اعتلای فرهنگی و تعالی اخلاقی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، ایمان راستین از نگاه قرآن تعالیبخش است، علو تعالی در باور ایمانی واقعی اشراب شده و ماهیت و تار و پود ایمان مؤمنان را استعداد و حرکت بهسوی «معالی» اخلاق و «معالی» رفتار تشکیل میدهد؛ این جوهره و بنمایه اصلی ایمان است که در آیات و روایات به آن پرداخته و مصادیق و راهکارهای آن هم نموده شده است:
قرآن مجید میفرماید: «وانتم الاعلون ان کنتم مومنین»[1]؛ شما برترینید اگر مؤمن باشید، این آیه بهعنوان یک اصل اساسی و قانون فراگیر در تمام ابعاد سبک زندگی مسلمانان ساری و جاری است؛ زیرا تعهد ایمانی و تدین به ارزشها، مسلمان و زندگی او را به سمت و سوی تعالی سوق میدهد.
واژه (تعالوا) در قرآن چندین بار به کار رفته است، راغب اصفهانی واژهشناس قرآنی مینویسد: «قیل اصله ان یدعو الانسان الی مکان مرتفع اصله من العلو هوارتفاع المنزله فکأنه دعا الی ما فیه ارفع» [2]، ریشه اصلی این واژه این است که انسان به مکان بلند و مرتفع فراخوانده شود، علو جایگاه رفیع است، گویا با کلمه (تعالوا) انسان را به آنچه در آن رفعت وجود دارد، دعوت میکند.
با توجه به معنای اصلی واژه علو، میتوان از آیات زیر مفهوم تعالی فرهنگی، تعالی اجتماعی و... را به دست آورد:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم» [3]
«قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم» [4]
«و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله او ادفعوا»[5]
آن گوهری که پیامبر(ص) داشت و دیگران (اهل کتاب) هم آن را باور داشتند کلمه توحید بود که پیامبر(ص) آنها را برای بالندگی و تعالی بهسوی آن فرا میخواند؛ یعنی اگر همه ادیان و پیروان پیامبران الهی زندگی خود را بر محور توحید تنظیم کنند به تعالی همهجانبه و همهسویه دست مییابند.
در جای دیگری قرآن این حقیقت را به روشنی بیان کرده است: «کلمه الله هی العلیا»[6]، توحید(لا اله الا الله) منشأ و اساس هرگونه زندگی تعالی است؛ زیرا خداوند ذات وجودش دارای علو تعالی است.
اگر به این آیات بهدقت بنگریم تعالی و ریشه متعالی زیستن را از آن به زیبایی میتوانیم استنباط کنیم:
«تعالی عما یصفون» [7]
«فتعالی الله عما یشرکون»[8]
«فتعالی الله الملک الحق» [9]
«و تعالی عما یتولون علوا کبیرا» [10]
«فالحکم لله العلی الکبیر» [11]
«و هوالعلی العظیم» [12]
«انه علی حکیم» [13]
«ان الله کان علیا کبیرا» [14]
مسلمان و مؤمن خداباور نمیتواند زندگی پست و ذلیلانه داشته باشد؛ زیرا خدای او عالی و متعالی بوده و سازوکار زندگی دینی او را بر اساس و شالوده تعالی و علوّ استوار ساخته است.
معرفی چنین خدایی از نگاه قرآن یعنی دعوت به زیست متعالی و زندگی برخوردار از برتری و متعالی زیستن.
آیات فوق همه و همه سمت و سوی محتوایی آنها دعوت به زیست همراه با تعالی و سروری و آقایی و سیادت است، اما در بخش روایات، رسول خدا (ص) فرمود: «الاسلام یعلو لا یعلی علیه»[15].
باورها، ارزشها و رفتارها در اسلام صبغه و رنگ تعالی داشته و این حقیقت در جوهره آموزههای دینی نهفته است، اگر کسی بر اساس باورهای دینی و ارزشهای دینی بخواهد زندگی کند تمام شئون رفتاری او رنگ علو تعالی میگیرد.
امام حسین(ع) میفرماید: «ان الله یحب معالی الامور و یبغض سفسا تها» [16]؛ خداوند امور متعالی را دوست داشته و امور پست را دشمن میدارد. (معالی الامور) همه ساحتها و میدانهای زندگی و حوزههای رفتاری در بخشهای فرهنگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی را در برمیگیرد.این آموزهها روش و رشد و بالندگی جامعه اسلامی را به سمت و سوی زندگی متعالی ترسیم میکند و از زندگی ذلتبار و پست پلشت باز میدارد، این کلام امام حسین(ع) با سیره و روش زندگی آن حضرت کاملاً هم سو است که قیام و نهضتش برای رهانیدن مردم از پستی و خواری و زبونی و رساندن به قله تعالی و ترقی و تکامل انسانی بود.
