تاریخ اسلام مؤید پدیده مهدسپاری نیست
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، با بررسی تاریخ اسلام و آیات قرآن کریم به این نتیجه میرسیم که امر تربیت کودک تکلیف و رسالتی است که از سوی خداوند به عهده والدین گذاشته شده و همانطور که در آیات قرآن کریم در خصوص احساس به والدین سخن گفته شده در خصوص وظایف والدین نسبت به فرزند و حقوق فرزند نسبت به والدین نیز توصیههای زیادی بیان شده است به گونهای که اهل بیت(ع) در رهنمودهای زیادی به مسلمانان توصیه کردند برای فرزند خود نام نیکو انتخاب کرده، آداب دین را به او تعلیم داده و او را خوب تربیت کنند و مبحث تربیت تا جایی پیش رفته که حتی اسلام در انتخاب همسر و شریک زندگی بر این موضوع تأکید کرده و بیان میکند که در هنگام انتخاب همسر تنها به شریک زندگی خود فکر نکرده بلکه به فکر فرزندان خود باشید و به همین دلیل از مرد میخواهد که با زن ترسو و احمق ازدواج نکند و همچنین از او میخواهد هنگام ازدواج با زن به برادرهای همسر خود دقت کند زیرا نقش وراثت را نمیتوان در امر تربیت نادیده گرفت و در مقابل از زن هم میخواهد هنگام انتخاب همسر با مردی شراب خوار و زنا کار ازدواج نکرده و به دنبال همسری مقید به اخلاق اسلامی باشد تا به این وسیله بتواند از خود نسلی صالح بر جای گذارد و این تأکید تا جایی پیش رفته که اسلام ازدواج با زناکار و کافِر و زنا زاده را به دلیل اثر در تربیت نسل ممنوع کرده و همه این موضوعات نشان از اهمیت تربیت نسل صالح دارد و بعد از اینکه فرد از انتخاب همسر فارغ شد برای اینکه بتواند نسلی صالح را تربیت کند لازم است که به لقمه و خوراک خود دقت کند تا مباد به لقمه حرام آلوده شود زیرا لقمه حرام اگر در خود فرد اثر مستقیمی نداشته باشد در نسل او اثر مستقیمی دارد و این تأکیدات اسلام نشان از امر تربیت دارد.
پس از این توصیهها اسلام بیان میکند که رسالت تربیت کودک مستقیماً بر عهده پدر بوده و پدر میتواند تربیت کودک را با کمک مادر انجام دهد ولی در این زمینه هم باز اگر مادر شایستگی نداشت پدر باید برای تربیت کودک شخص مورد اطمینان و صالحی را انتخاب کند تا او را در امر تربیت یاری دهد اما متأسفانه امروزه با وجود تمامی توصیههایی که اسلام در امر تربیت دارد عدهای از مادرها به خاطر منافع مادی با مباشرت همسر فرزند خود را به مهد می سپارند و متأسفانه تعداد والدینی که در امر انتخاب مهد دقت دارند بسیار کم است که همین موضوع از نظر تربیت اسلامی و میزان مَحبت به کودک، جامعه را با چالش جدی روبه رو کرده است که در راستای مشخص شدن ابعاد این پدیده با خانم شیرازی، استاد برجسته تاریخ اسلام حوزه علمیه خواهران و سخنران آستان حضرت معصومه(س) به گفت و گو نشسته و نظر تاریخی ایشان را در مورد این مساله جویا شدیم که به سمع و نظر علاقهمندان و فعالان فرهنگی مرتبط با عرصه تربیت کودک و نوجوان می رسانیم.
وسائل ـ با توجه به دغدغه ها و مشغله های دنیای امروز برای پدر و مادرها، بسیاری از والدین قسمت زیادی از وقت فرزندانشان را با مهدکودک پر می کنند؛ آیا شرعا والدین میتوانند با سلب مسئولیت از خود، وظیفه تربیت را به مهدها بسپارند؟
از نظر شرعی پدر و مادر با انجام این کار عمل حرامی را مرتکب نشدهاند ولی باید دقت کرد که مهد، پدیدهای غیر اسلامی است و در تاریخ اسلام این شیوه و نگرش از تربیت؛ جایگاهی ندارد و از صدر اسلام تاکنون آنچه جود داشته است این بوده که خانواده، فرزندان خود را برای آموزش و یادگیری به مکتب خانه می فرستادند.
و در آن زمان هم کودکان وقت کوتاهی از زمان خود را در این مکتب خانهها به سر میبردند و آن هم از سن ۴ تا ۵ سالگی بود نه سن زیر دو سال و هدف از فرستادن کودک به مکتب خانه، تربیت محض بود نه سرگرمی بچهها و در اسلام چیزی به نام مهد نداریم.
وسائل ـ با توجه به آنچه بیان کردید آیا سپردن کودک به دایه میتواند مؤید مهد سپاری امروز و مشروعیت آن در تاریخ اسلام باشد؟
خیر زیراسپردن به دایه به تاریخ قبل از اسلام بر میگردد و خانوادهها در آن زمان تنها فرزندان خود را برای شیر دادن به دایه می سپارند و آن هم مدتش کوتاه و نزدیک به دو سال بود نه شش و هفت سال و همچنین دایه فقط یک فرزند را قبول میکرد و همین موضوع موجب میشد که کودک دیگری نباشد تا بچه در اثر مصاحبت با او، آموزشهای ناجوری فرا بگیرد؛ در حالی که در مهدهای امروزی کودکان زیادی با فرهنگهای متفاوت مورد پذیرش قرار میگیرند که همین موضوع موجب شده است که کودکان در اثر مصاحبت با یکدیگر دچار بد تربیتی و بیتربیتی شوند.
