۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۹
کد خبر: ۴۵۹۵۸۳
یادداشت؛

لزوم الگوهای دینی جهت تقویت نسل دینی

مفسر فيلم ضداسلامي «شمشير اسلام»، كه بنگاه سخن پراكني B.B.C آن را پخش كرد و بخش مهمي از آن مربوط به عزاداري و سوگواري‌­هاي دوستداران امام حسين‌(ع) است، مي­‌گويد: بايد مراقب بود كه اگر اين عزاداري­‌ها و اين عشق هدف­دار شود و به قلب غرب نشانه رود، ديگر هيچ سلاحي نمي­‌تواند در برابر آن مقابله كند.
عاشورا

الگودهي يکي از روش‌هاي تغيير رفتار است که در اصول تربيتي به آن توجه ويژه مي‌شود.[2] اثربخشي اين شيوه بدان سبب است که الگوها در فهم‌پذير شدن پيام، نقش مهمي دارند و انسان نيز بر اساس حس الگوپذيري، مقابل کارهاي ويژه قهرمانان کرنش مي‌کند و تحت تأثير رفتار آنان قرار مي‌گيرد. در تربیت دینی نیز روش الگویی همواره مد نظر بوده است و از این جهت انبیای الهی از جنس بشر بودند نه ملائک.

اهمیت تربیت الگویی در دوران معاصر که فرهنگی دینی در عصر رسانه‌­های در معرض تهاجم فرهنگی است بیش از پیش است. چرا که رسانه­‌ها از ابزارها و قابلیت­‌های زیادی در الگوسازی برخوردارند. در دوران سنتی الگو شدن حاصل برخی توانایی­‌ها و امتیازات واقعی فرد بود که حاصل تلاش و متفاوت بودن آن فرد بود ولی در دوران مدرن، رسانه‌ها می‌­توانند بر اساس اهداف و منافع خود فردی را معروف کنند و آن را به عنوان الگو به جامعه تحمیل کنند در حالی که ممکن است آن فرد چنین صلاحیت و شایستگی‌­ای را نداشته باشد.

این شرایط اهمیت الگوهای دینی در دوران کنونی را بیشتر می­‌کند. بنابراین فرهنگ دینی برای تقویت خود باید طراحی ویژه برای الگوی دینی داشته باشد. در این بین عاشورا و مکتب حسینی قابلیت بی‌­نظیر خود در اعتلای فرهنگ اسلامی را بروز می­‌دهد؛ مکتبی که با دیدی الگوپردازانه طراحی شده است و برای سنین و سطوح مختلف الگوهای دینداری را بیان می­‌کند و در مقابل من باب "ادب از که آموختی از بی‌­ادبان"، الگوهایی از بی‌­دینان را ارائه می‌­کند تا مومنان از آن احتراز کنند. امام حسین‌(ع) به صراحت الگو بودن عاشورا را ترسیم می­‌کند و خود را الگوي مؤمنان معرفي کرد و فرمود: «فَلَکُمْ فِيَّ اُسوَةٌ»[3]؛ «من الگوي شمايم.»

البته اساسا معصومان‌(ع) الگوي عملي پيام خود بودند. از حضرت علي‌(ع) پرسيدند چرا پيراهنت را وصله مي‌کني؟ فرمود: «دل را خاشع مي‌کند و مؤمنان بدان اقتدا مي‌نمايند.»[4]

در این نوشتار تربیت الگویی را در عاشورا و مکتب امام حسین‌(ع) بررسی می­‌کنیم.

