رخ می‌دهد. البته این آمار تنها شامل موارد رسمی است و سقط‌های غیرقانونی و زیرزمینی در آن لحاظ نشده است. در ایران نیز متأسفانه آمار سقط جنین بالاست و در سال‌های اخیر روندی افزایشی داشته است.
 
وی افزود: بر اساس آمارهای رسمی، در کشور ما بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار مورد سقط جنین در سال اتفاق می‌افتد که تنها حدود ده تا دوازده هزار مورد از آن‌ها با مجوز پزشکی قانونی و به‌صورت قانونی انجام می‌شود. این مسئله در جامعه‌ای با رویکرد دینی و مذهبی، بسیار نگران‌کننده است و ضرورت پژوهش‌های چندبُعدی، فرهنگی و اخلاقی را آشکار می‌کند.
 
دکتر جمشیدی  سپس به معرفی سه رویکرد اصلی در فلسفه غرب نسبت به مسئله سقط جنین پرداخت و گفت: در مباحث فلسفی غرب، سه رویکرد غالب وجود دارد: محافظه‌کارانه، اعتدالی و لیبرالی. رویکرد محافظه‌کارانه، که تا دهه ۱۹۵۰ میلادی دیدگاه مسلط بود و عمدتاً در میان کاتولیک‌ها رایج است، معتقد است جنین از لحظه لقاح صاحب حق حیات است و سقط جنین تحت هیچ شرایطی مجاز نیست. در مقابل، رویکرد اعتدالی که از سوی فیلسوفانی مانند جودیت تامسون مطرح شده، میان بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت قائل است و در شرایط خاص، سقط را مجاز می‌داند. اما رویکرد سوم، یعنی لیبرالی، که مورد توجه خانم وارن است، معتقد است زن در تمام دوران بارداری حق دارد درباره نگهداری یا سقط جنین تصمیم بگیرد.
 
وی افزود: از نگاه خانم وارن، حتی اگر تنها چند هفته به تولد جنین باقی مانده باشد، باز هم زن حق دارد در صورت تمایل، سقط انجام دهد. او معتقد است حتی دلایلی مانند نیاز به سفر، کوهنوردی یا نخواستن فرزند، می‌تواند تصمیم به سقط را موجه کند. وارن از مدافعان سرسخت حق انتخاب زن است و برخی او را فمینیست می‌دانند، هرچند خود به‌صراحت چنین ادعایی نکرده است.
 
نگاه سودگرایانه وارن به جنین منجر به پارادوکس اخلاقی می‌شود / حق حیات جنین از منظر اسلام ثابت و غیرتشکیکی است
 
این پژوهشگر ادامه داد: خانم وارن مبانی دیدگاه خود را بر سودگرایی و پیامدگرایی استوار می‌کند. اما محور اصلی نظریه او، مفهوم شخص بودن است. او معتقد است جنین انسان زیست‌شناختی هست اما شخص اخلاقی نیست و تا زمانی که شخص محسوب نشود، از حق حیات برخوردار نخواهد بود.
 
دکتر جمشیدی در توضیح معیارهای شخص بودن از دیدگاه وارن اظهار داشت: وارن پنج معیار برای "شخص بودن" ارائه می‌دهد: ۱. آگاهی و احساس درد یا لذت، ۲. توانایی تعقل و استدلال منطقی، ۳. فعالیت خودانگیخته و ارادی، ۴. ظرفیت برقراری ارتباط معنادار، و ۵. خودآگاهی و درک از هویت فردی در طول زمان. بر اساس این معیارها، جنین در مراحل اولیه بارداری هیچ‌کدام از این ویژگی‌ها را ندارد و بنابراین، شخص محسوب نمی‌شود.
 
وی ادامه داد: از نظر وارن، در سه‌ماهه نخست بارداری جنین نه هوشیاری دارد، نه تعقل و نه خودآگاهی؛ پس فاقد شأن و منزلت اخلاقی است و سقط آن مجاز شمرده می‌شود. حتی در مراحل پایانی بارداری نیز اگرچه جنین به آستانه شخص شدن نزدیک می‌شود، اما باز هم حق زن بر بدن خود و استقلال او بر این حق اولویت دارد.
 
