مقایسه تطبیقی حوادث پس از پیامبر و فتنه 88
تاریخ امری ایستا و منحصر در گذشته نیست، بلکه تاریخ چراغ آینده است. وقتی جریان تشیع در تاریخ معاصر را نگاه میکنیم میبینیم که چه راحت تاریخ تکرار میشود و بیبصیرتیها به جریان تشیع ضربه میزند. در این روزها دو مناسبت را در پیش داریم از طرفی در آستانه ایام فاطمیه هستیم و دوران پس از رحلت پیامبر(ص) و حوادث این دوران را پشت سر میگذاریم و از طرف دیگر در آستانه حماسه 9 دی هستیم. حوادث پس از پیامبر(ص) همواره باعث درسآموزی و عبرتگیری است. در این یادداشت "بصیرت" را با سه متغیر "ولایت"، "خواص" و "نفوذ" تحلیل میکنیم. این واژگان واژه کلیدی در گفتمان سیاسی مقام معظم رهبری است که در تحلیل حوادث پس از انتخابات سال 1388 به آنها تاکید داشتند. شاه بیت این نظام معنایی و واژگانی، "بصیرت" است.
مفهومشناسی فتنه در حوادث پس از پیامبر(ص) و پس از انتخابات 1388
فتنه در لغت به معناي انداختن طلا در آتش است تا ميزان خلوص آن معین شود. در اصطلاح، تعابير مختلفي براي فتنه به كاربرده شده است. از يك نگاه، فتنه را به ايجاد آشوب و بلوا و حيلهگري و شيطنت براي بر هم زدن آرامش نيز معنا كردهاند كه تقريبا هر دو معنا در يك رديف قرار ميگيرد. در برخي از متون نيز فتنه را به ابتلا و امتحان و آزمايش معنا كردهاند كه در قرآن تمامي اين معاني به كار رفته است.
در مورد فتنه، دو آيه بيش از همه مورد توجه مفسرين بوده است: آیه 191 سوره بقره: الفتنه اشد من القتل و دیگری آیه 217 سوره بقره: الفتنه اكبر من القتل.
بر این اساس فتنهگری از قتل هم بالاتر است. شاید از این جهت که قتل جسم و جان یک نفر را از بین میبرد و از این جهت مستحق شدیدترین عذابهاست ولی فتنهگری سبب مخدوش شدن ایمان مردم و فرهنگ جامعه اسلامی میشود؛ یعنی سبب مرگ عمومی باورها و عقاید و ذبح حق و حقیقت میشود.
علامه طباطبایی در تحلیل فتنه این موضوع را به زیبایی بیان میکند. به نظر ایشان بعضي از امت با برخي از امت در امري اختلاف ميكنند كه همه امت، حقيقت را در نهايت ميفهمند و متوجه ميشوند كه حقيقت امر چيست ولي يك دسته، از قبول آن، سرپيچي نموده و آگاهانه به ظلم و منكر اقدام ميكنند. در اين ميان دسته ديگري هم وجود دارند كه حقيقت امور را قبول كردهاند ليكن، دسته قبلي را نهي از منكر و نهي از ظلم بزرگ، نميكنند و در نتيجه آثار سوء آن دامن گير همه امت ميشود.
ایشان در تفسير آيه 25 سوره انفال(و اتقوا فتنه لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصه و اعلموا ان الله شديد العقاب) ميگويند: اين آيه مومنين را از فتنهاي كه توسط ستمگران آنان شكل ميگيرد و مربوط به كفار و مشركين نيست زنهار و هشدار ميدهد.(يعني بستر سازان فتنه را ستمكاران در ميان مومنين اعلام ميكند) در واقع فتنه مختص ستمکاران امت است ليكن مومنين را مورد خطاب و هشدار قرار ميدهد؛ چرا كه آثار سوء فتنه، ضربات جبران ناپذيري به امت اسلامي وارد ميكند و گريبانگير همه خواهد شد.
بعد حضرت علامه(ره) ميفرمايد: به طور مسلم همه ظلمها اين طور نيست كه اثر سوء گسترده و فراگيري داشته باشد. اينكه خداوند همه امت را از آن، زنهار داده، معلوم ميشود كه منظور، ظلمي است كه اثر سوء آن عمومي است و چنين ظلمي بايد از قبيل بر هم زدن «حكومت حقه اسلامي»، «زمام آن را به ناحق به دست گرفتن» و يا «پايمال كردن احكام قطعي كتاب و سنت» باشد كه آن هم راجع به حكومت حقه و مشروع است كه كاملا نشان ميدهد فتنه يعني ايجاد آشوب و بلوا براي بر هم زدن حكومت حقه و مشروع(با علم به آن كه حق است) ميباشد.
