تأثیر روانشناختی بازیهای رایانهای
به گزارش خبرگزاری رسا به به نقل از پایگاه اطلاع رسانی برهان، یکی از جنبههای تأثیر بازیهای رایانهای بر افراد و به خصوص کودکان، تأثیرات روانشناختی است. منشأ این تأثیرات علاوه بر محتوای بازیها، به ماهیت رسانهای جدید آن و نیز به چگونگی و میزان استفاده از آن بستگی دارد. به طور کلی تأثیرات روانشناختی متأثر از بازیهای رایانهای را میتوان به 2 دستهی کلی تأثیرات مثبت و منفی تقسیم نمود.
«تأثیرات مثبت» بازیهای رایانهای بیشتر به ارتقای قابلیتهای ذهنی و افزایش مهارتهای روانی معطوف است اما «تأثیرات منفی» این بازیها که شناخت آنها برای مقاومت و مقابله در برابر اثرات آن از لازمههای شناختی خانوادههای ایرانی است، به مسائلی از قبیل خشونت در بازیها، ترس و اضطراب، یادگیری الگوهای نادرست ذهنی و رفتاری و همچنین اعتیاد به بازیها اختصاص دارد.
«دکتر مسعود نصرتآبادی» هماکنون ریاست مرکز توانمندسازی انسان پارند را برعهده دارد. تخصص وی روانشناسی سلامت است و عضو انجمن روانشناسان آمریکا میباشد. ایشان یکی از پایهگذاران درمانهای تکنولوژیک در ایران است. وی همچنین مدرس بنیاد «بیوفیدبک» اروپا در زمینههای نوروفیدبک و بیوفیدبک میباشد.
متن زیر حاصل گفتوگوی اختصاصی «برهان» با ایشان با موضوع تأثیرات روانشناختی بازیهای رایانهای است.
با توجه به تأثیرات سوء استفاده از بازیهای رایانهای بر سلامت روان، بفرمایید که عوارض واقعی خشونت در بازیها چیست؟ آیا همانطور که مشهور است خشونت در بازیها منجر به اعمال خشونت توسط افراد در عالم بیرون از بازی میشود؟
همه ما میدانیم که اصلیترین بخش انسانها هیجانات آنهاست و در این بین هیجان پرخاشگری و خشونت به دلیل اهمیتی که در حفظ بقا دارد جزو هیجاناتی است که در زندگی فرد تأثیر به سزایی دارد. هیجان پرخاشگری و خشونت باعث آزاد شدن سریع آدرنالین و سایر مواد و هورمونهای دیگر در بدن شده که در نتیجه باعث میگردد حالاتی خاص به فرد دست دهد. سازندگان بازیهای رایانهای بر پایهی همین شواهد سعی میکنند برای فروش بیشتر بازیهای خود، خشم و پرخاشگری را در آنها بگنجانند. این بازیها بهخصوص در مورد بچهها میتواند عواقب منفی بسیاری در پی داشته باشد.
کودکان به دلیل محدودیتهایی که دارند در دنیای واقعی قادر به کنترل و تسلط بر خیلی از موقعیتها نیستند در حالی که بازی این امکان را به آنها میدهد که بتوانند بر شخصیتها و موقعیتهای مختلف بازی تسلط پیدا کنند. اوج تسلط بر یک موقعیت نیز تخریب و یا از بین بردن موجودات است. بنابراین بازیهای خشن برای کودکان بسیار جذاب میشوند و میتوانند ساعتها بدون آنکه کسی برایشان مزاحمت ایجاد کند در دنیای مجازی به تخریب و کشتار بپردازند.
تداوم ایجاد چنین بازیهایی، چندین عارضه را در پی خواهد داشت:
۱. از آنجا که دنیای کودکان دنیای فانتزی و خیالپردازی است، به طور معمول تا ساعتها بعد از اتمام بازی به خیالپردازی در مورد آن میپردازند، سعی میکنند نقش قهرمان بازی را ایفا کنند و حتی صحنههای بازی و مبارزهها را بر روی والدین خود پیاده کنند. گزارشهای بسیاری از والدین وجود دارد که معتقدند کودکانشان با دیدن این بازیها پرخاشگرتر شده و والدین خود را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
2. به دلیل پرخاشگری و خشونت بالای بازیها و دیدن صحنههای کشتن، خونریزی و... به طور معمول این کودکان نسبت به مسائل انسانی دارای حساسیت کمتری میشوند. چیزی که والدین از آن به عنوان کاهش وجدان کودک خود در مقابل مسائل و فجایع انسانی یاد میکنند.
