حوزه انقلابی؛ حوزه تحولگرا
مفهوم شناسی انقلاب و تحولگرایی
اساسا مفهوم انقلاب ناظر به معنایی است که با تحول و منقلب شدن ارتباط پیدا میکند. به همین جهت انقلاب را به تغییرات گسترده سیاسی اجتماعی تعبیر میکنند. از این جهت انقلاب از مفاهیمی مانند رفورم، شورش و کودتا جدا میشود. از این جهت میتوانیم در ابتدای امر و در برقراری ارتباط بین مفهوم انقلاب و حوزه انقلابی به این نتیجه برسیم که یکی از نشانهها و مولفههای حوزه انقلابی، تحولگرایی در تناسب با شرایط سیاسی اجتماعی است. بر این اساس حوزه انقلابی حوزهای است که به روز باشد و نیازهای جامعه را رصد کند و در صدد پاسخ به نیازهای جامعه، تحول را در حوزه پیگیری کند.
البته به روز بودن به این معنا نیست که حوزه موقعیت و جایگاه منفعلی داشته باشد و از خود هیچگونه اصول و برنامهای را طراحی نکرده باشد. در این صورت حوزه نه دچار تحول بلکه دچار تبدل خواهد شد و نه انقلابی بلکه ضد انقلابیگری خواهد بود. هدف از این مولفه این است که حوزه علمیه با توجه به اصول انقلاب، باید تحولی را در خود ایجاد کند که بتواند پا به پای انقلاب پیش رود. اساسا انقلاب موضوعی صیال و مرتبط با بستر سیاسی اجتماعی است. بنابراین تحول و تغیر در آن زیاد است و اصولا با جمود و ایستایی سازگار نیست. بنابراین حوزه نیز برای انقلابی بودن و انقلابی ماندن باید به روز باشد و تعالیم و معارف گرانسنگ و ارزشمندش را با توجه به شرایط جدید جامعه و شرایط و احوال مخاطبانش ارائه کند. در واقع حوزه انقلابی از اصول معارفی خود هیچ گاه عقب نمینشیند؛ بلکه این معارف ناب الهی را در هر شرایط متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی عرضه میکند. بر اساس این تعریف، حوزه انقلابی هیچ گاه از جامعه و بستر آن جدا نیست و اساسا یک عضو فعال اجتماع است.
جالب است بدانیم آن نسل از حوزه که انقلاب اسلامی را طراحی و مدیریت کرد و پیش برد، حوزهای تحولخواه بود و بر اساس ارتباط و جایگاه سیاسی اجتماعی که داشت به جرگه انقلاب افتاد. آن حوزه که موسس انقلاب بود نیز اگر روحیه تحولگرایانه نداشت هیچگاه انقلاب نمیکرد بلکه در همان سطح و حد از معارف خود میماند و همان معارف را به همان شکل به جامعه ارائه میکرد. در آن صورت نیز امروز حوزه علمیه هیچگاه شأن و جایگاه اجتماعی نداشت و به عنوان عضوی فرعی و منزوی به حساب میآمد.
بنابراین همانطور که حوزه علمیه در دوران قبل و بعد از نقلاب به رهبری امام خمینی، در بستر جامعه وارد شد و با شناختی صحیح و فراگیر از جامعه انقلاب را طراحی کرد و به پیروزی رسانید و در ادامه جایگاه خود را در جامعه به عنوان مهمترین رکن تثبیت کرد، امروز نیز حوزه باید انقلابی باشد و برای اینکه در هرم اجتماعی جایگاه رفیع خود را حفظ کند باید با توجه به شرایط زمان، تحولگرایی را در راستای به روز بودن و صلابت سیاسی اجتماعی در دستور کار قرار دهد.