این تحلیل از فتنه قابل تطبیق بر حوادث پس از پیامبر(ص) و همچنین دوران امام علی(ع) در جنگ جمل است. در این دو رویداد کسانی که در جبهه حق بودند و سابقه همراهی با پیامبر(ص) و امام را داشتند، تغییر جبهه دادند و در مقابل امام و در جبهه باطل قرار گرفتند. آنها عمود جبهه حق یعنی ولایت را نشانه رفتند؛ ابتدا ولایت را غصب کردند و سپس بر جانشین حق او تاختند. هر دو حالت از جهت مقابله با ولایت یکسان بودند. كساني كه خود در غدير خم با اميرمومنان(ع) به خلافت و جانشيني پيغمبر(ص) بيعت كرده بودند با زير پا گذاشتن مهمترين سفارش رسول خدا(ص)، فتنه بزرگي را در اسلام پديد آوردند كه تا امروز پيامدهاي آن گريبانگير عالم اسلام است.
در سال 1388 نیز چنین شد و کسانی که سابقه انقلابیگری داشتند از قطار انقلاب جاماندند و با ایجاد شبههافکنی بر حق و حقیقت پا گذاشتند و هم صدا با دشمنان خارجی، بر عنصر ولایت تاختند. البته یک تفاوت در این دو برهه وجود دارد که بصیرت افکار عمومی در دوران حاضر بسیار بیشتر از بصیرت دوران صدر اسلام بود. در واقع در سال 1388 مردم تربیتیافته انقلاب که جبهه عوام را تشکیل میدادند از خواص بیبصیرت جلوتر بودند و برای یافتن راه درست نه منتظر آن خواص بیبصیرت ماندند و نه نیازی به آنها داشتند.
عناصر بصیرت در مقایسه تاریخ صدر اسلام و فتنه 1388
1. ولایتمداری
مهمترین درس این ایام دفاع از حریم ولایت ولایتمداری است؛ چرا که ولایت تداوم مسیر نبوت و اصل اساسی دین است که بدون آن سایر اصول و فروع دین یا از بین میرود یا دچار انحراف میشود. حضرت زهرا(س) با بینشی عمیق، جانشان شریفشان را برای تحقق این اصل مهم، فدا نمودند تا بیبصیرتی و عافیتطلبی و مسامحهگری کسانی که پیام ولایت در غدیر را درک نکرده بودند، جامعه اسلامی را چار انحراف نکند.
حضرت زهرا(س) به عنوان یک زن از همه مردان زمانش در دفاع از حریم ولایت پیشی گرفت تا نه تنها در اخلاق و عرفان بلکه در فعالیت سیاسی نیز اسوه همه زنان و مردان شیعه و مسلمان باشد. اینکه حضرت دختر نبیاکرم(ص) بود سبب نشد خود را از صحنه سیاست کنار بکشد و به جریان عبادت فردی بپردازد، بلکه ایشان چه خوب نشان دادند که عبادت فردی تا زمانی که بسترهای اصیل سیاسی و اجتماعی بر مدار حق و حقیقت نباشد، دوامی ندارد. بلکه به انحراف دین منجر میشود؛ آنگاه دیگر عبادت فردی هم محقق نمیشود.
در همه این مراحل به این نکته باید توجه کنیم که حضرت زهرا(س) دختر پیامبر(ص) است و از برگزیدگان جامعه و نخبگان بود که میتوانست در این عرصه ورود نکند و با مسامحهگری و محافظهکاری به حفظ شأن اجتماعی خود در آن جامعه فکر کند.
تاریخ شیعه نشان میدهد که هر موقع شیعیان در حریم ولایت بودهاند، پیروز شدهاند و هر گاه از آن دور شدهاند، ضربه خوردهاند. تاریخ انقلاب، بهترین الگو و مثال برای این موضوع است. در هر برهه از انقلاب که پشتیبان ولایت فقیه بودهایم بر دشمن غلبه کردهایم و هر گاه از این مسیر فاصله گرفتهایم، دشمن بر ما غلبه کرده است چنانکه در 9 دی، این ولایت فقیه بود که توطئههای دشمن را خنثی کرد. دشمن نیز متوجه این قوت انقلاب شده و برای انحراف در انقلاب تمام تلاش خود را بر این گذاشته است تا مردم را از جریان ولایت دور کند و جریان ولایتمداری در جامعه تضعیف کند.
در گفتمان شیعی، بصیرت در پرتو ولایت بازتولید و در جامعه منتشر میشود. حوادث پس از رحلت حضرت محمد(ص) این واقعیت را نشان داد که رهبری مهمترین رکن جامعه اسلامی است که باید جامعه را به سوی سعادت هدایت کند و اگر این رکن دچار آسیب شود، سعادت از جامعه جدا خواهد شد. مجموعه این نکات را میتوان در یک کلام جمعبندی کرد این که سیاست از دیانت جدا نیست.
