۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۸
کد خبر: ۴۹۴۵۸۴
درس‌ها و عبرت‌ها از تاریخ اقتصاد آمریکا؛

آیا می‌توان از اقتصاد آمریکا برای ایران اسلامی الگو گرفت؟

نسخه‌ اتکا به ظرفیت‌های درونی و تولید ملی در آمریکا اجرا شد و به آن استقلال و اقتدار داد؛ اما اگر همین نسخه که می‌توان آن را اقتصاد مقاومتی نامید، در ایران عملیاتی شود، می‌تواند نسخه‌ای در جهت آرمان‌های انقلاب اسلامی نامید.
 اقتصاد آمریکا

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی برهان، آیا می‌توان از اقتصاد آمریکا برای ایران اسلامی الگو گرفت؟ رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود اشاره کردند که بسیاری از کشورها و از جمله آمریکا هم از نسخه‌ی اقتصاد مقاومتی برای شکوفایی اقتصاد خود بهره گرفته‌اند، اما در جهت اهداف مادی خود.

چنان‌که ربیس‌جمهوری جدید ایالات‌متحده‌ی آمریکا بارها و بارها از زمان نشستن بر کرسی ریاست‌جمهوری سخن از هر آمریکایی جنس آمریکایی و حمایت از تولید ملی، نیروی کار و سرمایه‌ی آمریکایی می‌زند و می‌گوید باید قدرت اقتصاد ملی را بیش از پیش افزایش داد و حتی قائل به دیوارکشی (بین آمریکا و مکزیک) و مرزبندی و انزواگری برای جلوگیری از مبادلات اقتصادی با خارج در جهت تقویت تولیدات داخلی است.

البته آن‌ها به‌صورت افراطی، رویکرد فاشیستی و اهدافی سلطه‌جویانه و تجاوزکارانه و استثماری در سر دارند، اما ما در این نوشتار سعی می‌کنیم تا با بازخوانی تاریخی اقتصاد مقاومتی در آمریکا، امکان و ضرورت بهره‌مندی از این تجربه را برای شرایط فعلی کشور و آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی به‌اختصار بررسی نماییم.

تاریخ همیشه به‌عنوان یک منبع شناخت، برای ملت‌ها و دولت‌ها درس‌آموز بوده‌ است. برخی از ملت‌ها و دولت‌ها تنها مسبوق به تاریخ و سابقه‌ای کمتر از پانصد سال هستند. دولت و ملت آمریکا یکی از این کشورهاست که از قرن شانزدهم و با طمع استعمارگران انگلیسی و پرتغالی برای تسخیر سرزمین‌های جدید، توسط کریستف کلمب کشف شد. اما اکنون بر بام اقتصاد دنیا ایستاده و بیش از پنجاه سال است که عنوان ابرقدرت اقتصاد جهانی را یدک کشیده و پول ملی‌اش (یعنی دلار) به ارزی جهان‌روا مبدل گشته ‌است. این کشور با پشت سر گذاشتن کشورهایی نظیر بریتانیای کبیر، شوروی سابق و دیگر کشورهای صنعتی پیشرفته، توانست به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا و به بالاترین تولید ناخالص داخلی دست یابد. اما بد نیست نگاهی به تاریخچه‌ی توسعه‌ی این کشور بیندازیم و ببینیم چگونه آمریکا، آمریکا شد.

هرچند در این نوشتار کوتاه نمی‌توان ابعاد مختلف آن را کاوش کرد، اما بدون شک می‌توان درس‌های مثبت و منفی بسیاری از توسعه‌ی آن آموخت. جالب است بدانیم این کشور، خود مستعمره‌ی انگلیس بوده‌ است و رفتار جابرانه و ظالمانه‌ی انگلیس نسبت‌به صنعت و تجارت مستعمره‌ها و مهاجرنشین‌های این کشور، یکی از علت‌های اصلی درگرفتن جنگ استقلال آمریکا بود و این جنگ به دو دلیل موجبات رشد و توسعه‌ی اقتصادی آمریکا را فراهم نمود. نخست اینکه با آغاز جنگ استقلال، همه‌ی قیدوبندها و محدودیت‌هایی که دولت انگلیس تحمیل کرده بود، از سر راه تولیدکنندگان کالاهای صنعتی برداشته شد. دوم اینکه قطع تجارت انگلیس موجب شد که آمریکایی‌ها کالاهای صنعتی انگلیس را نخرند و محصولات خود را به آن کشور نفرستند و این به نوبه‌ی خود موجب شد تا تأسیس واحدهای صنعتی جدید ضروری و سودآور شود و اقدامی میهنی به‌شمار آید (لیست، 1387، ص244).