الگو و انتقال فرهنگ در بستر اجتماع

آداب اجتماعي از عناصر معنوي فرهنگ در هر جامعه و از شاخه­‌هاي مهم هنجارهاي اجتماعي است. در تعاريف مختلف از فرهنگ، آن را به تمامي ساخته­‌ها، انديشه‌­ها، نهادها، آداب و رسوم، روش‌هاي اخلاقي و نظاير آنها تعريف مي‌کنند. هنجارها و اجزاي آن، راهنماهاي آشکاري است براي اينکه مردم يک جامعه چگونه بايد در شرايط خاص رفتار کنند[5] يا خود را با جامعه تطبيق دهند.[6]

به عبارت ديگر افراد در فرايندي به نام جامعه‌پذيري، آداب، رسوم، سنت­‌ها، عقايد و رفتارهاي اجتماعي را مي‌پذيرند و به آن عمل مي­‌کنند تا امکان زندگي اجتماعي ميسر شود.[7] به‌طور کلي شخصيت انسان، حاصل زندگي اجتماعي است. انسان با ويژگي‌­هاي جسمي و روحي خويش به زندگي اجتماعي تن مي‌دهد. انسان تحت تأثير الگوها و عادات اجتماعي، خود را مي‌سازد. افراد مجبورند تا طبق عادات و الگوها رفتار کنند؛ براي مثال آداب غذا خوردن، نشستن، حمام گرفتن، لباس پوشيدن، طرز برخورد با مشکلات اجتماعي و غيره؛ از جمله الگوها و عادات اجتماعي است که هر فرهنگي براي خويش مي‌سازد. انسان اين الگوها را جزئي از زندگي خود مي‌داند و آن را در درون خويش مي‌سازد.[8]

روش الگويي در قرآن

قرآن مجيد در موارد زيادي بر شيوه الگويي تأکيد کرده است. داستان‌هاي پيامبران و زناني همچون مريم و آسيه، همگي براي ارائه الگوهاي پسنديده است و بيان داستان‌هاي قابيل، فرعون، همسران نوح و لوط و... براي نشان دادن الگوهاي ناپسند است.

خداوند در قرآن افرادي را براي مردم الگو معرفي مي‌کند: حضرت يوسف‌(ع) را در پاکدامني، حضرت ايوب‌(ع) را در صبر، حضرت سليمان و يوسف‌(ع) را در فريفته نشدن به دنيا؛ حضرت داود را در شهامت و حضرت علي‌بن ابي‌طالب(ع) را در ايثار الگو مي‌داند.

همچنين خداوند به صراحت در قرآن، پيامبر (ص) را الگو مي‌نامد و مي‌فرمايد: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ (احزاب: 21).

معرفي الگو در قرآن کريم، به رسول اکرم(ص) منحصر نيست. بلکه خداي بزرگ، پيامبران و اولياي قبل از رسول خدا(ص) را نيز الگوي خوب مؤمنان مي‌داند و مي‌فرمايد: قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ؛ براي شما سرمشق نيکويي در زندگي ابراهيم و کساني که با او بودند، وجود داشت. (ممتحنه: 4)

حتي کساني که عمري در محيط فساد بودند و مقابل فساد ايستادگي کردند و تسليم نشدند، الگوي ديگران معرفي شده‌اند؛ مانند همسر فرعون، آنجا که خداوند مي‌فرمايد: ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ؛ خداوند براي مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است. (تحريم: 11)

معرفي الگو در قرآن، به نمونه‌هاي خوب اختصاص ندارد. بلکه خداوند، افراد بدعاقبت را نيز معرفي مي‌کند تا عبرتي براي مردم باشند؛ براي مثال، اشاره به زن لوط و زن نوح مي‌کند که در خانه پيامبر خدا زندگي مي‌کردند؛ اما راه فسق و خيانت را پيش گرفتند؛ آنجا که خداوند مي‌فرمايد: ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما؛ خداوند براي کساني که کافر شده‌اند، به همسر نوح و همسر لوط مَثَل زده است. آن دو تحت سرپرستي دو بنده صالح از بندگان ما بودند. ولي به آن دو خيانت کردند. (تحريم: 10)

