انسان متکبر جاهل ترین افراد است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، حجت الاسلام والمسلمین سید مجتبی میردامادی در سخنرانی شب گذشته که در مسجد الغفور خیابان سروش برگزار شد، گفت: رزق انسان متقی نزد خداوند محفوظ است.
وی در ادامه تفسیر حکمت 454 نهج البلاغه، افزود: فزونی عقل انسان سبب تواضع و کرنش او در برابر خداوند و مردم می شود، یکی از میوه های عقل انسان تواضع است، هر چه میوه های عقل انسان بیشتر باشد، انسان افتاده تر می شود.
حجت الاسلام والمسلمین میردامادی با بیان اینکه انسان دلیلی برای متکبر شدن ندارد، اظهار کرد: انسانی که در ابتدا از نجاست ایجاد شده است، در زمان حیات بدنش پُر از نجاست است و بعد از مرگ تبدیل به گوشت گندیده و نجسی می شود که لمس کردنش غسل واجب دارد، دلیلی برای فخر فروشی به دیگران ندارد.
امام جمعه موقت اصفهان با بیان اینکه مرزوق بودن انسان به ارزاق خداوند نشانه ذلیل بودن او است، خاطرنشان کرد: مردی در زمان قحطی از گرسنگی مرده بود و روی کاغذی نوشته بود، زیر سر من گنجی وجود دارد ولی می دانم از گرسنگی می میرم.
استاد اخلاق حوزه علمیه با توجه به قحطی شدیدی که 80 سال پیش در اصفهان آمده بود، ابراز کرد: استاد جلال الدین همایی به حجره ما در حوزه علمیه نیماور آمده بود و برای ما از دوران قحطی اصفهان تعریف می کرد، استاد همایی می گفت، در دوران قحطی من در همین مدرسه نیماور مشغول طلبگی بودم، یکبار حدود سه روز بر ما گذشت و ما هیچ چیز برای خوردن نداشتیم، در حال مباحثه بودیم که استاد ما از گرسنگی غش کرد.
وی در ادامه داستان افزود: استاد همایی تعریف می کرد من همه دارایی ام را جمع کردم که حدود 6 ریال شد، قصد داشتم برای خریدن چیزی به بیرون از مدرسه بروم، وقتی به میدان هارونیه رسیدم متوجه یک جمعیت عظیم شدم، با حضور در آن جمعیت مشاهده کردم که مردم در حال خوردن جنازه یک الاغ بودند و بعد از مدتی امعاء و احشاء آن الاغ مرده نیز توسط مردم گرسنه خورده شد، سپس به میدان امام رفتم و با 6 ریالی که داشتم 2 عدد کاهو خریدم و برای استادم بردم، وقتی کاهو را جلوی بینی استادم گرفتم به هوش آمد و سریعاً به خوردن آن مشغول شد، سپس می خواست یکی دیگر از کاهوها را از من بگیرد ولی من نیز بسیار گرسنه بودم و از دادن کاهوی دوم به استادم ممانعت ورزیدم.
حجت الاسلام والمسلمین میردامادی با اشاره آیه دوم سوره طلاق که می فرماید «...وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»، اذعان کرد: امیدوارم هرگز روزهای قحطی تکرار نشود، البته باید متذکر شوم انسان متقی رزقش نزد خداوند محفوظ است و هرگز درمانده نمی شود.
امام جمعه موقت اصفهان با بیان داستانی دیگر از دوران قحطی اصفهان، خاطرنشان کرد: یکی از افراد مسن این مسجد دوران قحطی را درک کرده بود، از او پرسیدم آقای فلانی چگونه در آن قحطی سنگین جانت سالم ماند، پاسخ داد، آقای میردامادی در دوران قحطی هر شب یک نفر برای من و خانواده ام غذاهایی را می آورد که نظیرش را تا به الآن نخورده ام.
استاد اخلاق حوزه علمیه با بیان اینکه همه بدبختی بشر به خاطر گناهان است، اظهار کرد: فراگیر شدن گناهانی همچون دروغ و غیبت که از منظر قرآن روایات معصومین(ع) گناهان بزرگی محسوب می شود، موجبات بیچارگی افراد را فراهم آورده است.
وی با اشاره به آیات شصت و هشتم و شصت و نهم سوره واقعه که می فرماید «أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ»، تبیین کرد: خداوند همه کاره عالم هستی است، در حال حاضر مشکل کم آبی به وجود آمده در اکثر نقاط کشور، تنها با خواست خداوند قابل حل است.
حجت الاسلام والمسلمین میردامادی با اشاره به داستانی از رویارویی بهلول و هارون الرشید، خاطرنشان کرد: روزی بهلول سراغ هارون الرشید می رود و به او می گوید شنیده ام که گفته ای همه بلاد مسلمین مال تو است، هارون الرشید در پاسخ به بهلول می گوید بله من چنین ادعایی دارم، آیا در این ادعا مشکلی می بینی، بهلول به هارون الرشید می گوید، فرض کن در بیابانی بدون آب مانده ای و در حال تلف شدن هستی، سپس فردی می آید و به تو می گوید آیا حاضری برای اینکه آبی به تو بدهم نصف مُلکت را به من ببخشی، آیا برای حفظ جانت این کار را می کنی، هارون الرشید پاسخ می دهد، حاضرم برای حفظ جانم نصف مُلکم را به او ببخشم و جرعه ای آب از او بگیرم.
امام جمعه موقت اصفهان ادامه داد: بهلول در ادامه به هارون الرشید می گوید اگر بعد از خوردن آب برای قضای حاجت مشکلی برایت پیش بیاید و فرد دیگری بگوید دارویی دارم که تو را از این وضعیت نجات می دهد ولی در ازای دادن این دارو نصف مُلکت را می خواهم، تو چه پاسخی به او می دهی، هارون الرشید می گوید اگر چنین شوم، حاضرم برای رفع قضای حاجت نصف دیگر از مُلکم را بدهم، سپس بهلول به هارون الرشید می گوید مُلکی که با یک جرعه آب و یک بار قضای حاجت از بین می رود، فخر فروختن ندارد.
استاد اخلاق حوزه علمیه با بیان اینکه تکبر داشتن نشانه غایت جهل در شخص است، اظهار کرد: انسانی که از زمان مرگش بی خبر است، نباید متکبر شود، افرادی که بسیار ثروتمند هستند نمی توانند با پرداخت پول عمر دوباره برای خود بخرند، هر چند اشخاصی هستند که با پرداخت پولهای گزاف، برخی قضات و وکلای فاسد را می خرند تا به نفع آنها رأی دهند.
وی در پایان گفت: در حال حاضر نزدیک دادگستریها افرادی هستند که برای چیزی که ندیده اند و خبری از آن ندارند با دریافت 200 هزار تومان حاضر هستند شهادت بدهند، در گذشته با خودم می گفتم خداوندی که ارحم الراحمین است، چرا برخی شیعیان را در جهنم می اندازد ولی با دیدن رفتار چنین اشخاص ظالم و متجاوزی، باید بگویم جهنم گوارای وجودتان باشد./867/201/ب2