مهد تراز اسلامی در کشور نداریم
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی آسمانی فرزند را میوه دل انسان دانسته و فرمودند وجود فرزند مانند لوح سفیدی است که والدین با امر تربیت بر آن می نگارند و خداوند در ابتدای ولادت، هیچ انسانی را کافِر و بی دین نیافریده و همه در ابتدای ولادت مؤمن به خداوند هستند به گونهای که در احادیث زیادی از رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) بیان شده کودک ولی خداوند در روی زمین است به همین علت مَحبت به کودک مَحبت به ولی خدا و آزار دادن او آزار ولی خدا است.
براساس آنچه گفته شد در اینجا این موضوع مطرح میشود که با وجود این احادیث و اینکه انسانها در فطرت، سرشت و پاکی در ابتدای ولادت یکسان هستند چه چیزی موجب تفاوت آنها در بزرگسالی شده و موجب میشود که یکی مؤمن و دیگری مشرک به خداشود، در اینجا باید به استناد علوم و منابع دینی و روایی، ریشه این پدیده را در امر تربیت جستوجو کرد زیرا آنچه موجب بنیانگذاری تفاوت در انسانها شده و آنها را به فطرشان نزدیک کرده یا آنها را از فطرتشان دور میکند امر تربیت بهخصوص تربیت والدین است.
از آنجایی که در سالهای گذشته متولی اصلی امر تربیت خانواده بود اگر کودکی دچار انحراف می شد ریشه این انحراف را در خانواده جستوجو میکردند اما امروز به علت مشغله والدین باید ریشه انحراف و بیتربیتی ها را در متولیان جدید تربیت کودک یعنی مهدهای کودک جستوجو کرد زیرا امروزه مهدهای کودک از همان نخستین روزهای ولادت تا سن هفت سال به صورت مستقیم در امر تربیت کودک دخالت داشته و والدین را در این زمینه یاری میکنند و در نبود والدین جایگزین آنها می شوند به همین علت باید ریشه بسیاری از انحرافات تربیتی را در مهدهای کودک جستوجو کرد.
بر همین اساس از آن جایی که جامعه ما یک جامعه دینی است و با نگرش درون گفتمانی دینی اداره میشود و این گفتمان دینی مسؤول اصلی تربیت کودک را پدر و مادر میداند وسیره معصومین(ع) هم این موضوع را تأیید میکند در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا مهدهای کودک به عنوان الگوی جدید و نسخه غربی تربیتی در نظام اسلامی مشروعیت دارند یا نه؟ و اگر مشروعیت ندارند والدین براساس کدام قاعده فقهی فرزند خود را به مهد می سپارند؟ و همچنین اگر شرع در این مورد اجازه میدهد رسالت مهدها در امر تربیت کودک زیر هفت سال از منظر دین و سیره معصومین (ع) چیست؟ که بر همین اساس و در راستای دست یابی به پاسخ سؤالاتی از این قبیل با حجت الاسلام ابراهیم فرمانی مشهور به «عمو روحانی» از فعالان با سابقه امر تربیت کودک و فعالان فضای مجازی در عرصه تربیت کودک و تولید محتوا به گفت و گو نشسته و نظر ایشان را در مورد این مسأله جویا شدیم که نظر ایشان به تفضیل در اختیار فعالان و علاقهمندان فعال در عرصه تربیتی کودک قرار می گیرد.
وسائل ـ با توجه به دغدغه ها و مشغله های دنیای امروز برای پدر و مادرها، بسیاری از والدین قسمت زیادی از وقت فرزندانشان را با مهدکودک پر می کنند؛ آیا شرعا والدین میتوانند با سلب مسئولیت از خود، وظیفه تربیت را به مهدها بسپارند؟
همانطور که پدر و مادر بر گردن فرزندان حق و حقوقی دارند فرزندان هم متقابلا برگردن والدین حقی و حقوقی داشته و از اولین و بدیهیترین حقوق فرزندان برگردن والدین حق تربیت فرزندان است که پدر و مادر باید این حق را ادا کنند.
