۰۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۵
کد خبر: ۴۷۴۸۶۱
استاد حوزه علمیه:

حیث التفات ابزاری فلسفی برای تبیین چگونگی ارتباط ذهن با جهان خارج است

حجت الاسلام عبداللهی به تبیین معنای حیث التفات پرداخت و گفت: حیث التفات در کنار کیفیت آگاهی از مهم ترین مسائل فلسفه ذهن است که می تواند مبنای فلسفی را تغییر دهد.
حجت الاسلام عبداللهی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام عبداللهی، استاد فلسفه اسلام، پنجشنبه در نشست علمی «تبیین و بررسی حیث التفاتی و تأثیر آن بر نگرش به نفس» که در مجمع عالی حکمت قم برگزار شد، اظهار داشت: بحث حیث التقاتی متعلق به قلمرو ذهن است و برای آگاهی بیشتر از حیث التفاتی چند نکته لازم است.

وی افزود: در فلسفه علم معاصر مسأله آگاهی و حیث التفاتی بسیار مهم است و شاید به همان اندازه که مسأله آگاهی از پرسشهای اساسی فلسفه ذهن است مسأله حیث التفاتی هم به همان اندازه دشوار است و اگر مهمترین فلسفه روزگار را فلسفه ذهن بدانیم در درون فلسفه ذهن بحث آگاهی و حیث التفات از اساسی ترین مسائل فلسفی خواهند بود.

حجت الاسلام عبداللهی با بیان این که تعریف حیث التفاتی ذهن متفاوت از حیث التفاتی زبان است، ابراز کرد: ما دو حیث التفاتی اصلی و فرعی داریم که اصلی حیث التفاتی ذهن است زیرا حیث التفاتی زبان ناشی از حیث التفاتی ذهن است بنابراین باید توجه را بیشتر به حیث التفاتی ذهن متمرکز کرد.

وی با اشاره به این که حیث التفاتی آن گونه که امروز مطرح می شود برمی گردد به مسأله ای که دکارت در تاریخ فلسفه پیش روی ما گذاشت، تصریح کرد: آن مسأله این است که ما چگونه نسبت به دیگر چیزها معرفت پیدا می کنیم و تحلیل او از معرفت این بود که نخستین معرفت معرفت به خویش است و می گوید من می اندیشم پس هستم.

استاد فلسفه معاصر با بیان این که معرفت به خویش ما را در تنگنای خصوصی سازی معرفت و محدودیت قرار می دهد، خاطرنشان کرد: مشکل تنگنای معرفت شناختی سبب شد که دانشمندان به دنبال راه حل برون رفت از این خصوصی سازی باشند.

وی افزود: راه حل هوسل برای برون رفت از خصوصی سازی علم عبارت از حیث التفاتی که ذاتی حالات ذهنی است و امکان ندارد که ذهن به چیزی التفات پیدا کند و ناظر به چیزی در خارج نباشد و تعلق ذاتی حیث التفاتی است.

حجت الاسالم عبداللهی با بیان این که حیث التفاتی عبارت از توانایی و خاصیتی از ذهن است که اشاره و ارجاع دارد به چیز دیگری در خارج، گفت: همه حالات ذهنی انسان حیث التفاتی دارند.

وی با اشاره به معادل سازی برای واژه عربی حیث التفاتی ابراز داشت: واژه هایی از قبیل «قصدیت» و یا «دربارگی» نمی تواند به اندازه واژه حیث التفاتی این معنا را برساند و معنای قصدیت فقط یک معنا از معانی مختلف حیث التفاتی است.

استاد فلسفه معاصر با بیان این که این طور نیست که در فلسفه اسلامی ذهن یک چیز است و در فلسفه غرب ذهن چیز دیگری است، اذعان کرد: اگر مراد از تغایر از معنای ذهن در فلسفه اسلامی و مغرب زمین این باشد که پرسش هستی شناسی از ذهن متفاوت است مستلزم این است که نگاه پسینی به ذهن داشته باشیم.

ذهن غربی با ذهن اسلامی تفاوتی ندارد و تنها تفاوت در روش است

وی خاطرنشان کرد: اگر منظور تفاوت از نگاه و رویکرد است این تفاوت در غرب هم وجود دارد و دکارت یک نوع نگاه به ذهن داشته است و اسپینوزا یک نگاه دیگر داشته است؛ ذهن غربی با ذهن اسلامی تفاوتی ندارد و تنها در نگاه به ذهن تفاوت وجود دارد.

حجت الاسلام عبداللهی با اشاره به این سخن شهید مطهری که می گوید تا ذهن را نشناسیم فلسفه نداریم، ابراز داشت: این سخن بر گرفته از نگاه فلسفی کانت است که شهید مطهری از آن برداشت کرده است که اول باید ذهن را نقادی کنیم و بعد از قوای شناختی ذهن سخن بگوییم.

وی با بیان این که بحث حیث التفاتی بی ربط به بحث اضافی در کلام فخر رازی نیست ولی عین آن هم نیست، افزود: ما نمی توانیم چیزی که فیلسوفان مسلمان در باب تضایف ذهن به آن اشاره کرده اند با بحث حیث التفاتی یکی بدانیم زیرا در تعریف تضایف ما با دو امر وجودی مواجه هستیم که وجود یکی به دیگر توقف دارد و هر دو طرف به هم وابستگی دارند ولی در حیث التفاتی لزوما وابستگی نیست و آن چیزی که التفات به آن دارد می تواند در گذشته باشد.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: این که فخر رازی گفته است که علم از سنخ اضافه است و دیگران به او تاخته اند نباید با تلقی حیث التفاتی یکی بدانیم زیرا کسانی که به حیث التفاتی توجه دارند بحثی را برای توجیه صدق و خطا در نظر گرفته اند زیرا جهل و خطا در حیث التفات بی معنا می شوند.