2. انحراف خواص و انحراف جامعه
خواص همواره در ایجاد مسیر تاریخ مؤثر بودهاند. انحراف خواص میتواند سبب انحراف جامعه شود، مگر اینکه عموم جامعه دچار بصیرت باشند تا بتوانند خواص را به راه راست بکشانند و یا اینکه سایر خواص بابصیرت خلأ خواص بیبصیرت را در هدایت جامعه بر عهده گیرند و تلاش کنند خواص بیبصیرت را به مسیر ولایت بازگردانند.
بر این اساس یکی از نکات مهم درباره خواص، بحث ریزش خواص یا خواص منافق است. دشوارترین مرحله عملکرد خواص در جایی است که آنها در یک دو راهی و آزمون بزرگ قرار میگیرند و خواصی که قبلاً در جریان حق بودند به اردوی باطل نقل مکان میکنند.
در اینجا تشخیص حق و باطل برای عوام دشوار میشود. سخن امیرمؤمنان(ع) چه زیباست که فرمودند: ان دین الله لا یعرف بالرجال، بل بایة الحق، فاعرف الحق تعرف اهله.(مجمع البیان، ج 1، ص 211) حق را از روی اصول و ضوابطش بشناسید نه افراد؛ زیرا ممکن است افراد جبهه حق دچار لغزش شوند و به جریان باطل بپیوندند.
روش درست و صحیح شناخت دین و شناخت حق و حقیقت این است که باید در خود حق تامل کرد و آن را با معیارها و ملاکهای درست و با علامت و نشانههای آشکار آن شناخت و همه افراد و گروهها را با حق سنجید و با آن درباره افراد و گروهها و نظامها داوری کرد. بزرگترین انحراف این است که این فرایند وارونه شود و افراد و گروهها معیار و ملاک شناخت حق و حقیقت گردند. امام علی(ع) در حدیثی دیگر بر همین مطلب به گونهای دیگر تاکید میکند.
فردی به نام حارث ابن حَوط نزد امام علی(ع) میآید و در این باره سخن میگوید که من نمیتوانم باور کنم که اصحاب جمل، یعنی کسانی مانند طلحه و زبیر، گمراه و اهل باطل باشند. امام به او میفرماید: «ای حارث! تو به امور پایین نگاه کردهای و به بالاتر از خود نظر نیفکندهای و به همین جهت حیران گشتهای. تو حق را نشناختهای تا آن کس را که در جانب حق است بشناسی و باطل را هم نشناختهای تا طرفداران آن را بشناسی.»(نهج البلاغه، حکمت 262)
امام(ع) در این حدیث نیز این نکته را بیان میفرمایند که افراد و گروهها معیار و ملاک شناخت حق از باطل نیستند بلکه برعکس حق و باطل ملاک و معیار شناخت افراد است.
تاریخ انقلاب اسلامی در موارد متعدد شاهد ریزش خواص بوده است. جالب این است که در این مسأله بسیار مهم عوامی که در مسیر ولایت بودند به بصیرت سیاسی دست یافتند و از خواص بیبصیرت هم پیشی گرفتند. این خواص کسانی بودند که سابقه انقلابی داشتند و مجاهدتهای بسیار در این مورد انجام داده بودند.
در دوران امام علی(ع) نیز چنین روی داد و خواصی که در دوران پیامبر همراه امام علی(ع) در مسیر اسلام مجاهدتهای بسیار کرده بودند در مقابل امیرالمومنین(ع) ایستادند.
طلحه و زبير از شخصيت برجسته صدر اسلام هستند که سابقه بسیار زیاد ایثارگری در راه اسلام دارند. مستنداتي كه در تاريخ از طلحه و زبير ثبت شده، نشان ميدهد كه آنها در زمان رسول(ص)، زحمات بسياري براي اسلام كشيدهاند ليكن متاسفانه در 25 سال بعد از رحلت وجود مقدس پيامبر اسلام(ص)، اين دو نفر در اثر تلاطماتي كه جامعه اسلامي داشت و حوادثي كه شكل گرفت از مسير حق منحرف شده بودند و بيشتر به دليل دنيازدگي و مادي شدن، به مسير باطل كشانده شدند.
حديثي ارزشمند از وجود مبارك پيامبر(ص) وجود دارد كه ميتوان علت انحراف اين دو نفر و بسياري از خواص و بزرگان كه مسير باطل رفتند و ميروند را در مييابيم. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «ان لكل امةٍ فتنه و فتنه امتي المال» براي هر امتي، فتنهاي وجود دارد و فتنه امت من مسايل مادي و اقتصادي است.
از زمان خليفه دوم كه بيت المال تشکیل و تاسیس شد در قالب موضوعي به نام «عطايا»، اموالي به سابقان در اسلام، اعطا ميشد. اين عطايا در زمان جناب عثمان، بسيار بيحساب و كتاب شد و آلاف و الوف عجيبي به برخي خواص از جمله طلحه و زبير داده شد و اينها به ثروت هنگفتي رسيدند.