همچنین در سیره اهل بیت(ع) تأکید ویژه ای بر مَحبت به کودک در هفت سال اول زندگی شده و این موضوع بهخصوص از جانب مادر مورد تأکید ائمه(ع) قرار گرفته است ولی با این وجود، اگرمادری در هفت سال اول زندگی، برای اینکه به کارهای خود رسیده و به راحتی به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی اشتغال داشته باشد کودکش را به مهد می سپارد باید گفت که بالاترین ظلم را در حق کودک مرتکب شده و آن زیر بنای تربیتی که در اسلام با مَحبت مادر پایه گرفته و شکل میگیرد و درواقع در شکلگیری شخصیت آینده بچه مؤثر است آن را با دست خود خراب کرده و آینده نامعلومی را در انتظار فرزندش قرار داده است.
اضافه بر این یکی از مهمترین نیازهای روحی، روانی و عاطفی کودک در هفت سال اول زندگی مَحبت والدین است و بچههایی که معمولاً در مهد قرار میگیرند به نوعی از این مَحبت تا ساعتی محروم میشوند
مهد سپاری خلاف سیره معصومین(ع) است
وسائل ـ با توجه به اینکه عدهای معتقدند از نظر فقهی تربیت مباشرتی نیست آیا به استناد این موضوع مهدسپاری کودک توجیه شرعی دارد یا نه؟
در این زمینه باید از دفاتر مراجع استفتا شود که آیا سپردن فرزند به مهد طی ساعتی ورای برنامههای آموزشی مهد، از نظر شرعی دارای توجیه بوده یا نه؟ اما باید توجه کرد که از نگاه تربتیی و روانشناسی و نگاه تربیتی اسلام، سیره معصومین(ع) و سخنان و سفارشات آنها خلاف این سیره و روش ( مهد سپاری) است و معصومین(ع) معتقد هستند که بچه در هفت سال اول زندگی نیاز جدی و شدیدی به مَحبت مادر دارد و باید حضور مادر در کنار فرزند پررنگ باشد؛ زیرا این حضور تأثیری سازنده و شگرف بر شکلگیری شخصیت کودک دارد.
وسائل ـ با توجه به اینکه گرفتن دایه در صدر اسلام از سنتهای مرسوم در میان اعراب بود آیا میتوان به استناد این شرایط تاریخی مهد سپاری کودکان را امری شرعی قلمداد کرد؟
توجه به این نکته ضروری است که ما از میان چهارده معصوم تنها در زندگی حضرت رسول(ص) شاهد این موضوع هستیم و میبینیم که پیامبر(ص) را مدتی دست دایه سپردند و آن هم زمان قبل از اسلام بوده که در میان مردم آن زمان چه آنهایی که خداپرست بودهاند و چه آنهایی که خدا پرست نبودهاند سنت دایه گرفتن رایج بود اما پس از بعثت حضرت رسول(ص) و ظهور اسلام ما شاهد این قضیه نیستیم و میبینیم پس از آنکه حضرت زهرا(س) مادر بزرگوار خود یعنی حضرت خدیجه(س) را از دست دادند باز با وجود این شرایط حضرت رسول(ص) برای ایشان اقدام به گرفتن دایه نکردند و پس از آن هم با ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) با وجود اینکه فاصله سنی فرزندان حضرت زهرا(س) کم بود و همچنین حضرت مانند سایر زنان عرب در خانه به مشاغل خانگی مانند ریسندگی اشتغال داشتند بازهم حاضر نشدند تربیت فرزندان خود را به دایه واگذار کنند.