گاهي نمونه‌ها، کساني‌اند که مرتکب اشتباهي شده و بعد توبه کرده‌اند؛ مانند حضرت يونس(ع) که خداوند متعال درباره او مي‌فرمايد: فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ؛ [اي رسول] پس در ابلاغ حکم پروردگارت شکيبا باش و همچون صاحب ماهي (حضرت يونس) مباش [که بر قوم خود غضب کرد]. (قلم: 48)

ويژگي‌هاي روش الگويي

تأثيرگذاري جذابيت منبع پيام(فرستنده) بر تغيير عقايد، نشان مي‌دهد مخاطبان افزون بر تمايل به درست بودن و ادراک دقيق جهان، دلايل ديگري براي تشکيل باورهاي خود دارند. حفظ اعتقادات و نگرش‌ها به اين دليل است که از خود تعريف درستي داشته باشيم.[9] انجام دادن رفتار بر اساس الگويي مثل اهل‌بيت(ع)، اين معنا را مي‌رساند که «من(مخاطب) شبيه الگو(اهل‌بيت ع) هستم و من در زمره افراد مورد علاقه قرار دارم». به اين ترتيب، مخاطب با چنين رفتاري مي‌تواند نفس خويش را تقويت کند و با تشبيه خود به چهره‌هاي برگزيده، کاستي‌هاي اخلاقي و رفتاری ‌خود را جبران کند.

تحليل الگو در راستای تغییر و ارتقای رفتار دینی را مي‌توان در موارد زير جست­‌وجو نمود:

1. عامل پايايي و پويايي روش‌هاي گفتاري: هر چند تبليغ گفتاري يکي از روش‌هاي مهم و متداول تبليغي است، ولي در ضرورت و اهميت تبليغ عملي که الگوگرايي از مهم‌ترين آنهاست، همين بس که روش گفتاري به تنهايي در تبليغ مؤثر نيست و نمي‌تواند بر مخاطب اثر گذارد؛ بلکه همراهي سخن با عمل مبلّغ و معرفي الگوهاي رفتاري است که به سخن تبليغي(سخنراني، موعظه و خطابه) عمق و دوام مي‌بخشد.

«موعظه به تنهايي کافي نيست. پس بايد به همراه موعظه و در کنار آن، اسوه و نمونه‌اي باشد که امکان تقليد و تأسي به انسان بدهد. در چنين وضعي اسوه ملموس و قابل رؤيت، هرگز از ذهن و دل مخاطبان بيرون نمي‌رود و هميشه عامل هدايت انسان است».[10]

علامه طباطبايي لزوم تبليغ عملي و اسوه بودن پيامبر را کنار تبليغ گفتاري او، چنين تبيين مي‌‌کند: «تبليغ اعم از گفتار و کردار است... پيامبر(ص) نيز که از انجام گناه... معصوم است، بدين سبب است که اگر معصوم نباشد ممکن است بر خلاف دين تبليغ نمايد...»[11]

2. دليل امکان عمل به تعاليم: وجود و حضور اسوه در جامعه، دليلي محکم بر درستي آموزه‌هاي دين است. وجود اسوه به مردم ثابت مي‌کند پايبندي به اين آموزه‌ها ممکن است و دين دربردارنده دستورها و مطالبي نيست که فقط در کتاب و نوشته جاي داشته باشد و التزام به آن ممکن نباشد.[12]

از اين‌روست که يکي از دلايل نفوذ مکاتب و اديان در جوامع و جاودانگي آنها، افزون بر غناي نظام معرفتي، معرفي و تربيت الگوهاي کامل است که پيروان بتوانند بر اساس آن، تعاليم دين را اجرا کنند.[13]

3. روش‌الگويي، روش تربيتي: يکي از روش‌هاي مؤثر و کارآمد تربيتي، روش الگويي است[14] که در تبليغ دين نيز پرکاربرد خواهد بود. نقش «الگوها» در پرورش، همانند نقش استادان در آموزش است. الگوها، سرمشق‌هاي تربيت و تکامل انسان به حساب مي‌آيند.