حوزه انقلابی، حوزه احیاگر
بنا بر آنچه که گفتیم، حوزه انقلابی حوزهای تحولگراست البته این تحول در چارچوب اصول و قواعد است تا سبب تبدل و انقلاب ماهیت در حوزه نشود. از اینجا مفهوم احیاگری در اندیشه دینی مطرح میشود. برای اینکه مفهوم تحولگرایی در حوزه انقلابی مشخص شود، احیاگری امام خمینی(ره) در تفکر دینی را بررسی میکنیم. این موضوع از این جهت قابل تامل و بررسی است که امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب از زعمای حوزه علمیه قم بود که نه با تفکر قدیمی در حوزه علمیه بلکه با تفکری نوین در اندیشه دینی، انقلاب را طراحی کرد. از این جهت امام خمینی(ره) به صورت توأمان چند مفهوم را در خود جای داده است؛ حوزوی، انقلابی و احیاگر دین. این سه مفهوم با یکدیگر تعامل دارند و یکدیگر را پوشش میدهند و حمایت مفهومی میکنند.
احیاگری امام خمینی(ره) در مسیر دینی هیچگاه به تبدل دینی و خروج از مسیر دین منجر نشد بلکه میتوان از امام خمینی(ره) به عنوان بزرگترین حامی و زعیم دین در دوران معاصر یاد کرد.
برای شناخت اندیشه امام باید به مبانی نظری اندیشه ایشان نیز توجه کرد.[2] احیاگری دینی امام خمینی، با نگاهی جامعگرایانه به دین، سنتی و معطوف به بهرهگیری از عناصر دینی در نوسازی جهان بود.[3]
امام خمینی در مسیر احیاگری دینی اصالتهایی را که در سیر تحول تاریخی به خرافات و افسونهای ذهنی و داوریهای غیرواقعی آلوده شده بودند، بازسازی کرد. به این ترتیب با اتصال حال و آینده به پیشینه تاریخی به بازسازی تاریخی پرداخت و از فقر تاریخیگری تفکر مدرن[4] و ضد پیشرفت بودن جریانهای بنیادگرای سلفی فاصله گرفت[5]. از این رو احیاگری امام خمینی نه به معنای عقبماندگی و عدم بهرهمندی و بروز تمدن بود و نه با ایمان متدینین در تضاد بود.[6]
امام خمینی با طرح ابعاد واقعی اسلام به مسلمانان فهماند که اسلام علاوه بر ابعاد مناسکی، منبع قوی و پرتحرک در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.[7]
امام خمینی با اینکه در مواجهه با اندیشه توسعه غربی بسیار محتاط و دقیق بودند و بر وارداتی و غیربومی بودن فضا، زمینهها و نحوه نگرش اندیشه تجدد تاکید داشتند[8]، ولی دستاوردها و تکنولوژی غربی را طرد نمیکردند بلکه به ایدئولوژیزدایی میپرداختند؛ یعنی مبانی مادیگرایانه آن را زدوده و از آن به عنوان ابزاری در افق چشمانداز تمدن اسلامی استفاده میکردند.[9]
از نظر امام خمینی سیاست از دیانت جدا نیست[10] بلکه "اسلام تمامش سیاست است[11]" و جدایی دین از سیاست از توطئههای استعمار است[12]از نظر امام بین دیانت و سیاست رابطه تعاملی(تاثیر و تاثر) برقرار است[13] به عبارت دیگر بنا به تفسیر فلاسفه سیاسی، اخلاق به سیاست تعین میدهد و سیاست به اخلاق تحصل میبخشد.[14] تفسیر عالمانه و جامعنگر امام از سیاست و دیانت به گونهای است که دین و سیاست را در نفس الامر همنشین میبیند. بنابر این از دیدگاه ایشان مسائل عبادی اسلام در عین عبادی بودن جنبه اجتماعی نیز دارند؛ یعنی عموم احکام و دستورات اسلامی مانند منشور چندبعدی، ابعاد، مراتب و لایههای متعدد و منسجم دارند.[15]
حوزه انقلابی و نظام بینالملل
یکی از عرصههای تحولگرایی حوزه انقلابی و لزوم توجه آن به شرایط سیاسی اجتماعی به عرصه بینالملل باز میگردد چنانکه امام خمینی(ره) به عنوان معمار این انقلاب نگرشی بین المللی داشت. بر این اساس حوزه انقلابی نگرشی جهانوطنی دارد و پیشبرد انقلاب را در گرو یک فهم عمیق بینالمللی جستجو میکند. تاریخ معاصر ایران نشان میدهد در هر دوره که نظام سیاسی و حکومتی ایران از فهم بینالمللی برخوردار بوده است بر رقبای داخلی و خارجی غلبه کردهاند و هر گاه خلاف این بوده است، ضررهای غیرقابل جبرانی بر کشور وارد شده است. نمونه بارز این موضوع در دوران قاجار است که عدم فهم شاهان قاجار از روابط و شرایط بینالملل سبب شد کشور تمامیت ارزی خود را از دست بدهد و در چنبره استعمار گرفتار شود.
