رسانه دینی زبان عاقل است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه سی و نهم درس خارج فقه رسانه به آخرین وظیفه رسانه دینی در این مقوله یعنی ترویج و نهادینه سازی اخلاق دینی در جامعه اشاره کرد و گفت: پیامبر گرامی اسلام(ص) در حدیث مشهور انگیزه بعثت را تکامل اخلاق بشری در جامعه معرفی میفرمایند و رسالت رسانه دینی که منبعث از پیام رسل الهی است جز این نمیتواند باشد که وظیفه به تکامل رساندن اخلاق جامعه و نهادینه سازی اخلاق دینی در جامعه را بر عهده داشته باشد.
وی در ادامه به تقسیم بندی حضرت امام (ره) در مورد انسان به شرعی و عقلی اشاره کرد و گفت: هر چه را که عقل سلیم در عقل عملی انجام میدهد شارع نیز همان را تأیید میکند ولی بسیاری از موارد را عقل درک نمیکند و شرع بدان میرسد؛ بنابراین انسان شرعی همان طور که به مدرکات عقل عمل میکند به مطلوبات شرع نیز عمل میکند.
ایشان در پایان گفت: حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم طبیب روح بودند که همراه خودشان مرهم برای درمان داشت و ابزار جراحی نیز به صورت آماده در اختیارش بود تا ویروسهای کشنده روح را در مواقع نیاز از بین ببرد و رسانه دینی نیز طبیب روحی است و باید در مواجهه با جهل جامعه مانند مواجهه پزشک با بیمار رفتار نماید.
اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل میباشد:
خلاصهای از درس گذشته
یکی دیگر از وظایف رسانه دینی مقابله با جنگ نرم رسانهای دشمن است. آنچه در این مسأله مهم است دشمن شناسی و رفتارشناسی دشمنان در این جنگ نرم و رسانهای است که از چه شگردها و روشهایی استفاده میکنند. حال که دشمن شناسایی شد و رفتار و شگرد دشمن روش شناسی شد به وظیفه مقابله رسانهای با این جنگ نرم میرسیم. آیا وظیفه داریم بعد از شناسایی خط دشمن در تهاجم رسانهای مقابله کنیم یا در اینجا وظیفهای نداریم. آیا رسانه دینی وظیفهای دارد یا خیر؟ عقل میگوید آیا در برابر تهاجم سنگین، سهمگین و ناجوانمردانه دشمن که با شگرد شایعه افکنی، تضعیف روحیه، تضعیف رهبری، ایجاد رعب و تهدید، ایجاد شبهه، تزلزل روحیه و شخصیت سازی و غیره وارد میشود، هیچ وظیفهای ندارید؟
عقل سلیم میگوید که از مرام، کیش و دین خود دفاع کنید. قطعاً عقل سلیم در این موارد نمیگوید که تسلیم تبلیغات مسموم دشمن، جنگ نرم و فرهنگی دشمن شوید. همان طور که عقل میگوید ظلم و کذب بد است، تسلیم شدن در برابر تهاجم نرم دشمن را بد میداند و همان طور که عقل میگوید عدل حسن است و حسن عدل و صدق را تشخیص میدهد همان گونه حسن مقابله با دشمن در جنگ نرم را تشخیص میدهد.
آیات و روایات فراوانی داریم و با توجه به این که حکم عقل را مقدم کردیم آنها ارشاد به حکم عقل هستند ولذا نیاز نداریم تمام آیات و روایات را مطرح کنیم. آیه اول که حکم عقل را تأیید میکند در سوره آل عمران آیه 139 است که میفرماید: (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).
و آیهای که قبلاً بدان اشاره داشتیم این است که میفرماید: (فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ) سوره مبارکه بقره آیه 194
در سوره آل عمران آیه 176 میفرماید: (وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذی کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) لام در کلمه «لتسمعن» برای تاکید است و خبر از آینده میدهد و مربوط به گذشته نیست و قصدش این است که بیان کند در آینده چنین اتفاقاتی خواهد افتاد. کلمه «لتسعمن» از ماده سمع است و شاید در آن روزگار کاربرد چندانی نداشت که مسلمانان از تبلیغات گفتاری دشمنان دچار اذیت و آزار شوند. در صدر اسلام مسلمانان توسط مشرکین دچار آزار قرار میگرفتند اما اذیتی که اینجا هست از طریق شنیدن سخنان آنان است و این رسانه است که سخنان شایعه پراکنی، تضعیف رهبری، تفرقه افکنی و غیره را به گوشها میرساند..