تربيت‌هاي علمي بدون وجود الگو، رهنمون‌هايي خشک و بي‌روح‌اند که ثمره‌اي بس ناچيز دارند. از اين‌رو، ما نيازمند الگوهاي صالحيم؛ چراکه اين الگوها در رشد جوامع، از ده‌ها ساعت سخنراني و صدها مقاله، نافذتر و پر بارترند.

مسئله الگودهي در تربيت، اصلي است که بر اساس خواست فطري انسان و تحريک روح انسان، بنيان گرفته است. با اجراي اين اصل، مي‌توان به راحتي در ايجاد گرايش‌هاي شايسته، موفق شد.[15]

4. دامنه وسيع نفوذ الگو: روش الگويي، گستره و دامنه افقي و عمودي بسياري دارد؛ به عبارت ديگر، انسان در هر مکان و شرايط و با هر نوع زندگي، نيازمند الگوي الهي مي‌باشد‌ِ(افقي) و همچنين او در هر مرتبه و مقام معنوي که باشد، از الگوي برتر، بي‌نياز نمي‌شود. (عمودي).

5. امکان دسترسي مردم به الگو: مهم‌ترين ويژگي الگو که باعث اثربخشي بسياري مي‌شود، بشر بودن اوست. اين هماهنگي به وجود آورنده بستگي و پيوستگي عميقي ميان الگو و پيروان است.

جنبه بشري الگو باعث مي‌شود تا به‌طور هميشگي ميان مردم و در بحبوحه زندگاني آنان حضور يابد و افراد همواره در معرض رفتار و آموزش او باشند. اين ويژگي از مزاياي روش الگويي به‌شمار مي‌رود؛ چراکه بدون هيچ هزينه‌اي انجام مي‌پذيرد؛ درحالي‌که روش‌هاي ديگر نيازمند ابزارها و امکاناتي است که هزينه‌هايي دربردارد.

افزون بر اين موارد، الگو ميزان و ترازوي سنجش رفتار جامعه ديني است که دينداران مي‌توانند با مقايسه اعمال و رفتار خود با آنان، جايگاه و ميزان بهره‌مندي و پايبندي‌شان را به اصول ديني دريابند.

اين ويژگي‌ها سبب مي‌‌شود تا الگو عامل حرکت انسان و پويايي جامعه به‌حساب آيد.

تبليغ الگويي در قرآن جايگاه ويژه‌اي دارد: قرآن با بيان «صفات و معيارهاي الگو»[16] و «معرفي الگوي هدايت»،[17] نگاه ويژه‌اي به اين روش نشان داده است.

تبليغ با روش الگويي داراي دو بُعد است:

1. مبلّغ خود اسوه باشد و مي‌تواند با رفتار، شخصيت و ويژگي‌هاي خويش به‌صورت عيني و عملي، راهنماي کاملي براي مخاطبان باشد؛

2. مبلّغ الگوهاي مورد تأييد دين را به مخاطبان معرفي نمايد تا مردم در هر زمينه، متوجه الگوهاي هدايتگر باشند و از منحرفان پيروي نکنند.[18]

عاشورا، الگوی آزادگان و بیدارگران جهان

در طول تاریخ بسیاری از افراد و نهضت­‌ها از نهضت حسینی الگوگیری کردند و حماسه­‌آفرین شدند. نهضت عاشورا الهام گرفته از راه انبياست و بسياري از قيام‌­هاي ضدستم و نهضت­‌هاي آزادي ­بخش، با الهام از حركت عزت­‌آفرين عاشورا به ثمر رسيده است.

به طور يقين عاشورا از چنان عمق و ارزشي برخوردار است كه تا پايان تاريخ، پيام‌­آور ارزش‌­هاي والاي انساني و الهام‌­بخش انسان­‌هايي آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهي است كه از همه طبقه‌­ها، زن و مرد، كوچك و بزرگ، باسواد و بي‌­سواد، سیاه و سفيد، مسلمان و غيرمسلمان از آن الگو مي‌­گيرند و درس مي‌­آموزند. در اين دانشگاه همواره اساتيد به نامي چون حسين بن علي‌(ع) و قمر بني هاشم‌(ع)، زينب كبري‌(س) و ديگر عاشوراييان تدريس مي‌كنند، ولي تاكنون متأسفانه نتوانسته‌­ايم ارزش­‌هاي عاشورا را آن چنان كه شايسته است به جوامع جهاني بشناسانيم.