با توجه به اینکه اولین خانواده اسلامی در تاریخ صدر اسلام خانواده حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) هستند باید توجه داشته که این خانواده با وجود اینکه چهار فرزند داشتند و فاصله سنی آنها بسیار کم بود همانطور که گفته شد حضرت زهرا(س) حاضر نشدند برای فرزندان خود دایه بگیرند و امر تربیت فرزندان را خود بر عهده داشتند و با توجه به این مطلب باید گفت که سپردن کودک به دایه و مهد، خلاف سیره و سفارشها ائمه معصومین(ع) بوده و تاریخ برای ما به صورت مستند بیان میکند که هیچ کدام از ائمه(ع) برای فرزندان خود دایه نگرفته اند و گرفتن دایه و واگذاری تربیت به دیگری برخلاف سیره این بزرگواران است و همچنین در سیره تربیتی این بزرگواران با توجه به اینکه کودک در هفت سال اول زندگی به مَحبت شدید و حضور پررنگ والدین بهخصوص مادر نیاز دارد می ببینیم که همواره این همسران و مادران اهل بیت(ع) بودند که اقدام به تربیت فرزندان خود کرده و سایر فعالیتها را در جنب فعالیت تربیتی خود انجام می دادند.
همچنین ما شاهد هستیم که در خانواده حضرت علی(ع) فرزندان در دامان پر مهر و عطوفت مادر بزرگ شده و عبادت، رنج، مصیبت و شادی و خوشی های مادر را میبینند که همین موضوع در تربیت این انسانهای وارسته و شخصیت کامل آنها نقش به سزایی داشت.
مهد تراز اسلامی از نظر تربیت در کشور وجود ندارد
وسائل ـ با توجه به اینکه در حال حاضر پدیده مهد سپاری پدیده رایجی است به نظر شما آیا مهدهای کودک در سطح کشور شاخصه ها و مؤلفه های تربیت تراز اسلامی را دارا هستند یا نه؟ و اینکه از نظر حضرتعالی شاخصه های تربیت تراز اسلامی چیست؟
با توجه به اینکه در حال حاضر عدهای از مادران از روی اضطرار و ناچاری و با وجود اینکه از نظر باطنی میل به انجام چنین کاری ندارند ولی ناچار به این کار هستند لازم است که شاخصه ها و مؤلفه های تربیت اسلامی در مهدهای کودک مورد بررسی قرار گیرد که باید گفت در این زمینه متأسفانه مهدهای کودک ما از نظر شاخصه های تربیتی در وضعیت بحرانی قرار دارند و سمت و سوها، حکایت از بحران در مهدهای کودک دارد که در همین زمینه در طول سالهای اخیر مستندی با عنوان «بحران در مهد های کودک» ساخته شده است.
با توجه به اینکه بنده بیش از ده سال است در سراسر کشور به صورت میدانی مهدها را رصد میکنم و با مهدهای مختلف در ارتباط هستیم باید اذعان کنم متأسفانه ما در سطح کشور مهد تراز اسلامی نداریم و ما با این وسعت کار تا به امروز شاهد وجود مهدی نبوده ایم که به عنوان مهد تراز اسلامی، شاخصه های تربیت اسلامی را دارا باشد.
و در اینجا دقت به این نکته لازم است مهدهایی که برنامه تربیتی مشخصی نداشته و با تلویزیون، موسیقی، پارتی های نمادین، جشن های عروسی نمادین و استخرهای مختلط کودکان را سرگرم میکنند از لیست مهدهای تربیت اسلامی خارج بوده و در اینجا فقط بررسی ها مشمول مهدهایی میشود که برنامههای آموزشی و تربیتی خاصی دارند که باز همین مهدها هم که به لحاظ مذهبی دارای برنامه آموزشی خاصی هستند در لیست مهد شاخص و در تراز اسلامی قرار نمیگیرند زیرا شاخصه های تربیت اسلامی و قرآنی در آنها رعایت نمی شود.
اسلام و سیره اهل بیت(ع) سن آموزش را از هفت سالگی می داند/ آموزش در هفت سال اول زندگی غلط ترین کار مهدها و والدین است
با توجه به اینکه مهمترین برنامه مهدهای با رویکرد دینی آموزش قرآن و حدیث به کودکان است باید گفت که این رویکرد و آموزش ها با رویکردهای روانشناسی و سیره معصومین(ع) در تضاد مستقیم بوده زیرا اسلام و سیره معصومین(ع) سن آموزش به کودک را از هفت سال به بالا دانسته و در هفت سال اول زندگی تأکیدی به آموزش به کودک نداشته و بیان میکنند که در هفت سال اول زندگی کودک مانند یک پادشاه و آقا و سرور است که تنها باید به برآورده کردن نیازهای روحی و روانی او توجه شود ولی این توجه به نیازها و خواستههای کودک باید جنبه افراطی نداشته باشد.