به دلیل پرخاشگری و خشونت بالای بازیها و دیدن صحنههای کشتن، خونریزی و... به طور معمول این کودکان نسبت به مسائل انسانی دارای حساسیت کمتری میشوند. چیزی که والدین از آن به عنوان کاهش وجدان کودک خود در مقابل مسائل و فجایع انسانی یاد میکنند.
3. در روزهای اول بازی توسط کودک مدام تأثیرات مختلف بازی بر روی خود را میسنجد و متوجه تغییرات است. حتی ممکن است به والدین خود بگوید دیگر این بازی را انجام نمیدهد. در این زمان مغز به صورت فعال تأثیرات بر بدن را کنترل کرده و به فرد هشدار میفرستد. اما به تدریج و با افزایش مدت زمان بازی وقتی که چندین ماه از انجام بازیهای خشن میگذرد تأثیرات بازیها بر مغز به صورت فعال پردازش نمیشود و دیگر هشدار در کار نیست؛ یعنی کودک ساعتها بازی میکند بدون اینکه بگوید بازی چه تأثیری بر روی او داشته و یا چه تغییراتی در بدنش به وجود آمده است. این نشانهی خوبی نیست زیرا علیرغم اینکه کودک چیزی گزارش نمیدهد اما بازی به تدریج تأثیر خود را میگذارد.
ترس در بازیها چه عوارضی را ایجاد میکند؟ آیا عوارض ترس میتواند به عارضهای مزمن در زندگی فرد تبدیل شود؟
هیجان ترس باعث ایجاد تغییراتی در بدن میشود که فرد را آمادهی پاسخ گریز و یا جنگ میکند. این یک واکنش طبیعی بدن در مقابله با ترس است. زمانی که فرد بازی با ترس زیاد انجام میدهد، مدام این پاسخ بدن (جنگ – گریز) فعال شده ولی چون به واقع پاسخی فیزیکی از سوی فرد اتفاق نمیافتد، تنها انرژی روانی بدن از بین میرود. به همین دلیل فرد ممکن است بعد از انجام این گونه بازیها احساس خستگی و یا حتی کوفتکی کند در حالی که کاری انجام نداده است.
این فعالیت فیزیکی نداشتن از یک سو و پاسخ بدن بر ترس از سوی دیگر ممکن است عوارضی مانند سر درد را نیز به دنبال داشته باشد. شاید انجام بازیهای ترسناک فرد را دچار مشکل شدید و یا مزمن نکند اما به طور قطع وی را مستعد به اختلالهای مختلف مینماید. در افرادی که بازیهای ترسناک را انجام میدهند، احتمال ابتلا به مشکلات حاد روانی و یا بیماریهای قلبی، 2 تا 3 برابر افراد عادی است.
استفادهی بیرویه از(slang)یا زبان بد در برخی بازیها چه تأثیراتی را میتواند بر افراد داشته باشد؟
یکی از شیوههای یادگیری در کودکان، یادگیری مشاهدهای است؛ یعنی فرد به وسیلهی مشاهدهی رفتار و یا گفتار دیگران یاد میگیرد که چگونه رفتار کند. هر چه فرد دارای اعتبار بیشتری نزد کودک باشد، احتمال تقلید کودک از وی بیشتر است. بنابراین زمانی که قهرمان اصلی بازی در گفتار خود کلمات نامناسب را به کار میبرد به کرات مشاهده شده که کودک همزمان آن کلمات را به کار میبرد، حتی در زمانهایی که کودک بازی را انجام نمیدهد، ممکن است مرتب کلمات یاد گرفته را به کار برد. این عبارات ممکن است در رابطهی فرد با خانواده، دوستان و همکلاسیها تأثیرات منفی بگذارد و حتی باعث طرد وی از سوی دوستانش شود.
اعتیاد به بازیها چیست؟ و چه اثراتی را در پی دارد؟
واژهی اعتیاد به وابستگی فرد به موضوع، مواد و یا شیای اشاره دارد که چنانچه فرد مدتی از آن دور بماند، یک سری تغییراتی در وی روی میدهد که تنها با حضور مجدد آن موضوع، مواد و یا شی، فرد آرام میشود. افرادی که به طور میانگین هفتهای 40 الی 50 ساعت بازیهای رایانهای انجام میدهند، جزو معتادان به بازیهای رایانهای شناخته میشوند.
مهمترین علایمی که در این افراد مشاهده میشود، عبارتاند از:
1. مشغولیت ذهنی زیاد با بازی: فرد مدام در رابطه با بازیها، شخصیتها و کارهایی که در بازی انجام میدهد، صحبت میکند. از دید دیگران چنین به نظر میرسد که فرد در دنیای بازیهایی که میکند، غرق شده است.