خود آن حضرت در جای دیگری فرمود: «سبقت العالمین الی المعالی بحسن خلیقه و علوّ همه»[17]؛ در رسیدن به قله (معالی) و زندگی شرافتمندانه بهوسیله حسن خلق و بلندهمتی بر همه جهانیان سبقت گرفتم. در این سخن دو نکته اساسی وجود دارد:
1- باید سمت زندگیها را به سمت معالی و کارهای تعالیبخش و هدفهای تعالی آفرین تنظیم کرد.
2- اخلاق نیک و همت عالی دو بال پرواز برای رسیدن به آسمان تعالی و شرافت و سربلندی است.
امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق از خدای بزرگ و متعالی اینگونه میخواهد: «وهب لی معالی الاخلاق» [18]؛ خدایا به من اخلاق متعالی عنایت فرما.
در همان دعا قلههای متعالی زیستن را اینگونه تبیین و ترسیم مینماید: «بلغ بإیمانی اکمل الایمان واجعل یقینی افضل الیقین و انته بنیتی الی احسن النیات و بعملی الی احسن الاعمال»[19]؛ ایمانم را برترین ایمان، یقینم را برترین، یقین نیتم را برترین نیت و عملم را نیکوترین اعمال قرار بده.
تعالی بدلی
در طول تاریخ برای هر چیز اصلی، جایگزین بدلی درست کردهاند تا راه صحیح و سالم زیستن را برای انسانها تیره و تار جلوه دهند، همانگونه که طلاجات اصلی و بدلی داریم و به همان نسبت که جوفروش گندم نما و منافق مؤمن نما داریم در موضوع تعالی فرهنگی هم جنسهای قلابی فرهنگی را بهجای تعالی راستین وارد بازار ارزشها کردهاند.
قرآن نمود و نمونه جنسهای قلابی فرهنگی را اینگونه بیان میکند:
1- «ان فرعون علا فیالارض»[20]؛ فرعون خود را عالی و متعالی جلوه داد و در زمین ادعای برتری و علو داشت.
2- «فقال انا ربکم الاعلی»[21]؛ به عالی بودن هم بسنده نکرد خود را عالیترین معرفی کرد.
3- «فاستکبرا کانوا قوماً عالین»[22]
4- «و ان فرعون لعال فیالارض»[23]؛ فرعون دارای تفرعن و تکبر و خودبین و خودشگفت خود را بهجای خدای علی اعلی جا زده و میخواهد مردم را از مسیر درست تعالی منحرف سازد.
سامری بهجای موسی میخواهد نقش بازی کند و گوسالهپرستی را بهجای خداپرستی ترویج میکند؛ بنابراین باید از آدرسهای غلط در مسیر رسیدن به تعالی دوري كنيم، آگاهی کسب کنیم و با بصیرت دینی زیست متعالی خود را برگزینیم.
این همه مهدیهای دروغین در طول تاریخ در همین رابطه قابل تحلیل است، گاهی بر تنزل فرهنگی نام تعالی فرهنگی مینهند تا مسیر را بر رهروان مهآلود و شبههناک جلوه دهند. دیده شده که جوانان ما را با عبارت «کلاس ندارد» از ارزشهای متعالی بازداشتهاند و به ابتذال و گناه آلوده ساختهاند.
گاهی بهجای عزاداری سازنده و تعالیبخش عاشورا موضوعاتی بر آن میافزایند که نه تنها رشد و تعالی به دنبال ندارد بلکه هدف عاشورا و عاشوراییان را زیر سؤال میبرد.
مدعیان دروغین در طول زمان نسخههای بدلی را بهجای نسخههای شفابخش و هدایت بخش پیچیدهاند و در این راه انسانهایی را به انحراف کشاندهاند. (التباس)[24].
مخلوط کردن حق و باطل که قرآن نسبت به آن هشدار میدهد یکی از شگردهای متقلبانه عرفانهای کاذب و دعوتهای دروغین است که در این نگاه قابل فهم و تحلیل است، بر متاع باطل لباس حق پوشاندن و به ذهن و فکر بشر تزریق کردن قصه پر غصهای است که دل مصلحان راستین را خون کرده و جان آنان را به درد آورده است.
تعالی اخلاقی
اگر مردمی به اعتلای فرهنگی دست یازند در ساحت عمل و رفتار هم به تعالی اخلاقی روی خواهند آورد، مقصود از «تعالی اخلاقی» آن است که فرهنگ رفتار و فرهنگ عمومی مردم رنگ انسانی و اسلامی به خود بگیرد، فضائل رفتاری بر رذایل رفتاری غلبه کرده و حوزه جان انسانها و جامعه انسانی به صفتها و فضیلتهای زیبا و رفتارهای دلپسند مزین گردد.