وی با بیان این که در مورد حیث التفاتی سه مسأله مهم است، گفت: مسأله اول مربوط به چیستی و چگونگی امکان است و این که ذهن انسان چگونه ممکن است از چیزی آگاه شود که سنخیت با او ندارد که در فلسفه توضیحی باید برای ین التفات ارائه کرد.

حجت الاسلام عبداللهی اظهار داشت: تا ما چگونگی امکان، پیدایش و سازوکار جریان التفات را توضیح ندهیم این سؤال که علم خصوصی است یا عمومی است پاسخ داده نخواهد شد؛ خصوصی شدن علم یک شبهه نیست و عدم حل این مسأله کافی است که یک دستگاه معرفت شناسی را ویران کند و زمانی می توانیم از خصوصی سازی ذهن فرار کنیم که تعریف برای حیث التفاتی داشته باشیم.

وی اهمیت دیگر حیث التفاتی را در بر قراری ارتباط انسان با جهان خارج دانست و گفت: یک بخش از ارتباط ما با جهان خارج به وسیله اِخبار تحقق پیدا می کند و گاهی هم این ارتباط به وسیله انشاء تحقق پیدا می کند مثلا وقتی پدری به فرزندش می گوید آب بیاور این ارتباط انشائی است با جهان خارج.

حیث التفات جمعی از مهمترین مسائل فلسفی امروز است

استاد فلسفه معاصر با بیان این که مسأله مهم دیگری که امروزه مطرح است این است که ذهن چگونه با جهان خارج ارتباط جمعی بر قرار می کند، ابراز داشت: حیث التفاتی جمعی در جوامع امروزی بسیار مهم است و گاهی همه انسان ها التفات پیدا می کنند که یک شخص رییس جمهور باشد؛ تا چگونگی حیث التفاتی را حل نکنیم نمی توانیم این مسائل را حل کنیم.

وی با بیان این که در باب چگونگی حیث التفاتی راه حل های متفاوتی مطرح شده است، خاطرنشان کرد: برخی دوآلیسم هستند و برخی هم منکر حیث التفات هستند و برخی هم می خواهند با تبیین های عصب زیست شناسی که وجود دارد حیث التفاتی را تبیین کنند و می گویند از طریق ساده سازی می توان پدیده های دشوار را توضیح داد.

تمثّل مفهومی کلیدی برای حل مسأله حیث التفات

حجت الاسلام عبداللهی با بیان این که ما به جنبه هایی از بحث توجه داریم که بدون قول به تجرد نفس و وجود نفس متمایز از بدن امکان تبیین چنین پدیده هایی را نداریم، ابراز داشت: مفهوم کلیدی که در این جا مسأله را حل می کند تمثّل است که باید در چگونگی امکان حیث التفاتی از مفهوم تمثّل استفاده کنیم.

وی افزود: ابن سینا هم این واژه را به کار برده است زیرا در تمثل و بازنمایی در حالی که ارتباط دو طرفه است وجود معلوم ضرورت ندارد بلکه از سنخ فعالیت ذهن است و لازم نیست معنای وجودی در برابر ذهن باشد بلکه معنای عدمی هم می تواند باشد.

استاد فلسفه حوزه و دانشگاه با بیان این که در نظام فلسفه اسلامی هم مانند فلسفه غربی به دنبال چگونگی و چیستی هستند ابراز داشت: در این زمینه پاسخ ممکن است متفاوت باشد ولی نمی شود میان فلسفه غرب و اسلامی تباین قائل شد بلکه روش های پاسخ به چرایی و چگونگی متفاوت است و فرقی میان فلسفه گری ملاصدرا و دکارت از باب مسأله متفاوت نیست.

تمام موجودات عالم نسبت به خداوند داخل در مقوله حیثیت التفات هستند

وی با بیان این که برداشتی که از قرآن می شود این است که هر چیزی که در عالم وجود دارد حیث التفاتی دارد، گفت: این بحث به گمان فیلسوفان اسلامی هر چیزی در عالم جهت یافتگی به سمت خداوند تعالی دارد نمونه ای از حیث التفات در تمام موجودات است.

حجت الاسلام عبداللهی با بیان این که حیث التفاتی نه تنها بی ربط با خصوصی سازی نیست بلکه عین مسأله است، افزود: تمام سیستم های معرفت شناختی آغاز معرفت را آگاهی از خویش تلقی می کنند و راه برون رفت از خصوصی سازی علم به علم حضوری و حصولی مرتبط است و باید توجه داشت که فیلسوفان برای پاسخ به چه مسأله ای حیث التفاتی را مطرح کرده اند.

حیث التفات ابزاری فلسفی برای چگونگی ارتباط ذهن با جهان خارج است

وی اظهار داشت: حیث التفاتی یک ابزار فلسفی است که تبیین آن کمک به حل این مسأله می کند که چگونه ذهن ما نسبت به چیزهایی آگاه می شود.

استاد فلسفه معاصر خاطرنشان کرد: به عقیده من حل مسأله علم حضوری و تعمیمش به دیگر عرصه های فلسفی به اثبات تجرد نفس بر می گردد؛ اگر ما بتوانیم اثبات کنیم که نفس وجود دارد، مجرد است و در مرتبه وجود وحدت دارد می توانیم تعمیم پذیری علم را حل کنیم./843/پ201/ب1

ارسال نظرات