دکتر جمشیدی افزود: وارن در عین حال توصیه می‌کند اگر جنینی در ماه‌های پایانی قابلیت زیست در خارج از رحم با تجهیزات پزشکی را دارد، بهتر است به‌جای سقط، تولد او تسهیل شود؛ هرچند این توصیه الزام‌آور نیست.
 
وی در بخش دیگری از سخنان خود به استدلال بالقوگی اشاره کرد و گفت: مخالفان سقط جنین معمولاً با استناد به استدلال بالقوگی می‌گویند جنین گرچه فعلاً شخص بالفعل نیست، اما بالقوه می‌تواند شخص شود و بنابراین از حق حیات برخوردار است. اما وارن این استدلال را رد می‌کند و معتقد است اگر بالقوگی را ملاک ارزش اخلاقی بدانیم، باید برای سلول‌های جنسی، افراد مجرد یا حتی موجودات فرضی آینده نیز شأن اخلاقی قائل شویم، که چنین نتیجه‌ای غیرمنطقی است.
 
وی افزود: وارن با تمایز میان "شخص بالفعل" و "شخص بالقوه"، تأکید می‌کند که ما به‌سبب ویژگی‌های بالفعل از حقوق برخورداریم، نه به‌دلیل قابلیت‌هایی که شاید در آینده داشته باشیم. از این‌رو جنین هرچند بالقوه می‌تواند شخص شود، اما هنوز شایسته حقوق اخلاقی نیست.
 
دکتر جمشیدی خاطرنشان کرد: وارن در آثارش بر حق زن بر بدن خود تأکید ویژه دارد و هرگونه الزام یا اجبار برای حفظ جنین را نقض آزادی فردی زن می‌داند. از نظر او، حق تصمیم‌گیری نهایی درخصوص ادامه یا خاتمه بارداری صرفاً بر عهده زن است.
 
نگاه سودگرایانه وارن به جنین منجر به پارادوکس اخلاقی می‌شود / حق حیات جنین از منظر اسلام ثابت و غیرتشکیکی است
 
وی با اشاره به اینکه وارن جنین را شخص بالفعل نمی‌داند و حقوق زن را بر جنین مقدم می‌داند، گفت: از نگاه وارن، جنین شخص نیست و زن نیز تنها یک شخص بالقوه است، ازاین‌رو در هر تعارضی میان حقوق زن و جنین، همواره حقوق اشخاص بالفعل بر حقوق اشخاص بالقوه غلبه دارد. او استدلال محافظه‌کارانه درباره حرمت سقط جنین را رد کرده و همچنین اصل بالقوگی را نمی‌پذیرد.
 
دکتر جمشیدی افزود: وارن در مقاله خود سایر ملاک‌های فیلسوفان برای شخص بودن، همچون آگاهی، احساس، زیست‌پذیری و قدرت ارتباط را نیز بررسی و رد می‌کند و در نهایت هیچ‌یک را کافی برای اثبات شأن اخلاقی جنین نمی‌داند. اما نقد اصلی فیلسوفان به او آن است که اگر جنین به‌دلیل فقدان ویژگی‌های شخص‌بودن، از منزلت اخلاقی برخوردار نیست، پس وضعیت نوزاد چه تفاوتی دارد؟ چراکه نوزاد نیز در بدو تولد همان شرایط را دارد.
 
وی با بیان اینکه وارن تولد را مرز اخلاقی میان شخص‌نشدن و شخص‌شدن می‌داند، توضیح داد: وارن معتقد است جنین تا زمانی که در بدن مادر است فاقد شأن اخلاقی است، اما به محض تولد و جدا شدن از بدن مادر، از حقوق کامل انسانی برخوردار می‌شود و کشتن او اخلاقاً نادرست است. به باور او، پس از تولد، نوزاد دیگر نقض‌کننده حقوق زن نیست و اگر مادر نخواهد، می‌تواند او را به یتیم‌خانه یا فرزندخواندگی بسپارد؛ همچنین وجود متقاضیان فرزندخواندگی در جامعه باعث می‌شود نوزادکشی اخلاقاً مردود باشد.
 