اگر متعلق کلمه «تتقوا» از دشمن باشد مسأله روشن است که باید از آنان پرهیز کرد و اگر تقوای الهی باشد که باید تقوا کرد و عصیان نکرد و در مقابل دشمن تسلیم نشد. اگر مقصود دومی باشد صبر را تقویت میکند و اگر صبر همراه با تقویت الهی باشد جبهه مقاومت تقویت میشود. پس نتیجه این شد که صبر به معنای تسلیم و تحمل شکنجهها نیست.
در آیه فوق و در روایاتی که در رابطه با دسیسههای دشمن میبینیم که دستورمی دهند از همان شیوههای دشمن استفاده کنیم و باید از همین طریق دشمن مقابله کنیم. در جنگ نرم نیز از این قاعده مستثنی نیستیم و از همان روش نبرد نرم دشمن باید استفاده شود و به دشمن پاتک زد و در جنگ نرم این مثلیت اولویت دارد. این مثلیت به معنای ارتکاب همان خلاف دشمن نیست. زمانی که دشمن میخواهد با تفرقه افکنی جامعه اسلامی را متلاشی کند از همان زاویه باید دعوت به وحدت کرد که در آیات الهی به همین امر دستور داده شده است:
این که می گوییم از همان مسیر دشمن مقابله کنیم دو بخش دارد:
1- نفوذ و پیشرفت دشمن را در خودیها انجام دهیم و عکس کار دشمن را انجام دهیم. وظیفه رسانه دینی این است که در برابر پیامهای تفرقه افکنانه پیام وحدت دهد.
2- ما نیز در برابر دشمن باید تفرقه انجام دهیم تا اللهم اشغل الظالمین بالظالمین محقق شود و جنگ داخلی بین آنان محقق شود.
این گونه نیست که در خانه بنشینیم تا خداوند در دلشان رعب ایجاد کند. زمانی که مسلمانان میخواستند مکه را فتح کنند پیامبر شب هنگام فرمود: دشمن بنا دارد که با نیروهای شناسایی بیاید تا از موقعیت ما با خبر شود هر نفر چند آتش درست کند تا دشمن تصور کند که نیروهای زیادی داریم. نیروهای شناسایی که آتشها را دیدند فریب خوردند و به ابوسفیان گفتند تاب مقابله با لشکر اسلام را نداریم و نفرات بسیاری دارند. پس قرآن و سیره پیامبر اسلام نشان میدهد که باید مانند دشمن مقابله کرد. پیامبر میدیدند که اگر جنگ رسانهای دشمن موفق باشد مسلمانان تسلیم دشمن میشوند و لذا به سرعت دستور مقابله صادر فرمودند. پس مثلیت و اخذ روش در این مسأله را از سیره پیامبر فهمیدیم.
ترویج و نهادینه سازی اخلاق دینی در جامعه
پیام رسانه دینی باید به دنبال وظایفی باشد که بیان کردیم. مسأله احقاق حقوق مردم و تظلم خواهی و مقابله با جنگ نرم مطرح شده بود که مقداری طولانی شد.
وظایف بسیاری را میتوان از منابع دینی استنباط کرد اما طبق سرفصلهایی که از ابتدا نوشتهایم آخرین وظیفهای که در این بحث متذکر میشویم، «ترویج و نهادینه سازی اخلاق دینی در جامعه» است که از وظایف بسیار سنگین، مهم و اثر گذار برای رسانه دینی است.
این وظیفه که برای رسانه دینی عرض میکنیم، به تعبیری ترویج، نهادینه کردن و پیاده کردن دین در جامعه است زیرا دین چیزی جز اخلاق نیست.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در حدیث مشهور انگیزه بعثت را این گونه بیان فرمودهاند: «انی بعثتُ لاتمم مکارم الأخلاق»
حقیقتاً من مبعوث شدهام تا اخلاق جامعه بشری را به تمام و کمال برسانم. زمانی که رسالت و مسئولیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این مسأله است، رسالت رسانه دینی که منبعث از پیام رسل الهی است جز این نمیتواند باشد که وظیفه رسانه دینی به تکامل رساندن اخلاق جامعه و نهادینه سازی اخلاق دینی در جامعه است. مراد ما از اخلاق صرفاً معنای لغوی نیست. به روال گذشته باید موضوع را مقداری روشن کنیم. اخلاق به چه معناست؟ اخلاق در معنای لغوی، خوی و طبع تعریف شده است.
