دروازه بی دروازه بان فضای مجازی و چاره ای برای ته مانده فرهنگ
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در همدان، مشکل ما با فضای حقیقی و واقعی هنوز حل نشده بود که فضای مجازی هم به آن اضافه شد و به قول قدیمی ها گل بود و به سبزه نیز آراسته شد، همان فضایی که هیچ کاری برای آن انجام ندادهایم و با آغوش باز از آن استقبال کردیم و ظرف سه سال آمار هست و نیستمان را دو برابر افزایش داد.
تمام قد در همه امور نظری برای ارائه دارد، از سیاست و اقتصاد و امور جامعه شناختی و روان شناختی بگیر تا فرهنگ که ید طولایی در آن دارد و البته ما کماکان آغوشمان باز است.
طبق آمارهای رسمی که نیازی به گفتن ندارد سرانه مطالعه کتاب در کشور بسیار ناچیز است و قابل گفتن نیست، البته به این آمارها و ارقام هم نمیتوان توجه داشت چون اگر آمار آن مثل اشتغال ثبت کردن زنان خانه دار و اشتغال کسانی که حتی یک ساعت در هفته به کاری مشغول هستند ثبت شده باشد که وامصیبتا...بگذریم اما باید دید که چگونه است که جادوگر استکبار مردمی را که از مطالعه و تحقیق گریزان هستند را مانند کودکی دست آموز به پای مطالب مجازی دنیای خود کشانده و درس بی هویتی فرهنگی را به آنها میآموزد اما باز هم ما آغوشمان باز است...
گفتم که در همه زمینهها حرف برای گفتن دارد میپرسی مگر میشود یک چیز در همه امور نظر تخصصی داشته باشد می گویم چرا نمیشود مگر نظارتی در کار هست، به یاد حسن بقال افتادم و داستان فضای مجازی در کشور و خود به خود خنده ام میگیرد، بنده خدا پشت وانتش نوشته بود «دو دو تا پنج تا میشه کیه به کیه» و این حال و روز فضای مجازی و محتوای آن در کشور ما است که هیچ نظارت بر محتوای آن نمیشود چون ما آغوشمان باز است...
توی این همه عرصه که فضای مجازی ورود داشته(البته هر کدام موفق تر از دیگری) باید بگم که در عرصه فرهنگ یکه تازی کرده و در تمام شئون زندگی مردم ورود تأثیرگذار داشته است که این نشان از ضعف ما است، ضعفی که در اغلب عرصه محسوس است و کسی در پی اصلاح انها به طور جدی ورود نکرده است، فرهنگ و اقتصاد دو بال برای پویایی یک جامعه هستند، در عرصه اقتصادی که با کم کاری و نبود افراد متعهد و متخصص و کارامد مواجه هستیم و خبری از رویکرد جدیدی نیست، تازه متوجه شدیم در برابر یکی از مراجع تقلید که به بانکداری ربوی انتقاد کرده بود کسی با زبان اهانت آمیز گفته «ایشان تحت القائات عوام قرار گرفته است» بگذریم، اقتصاد را میگذاریم برای اهلش اما نباید به راحتی از کنار فرهنگ گذر کنیم البته ما آغوشمان باز است...
باید بگویم در این میان دلم برای افرادی میسوزد که در دنیای قدیم فضای مجازی برخی سایتهای ضد اخلاقی و مستهجن را با دغدغه تمام فیلتر و مسدود میکردند البته نه به سبب کارشان که بی شک نزد خدا مأجور هستند بلکه به خاطر نتیجه زحماتشان!
گفته بودم که این دوست بی دیروز بی فردا، سختش نکنم همان فضای مجازی را می گویم در همه امور حرف برای گفتن دارد آن هم چه حرفهای عمیقی که البته غواصی نداریم که بخواهد عمق آن را تخمین بزند که بگوید یک انگشت یا هزار متر! بگذریم از علوم غریبه تا علوم جدید، از حساب تا فلسفه و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد مطلب و محتوا دارد و البته ما آغوشمان برای همه مطالب باز است...
جالب تر آن است که در برخورد با معضلات فرهنگی مسؤولان از سیاست خودش رو بیار و اسمش را نبر استفاده میکنند، همه درباره یک موضوع مجازی صحبت میکنیم و اسمش را نمیآوریم که در نوع خود بسیار جالب است، البته برای کسانی که با فرهنگ ما بیگانه هستند البته با نوع برخورد ما با فرهنگ! ولی برای خود ما این نوع تقابل خیلی عادی شده و به یک استراتژی مبدل شده است، بگذریم باید بگویم «همگی لیلی یک مجنونیم» همه را یک قضیه به ستوه آورده؛ تلگرام را می گویم که شاید چون یارای زورآزمایی با آن را ندارند نامش را نمیبرند ولی معلوم است که همه را ذله کرده، از دغدغه مندان عرصه فرهنگی کشور که محتوا دارند و زبان این بی زبان را نمیشناسند تا دوستانمان در عرصه فرهنگ و ارشاد که البته این دوست «غریبه» آرامش آنها را بر هم زده است اما خیالی نیست هنوز آغوشمان باز است...