در حالی که در مهدهای کودک بیش از یک کودک قبول میکنند و از آن جایی که فرهنگها و تربیتها متفاوت است ممکن است کودکان از هم اثر پذیری بدی داشته باشند.
دایه فقط مختص شرایط خاص بود
همچنین توجه به این نکته ضروری است که خانواده در هر صورتی فرزندان خود را به دایه نمی سپاردند بلکه در شرایط خاص این کار را انجام میدادند مثلاً در شرایطی که مادر شیر نداشت یا بیماری و مریضی خاص کودک را تهدید میکرد فرزند را در اختیار دایه قرار میدادند و در مورد سپردن حضرت رسول(ص) به دایه، توجه به این نکته لازم است که حضرت آمنه(س) و حضرت عبدالمطلب(ع)به دلایل امنیتی حضرت رسول(ص) را به دایه سپردند و دلیل آنها برای این موضوع این بود که حضرت رسول(ص) را از گزند یهود حفظ کنند ولی زمانی که حلیمه متوجه شد یهود به محل نگهداری حضرت رسول(ص) پی برده و ممکن است خطری ایشان را تهدید کند به حضرت عبدالمطلب(ع) نامه نوشت و ایشان را در جریان قرار دارد. حضرت عبدالمطلب(ع) زمانی که فهمیدند حضرت رسول(ص) در قبیله حلیمه به وسیله یک فرد یهودی از روی مهر نبوت که بر پشت ایشان بود شناسایی شده است ایشان را خیلی زود به نزد خود باز گرداند که این موضوع نشان میدهد سپردن کودک به دایه دارای شرایط خاصی است و در هر شرایطی نمیتوان کودک را به دایه سپرد.
وسائل ـ آیا در تاریخ اسلام موردی وجود دارد که ائمه (ع) امر تربیت فرزندان خود را به دیگری سپرده باشند؟
تمام ائمه(ع) در دامان پر مهر مادران خود پرورش یافتهاند و حضرت زهرا(س) هرگز فرزندان خود را به دایه نسپردند و نکته مسلم این است که حضور کودک در آغوش مادر و شنیدن ضربان قلب مادر توسط کودک موجب آرامش و رشد او میشود بنابراین بهترین محل برای تربیت کودک آغوش مادر است نه مهدهای کودک.
براساس آنچه که گفته شد باید بگوییم که چیزی به نام مهد کودک در تاریخ اسلام دارای سابقه تاریخی نیست و بهتر است که این پدیده همانطور که در تاریخ اسلام جایگاهی ندارد در جامعه امروز هم برچیده شود زیرا چیزی که اسلام به آن توصیه نکرده باشد در صورتی که مورد اجرا قرار گیرد عواقب بدی برای خانواده، اجتماع و آینده نسل بشر خواهد داشت همانطور که امروزه در اثر گذشت زمان، بعضی از عواقب این پدیده که همان افسردگی و بی مهری کودکان است خود را نشان داده است.
بنابراین بهتر است به جای اینکه بخواهیم این پدیده غربی را اسلامی کنیم باید آن را از جامعه حذف کنیم زیرا حذف این پدیده موجب تحکیم بنیان خانواده میشود و باید دقت کرد که نیاز کودک برای رشد و تربیت به آغوش مادر بیشتر از جامعه است و شاید جامعه به کار زن نیاز داشته باشد ولی باید دقت گرد که آینده یک جامعه به وسیله کودکان آن جامعه ساخته میشود بنابراین در حال حاضر همانطور که گفته شد نیاز کودکان به آغوش مادر بیشتر از نیاز جامعه به حضور زن است.
نتیجه گیری؛ در حال حاضر براساس آنچه گفته شد بهتر است که پدیده مهد با کاهش حضور زن در اجتماع از جامعه حذف شود یا در صورتی که این کار دشورا است بهتر است که در مهدها به صورت کلی آموزش ـ هر گونه آموزشی که میخواهد باشد ـ متوقف شود زیرا این موضوع اضافه بر اینکه خاطره بدی از دوران کودکی در ذهن کودک بر جای گذاشته موجب میشود که کودک از مدرسه و تحصیل زده شده و همچنین دوری از مادر آن هم در این شرایط سنی حساس موجب خواهد شد که کودک از کمبود مَحبت رنج برده و این کمبود مَحبت در دوران بزرگسالی به شدت در زندگی کودک اثر داشته و امکان انحراف کودک را از مسیر درست زندگی فراهم میکند همچنین براساس آمارها امروزه میزان طلاق و جدایی در زوج هایی که از مَحبت همزمان مادر و پدر خود محروم بودهاند افزایش یافته و به همین دلیل از آن جایی که اسلام و بزرگان دینی ما از جمله امام خمینی(ره) عامل معراجی شدن مرد را مادر میدانند به همین علت بهتر است که مادران رسالت تربیتی خود را در اولویت نخست قرار داده و هیچ چیز را مقدم بر تربیت فرزند خود قرار ندهند./836/د102/ل