معنای اصطلاحی اخلاق که درباره آن بحث میکنیم و باید توسط رسانه دینی در جامعه نهادینه شود به معنای صفت زیبا و زشتی است که ریشه دار و تثبیت شده در وجود انسان است که به تعبیر علمای اخلاق بدان ملکه می گویند. آن ملکهای که دارای آثار رفتاری در سلوک فردی و اجتماعی است. آن صفت بروز و ظهوری در خارج دارد.
این خلق صفت درونی است که برون داد آن دارای آثار فردی و اجتماعی در رفتار انسان میشود.
مرحوم شبر در کتاب اخلاق، خلق را این گونه تعریف کردهاند:
«الخُلق عبارة عن هیئة لنفس راسخة تصدر عنه الافعال بسهولة»
خلق را از مقوله هیات برای نفس انسان میداند؛ یعنی به نفس انسان وابسته است و هیأت روح او را تشکیل میدهد و به ملکه تبدیل شده است و در وجود انسان نهادینه است. آن چنان این هیات نفسانیه فرد شده و رسوخ کرده است که رفتار صادر شده از انسان، آسان است.
اگر شخصی کار ظاهری انجام داد، جزء اخلاق محسوب نمیکنند. اگر فردی روزی انفاقی انجام داد به او سخاوتمند نمیگویند زیرا صفت سخاوت در شخص رسوخ نکرده است بلکه عمل سخاوتمندانهای داشته است و این غیر از صفت سخاوت است. صفت سخاوت در روح و نفس انسان رسوخ دارد. صفت شجاعت با کار واحدی بر انسان مترتب نمیشود بلکه باید دائم شجاع باشد.
گاهی آن چنان این صفت با روح و فطرت انسان عجین میشود که رفتارهای شخص بر اساس این صفت در رفتارهای فردی و اجتماعی بروز مییابد و برای او آسان است. این فرد برای عمل راستگویی دچار سختی نمیشود و اصلاً دروغگویی برایش سخت است.
شخصی که صفت سخاوت دارد، حاتم بخشی و انفاق برایش آسان است و نمیتواند نبخشد. اگر ما تلاش کردیم که صفات حمیده و حسنه ملکه وجودیمان شود کردارها و رفتارهای خوب برایمان آسان میشود.
این اخلاق ممکن است خوب یا بد باشد و این تعریف به صورت مطلق است که شامل هر دو میشود. قیدی کنار این اخلاق آوردیم که وظیفه رسانه ترویج اخلاق دینی در جامعه است و تمام خوبیهای اخلاق دینی در اینجا جمع میشود و اخلاق ناشایست از گردونه فعالیت رسانه دینی خارج میشود.
انسان شرعی و عقلی
مرحوم امام (ره) در کتاب چهل حدیث انسان را به دو بعد تقسیم میکنند: 1- انسان شرعی 2- انسان عقلی
ایشان میفرماید: «انسان شرعی عبارت است از آن که انسان موافق مطلوبات شرع رفتار کند و ظاهرش ظاهر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم باشد و تاسی به آن بزرگوار کند در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک.»
شارع چه اموری را مستحب و واجب قرار داده است. البته مطلوبات شرع شامل موارد متعدد میشود. تروک را که ذکر کردهاند یعنی کارهای حرام نیز نباید انجام دهد. ایشان میفرماید که الگو پیامبر است همان طور که قرآن فرموده است:
(لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة) سوره مبارکه احزاب آیه 21
بعد در ادامه میفرماید: «... و انسان عقلی، منظور آن است که رفتار انسان مطابق باشد با دستورات و احکام عقل سلیم.»
البته هر چه را که عقل سلیم در عقل عملی انجام میدهد شارع نیز همان را تأیید میکند. بسیاری از موارد را عقل درک نمیکند و شرع بدان میرسد. بنابراین انسان شرعی همان طور که به مدرکات عقل عمل میکند به مطلوبات شرع نیز عمل میکند. انسانی که به دستورات شرعی نیز عمل میکند با کمالتر از فردی است که به عقل فردی عمل میکند.