2. چنانچه برای مدت زمانی (مثلاً 1 الی 2 روز) فرد بازی نکند، نیاز شدیدی برای انجام بازی پیدا میکند، اگر نتواند بازی کند دچار عوارضی مانند بیقراری، پرخاشگری، کم تحملی و ... میشود. به محض انجام بازی این علایم برطرف میگردد.
3. به تدریج مدت زمان انجام بازی افزایش مییابد به نحوی که ممکن است فرد از عصر تا صبح روز بعد مدام به بازی بپردازد. این دقیقاً شبیه چیزی است که در مورد افراد معتاد به مواد مخدر میبینیم، فرد باید مدام مقدار مادهی مصرفی را افزایش دهد.
4. کنترل فرد بر زمان از بین میرود: به عنوان مثال ممکن است فرد بخواهد یک ساعت بازی کند اما وقتی به خودش بیاید ببیند چندین ساعت بازی کرده است.
5. غرق شدن در بازی: فرد به قدری درگیر بازی میشود که ممکن است غذا خوردن و مسائل دیگر را فراموش کند. به همین دلیل معمولاً در برخی افراد معتاد به بازیهای رایانهای، سوء تغذیه و مشکلات گوارشی و دفعی گزارش شده است.
6. نداشتن تحرک فیزیکی: به دلیل مشغولیت زیاد با بازیها، فرد تحرک فیزیکی کافی ندارد در نتیجه برخی از این افراد دچار اضافه وزن، ناراحتیهای مفصلی– عضلانی، کمر درد و ... میشوند.
7. دروغگویی در مورد استفاده از بازیهای رایانهای: این افراد معمولاً به دیگران و خانوادهی خود در مورد مدت زمان انجام بازی دروغ میگویند و یا حتی بسیاری از کارها و قرارهای خود را به دلیل انجام بازی بهم زده و برای افراد دلایل دروغی میآورند.
8. کاهش ارتباط با دیگران: به دلیل مدت زمان زیادی که صرف بازیها میشود، ارتباط این افراد با اعضای خانواده و دوستان به شدت کاهش یافته و رفته رفته فرد را منزوی میکند.
به تدریج مدت زمان انجام بازی افزایش مییابد به نحوی که ممکن است فرد از عصر تا صبح روز بعد مدام به بازی بپردازد. این دقیقاً شبیه چیزی است که در مورد افراد معتاد به مواد مخدر میبینیم، فرد باید مدام مقدار مادهی مصرفی را افزایش دهد.
آیا ابزارها یا روشهای تکنولوژیکی هستند که بتوانند تأثیرات بازیها را بر روی افراد مشخص نمایند؟
بله؛ ابتدا باید کسانی را که به بازیهای رایانهای میپردازند، دستهبندی کرد. دستهی اول شامل کسانی است که در هفته حدود 18 ساعت بازی میکنند اما دارای اعتیاد به بازیها نیستند. دستهی دوم کسانی هستند که به طور متوسط 50 ساعت در هفته بازی کرده و از آنها به عنوان افراد دارای اعتیاد به بازیها یاد میشود. در هر دو دسته انجام بازیها به ویژه بازیهای خشن میزان برانگیختگی فرد را افزایش میدهد و موجب تغییراتی در سطح بدن آنان میشود.
به طور معمول ضربان قلب، تعریق پوست، نرخ تنفس و تنش عضلانی در حین بازی افزایش مییابد و تنش عضلانی به شکل سردرد حتی تا ساعتها بعد از بازی نیز ادامه مییابد. ابزارهایی مانند روش بیوفیدبک میتواند این تغییرات بدنی را بسنجد. افزون بر این در سطح شناختی فرد نیز تغییراتی به وجود آمده و ممکن است باعث افزایش و یا کاهش توجه، تمرکز، حافظه، برنامهریزی و قضاوت فرد شود.
بازیهای استراتژیک و تیراندازی با خشونت کم، تأثیرات مثبت را به دنبال دارد اما بازیهای خشن میتواند باعت افت عملکرد شناختی فرد شود. معمولاً تأثیرات مختلف بازیها بر شناخت فرد را میتوان با استفاده از آزمونهای رایانهای دقیق مانند آزمون حافظه، توجه، برنامهریزی و ... بررسی کرد. اما در مورد کسانی که به صورت حرفهای بازی میکنند و معمولاً چنین تصور میشود که دارای اعتیاد به بازیها هستند. این تغییرات گستردهتر و پایدارتر هستند. این افراد ممکن است دچار علایمی مانند اضطراب و افسردگی شده و تحملشان نسبت به استرس کاهش یابد. این تأثیرات خود را به صورت تغییراتی که در کارکرد مغز به وجود میآید نشان میدهند.