دکتر جمشیدی تأکید کرد: به نظر می‌رسد تفاوت اصلی در نگاه وارن، وابستگی یا عدم وابستگی به بدن مادر است؛ زیرا در نظریه او، جنین به دلیل وابستگی شدید به بدن زن، فاقد استقلال اخلاقی تلقی می‌شود، در حالی‌که نوزاد مستقل از بدن مادر فرض می‌گردد.
 
نگاه سودگرایانه وارن به جنین منجر به پارادوکس اخلاقی می‌شود / حق حیات جنین از منظر اسلام ثابت و غیرتشکیکی است
 
این پژوهشگر با اشاره به ابهام در میزان لازمِ این ویژگی‌ها تصریح کرد: مشخص نیست چه مقدار از آگاهی یا خودآگاهی برای شخص‌بودن کافی است. اگر این معیارها مبهم باشند، تبعات خطرناکی دارد؛ مثلاً افرادی که موقتاً در کما هستند یا توان ارتباط ندارند، طبق این دیدگاه نباید شخص محسوب شوند، در حالی‌که هیچ فیلسوفی چنین نتیجه‌ای را نمی‌پذیرد.
 
وی افزود: نکته دیگر آن است که فیلسوفان شخص‌گرا نگاه مادی‌گرایانه و سکولار به انسان دارند و حقیقت انسان را در ویژگی‌های زیستی خلاصه می‌کنند؛ در حالی‌که ادیان الهی، از جمله اسلام، انسان را دارای دو بُعد جسمانی و روحانی می‌دانند. بر اساس این نگرش، کرامت ذاتی انسان از لحظه لقاح آغاز می‌شود و حتی جنین نیز حامل روح الهی و استعداد خلافت الهی است؛ از این‌رو سقط جنین از آغاز تا مرگ طبیعی، جایز نیست.
 
دکتر جمشیدی تأکید کرد: اگر ویژگی‌های شناختی را ملاک شخص‌بودن بدانیم، باید بپذیریم که این ویژگی‌ها تدریجی و تشکیکی حاصل می‌شوند. اما آیا می‌توان گفت حق حیات نیز تشکیکی است؟ آیا یک جنین هشت‌ماهه شأن اخلاقی بیشتری از جنین سه‌ماهه دارد؟ یا کودک پنج‌ساله از کودک دو‌ساله انسان‌تر است؟ چنین نگاهی، منزلت انسانی را به مراتب قابل‌محاسبه تقسیم می‌کند که از نظر اخلاقی پذیرفتنی نیست.
 
وی خاطرنشان کرد: در مقابلِ این نگاه، مبانی اسلامی حق حیات را امری ثابت و غیرتشکیکی می‌دانند؛ بدین معنا که همه انسان‌ها، از لحظه لقاح تا پیری، از حق حیات برابر برخوردارند. پذیرش تشکیکی‌بودنِ حق حیات، جامعه را دچار بحران‌های اخلاقی و اجتماعی می‌کند؛ زیرا در این صورت می‌توان جان برخی را بر برخی دیگر ترجیح داد، همان‌گونه که در اندیشه‌های سودگرایانه توجیه‌گر بمباران هیروشیما دیده می‌شود.
 
دکتر جمشیدی در پایان اظهار داشت: لازمه دیدگاه وارن، پذیرش نوزادکشی است، زیرا نوزاد و جنین تفاوتی ماهوی ندارند؛ با این حال، وارن به این لازمه ملتزم نمی‌شود و در ضمیمه مقاله خود استدلال‌هایی برای رد نوزادکشی می‌آورد که قانع‌کننده نیستند. در واقع، دیدگاه او دچار پارادوکس اخلاقی است، زیرا معیار تولد را صرفاً تغییر مکان فیزیکی از بدن مادر به بیرون در نظر می‌گیرد و این تغییر مکانی نمی‌تواند ملاک شأن اخلاقی باشد.
ارسال نظرات