انسان شرعی در مرتبه بالاتری است زیرا به هر دو دستور عمل میکند هم دستور شرع و هم دستور عقل و مقصود انسانی است که متخلق به اخلاق الهی است و از سیره رسول خدا الگوگیری کرده است.
در فرهنگ جامع نوین خُلق را در برابر خَلق معنا میکند و میگوید:
«الخُلق عبارةٌ عن الصورة الباطنة کما أن الخَلق عبارة عن الصورة الظاهرة»
خَلق یعنی صورت زیبایی دارد و خُلق مربوط به باطن، روح انسان و سیمای درونی اوست. خُلق همان است که مرحوم شبر فرمود هیات روحانی و نفسانی است. خنده رویی باید حکایت از باطن کند و گرنه مربوط به چهره است. برخی نیز چهرههای عبوسی دارند که مربوط به خَلق است. اگر خُلق در برابر خَلق قرار بگیرد همان طور که خَلق در صورت بیماری نیاز به طبیب دارد خُلق نیز نیاز به درمان دارد.
طبیبان روح جامعه
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طبیب روح بود که این صفت را دارا بود: «طبیب دوارٌ بطبه»؛ برای امر طبابت وارد خانه و مغازه افراد میشد. رسانه نیز امروز وارد زندگی افراد شده است و به تمام شئونات زندگی حتی اتاق خواب انسان نیز سرک کشیده است. آن حضرت چون این رسانه را نداشت برای رفتن به سراغ بیمار، وارد بازار، کسب و کار و منازل مردم میشد.
(وَ مِنْهَا طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ (نهج البلاغه خطبه 108
حضرت این چنین طبیبی بودند که همراه خودشان مرهم برای درمان داشت و ابزار جراحی نیز به صورت آماده در اختیارش بود تا ویروسهای کشنده روح را در مواقع نیاز از بین ببرد. داروی شفا بخش پیامبر همان نهادینه کردن اخلاق دینی بود که به وسیله آن به سراغ بیمارانی میرفت که دلهای کور داشتند و گاهی حقایق را نمیدیدند. دلهایی که همواره به دنبال فساد بودند. زبانهایی که لال هستند. پیگیری میکرد کجا غفلت و خطا هست و کجا مردم مشکل دارند تا همان جا را درمان کند و به همین خاطر پیامبر اسلام موفق شد زیرا ننشست و مرتباً موعظه میکرد. تکرار بسیاری از چیزها ممل است اما تکرار موعظه ملال آور نیست و قرآن نیز همین شیوه را بیان کرده است: (وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ) سوره ذاریات آیه 55
گاهی برخی روایات را چندین مرتبه فرمودهاند هر چند که مخاطب نیز یکی بوده است. بنابراین رسانه دینی باید مانند طبیب روح عمل کند. هر موقع که بیماریهای مورد تبلیغ رسانههای بیگانه را متوجه شد سریعاً به مقابله با آن بپردازد که این بیماری اعم از ترویج بدحجابی، ناهنجاریهای اجتماعی و غیره میباشد.
امیرمومنان علیه السلام میفرماید: «ینبغی للعاقل أن یخاطب الجاهل محطة الطبیب المریضَ»
رسانه دینی طبیب روحی است و باید در مواجهه با جهل جامعه مانند مواجهه پزشک با بیمار رفتار نماید.
اعتیاد بیماری است و رسانه باید داروی درمان این بیماری را داشته باشد تا جامعه را آگاه کند و دچار این بلای جانسوز نشود.
این کم کاری رسانههای دینی ماست که «مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ» نیستند. این وظیفه است همان طور که پیامبر این گونه بودند. هر پدیده اجتماعی که مردم دچار آن هستند رسانه باید مردم را مانند بیمار مشاهده کند. کار رسانه شبیه قوه قضائیه نیست که مجرم را مجازات و قانون جزا را اجرا کند. کار رسانه این است که امیرمومنان علیه السلام میفرمایند باید به جامعه نگاه کند و ببیند کجا پدیده بداخلاقی رواج مییابد. باید مانند طبیب به جامعه نظر کند و داروی شفابخش این جامعه را ارائه دهد.