چه زیباست آن گفتار و رفتاری که عطر کمال و کرامت از آن استشمام شود، چه نیکوست رفتاری که دیگران را به حوزه مغناطیسی خود بکشاند و چه زیبنده است روش و منشی که معرّف اندیشه و باور اصیل انسان باشد و دیگران را به مکتب و باور صاحب رفتار نیک دعوت کند و فراخواند.
پیامبر اسلام (ص) نقش اخلاق و تعالی اخلاقی را نقشی بیبدیل خوانده است و در یک کلام نورانی فرموده است: «الخلق وعاء الدین» [25]؛ رفتار زیبای (اخلاقی) ظرف دین است.
رابطه ظرف و مظروف را چهار گونه میتوان ترسیم کرد:
1- ظرف تمیز و مظروف کثیف و آلوده.
2- مظروف تمیز و ظرف آلوده و غیربهداشتی.
3- هم ظرف و هم مظروف آلوده.
4- هم ظرف وهم مظروف بهداشتی و تمیز.
روشن است بخش چهارم بهترین گزینه است، رسول خدا (ص) فرمود: دین مظروف است و اخلاق ظرف، اگر ظرف دین درست و سالم و بهداشتی باشد مردم را به طرف مظروف تشویق میکند، مظروف دین همان باورها و عقاید است.
نقش تعالی اخلاقی و رفتاری یک مسلمان آن است که با زیبایی در رفتار و زیست متعالی مردم را به سرچشمه معرفت میکشاند و آنها را به این فکر فرا میخواند که این فرد با این رفتار و گفتار زیبا و رفتار و منش بزرگوارانه محصول کدام مکتب و پرورش یافته کدام آیین است؛ ازاینرو رسول خدا (ص) در آغاز رسالت به دو موضوع مهم در کنار هم اشارهای معنادار و پیامدار داشت:
الف: قولوا لا الله الا الله تفلحوا
ب: انما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق
جمعبندی این دو آن است که من شما را به محتوای دین و مظروف دین؛ یعنی توحید فرا میخوانم که مایه رستگاری و خوشبختی دنیا و آخرت شما است و در کنار آن به شما میگویم برای آن برانگیخته شدم که مکرمتهای اخلاقی و اخلاق و رفتار بزرگوارانه را در مرتبه اعلای آن ابلاغ و اتمام کنم.
آری تعالی اخلاقی هدف رسالت همه انبیا بهویژه خاتم پیامبران است، پیشوایان معصوم (ع) هم همین سیره را تداوم بخشیدند و پیروان و شیعیان خویش را به آن فراخواندند.
راهکارهای تعالی اخلاقی فرهنگی
از مجموع آموزههای دین و سخنان و سیره پیشوایان مذهبی میتوان به راههای رسیدن به تعالی اخلاقی و راهکارهای آن دست یافت، در این بخش از نوشتار به برخی از آنها اشارت میکنیم:
فرمانبرداری از خدا
ابر و مه و خورشید و فلک همه در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهره تو سرگشته و فرمانبردار/ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
خداوند علی اعلی عالم هستی را با تمام امکانات در تسخیر بشر قرار دارد و همه آنها را رام و در اختیار او نهاد تا انسانها عارف بهحق شوند، زندگی و سبک رفتاری خود را با هدف آفرینش همسو سازند و عبد صالح و بنده مطیع او گردند حال که همه هستی فرمانبردار انسانها هستند، شایسته است که آنها هم فرمانبردار خدا باشند و بس.
یکی از راههای رسیدن به تعالی معنوی و اخلاقی و جوهر و گوهر آن، بندگی و اطاعت از پروردگار عالم است: امام علی (ع) میفرماید: «من اطاع الله علا امره» [26]؛ هر کس که از خدا فرمان برد کارهایش متعالی شودد.
و در روایت دیگر میخوانیم: «من اطاع الله عزّ و قوی» [27]، نتیجه آنکه «بندگی کن تا سلطانت دهند» در سایهسار بندگی و اطاعت خدای متعال است که انسان به تعالی دست مییابد و رفتارهای عالی و متعالی از او دیده میشود.
مهار نفس اماره
نفس اماره اسب چموش است که اگر مهار نشود صاحبش را در پرتگاه سقوط میاندازد و اگر مهارش به دست صاحبش باشد و آن را کنترل کند به هدفهای متعالی و قله های رفیع کرامت و فضیلت دست مییابد.
یکی از راهکارهای رسیدن به تعالی اخلاقی در دست گرفتن زمام امر نفس و رها شدن از اسارت آن است امام (ع) میفرماید: «من ملک نفسه علا امره»[28]؛ هرکس مال نفس خویش شود کارهایش تعالی پیدا میکند.