برای بررسی تغییرات کارکرد مغز میتوان از دو روش نقشهی مغزی (QEEG) و نوروفیدبک استفاده کرد. نقشهی مغزی الکترودهایی دارد که وقتی روی پوست سر قرار میگیرند، سیگنالهای الکتریکی (ناشی از فعالیت الکتریکی مغز) را دریافت کرده و توسط سیمهای رابط به رایانه منتقل میکنند. در رایانه با انجام محاسبات ریاضی، این سیگنالها به صورت امواج مغزی دستهبندی شده و شدت و مکان تولید آنها مشخص میشود. میتوان گفت که امواج مغزی زبان مغز هستند و مغز از راه آنها نحوهی کارکرد خود را بیان میکند. اما چون ما زبان مغز را نمیدانیم، نیازمند به یک مترجم هستیم. نقشهی مغزی یا QEEG مترجم ما برای امواج مغزی است.
پس از اندازهگیری امواج، به آنها رنگ خاصی برحسب شدتشان اختصاص داده میشود. امواج مغزی و نقش هر کدام در شکل زیر آمده است.
گفتیم که هر یک از امواج در شرایط مشخص مکان و شدت خاصی دارند که حالت نرمال را نشان میدهد. رنگ سبز نشاندهندهی حالت طبیعی است. اگر شدت موج اندازه گرفتهشده توسط دستگاه از حالت طبیعی بیشتر باشد (که نشانهی مشکل در عملکرد مغز است)، دستگاه آن را با رنگهای زرد، نارنجی و قرمز نشان میدهد. اگر شدت موج تولید شده کمتر از حالت طبیعی باشد (که باز هم حاکی از اشکالی در کار مغز است)، دستگاه آن را با رنگهای آبی و بنفش نشان میدهد. نحوهی نشان دادن این رنگها هم به شکل سرهای رنگی است.
به این معنا که هر موج در هر جای سر که تولید شده با رنگ خاص خودش نشان داده میشود. گفتیم که در هر لحظه تمامی امواج در همهی قسمتها تولید میشوند، بنابراین دستگاه برای باندهای مختلف سرهای جدا ترسیم میکند. به این سرهای رنگی، نقشهی مغزی گفته میشود. رنگ هر موج از مقایسهی مقدار اندازه گرفته شده در مغز مراجع با حالت طبیعی به دست میآید. از آنجا که هر یک از اختلالها و مشکلات گوناگون مانند اضطراب و افسردگی در اثر وجود اشکال در عملکرد مغز و در نتیجه کم و زیاد شدن امواج مغزی بهوجود میآیند، از این رو نقشهی مغزی فرد سالم با نقشهی مغزی فردی که اضطراب دارد متفاوت است.
به این ترتیب، متخصص با بررسی نقشهی مغزی افراد مختلف، پی به مشکل یا توانمندیهای آنها میبرد. در نوروفیدبک نیز که شکل سادهتر نقشهی مغزی میباشد، میتوان امواج مختلف مغز را سریعتر از نقشهی مغزی بررسی کرد و افزون بر آن مشکل فرد را برطرف نمود. در واقع از نوروفیدبک هم برای تشخیص و هم درمان میتوان، استفاده کرد.
در مجموع استفاده از بازیهای رایانهای را با چه الگویی توصیه میکنید که کمترین آسیب و بیشترین بهره را برای افراد به ارمغان آورد؟
قبل از هرگونه توصیه باید بپذیریم که دنیای امروز دنیای تکنولوژی است. بنابراین گفتن این جمله که بازیهای رایانهای نامناسب هستند و باید جلوی آنها گرفته شود، سخنی بیمعنا و نامعقول است. در نتیجه باید بپذیریم که بازیها وجود دارند و سالیانه میلیونها دلار صرف ساخت آنها میشود. فرزندان ما نیز به شیوههای مختلف به این بازیها دسترسی دارند بنابراین والدین باید نظارت خود را بر بازیها بیشتر کنند.
چند توصیهی کلی در این زمینه وجود دارد:
الف) خانوادهها به صورت فعال در خرید بازیها نقش داشته باشند و سعی کنند بازیهایی را برای کودک انتخاب کنند که مناسب سن او باشد.
ب) خانوادهها اطلاعات کاملی در مورد بازیها کسب کنند و هم بازیهای فکری و هم اکشن را برای کودک خود انتخاب کنند اما زمان استفاده از هر کدام را مشخص نمایند.
ج) کل مدت زمان بازی کودک در روز نباید بیشتر از 2 ساعت باشد.
د) خانوادهها در نظر داشته باشند که تنها درصد محدودی./998/د۱۰۲/س