داستان را سیاسی نکنیم و برگردیم بر سر نگار من گلنار؛ من با شورای عالی فضای مجازی کاری ندارم ولی می دانم که آنجا هم دل خوشی برایشان باقی نمانده است، از دست این علامه مجازی؛ با همه اهداف آنها کاری ندارم اما میخواهم بدانم با تولید محتوای ایرانی اسلامی و مقابله با نفوذ فرهنگ غرب در کشور چه تدابیری را اتخاذ کردند آقا اصلاً من را چه کار به شورای عالی فضای مجازی برگردیم سراغ فرهنگ خودمان که خیلی مردم دار است و هر بلایی که سرش بیاوری صدایش در نمیآید خیلی مهم و بزرگ است، اما اطوار سیاست را ندارد که تا بهش کج سلام کنی هزار تا بد و بیراه بار آدم میکند، به همین خاطر است که همه جناح ها چه داخلی و خارجی از لنگ فرهنگ گرفتهاند اما بیخود در پی زیرگیری هستند آخر گفته بودم که آغوش ما کماکان باز است...
در زمینه مشاوره و روانشناسی این غریب آشنا هم حرفهای جدی ای دارد؛ گروههایی که چند صد هزار مخاطب که آمار مطالعه آنها را در بالا اعلام کردیم به صورت انلاین و در مقام یک مخاطب جدی حضور دارند حال به اندکی دقت نظر به این یغمای فرهنگی و یورش اعتقادی توجه کنید:
«خسته نباشید. خانم .... ما ۳ ساله ازدواج کردیم. همسرم نسبت به زندگی سرد شده و من براش عادی شدم. اکثراً از ... گروهی صحبت میکنه. قبلاً دوست نداشت یک تار موی من رو هم غریبه ببینه ولی حالا بهم پیشنهاد میده که با بلوز و شلوار تنگ بیام جلوی دوستاش و وقتی من گوش نمیدم عصبی میشه، جدیداً هم از عشقش به زن یکی از دوستاش برام میگه و میگه دست خودم نیست خیلی دوستش دارم. یه کاری کن باهاشون .... گروهی داشته باشیم تا من به ارزوم برسم. تو روخدا کمکم کنید. روز و شبم برام جهنمه. مشاوره هم نمیاد بریم. ممنون میشم کمکم کنید.»
«با سلام خدمت خانم ... تو را خدا جواب منو بدین مشکل من اینه که هشت ساله ازدواج کردم یه بچه هفت ساله هم دارم خانوم بنده قبل از نامزدیمون به یه پسر علاقه مند شد بنده هم نمیدونستم تا عقد کردیم الانم هشت ساله نمیتونه فراموشش کنه، استرس گرفته به خاطر اون، در صورتی که شاید سالی یک بار هم نمیبینتش بهش میگم میگه من نمیتونم فراموش کنم خانم موسوی تو را خدا جواب منو بدین چیکار کنم خودم یه سری فکرای بد به ذهنم زده مثل خودکشی نمیتونم دیگه جالب اینجاست که میگه منم دوست داره ممنون میشم جوابما بدین».