در حوزه اخلاق درگیری مدام بین نفس و عقل وجود دارد، نفس همواره میخواهد آدمی را به سمت و سوی پستیها و پلشتیها سوق دهد و جوهر و گوهر انسانی انسان را تا مرز حیوانیت بلکه پستتر از آن بکشاند و از سوی دیگر نعمت «عقل» است که انسان را به قله کرامتها و رفتارهای بزرگوارانه و سودمند دعوت میکند، در این درگیری اگر عقل بر نفس تسلط پیدا کند و آن حوزه را در حوزه تملک خود درآورد به تعالی و ترقی دست مییابد و اگر برعکس شد اسیری آدم قطعی است.
امام علی (ع) میفرماید: «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر»[29]؛ چهبسا عقلی که اسیر است و نفسی که امیر است.
بنابراین یکی از راههای رسیدن به تعالی انسانی و اخلاقی آن است که عقلانیت رفتاری ما میدان را از فعالیت نفسانی بگیرد تا بعد معنوی و ملکوتی جان ما بر بعد حیوانی حاکم گردد.
امام علی(ع) در کلام دیگری میفرماید: «العقل رقیّ الی علیین»[30]؛ عقل و خرد اأمی را بهسوی تعالی و مقامات عالیه ارتقا میبخشد؛ یعنی با نردبان عقل میتوان پلههای معرفت و اخلاق را پیمود و به قله بلند کرامت اخلاقی دست یافت.
ایثار و احسان
یکی از صفتهای زیبا و خصلتهای عالی انسانی، احسان و ایثار است که در روایات بهعنوان «اعلی المکارم» ویا «تاج المکارم» از آن یاد شده است، امام علی (ع) میفرماید: «الأیثار اعلی المکارم»[31]؛ ایثار برترین و عالیترین مکرمتهای اخلاقی است.
به دیگر سخن در هندسه ارزشها «ایثار» در رأس و در قله ارزشها قرار دارد. «چونکه صد آمد نود هم پیش ماست»، ایثار همراه خودش دیگر فضایل و خصلتهای خوب انسانی را به دنبال دارد؛ به همین دلیل از آن بهعنوان سرآمد کرامتهای انسانی یاد شده است: امام علی (ع) در جایگاه ایثار میفرمایند:
- الایثار غایه الاحسان [32]
- الأیثاراشرف الکرم [33]
- الأیثار افضل عباده و أجل سیاده [34]
- الأیثار شیمه الأبرار [35]
- الأیثار احسن الأحسان [36]
- الأیثار اعلی مراتب الأیمان [37]
خوشخلقی و بلندهمتی
حسن خلق و همت بلند دو صفت بال گونهاند که آدمی را در فضای ارزشهای اخلاقی به پرواز درمیآورند و به اوج میرسانند، امام حسین(ع) عامل تعالی خود را درگرو این دو خصلت زیبا معرفی کرده و میفرماید: «سبقت العالمین الی المعالی بحسن خلیقته و علو همه» [38]؛ پیشی گرفتم در زمینه تعالی همگان را به اخلاق نیک و بلندهمتی.
«معالی» اوج پرواز اخلاقی انسان است، (معالی اخلاق) انتهای نگاه پیشوایان معصوم است که همگان را به آن سمتوسو دعوت کردهاند، امام سجاد (ع) میفرماید «وهب لی معالی الاخلاق»[39] و امام حسین (ع) میفرماید: «ان الله یحب معالی الاخلاق» [40] خداوند اخلاق متعالی و تعالی اخلاقی را دوست میدارد.
امام علی (ع) بازتاب بلندهمتی را در رفتار اخلاقی انسان اینگونه ترسیم میفرماید: «الفعل الجمیل ینبئی عن علو الهمه»[41]؛ رفتار زیبا بازتابی از بلندهمتی است.
امید آنکه با اعتلای فرهنگی و تعالی اخلاقی ساحت انقلاب و کشورمان را معطر سازیم و گلخانه ارزشها را در فضای جان و جامعه خود ایجاد کنیم تا گنداب گناه و رذیلت را بهوسیله این معروفها کنار بزنیم./9314/704/ب1
منابع و مآخذ:
1. قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 139.
2. مفردات راغب، ماده علو.
3-. قرآن کریم،
4. نهجالفصاحه، دکتر شیروانی، ص 157 حدیث 1056.
16. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 65.
17. موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 842.
18-19 . صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
20-24. قرآن کریم
25. میزان الحکمه، ج 3، ص 472.
26- 28. غررالحکم ج 5، ص 280، 291 و 180.
29. نهجالبلاغه، حکمت 211.
30. غررالحکم، ج 1، 35.
31-37. مجمع الفاظ غررالحکم، مصطفی درایتی، ص 6.
38. موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 842.
39. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.
40. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، 45.
41. غررالحکم، ج 1، 365.