بسياري از نويسندگان، شاعران و مورخان مسلمان و غيرمسلمان از درس‌­آموزي اين رويداد براي همه جهانيان، سخن گفته‌­اند؛ براي نمونه، يكي از نويسندگان مصري به نام «عباس محمود عقاد» با قلم شيوايش در كتاب ابوالشهداء حسين بن علي‌(ع) چنين مي­‌نويسد: نه تنها مسلمان­‌ها بلكه غيرمسلمان­‌ها نيز از اين واقعه درس جوانمردي، ايثار و مقاومت در برابر ستمگران آموختند، از سفير مسيحي كه در همان مجلس يزيد به او اعتراض كرد بگيريم تا برسيم به قرون ميانه و تا روزگار خودمان. [19]

رهبر هندوستان «مهاتما گاندي» نهضت عاشورا را الهام‌­بخش خود در رهايي هندوستان مي‌داند[20] و مي‌­گويد: «من زندگي امام حسين‌(ع)، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌­ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده‌­ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايستي از سرمشق امام حسين‌(ع) پيروي كند.»[21]

رهبر پاكستان «محمد علي جناح» نيز گفته است: «هيچ نمونه اي از شجاعت‌، بهتر از آن كه امام حسين‌(ع) از لحاظ فداكاري و تهور نشان داد، در عالم پيدا نمي‌شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدي كه خود را در سرزمين عراق قربانی كرد، پيروي نمايند.»[22] 

هم چنين «اقبال لاهوري» استقلال و نجات پاكستان را مرهون قيام عاشورا دانسته است و در اين باره چنين زيبا سروده است:

رمز قرآن از حسين   آموختيم       ز آتش او شعله ها افروختيم

تا قيامت قطع استبداد    كرد       موج خون او چمن ايجاد كرد

خون او تفسير اين اسرار كرد       ملت خوابيده را  بيدار   كرد [23]

انقلاب اسلامي ايران، به رهبري امام خميني‌(ره) از عاشورا الگو گرفت و دوام آن نيز در گرو بهره‌­گيري از درس‌­ها و عبرت­‌هاي آن است كه خود آن رهبر فرزانه در اين باره مي‌فرمايد: واقعه عظيم عاشورا از سال 61 هجري تا خرداد 1342 و از آن زمان تا قيام حضرت بقية الله، ارواحنا له الفدا، در هر مقطعي انقلاب‌ساز است. [24]

امام خمینی‌(ره) علل شکل گرفتن و بقای انقلاب اسلامی را مدیون و مرهون عاشورا می­‌دانست و می­‌فرمود: «ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهدا‌(ع) نبود، امروز ما نمی‌توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»[25] 

«عبد علی محمد حسن» عضو فراکسیون «الوفاق» و استاد دانشگاه بحرین، در نخستین اجلاس بیداری اسلامی گفت: «سخنان امام حسین‌(ع) کاملاً در جنبش­‌های اسلامی تغییرطلبانه، روشن است. اباعبدالله(ع) با هدف اصلاح و مبارزه با فساد و ظلم به پا خاست و ملت‌­های اسلامی نیز امروزه در پی همین هدف هستند.»[26] 
«عدنان الجنید» اندیشمند یمنی نیز در این اجلاس بیان داشت: «بیداری اسلامی کنونی نوعی الگوگیری از انقلاب امام حسین‌(ع) و پس از آن انقلاب امام خمینی‌(ره) است.»[27] 