«با سلام وخسته نباشید من و نامزدم هم سن هستیم ۲۵ سالمونه، حدودا یه ساله و نیمه عقد کردیم، همدیگر و دوست داریم با اینکه همدیگرو زیاد نمیبینیم هفته ای دو بار، اونم آگه وقت داشته باشن، من خیلی اذیت میشم ایشون برعکس من خیلی سرشون شلوغه و من بیکار؛ هر وقت گله ای هم میکنم میگه کار دارم که نمیام، منم این نیومدنشو پای دوست نداشتنش میذارم، ولی مشکل جدیدمونه اینکه چند ماه پیش متوجه شدم که به همجنسبازی علاقه داره، گوشیش پر عکس و فیلم در این مورد بود، بهش گفتم، گفت آگه دوست نداری دیگه نگاه نمیکنم بعد چند ماه شک من بیشتر شد چون به من شب بخیر میزد ولی هنوز آنلاین بود مجبور شدم به طریقی تلگرامشو هک کنم میدونم کارم درست نیست ولی مجبور بودم و متوجه شدم ایشون با چند تا پسر صحبتهای سکسی داره، برای اینکه متوجه هک شدنش نشه گوشیشو پیشش چک کردم خودش هم دید که همشو خوندم و گفت که همش شوخیه و سر کاریه، داشتم امتحانش میکردم و بهم قول داد که دیگه سراغ اینکارا نمیره، اینم بگم که نامزدم خیلی مذهبیه و اهل مسجد و هیأت و اینجور چیزاست، منم برای اینکه زیاد ناراحت نشه یه جوری نشون دادم که همه چیزو فراموش کردم ولی چند هفته بعد باز از طریق تلگرام دیدم دوباره شروع کرده و زده زیر قولش، هر وقتم پیش من میومد همه چت هاشو حذف میکرد که من متوجه نشم یبار گوشیشو خواستم بهم نداد و گفت تو به من شک داری از وقتی بهت قول دادم دیگه با کسی چت نکردم، داشت بهم دروغ میگفت منم گفتم که تو زیر قولت زدی و من مطمئنم که دوباره رفتی سراغ چت، گفت میتونی ثابت کنی؟ گفتم آره، ولی بهش نگفتم که هکش کردم و همه چی رو میدونم میترسم بهش بگم بلایی سر خودش بیاره، بهم گفت باید شک بهش رو از ذهنم پاک کنم والا اینجوری پیش بره منم میرم سراغ اون کارایه که تو بهم نسبت میدی؛ ولی نمیدونم دلیل این کارش چیه ببخشید زیاد شد دارم دیونه میشم اصلن نمیتونم دیگه بهش اعتماد کنم، همش نگران آیندهام، یه مشکلیه که نمیتونم به بزرگترا هم بگم، تو رو خدا بهم بگین چیکار کنم همش به جدایی فکر میکنم میدونم که اهل اینکارا نیست ولی من همین حرف زدن سکسی با پسرا رو دوست ندارم، چطوری دوباره بهش اعتماد کنم دوست ندارم چنین گناهی مرتکب بشه حتی حرفیدن، حداقل دلیل اینکارو میخوام بدونم چه کمبودی داره که میره سراغ اینکار، شب و روزم شده گریه کمکم کنید.»
حالا خر بیار و باقالی بار کن چون مطرح کردن مسائل تخصصی که هیچ لزومی برای انتشار آن در گروه های چند صد هزار نفری که مخاطب آن عوام است و به صورت معمولی مطالب را مرور می کند، وجود ندارد حال به بررسی این پیام ها بپردازیم:
1- مطرح کردن این مطالب در گروه هایی که مخاطبان آن دسته بندی نشده اند موجب اختلال رفتاری در جامعه می شود چرا که مصداقی مبرهن در زمینه اشاعه فحشا است و لزومی به افشای سؤالات افراد در فضای عمومی نیست.
2- منصفانه قضاوت کنید؛ پرداختن به موضوعات جنسی با رویکرد خیانت در خانواده و ارتباط های گروهی و عنوان کردن آن در کانال های 350 هزار نفری چه معنایی می تواند داشته باشد.
3- مهمترین اثر و نتیجه درج این پیام ها در فضای رسانه ها و گروه های چند صد هزار نفری تخریب ذهنیت مخاطب نسبت به همسر و خویشان است چرا که مخاطب که عموما در این گونه گروه ها بانوان هستند به هم ذات پنداری پرداخته و با قرار دادن خود در جای شخص سؤال کننده خود را در معرض چنین شرایطی قرار می دهند که این امر می تواند در مدت زمانی کوتاه همان هدفی را در جامعه ترویج کند که سایت های مروج داستان های جنسی و سخیف در پی آن بودند.
اما درباره ترکیب بند این مقال باید گفت که راستش را بخواهی وقتی می گویم آغوشمان برای پذیرایی از هر میهمانی چه خوانده و چه ناخوانده باز است، ناراحت نشوید بالاخره فرهنگ اصیل مشکلات اصیل تری را به همراه خود دارد و این امر وقتی که به آن نپرداخته باشی بیشتر خودنمایی می کند.
مسؤولان و مدیران فرهنگی در خوابی سنگین فرو رفته اند که به این سادگی باورشان نمی شود که پنیر انها جابجا شده است(اسپنسر جانسون، چه کسی پنیر مرا جابجا کرد) و به قول پروین اعتصامی:
از این آرامگه آن گه کنی یاد که خاکش برده باد و آب بنیاد
در پایان و طبق روال همیشه باید جواب شکوا و راهکارها عنوان شود، بنده به جرأت عرض می کنم که هیچ نیازی به توضیح این مسائل نیست چرا که مسؤولان به این امر از همه افراد جامعه آگاه تر هستند و مسأله اصلی نبود دغدغه کافی برای رفع این امور است و پرداختن به آن به غیر از اطناب ممل و خستگی مخاطبان محصولی ندارد، بیخود نیست که می گویم آغوشمان باز باز است./979/703/ب2
یادداشت: هادی شاملو