امام خمینی(ره) به عنوان رهبر حوزوی انقلاب فهمی بینالمللی داشت و بر اساس همین فهم بود که توانست انقلاب را به همه جهان صادر کند و کشور را از چنگال استعمار خارج کند و به استقلال برساند. امروز نیز اگر حوزه بخواهد انقلابی باشد باید فهم بین المللی دقیق و جامعی داشته باشد. به عبارت دیگر به روز بودن و تحولگرا بودن حوزه انقلابی به حیطه داخلی اختصاص ندارد و عرصه بینالملل را نیز در بر میگیرد.
هر چند امام خمینی(ره)، در کسوت مرجعیت و بر اساس تفکر نظام سیاسی و عرفانی شیعه در مسیر مبارزه با نظام شاهنشاهی ایران قدم گذاشت ولی هیچگاه نگرش و افق مبارزاتی او اسیر نگرشهای ملیگرایانه و فرقهای نشد بلکه کل جهان اسلام و احیای تمدن و تفکر اصیل اسلامی را پی میگرفت. از این رو امام در همان ابتدای نهضتش توجه مسلمانان را به فلسطین جلب کرد[16]؛ ادبیاتی بینالمللی داشت[17] و به مسائل فراتر از جهان اسلام نیز توجه داشت[18]. این رویکرد حضرت امام سبب شد بتواند اسلام را به عنوان یک قدرت بینالمللی درآورد[19]یکی از مهمترین علل توفیق امام در این است که ایشان به عنوان عارفی راستین فطرت انسانها ار مخاطب قرار داده بود لذا پیامی الهی را به جهانیان صادر کرد[20]. بسیاری از شخصیتهای جهان در تبیین شخصیت بین المللی امام خمینی(ره)، به این مسئله اشاره کردهاند.[21]
انقلاب ایران مبتنی بر برخی اصول سیاسی، فرهنگی و معرفتی محقق شد. بنابراین پیروزی انقلاب نوعی صفبندی جدیدی را بین ایران و کشورهای جهان ایجاد کرد.[22]امام خمینی(ره)، همواره با قدرتهای استعماری مخالف بود و در مقابل نظم جهانی ایستاد. از آنجا که یکی از اصول اسلامی در مواجهه بینالمللی، تقدم اصول دینی بر اصول بینالمللی است لذا امام خمینی(ره)، بر خلاف عرف بینالملل تسخیر لانه جاسوسی را تایید نمود و به ارتداد سلمان رشدی فتوا داد[23]
امام خمینی(ره)، خواستار استقرار نظم جدیدی ابتدا در داخل کشور و سپس در سطح جهان اسلام بود. این نظم جهانی اسلام، نظامی جهانشمول است که احکام الهی را مبنار برنامههای اجتماعی و سیاسی قرار میدهد و مشروعیت و قانون نظم جهانی حاکم را به چالش میکشد[24]. در نتیجه منافع و سیطره استکبار بینالمللی را تهدید میکند. امام خمینی(ره) در موضعگیریهای بینالمللی خود مانند نامه به گورباچف و حکم ارتداد سلمان رشدی یک ماهیت کلان اسلامی به نام امت اسلامی را مد نظر داشت و هیچ گاه به مسائل ملی یا شیعی محدود نمیشد.[25]
حوزه انقلابی و عرفان اجتماعی
تا به اینجا مشخص شد که حوزه انقلابی حوزهای اجتماعی و به روز است. این ویژگی به همه عرصههای حوزه سرایت میکند و حیطههایی که فردی به نظر میرسند نیز تحولی اجتماعی مییابند؛ حیطههایی مانند عرفان. جالب اینجاست که رهبر حوزوی انقلاب فقط فقیهی نبود که در کسوت سیاست و اجتماع وارد شده است بلکه او عارفی فیلسوف بود که سیاست و اجتماع را جولانگاه جدید خود قرار داده بود. امام خمینی(ره) در عین اینکه فقیه، عارف و فیلسوف بود، سیاستمداری تمامعیار بود نه اینکه بین عرفان و سیاست جدایی ایجاد کند و یکی را در عرصه فردی و یکی را در عرصه اجتماعی قرار دهد.