رسانه دینی باید عاقل باشد و این راهبردی برای رسانه است. سزاوار است رسانه دینی که زبان عاقل است مانند طبیب با جاهل سخن بگوید و به دنبال درمان و رفع ویروس و واکسینه کردن جامعه باشد تا دیگران به این بیماری مبتلا نشوند.
آیا این بحث فقهی نیست و از مقوله فرهنگی اجتماعی است؟ به نظرم این مورد وظیفه ما را بیان میکند و در بحث فقهی وارد است.
شخصی که رسانه دینی را اداره میکند و تولید کننده این پیام است باید این شیوه را در پیش بگیرد و طبیبانه به مسأله نگاه کند.
نکته: ما حوزه پیام را جدا کردیم اما رسانه بدون تولید کننده پیام نمیدهد و بحث ما درباره تولید کنندگان جداگانه است اما احکام خود پیام رسان را در این رسانه بیان میکنیم. حتی بحث این که نوع گریم خاص در برنامه درست است یا خیر و یا احکامی که مربوط به پشت صحنه است را مطرح خواهیم کرد. در رابطه با نشان دادن افراد خاص چه وظایفی داریم که در آن جا مورد بحث خواهیم کرد. اما پیام رسانه که خود بخود تولید نمیشود و بحث ما در اداره رسانه است.
ما نمیگوییم این وظایف مختص رسانه است و اثباتشی نفی ما عدا نمیکند. اگر وظیفه شما به عنوان طلبه این است که دین را تبلیغ کنید به این معنا نیست که دیگران چنین وظیفهای ندارند. در این رابطه نیز اگر رسانه دینی این وظیفه را دارد به این معنا نیست که حاکم اسلامی چنین وظیفهای ندارد. این تکلیف برای طوائف متعددی است و چون بحث اجتماعی است از طریق رسانه این داروی شفابخش بهتر میتواند تأثیر بگذارد و جلوی این ویروس همه گیر را بگیرد و آن را بخشکاند.
تعریفی که برای رسانه کردیم این است که رسالت دینی بر دوش دارد و این وظایف برای آن تصور میشود و بعد از آن به سراغ نبایدها در پیام میرویم.
خود رسانه موجود ذی الشعور مکلف نیست و ابزار است و از ابتدای سال گذشته این مطلب را توضیح دادیم. بحث این است که برنامههای رسانه دینی باید به دنبال ترویج اخلاق و نهادینه کردن آن باشند. ما می گوییم در تولید رسانه دینی باید به این هدف توجه کرد که از وظایف آن نهادینه کردن فرهنگ اخلاقی است و نباید تجمل گرائی و اسراف را ترویج کند بلکه باید ضد این ناهنجاریها را ترویج دهد. بحث در این است که خروجی رسانه دینی را متوجه شویم.
زمانی که می گوییم در پیام رسانه نباید غنا و موسیقی باشد، یعنی خود رسانه موسیقی را تولید میکند یا تولید کننده و عوامل این کار را انجام میدهند؟ بنابراین کاری که تهیه کننده، کارگردان و تولید کننده انجام میدهند اگر سبب ترویج اخلاق باشد درست است و الا اگر ضد اخلاق باشد حرام است.
اگر رسانه این گونه باشد که فقط کلمات را برای آن بریزیم تا دیالوگهای سریال درست کند، مانند دستگاه عمل میکند که چنین نیست و دیگران این کار را انجام میدهند. ما پیام را برگرفته از سخت افزار نمیدانیم بلکه مراد نرم افزاری است که محتوا تولید میکند. دوربین فقط فیلمبرداری میکند و دروغ را به راست تبدیل نمیکند واین کار رسانهای مختص انسان است که فیلم را تولید و پخش میکند.
ما گاهی به تولید کننده می گوییم برنامهای نیاز داریم که اخلاق اسلامی را ترویج کند و آموزههایی چون گذشت، عفو و برخورد خوب را به نمایش بگذارد و ترویج کند و خشم و ناسازگاری را از جامعه دور کند و او نیز میتواند این برنامه را تولید کند. اما گاهی تولید کننده نمیتواند این آموزههای دینی را در برنامه بیاورد و باید به او خط داد تا این کار را انجام دهد که دو بحث متفاوت است./998/د102/س