۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۴۶۵۷۸۰

برنده و بازنده در «نبرد تفسيرها» از برجام

بيان اينگونه جملات كلي كه تقليل‌دهنده «نقض» برجام به «بدعهدي» است درحالي است كه امريكا علاوه بر ابزارهايي عيني مانند «مكانيسم ماشه» و «ضمانت‌هاي حقوقي يك طرفه» در دوران پسابرجام به‌دنبال ابزارهايي«ضمني يا ذهني»است كه سطح هزينه‌هاي ايران را به شدت افزايش خواهد داد.
برجام

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از روزنامه جوان، 1ـ «نقض برجام با عكس‌العمل تند ايران مواجه خواهد شد»، «مگر مي‌گذاريم امريكا برجام را پاره كند»، « ما اجازه نخواهيم داد كه در هيچ حوزه‌اي هيچ يك از طرف‌هاي برجام از حدودشان تخطي كنند»، «ما با كمال قدرت و شجاعت در برابر زياده‌خواهي‌ها ايستادگي مي‌كنيم و اجازه زياده‌خواهي هم نخواهيم داد»، «حرف اصلي برجام حفظ دستاوردهاي هسته‌اي وعزت كشور است»، «امروز با بدعهدي امريكا برخورد مي‌شود... و دنيايي كه با امريكا عليه ما متحد شده بودند، امروز فشار مي‌آورند.»

بيان اينگونه جملات كلي كه تقليل‌دهنده «نقض» برجام به «بدعهدي» است درحالي است كه امريكا علاوه بر ابزارهايي عيني مانند «مكانيسم ماشه» و «ضمانت‌هاي حقوقي يك طرفه» در دوران پسابرجام به‌دنبال ابزارهايي«ضمني يا ذهني»است كه سطح هزينه‌هاي ايران را به شدت افزايش خواهد داد.

مهم‌تر از آن اينكه براي فرار از بن بست دست‌ساز برجام، رئيس‌جمهور كشور نبايد با شيفت هزينه‌هاي ناشي از يك متن پيچيده، مبهم و داراي ضعف‌هاي ساختاري با اظهار جملاتي مانند «هيچ قدمي در مسئله برجام برنداشتيم مگر آنكه با مقام معظم رهبري مشورت كرديم و جلسه گذاشتيم» توسعه هزينه را كليد بزند.

2ـ  مهم‌ترين تهديدي كه مي‌تواند منافع يكي از طرفين يك توافقنامه بين‌المللي را به چالش بكشاند، «تفسير» پذير بودن سندي است كه مورد تفاهم دو طرف قرار گرفته است، حال چنانچه يكي از طرفين توافق كه تفسير جانبدارانه از عبارات و مفاد متن مي‌كند خود «مرجع تفسير كننده» متن نيز باشد، كار براي طرف مقابل بسيار سخت و دشوار خواهد بود.

در برجام نيز وضع به همين شكل دنبال شده و يكي از طرفين توافق هسته‌اي نه تنها «تفسير» موسع و يك‌جانبه از متن مورد توافق ارائه داده و سعي كرده تمام منافع طرف مقابل را به چالش بكشاند، بلكه به‌دليل آنكه خود «تنها مرجع تفسير‌كننده متن» است – به معناي سازمان‌ها و شورا‌‌هاي بين‌المللي كه تحت مديريت وي هستند ـ  بارها برجام را نقض و شبكه‌اي از تعهدات مالايطاق را به طرف مقابل تحميل مي‌كند.

به همين دليل بايد دوران بعد از روز اجراي برجام را «نبرد تفسيرها» دانست كه طي آن ايالات متحده امريكا بر اساس تفسير خاص نه تنها برجام را بارها نقض كرده بلكه منافع ناظر بر متن برجام جمهوري اسلامي ايران را به چالش كشيده و درتلاش است دايره تحريم، تهديد و فشارعليه كشورمان را گسترده و چنبره استيلاي خود را ديكته كند.

3ـ  با يك بررسي ساده مي‌توان دريافت كه تمام اقدامات و فعاليت‌هاي طرف امريكايي در طول 10ماه پس از روز اجراي برجام بر پايه چنين اصلي پايه‌گذاري شده است و رفتار هفته اخير مقامات كاخ سفيد، كنگره اين كشور نيز از چنين اصلي تبعيت مي‌كند؛ به گونه‌اي كه پس از وضع قانون جديد isa مقامات اين كشور به اتفاق تأكيد مي‌كنند كه چنين اقدامي نقض برجام نبوده است، به عنوان نمونه جاش ارنست، سخنگوي كاخ سفيد روز پس از وضع قانون تحريمي جديد isa بيان مي‌كند: «ما از زماني كه كنگره درحال بررسي تصويب اين قانون بود، تصريح كرديم اين قانون نقض توافق برنامه جامع اقدام مشترك كه توافقنامه بين‌المللي براي جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات هسته‌اي است، نيست.»

اين در حالي است كه بر اساس استنادات حقوقي نه تنها قانون جديد با بندهايي نظير4. 2. 1پيوست دو، بند 4. 3. 1پيوست دو و بند 4. 3. 2 پيوست دو برجام كه به قانون داماتو اشاره داشته، در تعارض بوده ونقض آن به شمار مي‌آيد بلكه با بندهاي ديگري مانند ماده 26 بخش تحريم‌ها از متن برجام كه عبارت: «ايالات متحده، با حسن نيت، نهايت تلاش خود را براي دوام اين برجام و پيشگيري ازايجاد تداخل درتحقق متمتع شدن ايران ازلغو تحريم‌هاي مشخص شده... » استفاده شده نيز همخواني نداشته و نقض به شمار مي‌آيد.