در شرایطی که عرفان در همه مراحل عملی و نظری خود در قالب فردی بود و تعریف عرفان نیز جنبه اجتماعی نداشت،[26] امام خمینی(ره) هرچند در امتداد مکتب عرفانی پیشینیان آثاری نگاشت[27] ولی به طور کامل در اختیار فکر عرفانی آنان نبود و ضمن انتقاد از مشرب سیاسی – اجتماعی عارفان[28], در عمل نیز تصویری جدید از عرفان انقلابی ارائه نمود که در آن دنیا و سیاست را مخل اشراقات نفسانی و مانع سیر و سلوک فردی ندانست، بلکه تداوم سلوک خویش را در سلوک جمع میدانست[29].
در اندیشه امام(ره) اسلام هم به دنیا دعوت میکند و هم به آخرت[30] و سیر الی الله بر اساس سیره اهل بیت علیهم السلام در هر دو بعد فردی و اجتماعی است[31]
امام خميني(ره)، از جمله عارفان راستيني بود که عرفان نظري و عملي را به هم آميخت و مباني عميق نظري، برهاني و فلسفي براي آن تبيين کرد. از اينرو، امام خميني(ره)، عارفي همهجانبه بود که عرفانش سبب گوشهگيري صوفيانه و مانع از حضور و فعاليت سياسي ـ اجتماعي او نشد[32]
فعالیت سیاسی امام را میتوان ثمره و مرحله تکامل یافته خودسازیهای درونی امام دانست[33] به عبارت دیگر انقلاب اسلامی نتیجه طبیعی و تاریخی مرحله پایانی سلوک[34] امام خمینی(ره) در بازگشت به عالم کثرت و خلق انسانی از سفر به سوی حق میباشد[35] از این رو میتوان گفت در بین نایبان حضرت حجت علیه السلام کسی که عرفان پویا را با نهضت علیه ستم شرق و غرب جمع کرد امام خمینی(ره) بود.[36]
ادبیات عرفانی امام خمینی(ره) نیز رنگ و بویی سیاسی دارد؛ مثلا مفهوم شرق و غرب مطرح شده در مباحث حکمای اسلامی قابل انطباق بر معنای جغرافیای این دو مفهوم در ادبیات سیاسی است. در این مباحث غرب بیانگر ظلمت و ماده است[37]. در ادبیات سیاسی و اجتماعی امام خمینی(ره) غرب همواره مورد انتقاد بوده و ایشان مسلمانان را به تکیه بر میراث فرهنگی و دینی خود سفارش کرده است.[38]
بدينترتيب، در مييابيم که عرفان امام خميني(ره)، جنبهاي سياسي دارد. از اينرو، ايشان از مهمترين مفاهيم عرفاني مانند توحيد، در نفي طاغوت و مبارزه با آن، تحليلي سياسي ارائه ميکند.
جمعبندی
حوزه انقلابی حوزهای تحولگرا و به روز است که بر بنیانهای معرفتی و میراث علمی و عقیدتی خود پا میفشارد ولی برای اینکه بتواند آن را در جامعه جدید به شایستگی عرضه کند و جایگاه خود را به عنوان عنصری مولد در اجتماعی حفظ کند، ذیلی اجتماعی دارد و بر اساس شرایط جدید در خود تحول ایجاد میکند تا بتواند در قالبی مناسب به نیازهای جامعه پاسخ دهد.
امام خمینی(ره) که رهبر این انقلاب بود احیاگر اندیشه دینی بود و بر اساس همین ویژگی انقلاب را پیش برد. او در عرصه بین الملل نیز چنین بود و عرفانش را هم در همین شرایط بازتعریف کرد.
محسن محمدی1
975/702/ر
[1] . دکتری مطالعات انقلاب اسلامی.