وقتي اميرالمومنين(ع) روي كار آمدند اينها اولين كساني بودند كه با ايشان بعيت كردند و تلاش داشتند با سبقت در بعيت، حضرت را وامدار خود نمايند؛ ليكن حضرت امير(ع) با قطع همه آن رانتها و امتيازات براي افراد خاص(خواص) كه در دوران خلفاي پيشين ايجاد شده بود، به شدت مقابله زياده خواهان ايستادند.
پس از دوران خلافت امام علی(ع) طلحه و زبیر نزد امام(ع) آمدند و تقدم بیعت خود با حضرت و همچنین از سابقین بودن خود در اسلام را دلیلی بر دریافت امتیازات بیشتر از بیت المال کردند ولی حضرت با تکیه بر سنت پیامبر(ص) با آنها مخالفت کرد.
در دوران کنونی برخی بر ايام مبارزاتشان در گذشته ميبالند و در ازای اين مبارزه در گذشته، نظام، حكومت و بيتالمال را ملك مطلق خود و کسانشان تلقي ميكنند و ميخواهند به خاطر زحمات آن زمان خودشان در اين دوره از آن مبارزات و زحمات بهرهبرداري كنند. آنها سهمشان را از سفره انقلاب مطالبه میکنند.
طلحه و زبير اينگونه بودند لذا اميرالمومنين(ع) به صراحت فرمودند كه هر كس زحمتي براي اسلام كشيده و دوره پيامبر(ص) خدمتي كرده، پاداش آن را بايد در نزد خداوند متعال و در قيامت جستجو كند. فرمودند كه از اموال عمومي به افراد به دليل سابقهشان نخواهيم داد و تقسيم، بر اساس نياز و عدالت خواهد بود و بر همين اساس بود كه آن خواص اين عملكرد اميرالمومنين(ع) را بر نتابيدند و مقابل ايشان ايستادند.
در فتنه سال 88 همانند فتنه جمل شاهد بوديم كه فتنهگران با هدف تضعيف حكومت و تخريب چهره اميرالمومنين(ع) و از مشروعيت انداختن حكومت حضرت(ع) با جنگ رواني و تبليغات سنگين، تحركات وسيعي را سامان دادند.
3. نفوذ و انحرافگری دائمی دشمن
انحراف همیشه در کمین جامعه اسلامی است و دشمن در صدد انحراف در جامعه است. حتی در جامعهای که تنها چند روز است که نبیاکرم(ص) از آن رخت بر بسته نیز دشمن در کمین است تا جامعه را از مسیر مستقیم خارج کند. اساسا انحراف در جامعه اسلامی حاصل نفوذ دشمنان منافق پیشهای بود که راهی برای غلبه بر نظام اسلام نیافته بودند. آنها به خوبی فهمیده بودند که جانشین رسول الله(ص) همان کاری را خواهد کرد که رسول الله(ص) آن را انجام میداد لذا برای دستیابی به اهداف خود بهترین راه را ضربه زدن به ولایت دیدند. این موضوع ان قدر مهم بود که وجود شریف حضرت زهرا(س) جهت روشن شدن افکار عمومی پا به عرصه گذاشت تا مردم را متوجه این نفوذ و انحراف نماید.
در دوران معاصر نیز دشمنان به خوبی دریافتند که نظام سیاسی مد نظر امام خمینی(ره) مبنی بر نظام ولی فقیه، شاهبیت این انقلاب است و تا زمانی که ولایت فقیه در رأس امور است نمیتوان به این انقلاب لطمه زد لذا از فرصت انتخابات استفاده کردند تا ولایت را نشانه روند. این مهم را از طریق نفوذ در حکومت و جامعه در صدد اجرا برآمدند.
در تاریخ انقلاب اسلام نیز میبینیم که دشمن هیچگاه از دشمنی دست برنداشته است و فقط روشها و ابزارهای دشمنی را تغییر داده است. دشمن حتی در هنگام پیروزی ملت ایران پس از شرکت فراگیر در انتخابات ریاست جمهوری از پا ننشست و در شکلی جدید دشمنیاش را اجرا کرد.
امام علی علیه السلام چه زیبا میفرماید: مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ؛ هر کس از دشمن آسوده بخوابد، دشمن نسبت به او نخواهد خفت. (نهجالبلاغه، نامه 62)
دشمن با استفاده از عوامل داخلی بیبصیرت به دنبال نفوذ در جامعه اسلامی است. اگر نیروهای داخلی بر اصول انقلاب پایبند باشند راه نفوذ دشمن بسته میشود در غیر این صورت دشمن به داخل خانه ما نفوذ خواهد کرد.
975/702/ر