آموزش دین و قرآن با رویکرد حفظ محور در مهدها موجب دین زدگی و دین گریزی کودکان شده است
همانطور که گفته شد رسول خدا(ص) میفرمایند که هفت سال اول زندگی کودک هفت سال سیدی و آقایی است و در این هفت سال اول کودک باید به طبق طبیعت خود آزاد بوده و بازی کند تا از نظر طبیعت خود ارضاء شود و آموزش در هفت سال دوم زندگی کودک بوده اما برخلاف سیره حضرت رسول(ص) ما امروز در مهدها شاهد هستیم که نسبت به کودکان ۴ تا ۵ سال برنامه آموزش منظم حفظ و یادگیری قرآن و احادیث اجرا میشود که چون این برنامه برای کودکان سنگین است طبق تحقیق میدانی کودکانی که در قم در این مهدها حضور داشتند نوعا از مسائل دینی و قرآن زده شده اند به گونهای که کودک پس از خروج از مهد حاضر نیست به سمت دین و مباحث دینی رفته و از مهد و محیط های آموزشی متنفر میشود علت این موضوع هم این است که در مهدهای کودک با روش حفظ محور میخواهند کودک را با مسائل دینی و آموزه های قرآن آشنا کنند.
تأکید اسلام بر آموزش مفهوم محور به کودکان/ مفاهیم را باید در بازی به کودک آموخت نه با روش حفظ محور
وسائل ـ با توجه به اینکه روانشناسان و روایت های متعددی از معصومان(ع)، هفت سال اول زندگی را بهترین دوران برای یادگیری میدانند آیا این نظر حضرتعالی در زمینه آموزش در مهدها ایجاد تناقض نمیکند؟نظر شما دراین زمینه چیست؟
در این زمینه باید میان یادگیری و آموزش تفاوت قائل شد و در این زمینه مهدها باید بدانند که در هفت سال اول زندگی کودکان وظیفه آنها آموزش حفظ محور اصول و امور دینی به کودکان نیست بلکه در مهدها باید بیشتر کودکان مشغول بازی باشند و همانطور که گفته شد آموزشها باید مفهوم محور باشد یعنی اگر مربی در مهد میخواهد به کودک آموزش دهد که اسراف کار زشتی است باید به جای اینکه آیه اسراف را به کودک آموزش به صورت عملی و در قالب بازی، نمایشهای عروسکی و قصه گویی این موضوع را به کودک آموزش دهد زیرا با این روش نه کودک تحت فشار سنگین حفظ قرار گرفته و نه از دین دل زده میشود بلکه این شیوه آموزش موجب نهادینه شدن موضوعت و مسائل مختلف و ملکه شدن آنها در ذهن کودک میشود.
قرآن روش آموزش مفهوم محور را همان روش قصه گویی می داند/دو سوم آیات قرآن کریم داستان و قصه است/ قرآن با قصه الگوسازی دینی کرده است
همچنین قرآن کریم روش آموزش مفهوم محور را قصه گویی میداند و با وجود اینکه قرآن کریم کتاب نور و زندگی است بیش از دو سوم آیات آن در قالب قصه است و قرآن به وسیله قصه الگو سازی کرده است و میخواسته به مخاطب خود بفهماند که قصه بهترین روش برای آموزش به کودکان است و قرآن آموزه ها و نکات دستوری و دینی را در قالب داستان برای مخاطبان خود بیان میکند به همین علت بهتر است در مهدها برای آموزش مفاهیم به کودک از روش قصه گویی استفاده کنند همانطور که تمامی رسانههای مختص به کودکان امروزه از این روش برای آموزش به کودکان بهره میگیرند و این روش نه تنها موجب خسته شدن کودکان نمیشود بلکه برای آنها جذاب هم هست و با علاقه به قصه های مختلف فیلمها و کارتون ها گوش داده و از تماشای آنها لذت میبرند؛ بنابراین آموزش در مهد باید مفهوم محور باشد.