[2] . برای مطالعه مبانی نظری و انسانشناختی و ارزشی اندیشه سیاسی امام خمینی رک: اندیشه سیاسی امام خمینی, محمدحسین جمشیدی, ص117-190, پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی), تهران, چاپ سوم, 1388.
[3] . ر.ک: مجموعه مقالات نخستین همایش اندیشههای سیاسی و اجتماعی امام خمینی, ج1, "امام خمینی و احیاگری دینی: تغییر در پارادایم", ولی الله عباسی, ص73-101
[4] . ر.ک: فقر تاریخیگری در حوزه فرهنگ و تمدن غربی, کارل ریموند پوپر, ترجمه احمد آرام, تهران, انتشارات خوارزمی, 1350ش.
[5] . ر.ک: امام خمینی واندیشههای اخلاقی – عرفانی (اخلاق, عرفان و جامعه), "حکیم وحدت و زعیم کثرت (امام خمینی متفکر دوران گذار به جامعه توحیدی)", مظفرنامدار طالشانی, ص492-498.
[6] .ر.ک: مولفههای اندیشه سیاسی امام خمینی, "امام خمینی و نقد تجدد و ترقی در جامعه دینی و غیردینی", مظفرنامدار, ص57-103.
[7] . ر.ک: "دستاووردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز", احمد هوبر, ص76, مجله حضور, شماره 1, خرداد 1370.
[8] . ر.ک: مولفههای اندیشه سیاسی امام خمینی, "اامام خمینی و نقد مدرنیزاسیون در اندیشه ترقی (بر اساس اصول اندیشه تعالی)", موسی نجفی, ص25-55.
[9] . ر.ک: تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی, موسی نجفی, ص102-105, نشر آرما, اصفهان, چاپ اول, 1390.
[10] . برای نمونه ر.ک: صحیفه امام, ج4, ص20 و 19؛ ج6, ص286و287
[11] . صحیفه امام, ج1, ص270.
[12] . برای نمونه ر.ک: صحیفه امام, ج5, ص188, ج6, 202
[13] . ر.ک: مجموعه مقالات همایش اندیشههای سیاسی و اجتماعی امام خمینی, ج2, "اخلاق و سیاست در اندیشه امام خمینی", اکرم نامور, ص315-342.
[14] . برای مطالعه بیشتر در مورد دیدگاه برخی از فیلسوفان و متفکران اسلامی درباره اخلاق و سیاست ر.ک: اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی اسلام, رضا خراسانی, بوستان کتاب, قم؛ "پیوند اخلاق و سیاست در تفکر اسلامی", دانیل اچ.فرانک, ترجمه مسعود صادقی علیآبادی, متین, ش9.
[15] . ر.ک: مجموعه مقالات همایش اندیشههای سیاسی و اجتماعی امام خمینی, ج1, "همنشینی دین و سیاست از منظر امام خمینی" غلامحسن مقیمی, ص41, مجتمع آموزش عالی امام خمینی, مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (وابسته به جامعه المصطفی العالمیه), قم, چاپ اول, 1389.
[16] . برای نمونه ر.ک: صحیفه امام, ص387و388.
[17] . امام خمینی از واژگانی استفاده میکرد که برای همه مردم جهان قابل فهم بود و میتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند.(ر.ک: حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی؛ روایتی جهانی, ص109-160, احمد امیدوار, حسین یکتا, انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ناجا, دفتر سیاسی, تهران, چاپ اول, 1379)
[18] . مانند نامه به گورباچف (ر.ک: روزها و رویدادها, علی برجی دیزجی و دیگران, ص332-345, تهران, انتشارات زهد, 1377؛ حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی؛ روایتی جهانی, ص91-108)
[19] . ر.ک: مدافع آیة الله ( قصة ایران و الثورة), محمدحسین هیکل, ص183و181, دار الشروق, بیروت و قاهره, 1402ق.
[20] . ر.ک: حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی؛ روایتی جهانی, احمد امیدوار, حسین یکتا, ص21-65.
[21] . ر.ک: امام خمینی در حدیث دیگران, علیاکبر مرتضایی, ص7,9,13,15,50,52,54, 56, انتشارات پیام آزادی, تهران, 1378.
