خواجه نصیرالدین طوسی روزانه 15 جزء قرآن می خواند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی در نخستین روز درس خارج فقه و اصول که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شد، گفت: درباره درس و بحث در حوزه علمیه، طلاب هم همانند مردم وظیفه هایی دارند و هر کس که مسلمان است باید به دین عمل کند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارد.
حفظ و بقای دین مهمترین وظیفه طلاب
استاد درس خارج حوزه علمیه قم اظهار داشت: در انجام این وظایف تفاوتها و درجاتی وجود دارد از جمله این که بر هر کسی مقدار خاصی عبادت لازم است؛ آنچه وظیفه روحانیت است و در حوزه باید انجام شود، یادگیری و فراگیری دین و انتقال آن به نسل آینده است.
وی ادامه داد: اصل فراگیری معارف دین برای این است که حلال و حرام خداوند درست به دست نسل بعد برسد و این به معنی حفظ و بقای دین است؛ از همین جهت است که درس خواندن اهمیت بالایی دارد تا درست دین را یاد گرفته و در احکام خداوند متعال دچار اشتباه نشویم.
ضرورت پرداختن طلاب به قرآن کریم
رییس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم ابراز داشت: از دیگر وظایف طلاب، خواندن زیاد تفسیر قرآن کریم و روایات است؛ تاریخ اسلام هم باید مورد اهمیت قرار گیرد و درس ها را به طور جامع مطالعه کنیم.
وی با اشاره به اهمیت قرآن کریم تأکید کرد: ارتباط زیاد با قرآن کریم بسیار مهم است و هر چه بیشتر قرآن خوانده شود، توفیق در درس ها نیز بیشتر می شود؛ خواجه نصیرالدین طوسی روزی 15 جزء قرآن می خوانده است.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: برخی اساتید حوزه علمیه در قم را می شناسم که در تعطیلیها، اعیاد و شهادتها، روزی یک ختم قرآن انجام می دهند؛ از این استاد پرسیدم که یک ختم قرآن را در چند ساعت انجام می دهی و وی پاسخ داد که بین 12 تا 13 ساعت طول می کشد.
شرح مسقطات خیار غبن
وی بیان داشت: سال گذشته در بحث فقه تا «مسقطات خیار غبن» پیش رفته بودیم و چند مسأله از این موضوع باقی مانده که این ها را بیان می کنیم؛ بحث معاملات از چند جهت مهم است، چرا که درباره معاملات، احادیث و روایات کمتری در فقه وجود دارد و بیشتر به مباحث عبادی پرداخته شده است.
حجت الاسلام والمسلمین عابدی خاطرنشان کرد: نکته مهمی درباره معاملات وجود دارد این است که با توجه به این که روایات کمتری در این زمینه ذکر شده، چگونه باید احکام خداوند متعال در این زمینه را به دست آورد؟
وی ادامه داد: اختلافات و نزاعات مردم غالبا مالی بوده و به همین دلیل است که فراگیری احکام معاملات، نقش مهمی برای حل این اختلافات در جامعه دارد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم گفت: در بحث اصول نیز سال گذشته تا آخر «تنبیهات استصحاب» بیان شد و باقی مانده آن که مبحث خاتمه استصحاب است را ادامه می دهیم.
وی ابراز داشت: شرایط عمل به استصحاب، تعارض استصحاب با اصول یا امارات دیگر از عناوین بحث اصول است.
خیار غبن به در چه مسائلی جاری می شود؟
رییس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم ادامه داد: بعد از مسقطات خیار غبن، شیخ انصاری این مسآله را مطرح می کند که آیا خیار غبن به بیع اختصاص دارد یا در سایر معاملات هم جاری است؛ در عقد اجاره، جعاله یا صلح هم وجود دارد یا خیر؟
وی افزود: یکی از خیارات، خیار مجلس معلوم است که مخصوص به بیع است؛ معاملات دیگر مثل اجاره خیار مجلس ندارد، چرا که روایات فرموده بود «البیعان باالخیار» و دیگر موجر و مستأجر را شامل نمی شود؛ همچنین خیار حیوان فقط در بیع است و در معاملات دیگر وجود ندارد.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: سومین خیار، خیار شرط بود که هم در بیع و هم در سایر معاملات جاری است؛ در هر معامله ای که شرط خیار بکنند، این خیار صحیح است مگر در جایی که دلیل داشته باشیم که نمی شود، مثل باب نکاح.
