ترساندن از جنگ، امید غربگرایان!
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، محمدجواد اخوان در این روزنامه در یادداشتی نوشت:
این روزها رئیسجمهور جدید امریکا تا حدی درگیر چالشهای داخلی این کشور شده است و بسیاری از ناظران پاره اظهارات وی درباره کشورهای دیگر از جمله ایران را جدی نمیگیرند. واقعیت این است که درگیریهای ملی ترامپ عمده دلمشغولیهای وی را معطوف به خود کرده است، اما ناگفته پیداست که موضوع ایران در میان پروندههای سیاست خارجی امریکا، مسئله مهمی است و دیر یا زود مسئلههای ذیل آن، از جمله پرونده هستهای، مناقشات میان ایران و نظام سلطه و به خصوص پرونده برجام مطرح خواهد شد.
در سر دیگر ماجرا، غربگرایانی قرار دارند که هرچند در داخل کشور ما هستند، اما بنا به سنت مألوف چشم امید به غرب دارند و خواه ناخواه سرنوشت سیاسی خود را به رویکردهای غرب گره زدهاند. بنابراین حتی اگر «ترامپ» هم فرصت پرداختن به موضوع ایران را نداشته باشد، این شبکه همکار داخلی غرب در ایران است که سعی میکند با بر ساختههای رسانهای پای امریکا را به تحولات داخلی ایران باز کند.
همانگونه که بسیاری از تحلیلگران تاکنون مطرح کردهاند، جریان غربگرای داخلی که بهره داخلی چندانی در «گشایش اقتصادی» و «لغو تحریمها» به دست نیاورده است، آخرین شانس خود را در «نجات از جنگ» امتحان خواهد کرد.
ناگفته پیداست که قرار نیست جنگی واقعاً به راه بیفتد. «جنگ»، «تهدید نظامی» و «گزینه نظامی معتبر» تنها یک برساخته رسانهای است که با همکاری نظام سلطه در یک عملیات روانی تولید میشود و شبکه غربگرای داخل، وظیفه اکو دادن به آن و ترساندن جامعه از آن را دارد.
تجربه 22 بهمن امسال، خیلی زود نشان داد که سناریوی جدید غرب و غربگرایان چندان کارساز نیست. در حالی که طرف مقابل به دنبال تحقیر ملت ایران بود، پاسخی عزتمندانه و یکصدا در خیابانهای تهران به یاوهگوییهای ساکنان جدید کاخ سفید داده شد، اما آیا غربگرایان داخلی از «هیولاسازی» ناامید میشوند؟
پاسخ تا حد زیادی منفی است. جریان غیرانقلابی رهاورد چندانی در عرصه معیشت و رفاه اقتصادی ندارد. گشایشنماییهای این روزها نیز چندان اثربخش نبوده و حتی بدنه هوادار این جریان را نیز قانع نکرده است.
تنها دو گزینه باقی میماند که هر یک نیز تا حدی مورد استفاده غربگرایان داخلی است؛ ادامه کوفتن بر طبل خطر جنگطلبی ترامپ و مقصرتراشی برای ناکارآمدیهای موجود.
تجربه نشان داده است که مدیریتهای اجرایی در بسیاری از موارد آنگاه که هیچ بهانهای برای توجیه خطاها و ضعفهای خود نمییابند، سراغ مقصرتراشی از رقبا یا موجودات خیالی میروند. دولت قبلیها، دلواپسها، کاسبان تحریم و... همه و همه کسانی هستند که مسببان وضع فعلی شمرده میشوند.
کمکم که مهلت استفاده از چنین مقصرتراشیهایی به پایان خود نزدیک میشود، مقصریابیهای کنونی فعال میشود و با عبارت «نگذاشتند کار کنیم» تقصیر ناکارآمدیها به گردن دیگران افکنده میشود. اکنون نیز نشانه هایی از تلاش برای چنین فضاسازیهای رسانهای مشاهده میشود. هرچند پیشبینی میشود این توجیهات برای جامعه، قانعکننده نباشد، پس به ناچار «نجات از جنگ» آخرین ترفند رسانهای جریان غیرانقلابی خواهد بود.
در این جا هوشیاری نیروهای انقلابی در برابر این ترفند ضروری است. باید واقعیتهای صحنه راهبردی را به مردم بازگو کرد. باید برای جامعه روشن کرد که امکانی برای امریکا برای استفاده از آنچه گزینه نظامی خوانده میشود وجود ندارد. باید توضیح داد که تنها راه نجات از وضع کنونی وادار کردن امریکا به اجرای واقعی «برجام» و عمل به تعهدات است. تجربه به خوبی نشان میدهد که سلطهگران تنها در مواجهه با رویکرد عزتمندانه، به حقوق ملت ایران سر تسلیم فرود میآورند یا برعکس، در مقابل جریان خاضع در مقابل غرب، روزبهروز بر عمل تحقیرگرانه خود میافزایند./1325//102/خ