 بر اين اساس، بیداری اسلامی از قیام عاشورا بهره‌­های بسیاری برده است و باید ببرد و مردم باید با تأسی به امام حسین‌(ع) از تهدید، كشتار، ارعاب و خشونت حكومت­‌ها نهراسیده و در ترسیمی ذهنی و عملی، حركت خود را عاشورایی و حسینی بدانند و به پیروزی مطمئن باشند.‌

شهدا در انقلاب ایران در خلق حماسه دفاع مقدس به بهترین شکل از عاشورا الگو گرفتند. آنها شیران روز و عابدان شب بودند و بدون الگوگیری از عاشورا نمی­‌توانستند این چنین حماسه و عرفان را در هم آمیزند و در مقابل ابرقدرت­‌ها بایستند.

استاد «حسن ابراهيم» مؤلف تاريخ اسلام مي­‌گويد: كشته شدن امام حسين‌(ع) در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها تأثير بسياري داشت. قبل از اين رخداد، شيعيان پراكنده بودند؛ زيرا شيعه­‌گري يك نظريه سياسي بود كه در دل پيروان خود نفوذ نكرده بود و هنگامي كه حسين‌(ع) كشته شد، شيعه­‌گري با خون آميخته گشت و در اعماق قلوب شيعيان، نفوذ كرد و عقيده راسخ آنان شد.[28] 

«خربوطلي» دانشمند بزرگ اسلامي مي­‌گويد: شهادت امام حسين‌(ع) در كربلا بزرگ­ترين حادثه تاريخي بود كه منجر به تشكل و تبلور شيعيان شد و سبب گرديد كه شيعه، به صورت سازماني قوي و با مبادي و مكتبي سياسي و ديني مستقل، در صحنه جامعه‌ مسلمانان آن روز، جلوه كند.[29] 

دكتر «بيضون» در اين زمينه مي­‌گويد: اين قيام دلاورانه، سرفصل تازه­اي در مبارزات شيعه گشود كه تا روزگاران دراز با جان­بازي­‌ها و فداكاري­‌هاي شيعيان ادامه يافت.[30]

بيان ارزشمند امام صادق‌(ع) در زيارت اربعين به زیبایی همه این امور را در الگوگیری از نهضت اباعبدالله بیان کرده است: و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة؛ [31] (پروردگارا!) حسين بن علي خون پاكش را در راه تو بخشيد تا بندگانت را از جهالت و حيرت و گمراهي نجات بخشد.

امام خميني قدس‌(ره) به این حقيقت اشاره دارد كه قيام سيدالشهداء‌(ع) الگوي تمام­‌عيار و قابل پيروي براي ديگران در تمامي دوره‌هاست. از اين رو مي­‌فرمايد: مگر نه آن است كه دستور آموزنده «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بايد سرمشق امت اسلامي باشد؛ قيام همگاني در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا قيام عدالت­‌خواهان با عددهاي قليل و ايمان و عشقي بزرگ، در مقابل ستمگران كاخ­‌نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه اين برنامه سرلوحه زندگي در هر روز و در هر سرزمين باشد.[32] 

از اين رو متفكران اسلامي از جمله: شهيد مطهري با این برداشت از حادثه عاشورا که ان را به عنوان تکلیف ویژه امام حسین‌(ع) می‌­داند مخالف است و آن را يكي از تحريف‌­هاي عاشورا برشمرده و آن را رد و نقد كرده است.[33]

مفسر فيلم ضداسلامي «شمشير اسلام»، كه بنگاه سخن پراكني B.B.C آن را پخش كرد و بخش مهمي از آن مربوط به عزاداري و سوگواري‌­هاي دوستداران امام حسين‌(ع) است، مي­‌گويد: بايد مراقب بود كه اگر اين عزاداري­‌ها و اين عشق هدف­دار شود و به قلب غرب نشانه رود، ديگر هيچ سلاحي نمي­‌تواند در برابر آن مقابله كند. [34]

975/702/ر


[1] . دکتری مدرسی معارف اسلامی.