تأثیر قاعده لاضرر در خیار غبن
وی اظهار داشت: خیار غبن جای شبهه زیاد دارد؛ شیخ انصاری معتقد است که ظاهرا خیار غبن در سایر معاوضات و معاملات مالی جاری است؛ البته به شرطی که دلیل خیار غبن لاضرر باشد؛ اگر دلیل خیار غبن لاضرر باشد، اختصاص به بیع ندارد اما اگر دلیل ما در خیار غبن اجماع یا شهرت باشد، خیار غبن مخصوص به بیع است و در معاملات دیگر جاری نیست.
حجت الاسلام والمسلمین عابدی ادامه داد: دلیل مسأله بالا این است که اصل در هر معامله ای، لزوم معامله است؛ زمانی که از اصالت لزوم استثنا شود، موارد غبن به دلیل اجماع و قدر متیقّن از اجماع، بیع است و شامل غیر بیع نمی شود.
وی افزود: پس اگر دلیل ما، لاضرر بود در سایر معاملات هم خیار غبن جاری است مثل ضرر در اجاره؛ اما اگر دلیلمان اجماع باشد، در معاملات دیگر خیار غبن جاری نمی شود؛ نکته مهم دیگر این است که شرط تمسک کردن به لاضرر این بود که فقها به لاضرر تمسک کرده باشند.
رییس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در ادامه توضیح داد: در واقع اگر فقها در مسأله ای سراغ لاضرر نرفته اند، ما هم نمی توانیم در آن مسأله سراغ لاضرر برویم؛ در این مسأله که آیا خیار غبن در معاملات دیگر هست یا خیر، عده ای از فقها از جمله فخرالمحققین(فرزند علامه حلی)، محقق کرکی و فاضل مقداد سراغ لاضرر رفته اند؛ بنابراین تمسک به لاضرر اشکالی ندارد.
تشریح 4 قول در باب خیار غبن
وی ابراز داشت: شیخ انصاری ادامه می دهد که در این مسأله 4 قول وجود دارد؛ قول نخست این است که خیار غبن عام بوده و در همه معاملات جاری می شود؛ قول دوم خیار غبن را خاص به بیع می داند که در سایر معاملات جاری نمی شود؛ قول سوم می گوید که خیار غبن در صلح جاری نیست اما در غیر عقد صلح جاری است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در توضیح علت این که چرا خیار غبن در صلح جاری نبوده و در غیر عقد صلح جاری است، گفت: صلح بنا بر حل دعوا دارد و اگر خیار در آن باشد، به این معنی است که دعوا دوباره از ابتدا آغاز شود.
وی افزود: قول چهارم این است که در صلح باید تفصیل قائل شویم؛ ممکن است که صلحی بنایش بر مسامحه باشد، در چنین صلحی خیار غبن وجود ندارد؛ اما صلحی که بنایش بر معاوضه است، خیار غبن وجود دارد؛ برای مثال شخصی بدهکار است اما مقدار آن را نمی داند و بر هزار تومان صلح می کنند، اما بعدا متوجه می شود که یک میلیون تومان بدهکار است؛ در چنین صلحی خیار غبن وجود دارد.
دقت و عدم دقت در معاملات شامل خیار غبن می شود؟
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: نکته دیگر این است که بنای معاملات گاهی بر دقت بوده و گاهی هم بر دقت نیست؛ شخصی که می خواهد انگشتری بخرد، بنایش بر مسامحه است و خیار غبن بر این معامله وجود ندارد.
وی ادامه داد: اگر شخصی می خواهد معامله ای کند که بنایش بر دقت است، خیار غبن وجود دارد؛ شیخ انصاری می گوید که دلیل این مسأله این است که آیا کلمه غبن در این معاملات صدق می کند یا خیر؟ جواب این استدلال این است که ما دائر مدار کلمه غبن نیستیم و برای ما اهمیت ندارد که کسی مغبون شده یا نشده است.
حجت الاسلام والمسلمین عابدی بیان داشت: علت این که اهمیت ندارد این است که ما در ادله شرعی حکمی نداریم که بر روی کلمه غبن بحث نکرده است؛ در جایی نیامده است که مغبون، خیار دارد؛ پس چون لفظ غبن در ادله شرعی موضوع حکم خیار قرار نگرفته، نباید سراغ این برویم که کسی مغبون شده است یا خیر.
وی ابراز داشت: شیخ انصاری در آخر این نتیجه را می گیرد که به هر حال تعمیم خیار غبن به سایر معاملات، خالی از قوت نیست، اگر چه معاملاتی که مبنایشان بر مسامحه است، جای شک و تردید دارند./840/پ200/ی