ما در کشور قصه گوی خوب نداریم/ علت ناتوانی مهدها در آموزش مفهوم محور به کودکان ناتوانی مربیان در امر قصه گویی است
اگر ما امروز در مهدها شاهد ناتوانی آموزشهای مفهوم محور به کودکان هستیم باید علت این موضوع را در ناتوانی مربیان در امر قصه گویی و بازی با کودکان جستوجو کرد زیرا اگر مربی مهد زبان کودک را بلد باشد و قصه گوی خوبی باشد به راحتی خواهد توانست در قالب بازی ـ همانطور که اسلام و سیره معصومین(ع) بیان میکنند ـ مفاهیم مختلف دینی را به کودک آموزش دهد همانطور که معصومین ما این شیوه را داشتند و در قالب بازی و با زبان کودکانه مسائل مختلف را به کودکان آموزش میدادند.
تربیت دینی کودک نیازمند زبان کودکانه است
همانطور که گفته شد ما با بررسی تاریخ اسلام نمونههای فراوانی را در زندگی معصومین(ع) میبینیم که با زبان کودکان مفاهیم دینی را به کودکان آموزش میدادند و در این زمنیه سیره رسول خدا(ص)بهترین الگو است زیرا ایشان همواره در مقابل کودکان با زبان کودکانه مفاهیم مختلف را به آنها آموزش میدادند و در اینجا توجه به این نکته لازم است که تربیت دینی کودک زبان کودکانه میخواهد.
تربیت مربی مهد بر تولید محتوا ارجحیت دارد/ عنصر قصه و نمایش خلاق دو عنصر اصیل تربیت اسلامی هستند
وسائل ـ با توجه به مسائلی که حضرتعالی مطرح کردید برای سامان دادند به وضعیت مهدها چه راهکارهایی را پیشنهاد کرده و به نظر شما تولید محتوا برای مهدها بر عهده چه نهادی است؟
همانطور که گفته شد در این زمینه باید آموزش مهدها مفهوم محور باشد و باید مفاهیم در قالب اجرای نمایشهای خلاق، قصه گویی و بازی به کودکان آموزش داده شود که متأسفانه امروزه در مهدهای ماعنصر قصه گویی و اجرای نمایش خلاق به عنوان دو عنصر اصیل تربیت اسلامی کنار گذاشته شده است و به جای آن به حفظ روی آوردهاند که همین موضوع موجب بروز بحران و چالش تربیتی در زمینه تربیت کودک در کشور شده است زیرا این دو ابزار از ابزار های قوی و مؤثر تربیتی هستند
همچنین در امر تربیت و آموزش کودک باید به این نکته توجه کرد که ما در امر آموزش نباید افراد با ضریب هوشی بالا و به عبارت دیگر استثناها و و کودکان نابغه را با سایر کودکان مقایسه کنیم زیرا دین رویکرد مقایسه را در امر تربیت نپذیرفته و تأکید میکند در امر تربیت و آموزش باید به توانمندی و استعدادهای فرد توجه کرد بنابراین ما نباید با روش حفظ محور سعی کنیم یک کودک با ضریب هوشی متوسط را به روش یک کودک با ضریب هوشی بسیار بالا آموزش داده بلکه در امر تربیت و آموزش باید کودکان را با ضریب هوشی متوسط در نظر گرفته و به جای روش حفظ محور سعی کنیم به روش مفهوم محور به کودک آموزش دهیم.