 ژید و ریست هم در کتاب «تاریخ عقاید» خویش معتقدند آمریکا با زحمت زیاد برای کسب استقلال اقتصادی، منابع سرشار طبیعی، سرزمینی وسیع، نفوسی تربیت‌شده، هوشمند و صنعت‌گر و بالأخره امیدواری به آینده‌ی بزرگ سیاسی، نخستین کارش پس از کسب آزادی، به وجود آوردن صنعت و جلوگیری از هجوم امتعه و اجناس انگلیسی به‌وسیله‌ی تعرفه‌های حمایت بود (ژید و ریست، 1380، ص427).

 وقتی که نخستین کنگره در سال 1786 بعد از تصویب قانون اساسی جدید برگزار شد، تقریباً همه‌ی ایالت‌ها به رهبری ایالت نیویورک و ایالت کارولینای جنوبی، خواستار حمایت از صنعت و کشتیرانی شدند. جرج واشنگتن در روز گشایش کنگره، در لباسی از پارچه‌ی وطنی ظاهر شد تا سرمشقی برای همه‌ی هم‌میهنان خود باشد و نشان دهد که چه باید کرد تا استقلال و جاه و جلال کشور بر پایه‌هایی سالم قرار گیرد (لیست، 1387، ص245).

 در واقع این کشور توانست با اعتمادبه‌نفس ملی و اتکا به نیروهای درونی و بومی خود، که البته عمدتاً از ملیت‌های مختلف به این کشور کوچ کرده بودند، استقلال و عظمت خود را به رخ جهانیان بکشاند. هرچند اکنون ما و خیلی از ملت‌های دنیا از این کشور به‌عنوان یک کشور استعمارگر و مستکبر و زیاده‌خواه یاد می‌کنیم که کشورهای ضعیف و اصطلاحاً جهان‌سوم را به سلطه‌ی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خویش درآورده و از این جهت آن را مذمت می‌کنیم، اما می‌توان به همین قدرت و استقلال اقتصادی دست پیدا کرد، اما به تعبیر رهبر معظم انقلاب در جهت اهداف متعالی و معنوی و نه صرفاً مادی.

 در واقع نسخه‌ اتکا به ظرفیت‌های درونی و تولید ملی در آمریکا اجرا شد و به آن استقلال و اقتداری داد که دستمایه‌ی زیاده‌خواهی او در عرصه‌ی جهانی و منجر به نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها در عرصه‌ی داخلی شد، اما اگر همین نسخه که به‌حق می‌توان آن را اقتصاد مقاومتی نامید، در ایران عملیاتی گردد، می‌تواند نسخه‌ای در جهت آرمان‌های انقلاب اسلامی، یعنی مقابله با آمریکای متجاوز و مستکبر و تأمین عدالت اجتماعی، پیشرفت مادی و رفاه عمومی و پایدار مردم خود و نیز در راستای کمک به جبهه‌ی اسلام در برابر جبهه‌ی کفر و نفاق باشد.

 اکنون کشور ما با سابقه‌ای از تمدن و فرهنگ 2500ساله، از دوران هخامنشیان گرفته تا دوران پهلوی، طعم سیاست‌ها و نقشه‌های مختلف بدخواهان غربی و شرقی را برای تضعیف و اضمحلال قدرت حقیقی‌اش کشیده و با همه‌ی تجربیات تاریخی تلخ و شیرین، آیا نمی‌تواند دوباره اقتدار و عظمت اقتصادی را به این سرزمین برگرداند؟ پاسخ آری است.

 اگر دوباره همان عبرت‌ها و درس‌های تاریخ را مرور کنیم و نصب‌العین پیشرفت امروز خود قرار دهیم، درخواهیم یافت تنها راه همان نسخه‌ی اقتصاد مقاومتی است./998/د۱۰۲/س

ارسال نظرات