[2]. شيوه‌هاي تغيير رفتار، ريموند ميلتن برگر، ترجمه دکتر علي فتحي آشتياني، هادي عظيمي آشتياني، صص93-96.

[3]. تاريخ طبري، ج5، ص403.

[4]. بحارالانوار، ج41، ص161.

[5]. روان­شناسي اجتماعي، هدايت‌الله ستوده، صص 69-71.

[6]. جامعه­شناسي، ساموئل کينگ، 1341, ص87.

[7]. جامعه­شناسي (اصول، مباني و مسايل اجتماعي)، سيف‌الله سيف‌اللهي، ص131.

[8]. جامعه­شناسي (اصول، مباني و مسايل اجتماعي)، ص133.

[9]. ر.ک: عصر تبليغات، ص110.

[10]. ر.ک: الاعلام في القرآن الکريم، عبدالقادر حاتم، ص283.

[11]. الميزان في تفسير القرآن، محمدحسين طباطبايي، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، ج2، ص134.

[12]. ر.ک: اسوه‌هاي قرآني و شيوه‌هاي تبليغي آنان، مصطفي عباسي مقدم، صص 50 و 52.

[13]. ر.ک: امام الگوي امت، ق. واثقي، صص 341-344.

[14]. براي نمونه: ر.ک: روش تربيتي اسلام، سيد قطب، ترجمه محمد مهدي جعفري، صص 251 و 252؛ نقش اسوه‌ها در تبليغ و تربيت، مصطفي عباسي‌مقدم، ص83 (فصل سوم: روش الگويي در ميان روش‌هاي تربيت).

[15]. براي مطالعه بيشتر درباره اثر اسوه‌ها و الگوها در تبليغ و تربيت، ر.ک: اسوه‌هاي قرآني و شيوه‌هاي تبليغي آنان، صص 1-30 .

[16]. براي نمونه ر.ک: (آل‌عمران: 15-17، 190و191)؛ (توبه: 88)؛ (حشر: 9).

[17]. براي نمونه ر.ک: (ممتحنه: 4)؛ (مريم: 51)؛ (ص: 48)؛ (انعام: 85)؛ (احزاب: 21)؛ (تحريم: 11)؛ (يس: 20).

[18]. اسوه‌هاي قرآني و شيوه‌هاي تبليغي آنان، مصطفي عباسي‌مقدم، ص48.

[19] . مجموعه مقالات کنگره‏ي بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 61. 

[20] . سيد عبدالکريم هاشمي نژاد، درسي که حسين عليه‏السلام به انسانها آموخت، ص 447. 

[21] . بر شطي از حماسه و حضور، مجتبي سلطاني، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، 1375ش، ص 283.

[22] . همان.

[23] . ويژه‏نامه‏ي انديشه‏ي سياسي عاشورا، دفتر سوم، ص 164، 137. 

[24] . صحيفه نور، ، ج 16، ص 179. 

[25] . صحيفه نور، مؤسسه نشر آثار امام خمینى رحمه الله، تهران، چاپ اول، 1378 ق، ج17 ص 482

[26] .  نخستین اجلاس بیداری اسلامی: 26/6/1390.

[27] . همان.

[28] . ماهيت قيام مختار، ص 199، به نقل از: ترجمه‏ي تاريخ سياسي اسلام، ج 1، ص 351. 

[29] . همان، ص 200 به نقل از: خربوطلي، تاريخ العراق، ص 123. 

[30] . همان، ص 198، به نقل از: دکتر حسن بيضون، قيام توابين، ص 32. 

[31] . مفاتيح الجنان، زيارت اربعين امام حسين عليه‏السلام. 

[32] . صحيفه‏ي نور، ج 9، ص 57. 

[33] . مرتضي مطهري، حماسه‏ي حسيني، ج 1، ص 78. 

[34] . مجموعه مقالات کنگره‏ي بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 61. 

محسن محمدی
ارسال نظرات