یکی از اصول اساسی تربیت؛ اصل تفاوتهای فردی استثناها
با توجه به اینکه یکی از اصول اساسی تربیت، اصل تفاوتهای فردی است باید دقت کرد که مربی موفق در امر آموزش شخصی است که در امر تربیت کودکان به این نکته توجه کرده و سعی کند بسته به استعدادها به کودکان آموزش دهد و تراز و شاخص تربیتی مادردراینجا کودکان نابغه و استثناء نیست و همانطور که گفته شد آموزش باید با زبان بچه باشد. حضرت رسول(ص) که هفت سال اول زندگی را هفت سال آزادی کودک عنوان میکنند در اینجا منظور آزادی مطلق نیست و معنی این آزادی این است که ما طبق سخن حضرت رسول(ص) باید برای کودک شرایطی را فراهم کنیم که آن شرایط، شرایط نشاط و بازی بوده و کودک در این شرایط بتواند خواست درونی خود یعنی بازی کردن را انجام دهد زیرا بازی برای بچه در حکم زندگی واقعی بوده و پدر و مادری در امر تربیت موفق هستند که بتوانند در قالب بازی قانونمداری، تکلیف مداری، احترام و نکات اخلاقی را به کودک آموزش دهند و اهل بیت(ع) هم از جمله حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در حین بازی به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آموزش میدادند و این آموزش در قالب کلاس رسمی و برنامهریزی منظم نبود و آموزه های دینی در قالب بازی به کودک القاء می شد.
ساختار تربیت امروز دگرگون شده است / نقش مربی در تربیت محوری است
با توجه به اینکه در جامعه امروزی ساختار تربیتی دگرگون شده و برخلاف گذشته که خانواده در قله هرم تربیتی قرار داشت امروزه مربی، کودک و سایر موارد که شامل خانواده هم میشود در حاشیه هرم تربیتی قرار گرفته و در راس این هرم مربی قرار میگیرد به همین علت روانشاسان تربیتی به این موضوع قائل هستند که تربیت مربی بر تربیت کودک مقدم است زیرا همانطور که گفته شد مربی در رأس هرم تربیت قرار دارد و قرآن کریم در این زمینه میفرمایند که « ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش» بر همین اساس لازم است که مربیان ما با زبان روز کودک آشنا باشند و در حال حاضر مشکل جدی در مهدهای کودک ما این است که مربیان زبان کودکان را بلد نیستند و به همین دلیل از روش حفظ محور بهره میگیرند.
عرصه تربیتی مربی محور است نه محتوا محور
همچنین در اینجا این موضوع اهمیت دارد که مربی یا هر فردی که میخواهد در عرصه تربیت کودک وارد شود باید مهارت های لازم برای ارتباط گیری با کودک را داشته و زبان و ادبیات مخاطب خود را که همان کودک است بداند و باید دقت کرد که در عرصه تربیت کودک آنچه از تولید محتوا مهمتر است آموزش و تربیت مربی بوده زیرا عرصه تربیتی به جای اینکه محتوا محور باشد مربی محور است زیرا ما اگر قویترین محتوا را تولید کرده و مجری و مربی نداشته باشیم که این محتوای قوی را به کودک آموزش دهد باز با بحران بزرگی روبه رو شده و نخواهیم توانست در عرصه انتقال محتوا به کودک موفق باشیم و به همین علت لازم است که مربی توانمند باشد و در مدرسهها هم به همین شکل است با وجود اینکه محتوای آموزشی در سطح کشور یکسان است با همین وجود ما شاهد نوسانات تربیتی و نقاط ضعف وقوت هستیم زیرا همانطور که گفته شد آموزش محتوا نیازمند یک معلم قوی است و در هر جا که معلم قوی باشد آموزش هم خوب خواهد بود و در مورد مهدهای کودک هم به همین شکل است. در مورد فرستادن کودک به مهد آنچه اهمیت دارد این است که والدین حتماً باید در انتخاب مهد و مربی نهایت دقت را داشته باشند تا اگر فرزند خود را از روی اضطرار به مهد میفرستند این فرزند آنها در اثر تربیت غلط مهدکودک دچار بحران هویتی نشود؛ بنابراین فرستادن کودک به مهد از روی اضطرار باید با نهایت دقت صورت گیرد تا خسارت ها و آسیب هایی که به کودک وارد شده کمتر بوده و همانطور که گفته شد کودک دچار دلزدگی نشود زیرا این دلزدگی از مهد در دوران دبستان و تحصیل در زمینه آموزش به کودک خود را بروز داده و موجب آسیب های جدی به کودک شده و ما در این دوران با کودکان ناامید و بیهدف در امر تحصیل روبه رو خواهیم بود./836/د102/ل