[22] . ر.ک: ایدئولوژی, رهبری و فرایند انقلاب اسلامی(مجموعه مقالات کنگره بینالمللی تبیین انقلاب اسلامی), ج1, "انقلاب اسلامی و گسستهای اجتماعی", اصغر افتخاری, 98-117.
[23] . ر.ک: ایدئولوژی, رهبری و فرایند انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات کنگره بینالمللی تبیین انقلاب اسلامی), ج1, "امام خمینی و نظام بین الملل", ص163-165
[24] . کارشناسان داخلی و خارجی برخورد امام با نظم سیاسی بینالمللی را بررسی و مطالعه کردهاند. (ر.ک: ایران و آمریکا, سیدعلی نبی لوحی, موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر, تهران, 1378؛ انقلاب ایران به روایت بی.بی.سی, زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی, طرح نو, تهران, 1372)
[25] . ر.ک: ایدئولوژی, رهبری و فرایند انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات کنگره بینالمللی تبیین انقلاب اسلامی), ج1, "انقلاب اسلامی و نظم نوین جهان اسلام", عماد بزی, ص177-184.
[26] . ر.ک: شرح مقدمه قیصری, سیدجلال الدین آشتیانی, ص27, انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی, قم, 1370ش. برخی برقرای ارتباط بین عرفان و سیاست را از لحاظ نظری کار دشواری میدانند (ر.ک:"عرفان و سیاست", رضا داوری اردکانی, ص261-279, مجله متین, شماره 7, تابستان 1379.)
[27] . برخی از آثار عرفانی امام عبارتند از : مصباح الهدایه ال الخلافه و الولایه, تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس, شرح چهل حدیث, معراج السالکین و صلاه العارفین, شرح حدیث جنود عقل و جهل
[28] . برای نمونه, رک: صحیفه امام, ج8, ص529.
[29] . ر.ک: امام خمینی واندیشههای اخلاقی – عرفانی (اخلاق, عرفان و جامعه), "تعامل عرفان و سیاست در اندیشه امام خمینی", عبدالوهاب فراتی, ص324, کنگره اندیشههای اخلاقی-عرفانی امام خمینی, موسسه تنظیم م نشر آثار امام خمینی, قم, چاپ اول, 1382.
[30] . برای نمونه ر.ک: صحیفه امام, ج12, ص508
[31] . برای نمونه ر.ک: صحیفه امام, ج17, ص174 و 175.
[32]. ر.ک: دفتر عقل و قلب: پرتويي از انديشههاي عرفاني و فلسفي امام خميني=، احمد عابدي، قم، زائر 1385؛ مباني و ويژگيهاي عرفان نظري امام خميني=، محمدرضا غفوريان، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، موسسه چاپ و نشر عروج، 1388؛ سيري در انديشه عرفاني حضرت امام=، اسماعيل منصوري لاريجاني، تهران، مرکز نشر فرهنگي آيه، 1377.
[33] . ر.ک: "ترکیب ابعاد سیاسی و عرفانی در شخصیت امام خمینی", حامد الگار, ترجمه صدر الدین موسوی, ص198, مجله متین, شماره 11و12, تابستان و پاییز 1380.
[34] . برای مطالعه بیشتر در مورد سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه) در دیدگاه امام خمینی ر.ک: مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه, امام خمینی, ترجمه سید احمد فهری, ص205-507, پیام آزادی, تهران, 1360.
[35] . ر.ک: امام خمینی واندیشههای اخلاقی – عرفانی (اخلاق, عرفان و جامعه), "حکیم وحدت و زعیم کثرت (امام خمینی متفکر دوران گذار به جامعه توحیدی)", مظفرنامدار طالشانی, ص482-487
[36] . عرفان و حماسه, عبد الله جوادی آملی, ص46, انتشارات رجاء, 1372.
[37] . ر.ک: ایدئولوژی, رهبری و فرایند انقلاب اسلامی(مجموعه مقالات کنگره بینالمللی تبیین انقلاب اسلامی), ج1, "شرق و غرب وجود از منظر امام خمینی", اکبر جباری, ص175-285.
[38] . ر.ک:امام خمینی و گفتمان غرب, علی خالقی, انجمن معارف اسلامی ایران, قم, 1379.