4ـ مهم‌تر آنكه وضع قوانين تحريمي مانند قانون «لغو رواديد شهروندان 38 كشور»، «قانون منع فروش هواپيما به ايران» و احياي «قانون ايسا» نه تنها با مفاد برجام در تناقض بوده و به صورت صريح و ضمني آن را نقض مي‌كند بلكه با «اصل حسن نيت» به عنوان يك اصل مسلم حقوق بين‌الملل و «روح برجام» نيز در پارادوكس است.

مبرهن است كه مقامات امريكايي پس از تصويب هر قانون تحريمي جديدي كه عليه ايران در دوران پسا برجام وضع شده تلاش كرده‌اند با ارائه تفسيرهاي يك جانبه از متن و با توجه به آنكه «تضمين‌هاي لازم حقوقي» از آنها گرفته نشده و «مراحل سه گانه حل اختلاف» در متن برجام يك سويه به نفع آنها بوده به « نقض ‌» توافق هسته‌اي پرداخته آن‌هم با «تفسيرها »يي كه مي‌تواند ايجاد «رويه در حقوق بين‌الملل » كند.

5ـ تنها سه‌ روز پس از تصويب قانون isa جان كري دراجلاس سابان بار ديگر اظهاراتي را مطرح مي‌كند كه منافع ثانويه ايران در برجام را نيز به خطر انداخته و تعهدات مالايطاق كنوني ايران را به مرزي فراتر از حد تصور كشانده و اين مسئله را مورد تاكيد قرار مي‌دهد كه امريكايي‌ها تلاش دارند تا بر پايه ضعف «تقسير پذير بودن متن برجام» در دوره «نبرد تفسيرها» يا همان پسابرجام فراتر از منافع خود در متن برجام، اهداف راهبردي خود را «تثبيت» و «تأمين» نمايند. منافع و اهدافي كه تنها با ابزار «تفسير يك جانبه» متن برجام به‌دست آمده ودر صورتي كه با رويكرد فعال و موثر وزارت امور خارجه مواجه نشود مي‌تواند برجام را يك خسارت دائمي و هزينه ملال‌آور مستمر عليه كشورمان تبديل كند. جان كري در اين اجلاس از عبارت «برجام از جنبه بازرسي‌ها و پروتكل پيشرفته آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، توافقنامه‌اي دائمي است» استفاده كرده در حالي كه پذيرش بازرسي و پروتكل از سوي تيم مذاكره كننده–همانگونه كه از تعريف پروتكل در عرف حقوق بين‌الملل پيداست ـ يك اقدام «داوطلبانه»، «موقت» و «غير دائمي» است و مشمول مرور زمان است.

6ـ اظهارات جان كري و جاش ارنست را زماني در كنار رفتار باراك اوباماـ امضاي قوانين تحريمي عليه ايران ـ و اقدامات سنا وكنگره قرار مي‌دهيم به يك برداشت مي‌رسيم و آن اينكه مقامات ايالات متحده تلاش مي‌كنند ايران را در انتخاب بين دو گزينه –كه هر دو به يك نقطه مشترك مي‌رسندـ مخير كنند و آن «ادامه وضع موجود» و يا «تحميل نقض برجام توسط ايران» مي‌باشد كه انتخاب هر كدام مي‌تواند تأمين‌كننده منافع اين كشور باشد.

7ـ «تفسير»هاي يكسويه از برجام در حالي از يك سو منافع برجامي ايران را به مخاطره انداخته و زمينه تهديد، تحريم و فشارهاي گسترده را فراهم مي‌كند كه تنها راه مقابله با آن را ماده 38 اساسنامه ديوان بين‌المللي دادگستري تحت عنوان «عرف ازمنابع حقوق بين‌الملل»پيشنهاد داده كه براساس آن از عرفي‌ترين بخش‌هاي حقوق بين‌الملل «مسئوليت‌هاي كشورها» ست كه همين اصل «ايجاد رويه حقوقي»توسط وزارت امورخارجه كشورمان رابه عنوان يك اصل مطرح مي‌كند.

مهم‌ترين ابزار ايجاد رويه توسط دستگاه ديپلماسي براي«نجات توافق هسته‌اي»، «جلوگيري ازتفسيرهاي جانبدارانه امريكا از متن» و «مسجل شدن نقض برجام توسط طرف مقابل» تفسيرهايي است كه بايد رئيس‌جمهور و اعضاي تيم مذاكره‌كننده از برجام ارائه دهند، آن هم نه تنها درقالب سخنراني بلكه به شكل «انتشار بيانيه رسمي»، «نامه‌نگاري مكتوب با دبيركل سازمان ملل تحت عنوان گلايه مستند از نقض برجام توسط امريكا»، «علاوه بر طرح دعوا دركميسيون وهيئت مندرج در متن برجام، طرح دعوا درمكانيزم‌هاي بين‌المللي نظير ديوان بين‌المللي دادگستري»، «مكاتبات وتقاضاي رسمي از وزراي 1+5جهت اعلام نظرقطعي درباره نقض برجام» و «استفاده ازظرفيت اجلاس نم»است كه مي‌تواند در مجموع مانع تفسيرگذاري بديع امريكايي‌ها شود.

مخالفت مكرر ومداوم مسئولان ارشدايران مي‌تواندمانع ايجاد رويه‌هاي غلط توسط ايالات متحده شده و دوره نبرد تفسيرها–كه حياتي ترين آن شايد سه‌سال نخست پس از روز اجرا باشدـ را به نفع كشورمان تغيير داده و دو گزينه تحميلي طرف مقابل مبني بر «ادامه وضع موجود» يا «تحميل نقض برجام توسط ايران» را به مديريت نمايد./836/د102/ل

ارسال نظرات